رسانههای تهاجمی و تحلیل نقش آنها در چارچوب نظریه «سگِ هار»
موشه دایان، نظریه سگ هار را برای توصیف استراتژی نظامی و سیاست خارجی رژیم صهیونیستی پیشنهاد کرد و معتقد بود باید به گونهای عمل شود که دشمنان اسرائیل از هرگونه مواجهه نظامی با آن وحشت کنند.
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل؛ نظریه «سگ هار» (Mad Dog Theory) در حوزه علوم سیاسی و روابط بینالملل به کشوری اشاره دارد که با رفتارهای غیرقابل پیشبینی و تهاجمی، سعی در حفظ منافع خود یا جلب توجه سایر کشورها دارد.
چنین کشوری عمداً قواعد بینالمللی را نادیده میگیرد و رفتاری بیثباتکننده در منطقه و جهان از خود نشان میدهد.
این نظریه که بهطور خاص در حوزه روابط بینالملل به رفتار تهاجمی و غیرقابل پیشبینی یک کشور در سیاست خارجی اشاره دارد به موشه دایان، وزیر دفاع سابق رژیم صهیونیستی در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، نسبت داده میشود.
موشه دایان یکی از استراتژیستهای کلیدی رژیم صهیونیستی، این مفهوم را برای توصیف استراتژی نظامی و سیاست خارجی رژیم صهیونیستی پیشنهاد کرد.
او معتقد بود که رژیم صهیونیستی باید به گونهای عمل کند که دشمنانش از هرگونه مواجهه نظامی یا تقابل با آن وحشت کنند.
او یک بار اشاره کرد: " رژیم صهیونیستی باید مانند سگی دیوانه به نظر برسد، بهطوریکه هیچکس جرأت مقابله با آن را نداشته باشد."
این نظریه بر ایجاد ترس و بازدارندگی از طریق غیرقابل پیشبینی بودن و تهاجم مداوم تمرکز دارد.
هدف اصلی این بود که کشورهای همسایه و بازیگران بینالمللی بدانند هرگونه تهدید علیه رژیم صهیونیستی ممکن است با واکنشی شدید و حتی غیرمعمول مواجه شود.
آیا رسانههای فارسی زبان خارج از کشور برای دفاع از رژیم صهیونیستی با مخاطب در چارچوب نظریه سگ هار برخورد میکنند؟
از دید من اگر به برخی رسانههای فارسی زبان که از بعد از ۷ اکتبر مأموریت دفاع از رژیم صهیونیستی را بر عهده گرفتند دقت کنید و برنامههای آنها را دنبال نموده باشید خواهید دید که آنها با بکارگیری آخرین شگردها و دامهای رسانهای تلاش کردند با تهاجم مداوم افکار مخاطبین هدف خود را کاملاً تخریب کنند.
لذا با توجه به این موضوع از نظر بنده "نظریه سگ هار" در ارتباطات و رسانهها کاربردی شده و به مدلی اشاره دارد که در آن رسانهها یا سازمانها از طریق برخوردهای تهاجمی، خصمانه و کنترلشده تلاش میکنند مخاطب را تحت تأثیر قرار دهند یا او را مرعوب کنند.
این نظریه به دنبال خود رفتارهایی را در رسانهها ایجاد خواهد کرد، که در آن، رسانهها بدون توجه به حقیقت یا واقعیت، اهداف مشخصی را دنبال و به شکلی بیپروا، کنترلنشده و غیر قابل پیش بینی عمل میکنند.
در زمینه رسانههای فارسیزبان خارج از کشور، این رفتارها به شکلهای بروز نموده که به توضیح آنها میپردازم:
شگردهای رسانهای سگ هار
بسیاری از رسانههای فارسیزبان خارج از کشور اغلب با زبان تند و احساسی تلاش میکنند دو قطبیهای شدیدی در فضای سیاسی، اجتماعی یا فرهنگی کشورهای، ایران، افغانستان و تاجیکستان ایجاد کنند.
این رویکرد به نوعی بازتاب خصمانگی است که در نظریه سگ هار مورد توجه قرار دارد.
در این رسانهها از تکنیکهای تولید، توزیع و تکرار حجم انبوهی از محتوا استفاده میشود تا مخاطب فرصت تحلیل منطقی و تفکر انتقادی نداشته باشد.
این اطلاعات اغلب با هدف تغییر نگرش یا دامن زدن به احساسات خاصی مانند خشم یا ترس ارائه میشود.
برچسبزنی و بی اعتبارسازی از جمله شگردهای دیگر این رسانهها است.
رسانهها، با استفاده از برچسبزنی، حمله شخصی یا بیاعتبارسازی افراد یا سازمانهایی که با آنها مخالف هستند، به صورت هدفمند تلاش میکنند تصویر آنها را تخریب نمایند.
