نباید از بدعت و نوآوری در شعر ترسید؛ حیرانی شاعران جوان برای چاپ اولین اثر
احمد شیروانی شاعر جوان اصفهانی میگوید نباید برای بدعت و نوآوری بترسیم و دست وبالمان بازتر از شاعرانی است که تجربه شعر امروز را نداشتهاند.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: احمد شیروانی متولد ۱۳۷۶، ساکن اصفهان و اصالتا بختیاری است.
مجموعهغزل «آغاز بینامی» بهتازگی از اینشاعر جوان توسط انتشارات سوره مهر و به عنوان یکی از آثار برگزیده دوره ادبی «مطلع» منتشر شده است.
به بهانه انتشار این مجموعه گفتگویی با شیروانی داشتیم تا درباره مسیر شعری و اولین مجموعهشعرش صحبت کنیم.
مشروح اینگفتگو در ادامه میآید؛
* آقای شیروانی چه شد وارد فضای ادبیات شدید؟
از دوران راهنمایی و دبیرستان خیلی با شعر حافظ مأنوس بودم و زیاد حافظ میخواندم.
علاقهام به شعر از همان روزها شروع شد و اولین شعرهایم را هم در دوره راهنمایی نوشتم.
بعد که بزرگتر شدم، در انجمنهای شعری اصفهان شرکت کردم و در آن کارگاهها بیشتر روی شعر کار کردم.
درواقع دورانی که شعر برایم جدیتر شد، دوران دانشجویی بود که استادی به نام خانم دکتر رحمتیفر خیلی به ما کمک میکرد.
آنجا بود که نگاه جدیتری به شعر پیدا کردم و در شب شعرها و برنامههای ادبی بیشتری شرکت میکردم.
این فعالیتها ادامه داشت تا اینکه با دوره آفتابگردانها آشنا شدم.
آفتابگردانها دوره آموزشی بود که به صورت جدی و تخصصی روی استعدادهای جوان کار میکرد و همین دوره مسیر شعریام را به کلی متفاوت کرد.
چون مدلی که شهرستان ادب کار میکرد تازگی داشت و شاعر را قدم به قدم در مسیر شعر نوشتن و آموزش شعر همراهی میکردند.
* درباره اردوهای آفتابگردانها و تأثیری که روی شعر شما و دیگر شاعران جوان داشت، بیشتر صحبت کنیم.
مولفه خاصی در ایناردوها هست؟
آفتابگردانها تا امروز به دوره یازده یا دوازدهم رسیده و هر دوره هم یک سال طول میکشد.
فکر کنم در دوره هفتم آفتابگردانها شرکت داشتم.
اگر بخواهم به نقش آفتابگردانها در تربیت و رشد شاعران جوان کشور اشاره کنم، باید بگویم این دوره یک سد بزرگ را بین شاعران جوان و اساتید ادبیات شکست.
شاعران جوان و تازهکار پیش از شهرستان ادب با شاعران بزرگ و اساتید شعر ارتباطی نداشتند و این ارتباط برای آنها خیلی سخت بود.
به همین خاطر معمولا به انجمنهای شعر که در شهرمان برگزار میشد بسنده میکردیم و این توفیق را نداشتیم که از نزدیک و بدون واسطه و صورت مستمر از محضر اساتید بزرگ امروز بیاموزیم.
خوشبختانه این سد توسط شهرستان ادب شکسته شد و ما توانستیم خیلی راحتتر با اساتید ارتباط بگیریم و آنها را از نزدیک ببینیم.
کارگاههایی که در دورههای آفتابگردانها برگزار میشد واقعا غنی بودند و خیلی روی شعر من تأثیرگذار بودند.
با حضور در این کلاسها و کارگاهها بود که توانستم خیلی جدیتر به شعر نگاه کنم و شعر فاخر و اصیل را بیشتر و بهتر بشناسم.
* شعرهای کتاب «آغاز بینامی» همه غزل هستند.
