بازرگان؛ یکی از ریشه های «گفتمان تسلیم» در ایران
به گزارش مشرق، کانال تلگرامی خیابان انقلاب نوشت:
مهدی بازرگان در جوانی برای تحصیل به اروپا رفت و سپس به کشور بازگشت و مقطعی رئیس دانشکده فنی دانشگاه تهران شد.
علی رغم خیلی از کسانی که برای تحصیل به اروپا می رفتند بازرگان معتقد بود که بین علم و دین مخالفت و تضادی وجود ندارد و دین و علم تجربی با همدیگر سازگارند.
باتوجه به اینکه خانواده مؤمن و مذهبی داشت خود نیز فردی متشرع بود و به همین دلیل تلاش می کرد تا با تألیفات خود نشان دهد که بین دین و علم سازگاری وجود دارد.
در همین سالها بود که بازرگان مطهرات در اسلام (۱۳۲۲ش) را، که در آن «کلیه احکام طهارت و نظافت اسلامی از دریچه تصفیه بیوشیمی و به استعانت قوانین فیزیک و شیمی و فرمولهای ریاضی مطالعه شده بود»، تألیف کرد.
و نیز راه طی شده را نگاشت (۱۳۲۷ش) تا ثابت کند که «بشر خاکی به پای خود و با تجربه و دانشی که طی هزاران سال کسب کرده است، همان راهی را طی کرده و میکند که انبیاء تعیین و ترمیم نمودهاند».
گرایش و تمایل بازرگان به تمدن و دستاوردهای غرب از این جهت نبود که باید با دین مخالفت کنیم و دین را دور بیاندازیم تا پیشرفت کنیم؛ نه؛ بازرگان می گفت این تمدن و پیشرفت غرب، در همان امتداد دین و رسالت انبیاء است!
این مدل بازهم یکجور تسلیم در برابر غرب بود؛ به تعبیر شهید مطهری تفکر بازرگان در «راه طی شده» به نوعی «سپر انداختن در مقابل مادیین» بود و کوچکترین خدمتی به توحید نمی کند!
بازرگان با همین مبنا بود که علی رغم حضور در دولت مصدق به عنوان رئیس هیئت مدیره موقت شرکت ملی نفت و سپس اولین مدیرعامل ایرانی شرکت ملی نفت ایران بعد از خلع ید انگلیس و علی رغم مشاهده کردن کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ توسط آمریکایی ها و علی رغم زندانی شدن در دوره پهلوی، باز ماه های منتهی به انقلاب اسلامی در بهمن ماه ۱۳۵۷ تحت تأثیر جلسات و تعارفات و تشریفات نمایندگان سفارتخانه های آمریکا، انگلیس، ایتالیا، فرانسه و شوروی قرار می گیرد و در کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» که در سال ۱۳۶۲ تألیف کرده، می گوید قدرت های جهانی و دنیا انقلاب اسلامی را پذیرفتند و آماده همکاری با ما بودند و بعضاً از یکی دوماه قبل از انقلاب وقتی از سقوط شاه مطمئن شدند، در جلسات خصوصی به من تبریک می گفتند!
بازرگان در کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» معتقد است که انقلاب اسلامی دو حرکت داشت؛ حرکت اول یا حرکت رو به وحدت و مرکزیت را به اصطلاح ریاضی و علم میکانیک حرکت رو به مرکز (سانتریپ) centripte و حرکت دوم را که فرار از وحدت است حرکت گریز از مرکز (سانتریفوژ) cenripuge .
یعنی پیش از انقلاب همه فعالیت ها و اقدامات به سمت وحدت و انسجام ملی بود اما بعد از انقلاب همه فعالیت ها به سمت اختلاف و انشقاق و تفرقه.
اگرچه در این کتاب هیچ سهمی از این اختلاف و تفرقه را سهم خود و جریان نهضت آزادی نمی داند و حاضر به پذیرفتن هیچ خطا و اشتباهی نیست و بیش از همه روحانیت را مقصر می داند اما باز برخی نقدهای دقیق و به حق را نسبت به انقلابیون مطرح می کند که جای تأمل و تدقیق دارد.
با این وجود وی معتقد است که ما قرار نبود که با غرب و در رأس آن -آمریکا- در بیفتیم و مقصر اختلاف بین انقلاب و آمریکا و حتی مقصر جنگ تحمیلی صدام و رژیم بعث علیه ایران، خود ماییم!
بازرگان آدم متدین و متشرعی بود اما به نظرم این بی انصافی و تحلیل غلطش هم ناشی از همان مبنای ساده اندیشی و تسلیم در برابر قدرت غرب بود هم ناشی از لجاجت و ناراحتی هایش بعد از استعفا دولت موقت!
بازرگان با وجود اینکه خود به ظلم های تاریخی آمریکا در حق ملت ایران تا لحظه سقوط شاه و حتی تلاش برای کودتای نظامی و سرکوب سنگین مردم، اما خام اندیشانه و ساده لوحانه معتقد است که آمریکای آن روز - جیمی کارتر - حاضرند ما را بپذیرند به شرطی که ما شعار علیه آنها ندهیم و با آنها مذاکره کنیم.
او از یک طرف می گوید اسلام از سیاست جدا نیست اما به صراحت می گوید که ما هیچ رسالتی برای مبارزه با ظلم های جهانی و دفاع از مستضعفین نداریم.
کسانی که بازرگان و نهضت آزادی ایران را به خوبی می شناسند متوجه می شوند که جریان اصلاحات از دهه ۷۰ به این طرف، هیچ حرف و سخن تازه ای ندارند به جز تکرار همین حرف های بازرگان.
حرف هایی که اول انقلاب مطرح می کرد.
بازرگان فکر می کرد مشکل آمریکا با چند تریبون در نماز جمعه و شعار «مرگ بر آمریکا» است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.