پژمان دادخواه: آموزش هنری بدون پژوهش بیمعناست
پژمان دادخواه مدرس و پژوهشگر هنر بیان کرد که اصولاً آموزش هنری بدون پژوهش بیمعناست و آموزش صحیح و کارآمد دقیقاً جایی شکل میگیرد که با پژوهش و تفحص همراه باشد.
پژمان دادخواه عضو هیئت علمی دانشگاه و پژوهشگر هنر در گفتگو با خبرنگار مهر درباره تاثیر و کارکرد پژوهشهای هنری و مطالعات نظری در زمینه هنر بیان کرد: جهان پیش روی ما همواره با چالشها و مسائل گوناگونی همراه بوده است و انسان برای حل این معضلات و چالشها درگیر جستجو و تحقیق است.
حوزه هنر به واسطه تحولات زیاد، ابداعات، تعدد آثار هنری و رویکردهای گوناگون هنری همواره پر از سوال و مساله است.
از آن جایی که سرآغاز و نقطه عزیمت یک پژوهش نظاممند با طرح سوال بنیادی است، میتوان اهمیت و ضرورت پژوهش در زمینه هنر را یادآور شد.
اما درباره اینکه پژوهشهای هنری چه رهآوردی را به همراه دارد، میتوان گفت این مطالعات نظری و پژوهشها منجر به درک و فهم بهتر تحولات هنری مقاطع مهم تاریخ هنر، نگرشی عمیق به ساز و کارهای هنری طی ادوار گوناگون، درک صحیح مناسبات هنری، کمک به هنرمندان جهت غنای آثار هنری و پرورش پژوهشگران، نویسندگان، صاحبنظران، منتقدان و کارشناسان حرفهای در حوزه هنر میشود و به نوعی ماحصل این پژوهشها، شناخت و غنای علمی در رشتههای گوناگون هنری است.
وی افزود: نهایتاً میتوان گفت که پژوهش در زمینه هنر منجر به نگاه اندیشمندانه به آثار هنری و جریانهای هنری میشود.
ناگفته نماند که اصولاً آموزش هنری بدون پژوهش بیمعنا است و آموزش صحیح و کارآمد دقیقاً جایی شکل میگیرد که با پژوهش و تفحص همراه باشد.
اصولاً آموزش هنری بدون پژوهش بیمعنا است و آموزش صحیح و کارآمد دقیقاً جایی شکل میگیرد که با پژوهش و تفحص همراه باشد دادخواه با اشاره به دستهبندی پژوهشهای صورت گرفته در حوزه هنر گفت: بخشی از آنها پژوهشهایی است که در حوزه تاریخ هنر، تحولات هنری، مرور آثار هنری و شناخت هنرمندان انجام میگیرد.
این پژوهشها میتواند صرفاً نگاه تاریخی داشته باشد یا این پژوهش با تکیه بر یک رویکرد و نظریه مشخص و مبتنیبر آرا یک متفکر صورت پذیرد.
چنین پژوهشهایی منجر به شناخت عمیق از موضوع مورد مطالعه میشود و به نوعی محقق، ابهامی را برطرف میکند و منجر به توسعه مرزهای دانش در حوزه هنر میشود.
دستهای دیگر از این تحقیقات بر اساس معضلات، چالشها و نیازهای روز است و به نوعی نتایج اینگونه پژوهشها در وضعیت فعلی یا آینده جامعه کاربرد دارد و منجر به رفع یک چالش در زمینه هنر میشود و نتایج بسیار مطلوبی برای جامعه هنری به همراه دارد.
به نوعی این دستاوردها را میتوان به مثابه کلید حل مسائل و چالشهای هنری در نظر گرفت.
وی در مورد تاثیرات پژوهش هنر بر جامعه نسبت به قبل، بیان کرد: امروزه نهادهای علمی، فرهنگی و هنری توانستهاند نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند و نسبت به دوران گذشته شاهد تحولات چشمگیر و موثری در حوزه مطالعات نظری هنر بودهایم.
توسعه رشتههای دانشگاهی در مقطع تحصیلات تکمیلی، گسترش مجلات علمی، تالیف و ترجمه کتب، برگزاری همایشها و هماندیشیها همگی در این مسیر نقش بهسزایی ایفا کردهاند.
در واقع امروزه ما از طریق همین نهادهای مذکور شاهد پژوهشهای اصیل، بدیع و روشمندی هستیم که در راستای گسترش مباحث علوم نظری و مطالعات میانرشتهای هنر انجام گرفته و به نوعی منجر به گسترش علوم نظری هنر و حتی در مواردی نظریهپردازی در زمینه هنر شدهاست.
ماحصل این دستاوردها برای اساتید، دانشجویان، هنرمندان، هنرجوها و تمامی رهپویان حوزه علم، هنر و معرفت راهگشا و اثربخش بوده است.
