حزبالله چگونه رویای نتانیاهو برای خاورمیانه جدید را به باد داد؟
حزبالله لبنان با جانفشانیهای خود در جنگ اخیر دستاوردهایی در سطوح مختلف نظامی، سیاسی، مردمی و … کسب کرد که حتی دشمنان هم نمیتوانند انکار کنند.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از المیادین، بعد از گذشت حدود ۱۴ ماه از نبرد میان حزب الله و ارتش رژیم صهیونیستی و دو ماه از تجاوز گستردهای که این رژیم علیه لبنان به راه انداخت، صهیونیستها در نهایت مجبور به امضای توافق آتش بس شدند.
خسارات انسانی و اقتصادی لبنان در تجاوزات صهیونیستها
پایگاه خبری ( Peoples Dispatch) در مقالهای ضمن برشمردن دستاوردهای حزب الله لبنان در این جنگ نوشت که این جنگ با تلفات انسانی قابل توجهی در لبنان همراه بود و طبق معمول، غیرنظامیان بزرگترین قربانی تجاوزات وحشیانه رژیم اشغالگر بودند.
در مقابل، حزب الله هم ضربات هنگفتی به صهیونیستها وارد ساخت و برخلاف ارتش اشغالگر که متمرکز بر هدف قرار دادن مراکز غیرنظامی لبنان بود، حزب الله عملیاتهای خود را همواره معطوف به اهداف نظامی میکرد و تلفات سنگینی در سطح نظامی به اشغالگران وارد ساخت.
به گزارش وزارت بهداشت لبنان، در تجاوز صهیونیستها علیه این کشور بیش از ۳۸۳۰ نفر به شهادت رسیده و ۱۵۸۵۹ تن هم زخمی شدند.
کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان هم گزارش داد، در لبنان که از سال ۲۰۱۹ با بحران اقتصادی شدید دست و پنجه نرم میکند، تجاوزات اسرائیل، علاوه بر آسیبهای گسترده به بخشهای مختلف موجب آوارگی یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر شد و همین مسئله وضعیت اقتصادی لبنان را بیش از پیش تضعیف کرد.
بر اساس گزارشی که بانک جهانی حدود دو ماه پیش منتشر کرد، خسارات اقتصادی ناشی از تجاوزات تلآویو به لبنان حدود هشت و نیم میلیارد دلار برآورد شده است که سه و نیم میلیارد دلار آن مربوط به خسارت وارده به ساختمانها و یک و نیم میلیارد دلار مربوط به خسارتهای اقتصادی است.
همچنین ۱۰۰ هزار خانه و منازل مسکونی هم در این تجاوزات رژیم صهیونیستی به لبنان به شکل جزئی یا کامل ویران شدند.
در بخش کشاورزی هم تجاوزات صهیونیستها به لبنان ۱.۲ میلیارد دلار در نتیجه از بین رفتن محصولات کشاورزی و دامها خسارت وارد کرد.
علاوه بر آن ۱۶۶ هزار نفر از لبنانیها شغل خود را از دست دادند و شماری از کشاورزان هم آواره شدند.
چرا حزبالله پیروز جنگ با صهیونیستها شد؟
بعد از خسارات گستردهای که در نتیجه تجاوزات رژیم صهیونیستی به لبنان وارد شد، شاید این سوال برای برخی به وجود بیاید که چرا درباره پیروزی حزب الله صحبت میکنیم.
اینکه میگوئیم حزب الله در این نبرد طولانی با دشمن صهیونیستی پیروز شد، دلایل زیادی دارد که مهمترین آنها ممانعت از رسیدن تل آویو به اهدافش در این جنگ است؛ آن هم در شرایطی که حزب الله به عنوان یک جنبش مقاومتی در یک محدوده جغرافیایی کوچک فعالیت میکند و با انواع چالشهای ژئوپولیتیکی ملی و منطقهای محاصره شده است، در حالی که رژیم صهیونیستی از حمایت نامحدود آمریکا و ناتو در همه سطوح برخوردار است.
هفته گذشته شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزب الله در یک سخنرانی تلویزیونی اعلام کرد که پیروزی حزب الله در این جنگ، بزرگتر از پیروزی در سال ۲۰۰۶ است و با وجود فداکاریهای بزرگ، ما شاهد یک پیروزی گسترده هستیم.
ما مانع از نابودی حزب الله و تضعیف مقاومت شدیم و دشمن را مجبور کردیم که در برابر افکار عمومی صهیونیستها، در تلاش برای توجیه شکست باشد.
اتحاد لبنانیها و افزایش محبوبیت مقاومت در منطقه
فرقه گرایی سیاسی در لبنان، چالشهای بزرگی را در سطح ملی برای این کشور به وجود آورده است، اما تجاوزات اخیر صهیونیستها نشان داد که مردم لبنان بیش از هر زمانی از اهمیت وحدت ملی آگاه شدهاند.
نبیه بری، رئیس پارلمان لبنان بعد از اعلام آتش بس طی یک سخنرانی گفت که جنگ، چهره واقعی لبنان را در سطح وحدت ملی به همه نشان داد.
