خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 03 دی 1403
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

سرقت‌های ۶ ثانیه به عشق تیم محبوب

اعتماد | همه | دوشنبه، 03 دی 1403 - 08:52
سارق حرفه‌ای به خاطر عشق به تیم فوتبال محبوبش و خاطره جمعی شیرین از این تیم، در ۶ ثانیه گوشی می‌قاپید.
سرقت،گوشي،تيم،كارآگاهان،عشق،زندان،خاطر،فوتبال،سارق،ثانيه،تما ...

سارق حرفه‌ای به خاطر عشق به تیم فوتبال محبوبش و خاطره جمعی شیرین از این تیم، در ۶ ثانیه گوشی می‌قاپید.
کد خبر: 691196 | ۱۴۰۳/۱۰/۰۳ ۰۸:۴۷:۱۶
سارق حرفه‌ای به خاطر عشق به تیم فوتبال محبوبش و خاطره جمعی شیرین از این تیم، در ۶ ثانیه گوشی می‌قاپید.
به گزارش «ایران»، چندی قبل زن جوانی در تماس با پلیس از سرقت گوشی تلفن همراهش خبر داد: در خیابانی خلوت قدم می‌زدم و مشغول صحبت با تلفن همراهم بودم که ناگهان موتورسواری به من نزدیک شد و در چشم برهم زدنی گوشی را از دستم قاپید.
او به قدری سریع این کار را انجام داد که تا چند لحظه متوجه سرقت نشده بودم.به‌دنبال تماس زن جوان، تحقیقات پلیسی آغاز شد و در ادامه بررسی‌ها کارآگاهان با شکایت‌های مشابه مواجه شدند.
شکایت‌هایی که نشان می‌داد سارقی تکرو در خیابان‌ها پرسه زده و با شناسایی زنان و مردانی که مشغول تماس تلفنی بودند در یک چشم برهم زدن گوشی‌های آنها را سرقت می‌کرد.باتوجه به شیوه و شگرد سرقت، این احتمال از سوی کارآگاهان پلیس مطرح شد که سرقت‌ها از سوی سارقی حرفه‌ای و سابقه‌دار صورت گرفته است.
همزمان کارآگاهان به سراغ پرونده سارقان گوشی قاپ در اداره آگاهی رفته و با توجه به تصاویر به دست آمده از سارق، هویت وی شناسایی شد و کارآگاهان پلیس موفق شدند مرد جوان را هنگام سرقت گوشی بازداشت کنند.
به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت، متهم در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار داده شد و تحقیقات دراین خصوص ادامه دارد.
موبایل‌قاپی به عشق تیم فوتبال محبوب
*چطور آنقدر سریع سرقت می‌کنی؟
از بس که تمرین کردم.
من عاشق یک تیم فوتبال معروف هستم و به عشق 6 تایی‌ها در 6 ثانیه سرقت می‌کنم.
*سرقت را از کی شروع کردی؟
خیلی کم سن و سال بودم.
دوبار به کانون اصلاح و تربیت رفتم.
آن هم برای سرقت کیک و بیسکویت و خوراکی.
هیجان سرقت برایم مهم بود اما بعد از مدتی که با خلافکاران در زندان همنشینی کردم، شگردهای سرقت‌ها را یاد گرفتم.
*چرا تکروی می‌کنی؟
تنها که باشی خطر دستگیری کمتر است.
*گوشی‌ها را چند می‌فروختی؟
من اگر گوشی 100 میلیون تومانی هم سرقت می‌کردم، بازهم برایم مهم نبود از سه تا 10 میلیون تومان آن را می‌فروختم.
فقط می‌خواستم بفروشم.
*چند بار بازداشت شدی؟
حسابش از دستم در رفته است.
البته یک‌بار تصمیم گرفتم دور خلاف را خط بکشم اما روزگار با من سازگاری نکرد.
چند ماه قبل از آخرین دستگیری با دختری به نام مه لقا آشنا و عاشقش شدم.
او نمی‌دانست من سارقم وقتی فهمید از من خواست دور خلاف را خط بکشم.
به خاطر او دیگر سرقت نکردم اما به خاطر سرقت‌هایی که قبلاً مرتکب شده بودم مرا دستگیر کردند.
در زندان فهمیدم که بیمار شده است و دو روز قبل از اینکه از زندان آزاد شوم، مه لقا فوت کرد.
من حتی در مراسم خاکسپاری‌اش هم نتوانستم شرکت کنم.
با مرگ او انگار تعهدم هم از بین رفت و به محض آزادی از زندان، گوشی قاپی‌ها را دوباره شروع کردم.