این استاد دانشگاه در مورد اینکه مجلات علمی چقدر در گسترش علم و معرفت در زمینه هنر نقش دارند، گفت: بسیاری از این مجلات توسط دانشگاهها و پژوهشگاههای مهم کشور منتشر میشوند که برخی از آنها از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری دارای درجه علمی است و به نوعی بالاترین رتبه علمی را در کشور دارا هستند که طبق گواهی پرتال نشریات علمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در حوزه هنر و معماری حدود ۶۱ مجله دارای رتبه علمی است.
یکی از مسیرهای دریافت دستاوردهای جدید و اصیل در حوزه مطالعات هنری همین مجلات علمی است که هر مجله متناسب با رویکرد و اهداف خود، مقالات روشمند و نوین در حوزه هنر را منتشر میکند و با بهرهگیری از ظرفیتهای پژوهشی پژوهشگران، به ارتقای دانش در زمینههای گوناگون هنری میپردازد.
اساساً هنرمندان در مسیر فعالیت هنریشان از ابتدا تا انتها درگیر نوعی پژوهش هستند.
یعنی هنرمند از ابتدا که ایدهای در ذهنش شکل میگیرد تا پرورش ایده و اجرای نهایی و در نهایت نمایش اثر، ضمن فعالیتی که انجام میدهد درگیر شکلی از پژوهش است که نهایتاً در اثر هنریاش نمود دارد و این مهم در بسیاری از آثار هنری وجه بارزی دارد وی به مطالعات میانرشتهای در هنر اشاره کرد و توضیح داد: یکی از مواردی که در دهههای اخیر از سوی محافل دانشگاهی و علمی بسیار مورد توجه قرار گرفته است، مطالعات میانرشتهای هنر است.
مطالعات میانرشتهای دربردارنده تعامل میان رویکردها و دانشهای مختلفی است که منجر به تحقق هدف پژوهشگر و ارائه دستاوردهای بدیع میشود.
ممکن است در این مسیر ۲ یا چند رشته مختلف در کنار هم در راستای تحقق هدف پژوهشگر تعامل و همسویی داشته باشند.
در واقع چنین نگاهی ضمن تاکید بر نظریهها، رویکردها و آرای متفکران در تلاش است که زمینهای نوین را برای مکالمه و تعامل بینرشتهای فراهم سازد و نتایج نویی را به همراه داشته باشد.
در چنین مسیری محقق با رویکردها، رهیافتها و نظرگاههای متفاوتی به موضوع پژوهشی خود میپردازد.
در واقع در این مسیر تلاش میشود از زوایای متعدد به یک موضوع نگریسته شود.
رویکردهای نظری در مطالعات تاریخ هنر، فلسفههنر و زیباشناسی، حکمت هنر، دین و هنر، اخلاق و هنر، جامعهشناسی هنر، روانشناسی هنر، انسانشناسی هنر، مطالعات تطبیقی هنر، نقد هنری، اقتصاد هنر، هنر و اسطوره، هنر و سیاست و … از جمله مسائلی است که محققان دنبال میکنند.
دادخواه در پاسخ به این پرسش که آیا درک نظریههای هنری و پژوهش در هنر برای هنرمند و مسیر کاریاش کمککننده و راهگشا است، گفت: نمیتوان به طور قطع گفت که درک نظریههای هنری و پژوهش در هنر برای هنرمند شرط اساسی و ضروری است، ولی به نظرم مطالعات نظری هنر و اساساً پژوهش میتواند به هنرمند کمک کند.
منظورم از پژوهش لزوماً تالیف کتاب، نگارش مقاله علمی و … نیست، بلکه منظورم جستجو، تامل و کنکاش در حوزه هنر و علوم انسانی است.
البته لازم به ذکر است که اساسا هنرمندان در مسیر فعالیت هنریشان از ابتدا تا انتها درگیر نوعی پژوهش هستند.
یعنی هنرمند از ابتدا که ایدهای در ذهنش شکل میگیرد تا پرورش ایده و اجرای نهایی و در نهایت نمایش اثر، ضمن فعالیتی که انجام میدهد درگیر شکلی از پژوهش است که نهایتاً در اثر هنریاش نمود دارد و این مهم در بسیاری از آثار هنری وجه بارزی دارد.
مثلاً بسیاری از فیلمهای داستانی و مستند بر پایه تحقیق و مشاهدات هنرمند شکل گرفتهاند.
این پژوهشگر هنری در پایان اظهار کرد: همچنین بسیاری از عکسهای مهم در تاریخ عکاسی در چنین مسیری پدید آمدهاند.
اما این پژوهشها، مشاهدات و تاملات اگر هدفمند، اصولی و روشمند باشند میتواند به غنای کار هنرمند کمک کند و متقابلاً تاثیرات عمیق اجتماعی را به همراه داشته باشد.