خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 02 دی 1403
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

مادرانگی‌های مریم بانوها

مهر | استان‌ها | یکشنبه، 02 دی 1403 - 13:41
بجنورد_شاید سخت ترین کار برای یک مادر تصمیم بر سر ماندن یا نماندن فرزندش باشد.مرکز مردمی نفس خراسان شمالی برگزیده کشوری در انصراف وحمایت از این دسته از مادران است.
نفس،مركز،سقط،مريم،مادر،خانه،شأن،همسرم،فرزند،خراسان،شمالي،مرا ...

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها-محدثه جوان دلویی: سوز سرمای روزهای آخر پاییز، بدجور تا مغز استخوانمان را نوازش می‌دهد.قرارمان منزل مریم خانم است.
جایی در حاشیه شهر، کوچه و پس کوچه‌ها را یکی یکی پشت سر می‌گذاریم و می‌رسیم به خانه مریم خانم.
در را که باز می‌کنند، وارد راهروی تنگ با دیوارهای سیمانی می‌شویم و دری آهنی که بوسیله پتوهای رنگ و رو رفته به عنوان پرده پوشانده شده است.
مریم خانم در را که باز می‌کند، ناگهان پسربچه کوچکی که تازه راه رفتن یاد گرفته است از پشت چادرش می‌گیرد و به سویم می‌آید و همان لحظه ورودش دستانش را برایم باز می‌کند و می‌خندد.
وای اگر تو نبودی
از مریم خانم اجازه می‌گیرم و در آغوشش می‌گیرم.
محکم دستانم را می‌گیرد و چهره دلنشین و چشمان زیبایی دارد.
حس مادرانه‌ام می‌گوید او پسر قوی و باهوش و جذابی است.
ناخودآگاه در دلم می‌گویم وای اگر تو نبودی چه می‌شد؟
از بس خودش را برایمان شیرین کرده که خواهرش را چند لحظه بعد می‌بینم که او هم تازه به راه رفتن افتاده است.
او هم از دیدنمان ذوق زده شده است.
مریم با روی خوش و لب خندان میزبانمان می‌شود.هرچند، خانه کوچک است و قسمتی از سقف خانه ریخته است، اما تمام حواسمان پی دو قلوهای دوست داشتنی است که ذوق زده شدند و می‌خندند.
دندان‌های ردیف بالا و پایین علی درآمده، اما فاطمه تازه، سفیدی ریز در لثه‌هایش دیده می‌شود.به مریم می‌گویم می‌توانم راحت سوالی بپرسم.
می‌گوید: بله بپرسید.
می‌پرسم چطور دلت آمد دنبال نیست کردن این فرشته‌ها باشی؟
روزها و شب‌های سخت
سرش را تکانی می‌دهد و می‌گوید: بعد از ۱۰ سال باردار شدم، همسرم بیکار و بیمار است.
وقتی فهمید باردار هستم، بسیار اوقات تلخی کرد و گفت: باید به دنبال سقط باشی.
روزها و شب‌های سختی را سپری کردم وقتی متوجه شد، دوقلو باردار هستم، بیشتر اذیتم می‌کرد و مدام می‌گفت: نمی‌بینی صاحب خانه اذیتمان می‌کند و دنبال قطع کردن آب، برق و گاز است حال با این بچه‌ها چه کنیم؟
در همین حین، ناگهان چشمم به آشپزخانه کوچکش می‌افتد که آبگرم کن دیواری زوار در رفته‌ای بدون دودکش دارد.
می‌پرسم چرا وضع آبگرم کن این طوری است، برای این خانه چقدر اجاره می‌دهی؟
مریم لب به دندان می‌گزد و می‌گوید: صاحب خانه امسال ۳ میلیون تومان اجاره خواست گفتم نداریم وضعمان را می‌بینی؟
زیر بار نرفت و حاضر نشد حتی اندازه پول یک قوطی شیرخشک از اجاره‌اش کم کند و حتی یک ماه نتوانستیم پول برای قبض گاز بدهیم گاز خانه‌مان را قطع کرد.
همسرم راضی نمی‌شود جای دیگری را اجاره کند ناچار در همین جا و با همین وضع زندگی می‌کنیم.علی چند قدمی راه می‌رود و زمین می‌افتد، دستانش را می‌گیرم و دست‌هایم را با انگشتان کوچکش می‌گیرد.