بنابراین حزبالله بعد از دفع تجاوزات دشمن صهیونیستی، حمایت مردمی بیشتری در میان لبنانیها به دست آورد؛ همانطور که شیخ نعیم قاسم، بر نقش وحدت همه گروهها و مؤلفههای لبنانی در ناکام گذاشتن تلاشهای دشمن جهت ایجاد فتنه داخلی در این کشور تاکید کرده و گفت که اشغالگران روی اختلافات داخلی در لبنان شرطبندی کرده بودند، اما این شرط بندی آنها در سایه همکاری و وحدت لبنانیها شکست خورد.
اما در سطح منطقه، حزب الله مدتهاست که در محاصره بسیاری از کشورهای متحد آمریکا قرار دارد که انواع اقدامات خصمانه را انجام میدهند و دشمنِ این جنبش مقاومتی هستند.
این کشورهای عربی که از آمریکا دستور میگیرند، سخت تلاش کردهاند تا با دامن زدن به تفاوتهای فرقهای و ایدئولوژیک، احزاب و مردم لبنان و کل منطقه را علیه حزب الله تحریک کنند.
با این حال، بعد از اینکه حزب الله تبدیل به جبهه اصلی حمایت از غزه شد و رهبران و فرماندهان ارشد خود و در رأس آن شهید سید حسن نصرالله را در این راه مقدس تقدیم کرد، محبوبیت حزب الله در میان ملتهای منطقه بیش از قبل شد؛ به ویژه اینکه رژیمهای عربی که دشمن محور مقاومت و حزب الله هستند و در عین حال ادعا میکردند از مردم فلسطین حمایت میکنند، چهره واقعی خود را در این نبرد نشان دادند و با سکوت در برابر جنایات صهیونیستها و همکاری با آنها، بزرگترین خیانت را در حق ملت فلسطین مرتکب شدند.
دستاوردهای نظامی حزبالله
از طرف دیگر، حزب الله بعد از ضربات سنگینی که دریافت کرد از جمله عملیات ترور سایبری دشمن صهیونیستی و انفجار پیجرها و سپس شهادت رهبران و فرماندهان ارشد و در رأس آن شهید سید حسن نصرالله، ساختار و قدرت خود را حفظ کرد و توانست حملاتی بیسابقه علیه صهیونیستها انجام دهد؛ به طوری که صدای آژیرهای هشدار در شمال تا مرکز فلسطین اشغالی و قلب تل آویو طی دو ماه جنگ گسترده، اصلاً متوقف نشد.
قدرت حزب الله در جلوگیری از نفوذ زمینی صهیونیستها به لبنان، آن هم با وجود تجهیزات نظامی پیشرفته و دهها هزار نیرو که ارتش صهیونیستی در اختیار داشت، به خودی خود یکی از دستاوردهای نظامی مهم مقاومت لبنان به شمار میرود.
حزب الله طی ۴۱۷ روز توانست با بیش از ۴۶۳۷ عملیات نظامی یعنی به طور متوسط ۱۱ عملیات در روز، به مراکز کلیدی ارتش اشغالگر آسیب جدی وارد کند.
طبق بیانیه منتشر شده توسط اتاق عملیات مقاومت لبنان، در جریان این عملیاتها تنها طی دو ماه بیش از ۱۳۰ نظامی و افسر صهیونیستی به هلاکت رسیده و بیش از ۱۲۵۰ تن از آنها زخمی شدند.
همچنین ۵۹ تانک مرکاوا، ۱۱ بولدوزر نظامی، ۶ خودروی نظامی منهدم و ۶ فروند پهپاد هرمس ۴۵۰، دو فروند پهپاد هرمس ۹۰۰ و یک کوادکوپتر ارتش اشغالگر در این مدت ساقط شدند.
شیخ حسن البغدادی، عضو شورای مرکزی حزب الله در این زمینه گفت: شکست نظامی صهیونیستها در لبنان، دولت آمریکا را بر آن داشت که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اشغالگر را برای توافق آتش بس به میز مذاکره بکشاند.
تمایل آمریکاییها و صهیونیستها برای آتش بس به خاطر قدرت نظامی حزب الله بود و واشنگتن از ترس، شروع به تحت فشار قرار دادن کابینه نتانیاهو جهت متوقف کردن جنگ کرد.
یکی دیگر از دستاوردهای حزب الله در این جنگ، شکست رویاهای نتانیاهو در ایجاد خاورمیانه جدید طبق خواستههای او بود.
حزب الله بار دیگر نقشههای واشنگتن و تلآویو را برای تغییر شکل منطقه غرب آسیا و تشکیل خاورمیانه جدید به هم ریخت و اجازه آسیب به حاکمیت و وحدت لبنان را نداد؛ به طوری که محور آمریکایی- صهیونیستی از یک سو به هدف خود برای از بین بردن مقاومت در منطقه نرسیدند و از سوی دیگر پروژه عادیسازی رژیمهای عربی با تل آویو در برابر مانعی بزرگ قرار گرفت و این رژیمها دست کم در سایه فشار افکار عمومی خود مجبورند همکاری با اشغالگران را کمرنگتر کنند.
کشورهایی هم که درصدد عادیسازی با رژیم صهیونیستی بودند و در رأس آنها عربستان سعودی، بعد از معادلات جدید، تا مدتها نمیتوانند به قرارداد رسمی سازش با صهیونیستها فکر کنند و این یعنی واشنگتن و تلآویو، به تشکیل خاورمیانه جدید طبق ملاحظات خودشان نزدیک هم نشدند و حتی به عقب برگشتند.