خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 18 دی 1403
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

هنری رها شده در دولت‌های مختلف؛ مسئولان تئاتر را نمی‌خواهند؟!

مهر | فرهنگی و هنری | دوشنبه، 17 دی 1403 - 08:23
دولت‌های مختلف در طول سال‌ها کمترین توجه و حمایت را نسبت به تئاتر و هنرمندان آن داشته و دارند به گونه‌ای که اکثر خانواده تئاتر به این باور رسیده‌اند که مسئولان این هنر را نمی‌خواهند.
تئاتر،تئاتري،مديران،هنرمندان،هنر،مسئولان،بودجه،وضعيت،فجر،تبل ...

به گزارش خبرنگار مهر، مدیران و مسئولان در بزنگاه‌هایی که جشنواره‌ای برگزار می‌شود به ویژه اگر آن جشنواره «تئاتر فجر» باشد، از تئاتر به عنوان هنر مادر، تأثیرگذار و یکی از مهم‌ترین هنرها یاد می‌کنند ولی در عمل‌شان تئاتر هیچ محلی از اعراب ندارد و از کمترین توجه و بضاعت برخوردار است.
چند دهه است که تئاتر نه بودجه مناسبی دارد، نه زیرساخت‌های درستی برای آن در نظر گرفته شده است و نه هیچ حمایتی از هنرمندان آن و فعالیت‌های تئاتری می‌شود.
چند دهه است که تئاتر و تئاتری‌ها به حال خود رها شده‌اند و فقط در مواقعی مورد توجه قرار می‌گیرند که برخی بخواهند با سوءبرداشت‌های خود برای این هنر و خانواده آن حاشیه ایجاد کنند.
اگر در نشست‌ها و محافل مربوط به مدیران و رویدادهای تئاتری حضور پیدا کنید تنها وجه مشترک تمام آن‌ها سخن از «کمبود بودجه»، «نبود حمایت» و «گیر و گرفت‌های نظارتی» است.
دولت‌های مختلف روی کار آمده‌اند ولی در اکثر آن‌ها تئاتر حتی در بدنه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که متولی هنر است در اولویت‌های آخر قرار دارد.
این وضعیت در کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نیز به همین شکل است و نمایندگان این کمیسیون فقط در مواقعی که نیاز به تبلیغات سیاسی دارند گذرشان به سمت سالن‌های تئاتر می‌افتد و در باقی ایام سال دغدغه توجه و پرداختن به این هنر را ندارند.
وقتی در بدنه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نگاه به تئاتر و هنرمندان تئاتر اینگونه است دیگر توقعی از سایر نهادها، سازمان‌ها و مدیران و مسئولان نیست.
برای هیچکدام از مدیران و مسئولان فرهنگی تفاوتی ندارد که فلان هنرمند یا چهره با سابقه تئاتری و یا فلان چهره با استعداد و تأثیرگذار تئاتر فعالیت می‌کند یا نه.
اینکه هنرمندان تئاتر در چه شرایط و تحت چه فشارهایی روزهای خود را سپری می‌کنند برای هیچ کدام از مدیران و مسئولان مهم نیست.
مگر می‌شود هنری را به عنوان هنر مادر معرفی کرد و از اهمیت و تأثیرگذاری آن در ایام برگزاری جشنواره‌ها یا رویدادها یا حتی اتفاقات سیاسی صحبت کرد ولی هیچ اهمیتی برای آن و افرادی که در آن عرصه فعالیت می‌کنند قائل نبود؟
سازمان صداوسیما نیز اصلا برای تئاتر ارزشی قائل نیست و هیچکدام از آثار و فعالیت‌های تئاتری سهمی از تبلیغات رسانه ملی ندارند و اگر بخواهند تبلیغی نیز داشته باشند باید بهایی را بپردازند که از توان هیچ رویداد و فعالیت تئاتری برنمی‌آید.
اگر هم جشنواره‌ای نظیر جشنواره تئاتر فجر تبلیغی در رسانه ملی داشته باشد چوب‌خط تبلیغات تئاتری تا یک سال پر می‌شود.
شهرداری تهران در تبلیغات محیطی و شهری کمترین اهمیت را به تئاتر می‌دهد و سهم گروه‌های تئاتری از تبلیغات شهری تابلوهای کنار خیابان است آن هم نه برای تمام گروه‌ها بلکه برای آثاری که بودجه هنگفتی برای تولیدشان هزینه شده و از چهره‌های شناخته شده بهره می‌برند و خروجی‌شان نیز تأثیری بر فرهنگ و هنر کشور ندارد.