می‌پرسم چه شد که رفتی سراغ مرکز نفس؟
از روزهایی که بین مرگ و زندگی فرزندانش مانده بود می‌گوید که لرزه به تنم می‌افتد: یک روز همسرم بنای ناسازگاری را گذاشت و می‌خواست مرا به زور برای سقط بچه‌ها به جایی ببرد از سروصدا و داد و بیداد همسرم، صاحب خانه و همسایه‌ها آمدند تا او را کمی آرام کنند، انگار مرگ در جلوی چشمانم بود بعد از ۱۰ سال بچه دار شدیم حالا فقط بخاطر بیکاری همسرم آن‌ها را از بین ببرم؟
یکی از همسایه‌ها که اوضاعم را دید، در حقم خواهری کرد و مرا پیش یک مامای باتجربه برد تا راهنمایی‌ام کند.
او هم مرا به مرکز نفس ارجاع داد.
ارجاع به مرکز نفس
چشمان مریم پر از اشک می‌شود.ناگهان فاطمه خودش را به مادر می‌رساند و با دستان کوچکش به روی صورت مادر می‌کشد.علی هم در بغلم جا خوش کرده و مدام دست‌هایش را به صورتم می‌کشد.مریم می‌آید تا او را بغلم بگیرد که می‌گویم بگذار این فرشته‌ها راحت باشند که می‌گوید: بله اینها واقعاً فرشته زندگی‌ام بودند، هرچند مشکل ما نداشتن درآمد ثابتی هست اما وقتی به مرکز نفس رفتم انگار در تازه‌ای از رحمت خداوند به رویم بازشد با حمایت‌های مسئول مرکز بچه‌ها را نگه داشتم و مدام پیگیر وضعیت من و بچه‌ها هستند.
هرچند زندگی ما به سختی می‌گذرد اما وجودشان باعث شده تا همسرم کمی دلش به وجودشان نرم شده است.
شیرخشک بهداشت، کفاف بچه‌ها را نمی‌دهد
مریم می‌گوید: یارانه خودمان را برای آب و برق و گاز می‌دهیم.
درآمد ناچیزمان هم برای اجاره خانه می‌رود.در ماه از سوی مرکز بهداشت محله ۵ قوطی شیرخشک رایگان به بچه‌ها می‌دهند، اما کفاف آن‌ها را نمی‌دهد و از ماه آینده هم سهمشان قطع می‌شود.اطرافیان می‌گویند: برای وام فرزند آوری درخواست بدهید اما اوضاعمان را می‌بینید؟!
توان خرید پوشک برای بچه‌ها را نداریم چه برسد به اینکه بتوانیم وامی بگیریم و اقساطش را بپردازیم.
تازه چه کسی ضامن ما می‌شود؟
بچه‌ها هر کدامشان یک طرف رفتند و مشغول بالا رفتن از وسایل خانه هستند.
مریم هم دنبالشان است و می‌گوید یکی از همسایه‌ها در حقم خواهری می‌کند، در نگه داری بچه‌ها هر روز به کمکم می‌آید.
حس زیبای مادری
یک ساعتی هست که مهمان شأن شده‌ام.
دیگر وقت رفتن است، این بار فاطمه دستانش را برایم می‌گشاید تا در بغل بگیرمش و علی هم از پاهایم گرفته فقط یک مادر می‌تواند این حس زیبا را با همه وجودش و با تمام رنج‌ها و سختی‌های زندگی درک کند.
نعمت فرزند سالم، بالاترین هدیه خداوندی است.
دستان کوچک شأن را می‌بوسم و با آن‌ها و مریم خانم خداحافظی می‌کنم.
نفس، حیات دوباره می‌دهد
مرکز نفس در بخش ناباروری بیمارستان بنت‌الهدی بجنورد، جایی که زهرا مقدسی سرپرستار بخش ناباروری با علاقه قلبی‌اش، به زنانی که برای سقط مراجعه می‌کنند، مشاوره می‌دهد و راهنمایی و حمایتشان می‌کند.
او هم مادر است و البته مادر بزرگ.
در دلش رازهای زیادی است گاهی وسط مصاحبه بغض می کندو جایی که کاری از دستش برنیامده افسوس می‌خورد و اشک می‌ریزد از اینکه نتوانسته به تعداد بچه‌های این دیار اضافه کند.
انصراف ۲۳۴ مادر از سقط جنین
مرکز مردمی نفس خراسان شمالی آبان ماه امسال به عنوان یکی از مراکز برتر کشوری شناخته شد و پیگیری‌های مجدانه زهرا مقدسی ۲۳۴ مادر را از سقط جنین منصرف کرده است.
