هشدار یک اصلاحطلب نسبت به رشد مهاجرت ایرانیان؛ مهاجرت رفتار تصادفی نیست بلکه پاسخی برای رفع محرومیتهاست
زهرا نژادبهرام تاکید کرد: مهاجرت همان طور كه برخي از كارشناسان نيز به آن تاكيد دارند يك رفتار تصادفي نيست، بلكه پاسخي براي رفع محروميتها محسوب ميشود.
کد خبر: 693542 | ۱۴۰۳/۱۰/۱۷ ۱۱:۱۷:۲۴
زهرا بهرامنژاد در یادداشتی با عنوان «برای مهاجرت راه گریزی بیابیم یا نظارهگر باشیم؟» در روزنامه اعتماد نوشت: طی سالهای گذشته آمار مهاجرت از کشور روند صعودی داشته است.
نخبگان در همه عرصهها و دیگر گروههای اجتماعی تمایل به مهاجرت پیدا کرده یا آنکه مهاجرت کردهاند.
مهاجران از ایران در تلاش برای ایجاد فرصتهای تازه کشور را ترک میکنند.
شاید تمایل آنها به مهاجرت نه به عنوان تنها راه بلکه از منظر راهی تازه برای زندگی است.
مهاجرت بهرغم همه دشواریها و محدودیتها برای آنانی که به دلایل مختلف این تصمیم را میگیرند بستری برای تحولی در زندگی است؛ آنها شرایط اقتصادی - اجتماعی خود را در مقایسه با آنچه انتظار دارند و در پی آن هستند با عینک جستوجوی فرصت رقم میزنند.
این مهم از منظر آنان که مهاجرت میکنند قابل پذیرش است اما سیاستورزی در کشور و برنامهریزی در ایران در برابر این میل به مهاجرت نهتنها راهی برای بهبود جستوجو نکرده بلکه شاید به نوعی با آن همراه شده است.
بسیاری از نخبگان علمی و دانشجویی کشور در جهت کسب فرصتهای دیگر و شاید بهتر رخت مهاجرت میپوشند اما تلاش ما برای ایجاد آن فرصتها در کشور چه بوده است؟
سوالی که امروزه ذهن بسیاری از ما را درگیر ساخته است.
وزیر بهداشت دولت چهاردهم درخصوص مهاجرت پزشکان میگوید: در حوزه پزشکی افراد بسیاری هستند که کار مشخص، معین و خوبی دارند و در علم و عمل هم رتبه استادی دارند اما مهاجرت میکنند.
وی گفت: بالای ۸۰ درصد آنها مجبورند رشته پزشکی را کنار بگذارند چون در آنجا نمیتوانند کار پزشکی کنند زیرا مبنای اقتصادی ندارد. از نگاه او در حوزه پزشکی شاهد یک سرمایهسوزی هستیم؛ اگر چه در کلان، مهاجرت نخبگان یک سرمایهسوزی است که شاید قابل محاسبه مادی و علمی نباشد و این سرمایهسوزی از دست رفتن ژنتیک برتر کشور است.
این سخنان نگرانی برای مهاجرت را بیشتر میکند اما هر وقت این موضوع به نوعی از سوی خبرگان و رسانهها مورد توجه قرار میگیرد، بلافاصله روشهای تنبهی و ممانعتی شکل میگیرد تا از مهاجرت آنان جلوگیری شود؛ اما هیچ وقت برنامهریزی و سیاستورزی به راههای پیشگیری و ترغیبی، توجهی نمیکند.
در پژوهشی توسط رصدخانه مهاجرت ایران که در سال1401 منتشر شد، شاخص میل به مهاجرت در همه گروهای بررسی شده (دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی، پزشکان، پرستاران، استادان، محققان، پژوهشگران و فعالان کسب و کارهای نوپا یا همان استارتاپها) موید آن است که بیش از ۴۰ درصد آنها میل به مهاجرت دارند.
به عبارتی ۵۳ درصد استادان و پژوهشگران، ۴۵ درصد پزشکان و پرستاران، ۴۳ درصد فعالان استارتاپی و ۴۰ درصد دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی میل دارند از ایران مهاجرت کنند.
این مهم فارغ از اتفاقات اجتماعی - سیاسی سال 1401 است چرا که این مساله همچنان در طول سالهای اخیر قابل مشاهده است.
