خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 18 دی 1403
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

زن 70 ساله شوهرش را در خانه هوویش به آتش کشید

اعتماد | همه | یکشنبه، 16 دی 1403 - 08:41
پیرمرد دو زنه‌ای که شب یلدا به منزل همسر دوم خود رفته بود، درحالی قربانی حسادت‌های زنانه شد که همسر۷۰ ساله‌اش با بطری بنزین به منزل هوویش هجوم برد و در جنایتی هولناک شوهرش رابه آتش کشید.
منزل،هوويش،پيرمرد،بنزين،شب،فخري،بطري،شعله،غلامرضا،قاضي،آتش،ي ...

کد خبر: 693368 | ۱۴۰۳/۱۰/۱۶ ۰۸:۳۱:۲۲
پیرمرد دو زنه‌ای که شب یلدا به منزل همسر دوم خود رفته بود، درحالی قربانی حسادت‌های زنانه شد که همسر۷۰ ساله‌اش با بطری بنزین به منزل هوویش هجوم برد و در جنایتی هولناک شوهرش رابه آتش کشید.
به گزارش روزنامه خراسان، این جنایت وحشتناک شب یلدای گذشته هنگامی در منطقه قاسم آباد مشهد رخ داد که پیرمرد ۷۴ ساله ای تصمیم گرفت شب یلدا و روز زن را درکنار همسر دومش سپری کند.
به همین خاطر با خرید شلغم ولبو به طرف منزل او به راه افتاد.
این در حالی بود که رفتار غلامرضا مورد اعتراض «فخری»(همسراول)قرارگرفت و سعی کرد شوهرش را راضی کند تا طولانی ترین شب سال را با هم به صبح برسانند اما پیرمرد به حرف «فخری»گوش نکرد و بودن در خانه همسر دوم را ترجیح داد.از سوی دیگر پیرزن۷۰ ساله که با رفتن شوهرش،خشم و عصبانیت در چهره اش موج می زد و حسادت های زنانه در وجودش شعله ور شده بود، ناگهان به طرف انباری منزلش رفت و با برداشتن بطری حاوی بنزین منتظر تاکسی بیسیم ایستاد.
دقایقی بعد پیرزن از بولوار هنرستان به سوی قاسم آباد حرکت کرد و در مقابل مجتمع مسکونی هوویش از تاکسی پیاده شد و زنگ واحد آپارتمانی هوویش را به صدا درآورد او در حالی که بطری بنزین را پنهانی در دست می فشرد به انتظار صدایی آشنا نشست اما وقتی «م»(همسردوم)نام هوویش را برزبان راند که بیرون واحد آپارتمانی منتظر ایستاده است،«غلامرضا»دست وپایش را گم کرد و از همسرش خواست در را باز نکند!
به همین خاطر «م» دم در رفت و به هوویش تعارف کرد به داخل منزل بیاید!ولی پیرزن که هنوز خشمگین به نظر می رسید به هوویش گفت:توبرو!
من با تو کاری ندارم!
در این وضعیت بود که پیرمرد مقابل در منزل آمد اما «فخری»دیگر امانش نداد و بطری بنزین را روی او و در چوبی منزل هوویش پاشید و در یک چشم برهم زدن شعله کبریت را روشن کرد.پیرمرد که شعله ور شده بود در حالی وحشت زده و فریاد زنان خود را به داخل منزل انداخت که آتش در چوبی را هم فراگرفت و صحنه دلهره آوری رقم خورد.
«م» و فرزند جوانش حیرت زده و هراسان در جست وجوی آب برآمدند تا شعله های آتش را خاموش کنند .
در این شرایط هولناک، ناگهان پسر جوان پیرمرد کتری آب را از روی بخاری برداشت و روی پدرش پاشید اما او از شدت وحشت و نگرانی متوجه نشد که آب کتری سرد نیست!
در همین حال با کمک مادر وپسر،«غلامرضا»پیکر نیم سوخته اش را به داخل سرویس بهداشتی کشاند و لحظاتی بعد شعله های آتش با شیلنگ آب فروکش کرد.
طولی نکشید که صدای آژیر آمبولانس اورژانس به گوش رسید وپیکر نیمه جان پیرمرد به بخش سوختگی بیمارستان امام رضا(ع)انتقال یافت.