مرکز نفس خراسان شمالی از بهمن ماه ۱۴۰۱ آغاز با رویکرد شناسایی مادرانی که تصمیم به سقط دارند، فرهنگ سازی و مشاوره با این مادران جهت پیشگیری از سقط، حمایت مادران پس از انصراف از سقط آغاز به کار کرد.
مقدسی در پاسخ به این سوال که در زمینه ترویج فرزند آوری چه اقداماتی انجام شده است، می‌گوید: مرکز نفس به صورت تخصصی در رابطه باپیشگیری‌های سقط عمدی فعالیت دارد و با دید نجات یک نفس، نجات نسل‌های آینده، در موضوع فرزند آوری تأثیر بسزایی دارد.
مسئول مرکز نفس خراسان شمالی می‌گوید: از اول بهمن ۱۴۰۱ تا اول دی ماه امسال، ۲۳۴ مادری که متقاضی سقط فرزند خود بودند از تصمیم خود منصرف شدند و از این مادران باردار ۱۳۵ نوزاد متولد شده‌اند و ۹۹ مادر هم در انتظار تولد فرزند خود هستند.
وی ادامه می‌دهد: پزشکان و ماماها، مادرانی که قصد سقط را دارند به ما معرفی می‌کنند و ارجاع می‌دهند.
وی با بیان اینکه متأسفانه تعدادی سقط جنین توسط افراد سود جو و در شرایط غیر قانونی انجام می‌شود، می‌افزاید: این دسته از افراد به مراکز دولتی مراجعه نمی‌کنند که آمار دقیقی داشته باشیم، مواردی هم داریم که با عوارض سقط مراجعه می‌کنند، اما هیچ وقت اعلام نمی‌کنند که چگونه برای سقط اقدامی انجام داده‌اند.
مقدسی درباره سقط‌های با دستور قضائی و پزشکی عنوان می‌کند: این نوع سقط‌ها آئین نامه و دستورالعمل خاص دارد و توسط پزشکان به پزشکی قانونی معرفی و با تأیید این مرکز به بیمارستان ارجاع داده می‌شود.
مسئول مرکز مردمی نفس خراسان شمالی، درباره تشکیل نشدن قلب جنین تصریح می‌کند: اگر مادر مراجعه کننده مرکز نفس باشد و بارداری زیر هشت هفته داشته باشد و خونریزی و درد و مشکل دیگری نداشته باشد، توصیه می‌کنیم دو هفته بعد سونوگرافی را تکرار کند.
۴۰ درصد سقط جنین‌ها در استان به دلیل مشکلات معیشتی است
مسئول مرکز مردمی نفس خراسان شمالی، علت بیشتر سقط‌های جنین در خراسان شمالی را ترس از فقر و مشکلات معیشتی عنوان و خاطر نشان می‌کند: در استان ما متأسفانه ۴۰ درصد دلایل سقط، مشکلات اقتصادی و نداشتن کار ثابت سرپرست خانواده، بعد اعتیاد سرپرست خانواده و مشکلات خانوادگی و عدم تفاهم بین زوجین است.
مقدسی از مراجعه کنندگان مرد به مرکز نفس می‌گوید و ادامه می‌دهد: در مواردی برخی از مراجعان ما پدرانی هستند که به دلیل اعتیاد همسر و ناسازگاری همسرانشان خواهان سقط هستند یا درخواست حمایت برای همسران شأن را دارند.
وی مهم‌ترین چالش پیش روی مرکز نفس را حمایت بعد از تولد نوزادان می‌داند و تاکید می‌کند: حمایت از مادرانی که نفس دوباره به فرزندان شأن می‌دهند نیاز به همکاری ارگان و نهادهای دیگر دارد و مرکز نفس فقط ویزیت و درمان بارداری تا زایمان این مادران را انجام می‌دهد و بعد آن برای توانمند سازی این مادران و همسران شأن نیاز به کارهای بزرگ و اجرایی دارد.
وی اضافه می‌کند: هم استانی‌های عزیز برای کمک و دریافت راهنمایی و مشاوره می‌توانند به آدرس nafasekhorasanshomali @در پیام‌رسان ایتا مراجعه کنند.
مادرانی که با همه رنج‌ها و فشارهای زندگی حق حیات مجدد را برای فرزندان شأن انتخاب می‌کنند نیاز به حمایت همه جانبه از سوی هر آنکه دستش می‌رسد، دارند.
می‌توان یک شهروند عادی بود اما برای زندگی دوباره فرزندان دیارمان قدمی و قلمی برداشت و نوشت شاید آینده او با همین یک کار کوچک تغییر شگرفی کند.