مردم روسیه پوتین را دوست دارند؟
علی آهنگر نوشت: به هفتم اکتبر علاقه خاصی دارد زیرا که در این روز به دنیا آمد. ۷۲ سالگی را میگذراند اما هر چه که از سنش میگذرد، تازهتر، جوانتر میشود. نمیتوانیم از این واقعیت بگذریم که ولادیمیر پوتین دارای شخصیتی کاریزماتیک است و مردمان روسیه در سرتاسر این نیمکره شمالی او را در قلبشان دوست دارند.
علی آهنگر نوشت: به هفتم اکتبر علاقه خاصی دارد زیرا که در این روز به دنیا آمد.
۷۲ سالگی را میگذراند اما هر چه که از سنش میگذرد، تازهتر، جوانتر میشود.
نمیتوانیم از این واقعیت بگذریم که ولادیمیر پوتین دارای شخصیتی کاریزماتیک است و مردمان روسیه در سرتاسر این نیمکره شمالی او را در قلبشان دوست دارند.
کد خبر: 690835 | ۱۴۰۳/۱۰/۰۱ ۱۱:۰۴:۵۸
علی آهنگر در یادداشتی با عنوام «ولادیمیر پوتین مردی که زیبا پیر میشود» در روزنامه اعتماد نوشت: به هفتم اکتبر علاقه خاصی دارد زیرا که در این روز به دنیا آمد.
۷۲ سالگی را میگذراند اما هر چه که از سنش میگذرد، تازهتر، جوانتر میشود.
در سنپترزبورگ به دنیا آمد.
همان جا که لنینگرادش مینامیدند.
پیش از آن که به دنیا بیاید، برادر بزرگترش در جنگ آلمان نازی در سنپترزبورگ از سرما و گرسنگی مرد.
پدربزرگش آشپز مخصوص لنین و استالین بود و پدرش سرباز نیروی دریایی شوروی بود.
پدرش در جنگ جهانی دوم با نازیها جنگید و به شدت مجروح شد.
در سنپترزبورگ به مدرسه رفت.
از خواندن آثار مارکس و انگلس لذت میبرد.
در دبیرستان زبان آلمانی را آموخت و به آن مسلط شد.
در همین زمان یک جودوکار بسیار قوی شد.
در دانشگاه دولتی سنپترزبورگ لیسانس حقوق گرفت.
استادش آناتولی سوبچاک در این دانشگاه، بعدا یکی از نویسندگان قانون اساسی نوین روسیه شد.
در سال ۱۹۹۷ به دانشگاه معدن سنپترزبورگ راه یافت و پایاننامهای نوشت که آینده او و اروپا و شاید سرنوشت جهان را ترتیب داد.
پایاننامهاش در زمینه نفت و انرژی بود.
با عنوان انرژی و ابزارسازی آن در سیاست خارجی!
پایاننامه پوتین در واقع در تمام سالهای ریاست جمهوری او «سیاست انرژی روسیه» را رقم زد.
چنان که بعد از کرونا و تاریخ برگشت جهان و هول بیعقلانه اروپاییها در کنار گذاشتن انرژیهای فسیلی و شیرجه به سمت انرژیهای دستساخت بشر، شاید جنگ بیپایان اوکراین و پایان اروپا را هم رقم زد.
منتقدان در بررسی تز دانشگاهی پوتین به این نتیجه رسیدند که «اولویت «دولت» روسیه در بخش انرژی کشور غیرقابل مذاکره است.» این نهتنها به معنای تسلط بخش دولتی بر شرکتهای خصوصی نفت است، که نشاندهنده نگاه روسیه به انرژی در معادلات خارجی نسبت به برتریجویی غیرقابل مذاکره روسیه است.
قدری طولانی شد؛ بگذریم.
روز پنجشنبه ۲۹ آذر جهان یک بار دیگر محو ولادیمیر پوتین شد.
این تعارف و مبالغه نیست؛ یک واقعیت است.
او از معدود رهبرانی است که با عشق و علاقه و با فرصت زیاد به دیدار رسانهها و خبرنگاران میآید.
پنجشنبه یکی از آنها بود.
۴ ساعت و نیم در سالن کنفرانس خبری نشست.
پشت میز بزرگ و مشترکی با دو مجری که نه یادداشتی در آن بود و نه با لوازمی پشتیبانی میشد.
در سالنی بزرگ دهها خبرنگار از سرتاسر جهان از غرب تا شرق حضور داشتند.
در مدت ۴ ساعت و نیم از تمام پرسشهای خبرنگاران او حتی یک یادداشت هم برنداشت.
سوالات را حفظ میکرد و به تفصیل پاسخ میداد.
از دست انداختن سیاستمداران مانند بوریس جانسون با آن موهای قشنگش هم طراوت میکاشت.
از جنگ اوکراین گفت و اینکه همه چیز کسلکننده و یکسان شده بود؛ تنوعی میبایست!
از سوریه هم گفت؛ اینکه حلب با ۳۰ هزار نیروی مدافع، تسلیم فقط ۳۵۰ مهاجم مسلح شد!
وزارت خارجهاش بیانیه داد که اسد در روسیه ۲۷۰ کیلو طلا، دو میلیارد دلار پول و ۱۸ دستگاه آپارتمان در لوکسترین بخش مسکو دارایی دارد.
اما اسد اجازه مدیریت بر داراییهای هنگفتش را نخواهد داشت.
اینکه اجازه فعالیت سیاسی و خروج از مسکو را هم ندارد.
اینکه اسماء، همسر اسد هم از دادگاه درخواست طلاق کرده و میخواهد لابد با سه فرزندش به زادگاهش لندن برود.
چیزی که پوتین در ۴ ساعت و نیم گفتگوی به قول خبرنگاران و کارشناسان، لذتبخشاش نگفت، عبرت روزگار بود.
اینکه در سرای سپنج مهمان را دل نهادن همیشگی نه رواست.
اینکه قدرت و اقتداری آنچنان که بشار اسد تا همین دو هفته پیش مسحور عظمت آن بود، به این خفت و خواری که اکنون دارد، نمیارزد.
اما از هر چه بگذریم، خوب یا بد، نمیتوانیم از این واقعیت بگذریم که ولادیمیر پوتین دارای شخصیتی کاریزماتیک است و مردمان روسیه در سرتاسر این نیمکره شمالی او را در قلبشان دوست دارند.