عقربه های ساعت حدود۲۲:۳۰شب یلدا را نشان می داد که کادر درمانی پیرمرد را تحت مراقبت های ویژه قراردادند و اقدامات درمانی را در حالی آغاز کردند که «دگرسوزی با بنزین» روی برگه شرح حال بیمار نقش بست.
حدود۸ روز بعد در حالی که «فخری»پس از وقوع این حادثه دلخراش به استان کرمان رفته و به دلیل بیماری خودش را در بیمارستان بستری کرده بود،اقدامات درمانی به نتیجه نرسید وپیرمرد ۷۴ ساله براثر عوارض ناشی از سوختگی جان سپرد.
هنوز ساعتی از مرگ «غلامرضا»نگذشته بود که ماجرای این جنایت تکان دهنده ،قاضی ویژه قتل عمد مشهد را به بیمارستان و پزشکی قانونی کشاند.تحقیقات میدانی و مقدماتی قاضی دکتر صادق صفری بیانگر آن بود که احتمالا مرد دو زنه قربانی حسادت های زنانه شده است.
بنابراین دستور بازداشت «فخری»را با رعایت همه حقوق متهمان صادر کرد و سپس عازم محل وقوع جنایت شد.
در سوخته واحد آپارتمانی،آیفون تصویری و دیگر لوازم کنار دیوار،حکایت از شعله های ترسناکی داشت که اگر زودتر خاموش نمی شدند، همه منزل«م»در آتش می سوخت.
در همین حال«م»(همسردوم)به قاضی صفری گفت:من سال ۸۴ با «غلامرضا»ازدواج کردم و یک پسر جوان دارم.
با وجود این با هوویم مشکلی نداشتم اما او و «غلامرضا»مدام با هم درگیری داشتند به طوری که هوویم ۲سال بعد از ازدواج ما،روی خودرو اسید پاشید که پرونده قضایی هم در دادسرای شهید کامیاب تشکیل شد ولی بعد اگر چه ماجرا با تعهد هوویم پایان یافت ولی این درگیری ها ادامه داشت و چند بار هم به در منزل من آمده و سرو صدا به راه انداخته بود.
شب حادثه (یکم دی)نیز شوهرم به مناسبت شب چله و روز زن به منزل من آمد که شلغم و لبو بارگذاشتم.
در همین زمان پسرم از سرکار آمد و به من گفت:«مامانی»(هوو)دم در است!ولی شوهرم مانع بازکردن در شد و گفت:خودش می رود!
با وجود این من او را به داخل منزل تعارف کردم که شوهرم آمد و این حادثه رخ داد.
​​​​​​​در ادامه تحقیقات قضایی،«فخری»(متهم به قتل)نیز که با دستور قاضی شعبه ۲۵۵ دادسرای عمومی وانقلاب مشهد به واحد آپارتمانی هوویش هدایت شده بود، به قاضی پرونده های جنایی گفت: اگر چه نباید پشت سر مرده حرف زد اما شوهرم رفتار خوبی با من نداشت و با افراد مختلف در ارتباط بود.
من هم به خاطر فرزندانم در طول این سال ها چشم پوشی می کردم.
در عین حال او مدام مرا تحریک می کرد که هیچ غلطی نمی توانم بکنم!
من هم که بعد از ازدواج مجدد او دچار ناراحتی های روحی شده بودم و نمی توانستم خشم خودم را کنترل کنم قبل از وقوع این حادثه از فردی یک بطری بنزین گرفتم و به او گفتم برای خودروی پیکانم می خواهم!سپس بنزین را در انباری منزل گذاشتم تا این که ماجرای روز زن و شب یلدا پیش آمد.
بطری بنزین را برداشتم و روی در منزل هوویم ریختم و سپس کبریت را کشیدم و از آن جا رفتم چرا که از وقتی هوویم وارد زندگی من شده بود روزگار خوبی را سپری نمی کردم و به خاطر استرس های شدید آرام و قرارنداشتم ...
تحقیقات قضایی از سوی قاضی ویژه قتل عمد مشهد در حالی ادامه دارد که پیرزن ۷۴ساله به اتهام ارتکاب جنایت در بازداشت به سر می برد.