همین معدود آثار هستند که از سوی شهرداری حق استفاده از بیلبوردهای بزرگراهی را هم دارند.
این وضعیت در تئاتر تهران به این شکل است و اگر وضعیت تئاتر در شهرستان‌های مختلف را هم مورد بررسی قرار دهیم وضعیت اسفناک‌تر است.
هنرمندان تئاتر مقیم شهرهای مختلف حتی از این اندک توجه نیز بی‌بهره‌اند و فقط در انتظار برگزاری هر جشنواره‌ای از مناسبتی تا غیرمناسبتی و رویدادهای آماری نهادهای مختلف هستند تا بتوانند اندک بودجه‌ای را به عنوان کمک‌هزینه دریافت کنند تا اثری را تولید و روی صحنه ببرند.
در تئاتر ایران دولت و شهرداری نه سالنی می‌سازند و نه از سالن‌هایی که وجود دارد به درستی نگهداری می‌کنند.
اگر هم سالنی ساخته می‌شود نظیر پردیس تئاتر تهران، بدون هیچ ارزیابی و نیازسنجی رخ می‌دهد و سرمایه‌ای هنگفت بدون هیچ برنامه‌ریزی و هدف‌مندی و چشم‌انداز صرف می‌شود و هیچ تأثیری قابل توجهی به همراه ندارد.
جالب است مدیران و مسئولانی که از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا خود را تبلیغ و در قاب عکس‌ها و دوربین‌ها قرار دهند برای رویدادی که از آن بهره‌های تبلیغاتی نیز می‌برند هزینه و حمایت نمی‌کنند.
جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر که دورانی یکی از پر جنب و جوش‌ترین رویدادهای تئاتری ایران و فرصتی برای معرفی هنرمندان توانمند به عرصه فعالیت‌های تئاتری بود با برنامه‌ریزی، سیاستگذاری و مدیریت اشتباه به جایی رسیده که دیگر از آن جایگاه خود فاصله گرفته است و هر روز نیز این فاصله بیشتر می‌شود.
مدیران و مسئولان حتی از این جشنواره بزرگ تئاتری نیز حمایت درستی ندارند و «تئاتر فجر» همیشه با مشکل بودجه و نبود حمایت لازم دست به گریبان است و فقط با سعی و تلاش‌های دبیرخانه و ستاد اجرایی خود برگزار می‌شود؛ بعد از برگزاری هم تعهداتی مالی از خود بر جای می‌گذارد و همه خسته از حواشی و بی‌توجهی‌ها به خانه بازمی‌گردند و هر سال این چرخ دوباره از نو اختراع می‌شود و این تکرار مانند سریال‌های سطحی و بی‌کیفیت کشورهای همسایه، ادامه دارد.
چهل و سومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر در آستانه برگزاری است و حرف اصلی و تکراری همیشگی در تئاتر «کمبود بودجه»، «تخصیص بودجه»، «میزان بودجه» و شرایط حمایتی نهادها و سازمان‌های مختلف است.
در وضعیتی که تئاتر فاقد صنف است و مجموعه‌ای که خود را صنف می‌داند حتی توانایی احقاق حداقل‌ترین حقوق اعضای خود را ندارد و مدام درگیر باندبازی‌های داخلی و تصمیم‌های سلیقه‌ای یک یا چند فرد است، مدیران و مسئولان نیز اهمیتی برای این هنر و وضعیت هنرمندان آن قائل نیستند.
خنده‌دار است که هنوز تئاتر به عنوان یک شغل در وزارت کار شناخته نشده و هنرمندان فعال در این عرصه نیز نمی‌توانند بعد از سال‌ها تحصیل، تلاش و تجربه از امنیت شغلی برخوردار باشند.
آنقدر شرایط نامطلوب، رهاشده و غم‌انگیز است که بسیاری از خانواده تئاتر به این باور رسیده‌اند که مدیران و مسئولان تئاتر را نمی‌خواهند و از سوی دیگر غم‌انگیزتر این است که مدیران و مسئولان نیز اقدامی برخلاف این باور شکل‌گرفته انجام نمی‌دهند.
قصه وضعیت تئاتر ایران قصه‌ای تکراری است و هیچ دولتی با این هنر و هنرمندان فعال در آن صادقانه برخورد نمی‌کند.
و این قصه همچنان ادامه دارد ...
.