فقط غزل مینویسید؟
چون شروع آشنایی من با شعر به واسطه حافظ رقم خورد، به سمت غزل سوق پیدا کردم و غزل نوشتم.
ولی بعد از آغاز بینامی احساس کردم جای دیگرقالبها به خصوص شعر نیمایی و سپید در دفترم خالی است.
به همین خاطر بعد از چاپ کتاب، جریانی در من به وجود آمد که باعث شد سراغ نیمایی و سپید بروم و در آنها هم شروع به نوشتن کنم.
الآن در حوزه شعر نو مطالعه دارم و امیدوارم بتوانم در این زمینه هم قدم بردارم.
* در غزل بیشتر چه نگاهی دارید؟
یا بهتر بپرسم غزل چه شاعرانی را دوست دارید و فکر میکنید روی شعر شما تأثیر گذاشتهاند؟
ما جوانهای شاعری که تازه اول راه هستیم، تجربیات زیادی پیش رو داریم.
هم شعر کلاسیک را خواندهایم و هم اتفاقات بزرگ در شعر و غزل معاصر را تجربه کردهایم.
مثلا ظهور نیما و تجربه شعر نیمایی پیش روی ماست، همچنین شکوفایی غزل معاصر را در ستارگانی مثل حسین منزوی و محمدعلی بهمنی دیدهایم.
با دیدن این تجربهها به این باور رسیدهایم که نباید برای بدعت و نوآوری ترسی داشته باشیم و دست وبالمان بازتر از شاعرانی است که تجربه شعر امروز را پیش رو نداشتهاند.
ما شاعران جوان نسل حاضر برای خلاقیت به آرامشی رسیدهایم که اگر تلاش کنیم، شعر خوب گفتن کار سختی نیست.
خودم شاعرانی مثل حسین منزوی و محمدعلی بهمنی را خیلی دوست دارم و فکر میکنم روی من خیلی اثر گذاشتهاند.
آقای محمد سلمانی هم برای من جایگاه ویژهای دارد.
عزیزان دیگری هم هستند که جایگاه استادی دارند و از آنها یاد گرفتهام.
سعی کردهام با استفاده از همه این عزیزان شعر بنویسم و در شعر، به زبان خودم دست پیدا کنم.
اینکه چقدر موفق شدم یا موفق خواهم شد، بحث دیگری است.
* کمی هم درباره شعر اصفهان صحبت کنیم.
در اصفهان در چه جلساتی شرکت میکنید؟
اوضاع جلسات ادبی اینشهر چهطور است؟
اصفهان معروف است به شهر مفاخر و امروز هم شاعران خوبی داریم.
بعضی از آنها مثل آقای مهدی جهاندار از دوستانم هستند و خیلی از آنها استفاده کردهام.
اتفاقا باید بگویم آقای جهاندار در تصحیح و ویرایش نهایی این کتاب هم خیلی به من کمک کرد.
شهر اصفهان اساتید خوب و بهنامی دارد.
انجمنهای ادبی در سطح شهر همیشه برگزار میشوند، اما چندسالی است به خاطر شغلم، حضور پررنگی در انجمنهای ادبی اصفهان نداشتهام.
با اینهمه تا جایی که وقتم اجازه بدهد، حضور پیدا میکنم و از حضور شاعران خوب اصفهان استفاده میکنم.
* چه شد تصمیم گرفتید «آغاز بینامی» را منتشر کنید؟
اینطور که میدانیم اینکتاب حاصل حضور شما در دوره مطلع است.
بله، اینکتاب در دوره مطلع منتشر شد.
فکر میکنم مهر ۱۴۰۲ بود که موسسه شهرستان ادب با همکاری حوزه هنری تهران یک دوره ادبی تحت عنوان دوره مطلع را پایهگذاری و برگزار کردند که تمرکزش بر شاعران تازهکار و کمک به انتشار اولین کتاب آنها بود.