این دسته از رسانهها بهویژه در مسائل سیاسی و اجتماعی، به تحریک احساسات منفی (مانند خشم یا ناامیدی) علیه ساختارهای داخلی میپردازند و تلاش میکنند به جای دعوت به گفتوگو، از رویکرد تقابل مستقیم استفاده کنند.
آنها تلاش میکنند، با ارائه اطلاعات یکطرفه یا تحریفشده، واقعیت را تغییر تا مخاطب را به پذیرش دیدگاههای خاصی سوق دهند.
در چارچوب نظریه سگ هار، این رسانهها عمدتاً به جای ارائه اطلاعات دقیق و دعوت به تفکر و تحلیل، به استفاده از تاکتیکهایی مانند ترساندن، تحقیر، یا کنترل احساسات مخاطب روی میآورند.
هدف آنها اغلب ایجاد فضایی احساسی، پر از تنش و تقابل است که در نهایت به تأمین منافع راهبردی آنها منجر میشود.
رسانههای فارسیزبان خارج از کشور برای اعمال نظریه سگ هار، از ژانرهای رسانهای خاصی استفاده میکنند که ظرفیت بیشتری برای تحریک احساسات، ایجاد دو قطبی، و انتقال پیامهای تهاجمی دارند.
این ژانرها معمولاً با تمرکز بر موضوعات حساس و بحثبرانگیز، دیدگاههایی یکطرفه ارائه میدهند.
در این ژانرها کارشناسان و مجریان اغلب از زبان تند و عاطفی استفاده میکنند تا مخاطب را تحت تأثیر قرار دهند.
آنها با هدف بی اعتبارسازی نهادهای داخلی ایران، برجستهسازی تضادها، و ایجاد دو قطبیهای شدید و با زبان و ادبیات تند و وحشیانه سعی میکنند افکار مردم را خراش و پاره پاره کنند دهند.
لذا در بستههای خبری و تولیدی خود مستندهایی با تمرکز بر موضوعات تاریخی، سیاسی یا اجتماعی تولید که اطلاعات را به شکل یکطرفه و گزینشی ارائه میکنند.
در این مستندها اغلب از تصاویر و صداهای تحریکآمیز استفاده میشود.
مثلاً در خبر با پخش اخبار فوری و برجستهسازی بحرانها، با هدف ایجاد ترس، اضطراب، و ناامیدی در مخاطب و تضعیف اعتماد عمومی به رسانههای داخلی تحریک مخاطب را ایجاد نمایند.
اگر به برخی برنامههای بی بی سی و ایران اینترنشنال نگاه کنید، خواهید دید که با استفاده از زبان طنز، کنایه و تمسخر برای نقد و بی اعتبارسازی افراد یا ساختارها میکوشند احساس بیاعتمادی و نفرت را در افکار عمومی ایجاد کنند.
این رسانهها با هدف تضعیف شخصیتهای سیاسی یا اجتماعی از طریق شوخی و ایجاد شکاف روانی در مخاطب این برنامهها را راه اندازی میکنند.
در گفتوگوهای زنده (Talk Show)از کارشناسان یا مجریانی استفاده میکنند که ادبیات و گفتمان تحریکآمیز و جنجالی دارند که از نظر من آنها شر خرهای رسانهای هستند نه کارشناس با دانش علمی و داشتن مسئولیت اجتماعی نسبت به مردم و جامعه، چرا؟
چون همه توجه شأن بر تحریک احساسات مخاطب و ایجاد تقابل تمرکز دارند.
از شگردهای دیگر این رسانهها که در چارچوب نظریه سگ هار حرکت میکنند.
استفاده از شبکههای اجتماعی و محتوای کاربر محور است.
آنها با هدف استفاده از ظرفیت بالای شبکههای اجتماعی برای انتشار گسترده اطلاعات تحریفشده و کنترل فضای فکری مخاطبان از ویدئوهای کوتاه، کلیپهای احساسی یا جنجالی، و میمهای اینترنتی برای انتشار سریع پیامهای تهاجمی بهره گیری کامل میکنند.
از دیگر شگردهای این رسانههای فارسی زبان حمله به مخاطب از طریق ژانرهای سرگرمی با پیامهای پنهان است.
برای نمونه آنها میدانند که در برخی از اقشار جامعه به فیلم، سریال و موسیقی علاقه وافر وجود دارد، لذا با هدف تأثیرگذاری زیرپوستی بر ذهن مخاطب از طریق محتوای جذاب و سرگرمکننده بر روی تولید سریالها، فیلمها و موسیقی با مضامین انتقادی یا نیشدار سرمایه گذاری میکنند که به طور غیرمستقیم پیامهای سیاسی یا اجتماعی را منتقل کنند.
این رسانهها با ترکیب ژانرهای مختلف و بهرهگیری از ویژگیهای احساسی، بصری و سرعت انتشار، نظریه سگ هار را عملی میکنند.
ادامه دارد..