امروزه در هر خانوار ایرانی حداقل یک نفر مهاجرت کرده یا میل به مهاجرت دارد و این مساله فارغ از نوع تحصیل و رشته تحصیلی است.
این مساله امروزه به عنوان یکی از چالشهای بزرگ برای آینده شمرده میشود و بیتوجهی به آن نگرانیهای بیشتری را تولید میکند.
به عبارت دیگر توجه به این مساله فارغ از همه تبعات اجتماعی - فرهنگی آن، دغدغه دیگری به نام نسلی جدید از میان مهاجران است که ایران را تنها روی نقشه میشناسند.
کسانی که والدین آنها در هر قشر و شغلی به صورت خانوادگی یا فردی تصمیم به مهاجرت میگیرند تصویری متفاوت از کشور مادر دارند؛ تصویری که شاید سهم ما را در توجه بیشتر به این نسل و تقویت احساس تعلق به آنها بیشتر میکند.
ذکر این نکته ضروری است که نیاز به نیروی کار در کشورهای توسعهیافته به خصوص اروپا و گسترش روند مهاجرپذیری در همه مشاغل و شوق مهاجرت از سوی بخشی از شهروندان کشور نگرانی برای آینده کیفی و کمی جمعیتی ایران را بیشتر کرده و این مهم امری نیست که بتوان به آن بیتوجه بود.
لذا لازم است روند بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور به نوعی باشد که حس تعلق شهروندان را برای ادامه زندگی در کشور بیشتر کند و روند بهبود اجتماعی - فرهنگی در کنار فرصتهای رشد شغلی و منزلتی تقویت شود.
شاید بتوان بخشی از مشکلات اقتصادی را در کشور از سوی گروهی از متقاضیان مهاجرت یا مهاجرین نادیده گرفت اما مسائل اجتماعی، فرهنگی و منزلتی امری نیست که نادیده انگاشته شود.
در نظریه محرومیت نسبی، منگالم و شوارزولر احساس محرومیت از ارزشها و امور مطلوب، تحت شرایط خاصی، موجب مهاجرت میشود لذا شاید این نظریه بتواند بنیانی برای دوباره دیدن مساله مهاجرت در ایران باشد؛ عبارت دیگر مهاجرت همان طور که برخی از کارشناسان نیز به آن تاکید دارند یک رفتار تصادفی نیست، بلکه پاسخی برای رفع محرومیتها محسوب میشود.
بررسی دادههای جهانی و ملی درباره تمایل به مهاجرت نشان میدهد که وضعیت ایران در مقایسه با جهان قابل تأمل است.
میانگین جهانی تمایل به مهاجرت دائم برابر با 16 درصد است، در حالی که این شاخص در ایران در سال ۱۴۰۲ به ۳۸.۶ درصد رسیده است.
این رقم در میان جوانان ایرانی (۱۵ تا ۲۹ سالهها) به ۵۴.۱ درصد میرسد.
بر اساس دادههای گالوپ در سال ۲۰۲۳، آفریقا (۳۷ درصد)، امریکای لاتین (۲۸ درصد) و خاورمیانه (۲۶ درصد) بیشترین میزان تمایل به مهاجرت را دارند.
لذا مساله مهاجرت را در همه سطوح جدی بگیریم و مساله را به عنوان امر مهم راهبردی مورد توجه قرار بدهیم.
در نهایت با توجه به وضعیت آمار و دغدغههای مهاجرین و نگرانیهای ناشی از مهاجرت برخی شهروندان لازم است با نگاهی دیگر به سیاستگذاری دراین امر برای امروز و آینده ایران توجه شود.
از این رو ضروری است نکات زیر را جدی بگیریم.
- حفظ منزلت و حس وجود آن، مهمترین مساله شهروندان به خصوص طبقه متوسط و نخبگان برای کاهش تمایل به مهاجرت است.
- رفع بیتوجهی به مطالبات شهروندان در حوزههای فرهنگی و اجتماعی با هرنوع تعلقات فرهنگی و سیاسی و جنسیتی مهمترین رکن برای کاهش تمایل به مهاجرت است.
- رفع فساد و رانت دو رکن اصلی در ایجاد ظرفیت لازم برای شایستهسالاری است که قادر به کاهش حس مهاجرت در میان شهروندان خواهد شد.