من از قبل به این فکر افتاده بودم که مجموعهشعرم را جمعآوری کنم، اما چون از مرکز دور بودم و دسترسی زیادی به نشرهای مختلف نداشتم، چاپ کتابم تا زمانی که در دوره مطلع حضور پیدا کردم، به تأخیر افتاد.
* پس دوره مطلع در انتشار اولین کتاب شما نقش جدی داشته است.
شاعران جوان وقتی میخواهند کتاب چاپ کنند، بهویژه وقتی اولین کتابشان باشد، خیلی سرگشته و حیران هستند.
نمیدانند چهطور مجموعهشعرشان را جمعآوری کنند و آن را به بهترین شکل منتشر کنند.
من در فکر جمعآوری این مجموعه بودم ولی امکانپذیر نمیشد.
این گذشت تا اینکه خوشبختانه با دوره مطلع آشنا شدم.
با دیدن فراخوان دوره مطلع، آثارم را ارسال کردم و به عنوان یکی از شاعران برگزیده انتخاب شدم.
بعد از یک دوره طولانی که با کمک اساتید روی شعرها کار کردم، در نهایت آغاز بینامی امسال توسط انتشارات سروه مهر به چاپ رسید.
* روند تصحیح و ویرایش کتاب در دوره مطلع چگونه بود؟
انتشار کتاب در دوره مطلع به این صورت بود که هر مجموعهشعری را به چند تا از اساتید میدادند و این عزیزان چندماه با شاعر آن کتاب ارتباط داشتند و روی شعرها کار میکردند تا به یک نسخه نهایی و مناسب برسد.
بعضی از جلسات حضوری و بعضی به صورت مجازی برگزار میشد.
طی برگزاری همین جلسات بود که مشکلات کتاب رفع میشدند و شعرها به نسخه بهتری تبدیل میشدند.
از جمله اساتیدی که خیلی به من کمک کردند، آقای مهدی جهاندار، دکتر محمدحسین نجفی و دکتر امیر مرادی بودند که باید از آنها تشکر کنم.
همچنین جا دارد از آقای میلاد عرفانپور تشکر کنم که برای شاعران جوان زحمت زیادی میکشند.
چندسالی است که میبینم موسساتی مثل حوزه هنری و شهرستان ادب خیلی به شاعران نوپا و جوانان با استعداد اهمیت میدهند و به آنها در مسیر ادبیشان کمک میکنند.
اگر دوره آفتابگردانها و دوره مطلع نبود، محال بود بتوانم اولین مجموعهشعرم را به این شکل چاپ کنم.
* از ویژگیهای خوب این دورهها این است که شاعران شهرستانها، به بهترین شاعران کشور دسترسی پیدا میکنند.
دقیقا.
انجمنهای ادبی که در شهرستانهای مختلف هستند، نهایتا یک راهی را جلوی شاعران جوان باز میکنند.
ولی کارگاههایی که به صورت تخصصی و جدی برگزار میشوند، خیلی در تربیت و آینده یک شاعر موثر هستند.
این دورهها زمینهای را برای دیده شدن شاعران جوان فراهم میکنند و کمک میکنند که کتابشان چاپ شود.
از این جهت باید قدردان شهرستان ادب و حوزه هنری بود که یاریگر شاعران جوان هستند.
* به «آغاز بینامی» برگردیم.
بیشتر شعرهای این کتاب حال و هوای عاشقانه، ابراز دلتنگی و حدیث نفس شاعر هستند.
درست است؟
همیشه سعی کردم اولین مخاطبم در شعر، خودم باشد.
تقریبا تمام شعرم همینطور است که انگار شاعر با خودش حرف میزند.
حتی بعضی شعرهای کتابِ آغاز بینامی که موضوع دارند و مثلا اجتماعی هستند، طوری نوشتهام که موضوعیبودن آن توی چشم نمیزند.
معمولا سعی میکنم شعرم موضع داشته باشد، تا موضوع.
ضمن اینکه همانطور که گفتید شعرهای من به یک نحوی حدیث نفس هستند.
اگر دقت کنید، یکسری کلمات و نشانههایی در شعرم وجود دارد که نشان میدهد این شاعر دارد با خودش صحبت میکند؛ مثلا کلمه آینه در شعر من زیاد تکرار میشود.
به خاطر همین نگاهی که دارم، حتی شعرهای آیینی من هم شبیه شعر آیینی نیست.
همیشه سعی کردم اگر میخواهم در موضوع خاصی شعر بگویم، شعرم بیشتر موضع یک پدیدهای را داشته باشد، تا آنکه موضوع آن را داشته باشد.
مثلا غزلی دارم که اینگونه شروع میشود: «شهری پر از غبار، پر از خشکسالیام».
این شعر انگار که حدیث نفس است و گویا دارم با خودم صحبت میکنم، ولی این شعر یک شعر اجتماعی است و ناظر به اتفاقاتی است که در افغانستان افتاده بود و طالبان این کشور را اشغال کرده بود.
میبینید که شعر خیلی موضوعی نیست، ولی موضعاش را دارد.
* به خاطر همین است که مخاطب احساس میکند هیچ شعر آیینی در این کتاب وجود ندارد.
بله.
مثلا شعر انتظار من هم همینطور است.
«ماندم به پای عهد و وفایی که سالهاست».
من درواقع این شعر را با احساسی که نسبت به انتظار و امام زمان (عج) داشتم نوشتم، اما شاید برای همه چنین حسی نداشته باشد.
البته دیدهام که ابیاتی از همین شعر را در کنار تصویر مسجد حمکران منتشر کردهاند، اما لزوما فقط شعر انتظار نیست.
تعدادی شعر آیینی مثل شعر اربعین و شعر فاطمی و… هم داشتم که بیشتر حالت موضوعی داشتند ولی آنها را داخل کتاب نیاوردم.
اگر قسمت باشد در مجموعه بعدی منتشر میشوند.
* چرا «آغاز بینامی»؟
بر این باور هستم که اولین شرط حرکت کردن و از محدوده خویشتن فرا رفتن، بی نام شدن است.
این مجموعه اولین تجربه بنده است و من باور دارم که هنوز در ابتدای راه هستم.
این کتاب هم قطعا کاستیهای زیادی دارد و امیدوارم که اساتید ادبیات بر من ببخشند و در این مسیر کمکم کنند.
چون این کتاب اولین مجموعهشعر من بود، تصمیم گرفتم که نام آن را آغاز بینامی بگذارم.
* بازخوردها نسبت به کتاب چهطور بوده است؟
خوشبختانه دوستانم که کتاب را تهیه کردهاند بازخوردهای خوبی داشتند.
چند روز پیش برنامهای داشتیم که آقای بیابانکی مجری آن برنامه بودند.
من کتاب را برده بودم تا به ایشان هدیه بدهم؛ برایم جالب بود که آقای بیابانکی گفتند که کتاب را خواندهاند و این برایم جالب بود.
یک برنامه نقد و بررسی هم به تازگی در تلویزیون اینترنتی کتاب برگزار شد که در آن کارشناسان نکتههای خیلی خوبی درباره کتاب گفتند.
هم نقدهایی که داشتند و هم ابراز لطفی که داشتند، برایم خیلی درسآموز بود.
با شنیدن همین نقدها و نکتهها مصممتر شدم تا بیشتر تلاش کنم، بیشتر مطالعه کنم و سعی کنم بیشتر یاد بگیرم.
* بحثمان را جمعبندی کنیم!
ما شاعرانی که اول راه هستیم و میخواهیم اولین مجموعهشعرمان را منتشر کنیم، نیازمند کمک و مشورت اساتید هستیم.
از همه کسانی که برای چاپ این کتاب کمکم کردند و با نقدها و نکتهها و توصیههایشان باعث شدند که اولین کتابم به شکل بهتری منتشر شود، تشکر میکنم و امیدوارم با همراهی آنها در قدمهای بعدی شعرهای بهتری بنویسم.