خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 18 دی 1403
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

اعترافات تکان‌دهنده دختر کارمند کنسولگری افغانستان که پدرش را به قتل رساند

اعتماد | همه | دوشنبه، 17 دی 1403 - 12:06
صبح روز گذشته «زیبا» دختر ۳۱ ساله‌ای که به اتهام قتل پدر افغانستانی خود در بازداشت به سر می‌برد، با دستور قاضی وحید خاکشور (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) به صحنه جنایت هدایت شد و مقابل دوربین قوه قضائیه قرار گرفت.
پدرم،قاضي،قتل،صحنه،جنايت،خاكشور،جسد،ماجرا،دختر،پدر،خانه،تيبا ...

صبح روز گذشته «زیبا» دختر ۳۱ ساله‌ای که به اتهام قتل پدر افغانستانی خود در بازداشت به سر می‌برد، با دستور قاضی وحید خاکشور (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) به صحنه جنایت هدایت شد و مقابل دوربین قوه قضائیه قرار گرفت.
کد خبر: 693587 | ۱۴۰۳/۱۰/۱۷ ۱۲:۰۰:۴۱
صبح روز گذشته «زیبا» دختر ۳۱ ساله‌ای که به اتهام قتل پدر افغانستانی خود در بازداشت به سر می‌برد، با دستور قاضی وحید خاکشور (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) به صحنه جنایت هدایت شد و مقابل دوربین قوه قضائیه قرار گرفت.
به گزارش خراسان، در بازسازی صحنه جرم ابتدا سروان آرمین منفرد (افسر پرونده) خلاصه‌ای از ماجرای این جنایت فجیع و چگونگی دستگیری متهم را شرح داد و سپس دختر ۳۱ ساله پس از تفهیم مواد قانونی از سوی مقام قضایی مبنی بر اینکه مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت ماجرا را بیان کند، به تشریح صحنه جنایت پرداخت و گفت: «ظهر دوازدهم آذر بود که پدرم به همراه خانمی که امور مربوط به حسابداری او را انجام می‌داد به در منزلم آمدند، اما پدرم به تنهایی به طبقه سوم آپارتمان محل سکونتم در خیابان ایثارگران آمد.
ابتدا به یاد گذشته‌ها افتادم که پدرم خیلی به من و مادرم بی‌توجهی می‌کرد و به خاطر خساستی که داشت خیلی برای ما هزینه نمی‌کرد، در حالی که او مرد ثروتمندی بود و چندین واحد آپارتمان و ساختمان‌های دیگر داشت.
این گلایه‌ها به جایی رسید که ناگهان عصبانی شدم و با میله آهنی (تایلور) چند ضربه به سرش زدم.
پدرم در حالی که به سمت در می‌رفت، چند مشت به در کوبید و با من درگیر شد به گونه‌ای که پیراهنم را پاره کرد.
بعد از این ماجرا من از قصابی محل کارد دسته فلزی بزرگی را به امانت گرفتم و مقداری هم وایتکس خریدم.
دوباره به خانه بازگشتم و جسد را تکه‌تکه کردم تا بتوانم آن را حمل کنم.
به شوهرم نیز گفته بودم که مشتری برای آرایش دارم تا به خانه نیاید، چون من به حرفه آرایشگری هم مشغول بودم.
در همین حال به سراغ حسابدار پدرم رفتم که چند ساعت در بیرون منزل منتظر بود، به او گفتم سوئیچ خودرو را به من بدهد و خودش برود.
بعد هم برای آنکه ذهن پلیس و برادرانم را گمراه کنم، نقشه آدم‌ربایی طرح کردم و با گوشی پدرم به یکی از برادران ناتنیم پیام دادم که پدر شما نزد ماست و بعد برای پرداخت پول هماهنگ می‌کنیم.
ولی جسد هنوز در خانه بود به همین دلیل خودروی تیبای یکی از دوستانم را به امانت گرفتم و به خاطر اینکه او به منزلم نیاید، طوری هماهنگ کردم که کلید تیبا را با آسانسور به طبقه سوم بفرستد.
بعد از این ماجرا تکه‌های جسد پدرم را درون چمدان جاسازی کردم و به صندوق عقب تیبا انتقال دادم و سپس خودرو را پشت دیوار یک مدرسه پارک کردم که ناگهان پلیس به سراغم آمد.»
با اعترافات تکان‌دهنده این زن جوان، قاضی خاکشور پایان بازسازی صحنه قتل را اعلام کرد و متهم مذکور برای ادامه دادرسی روانه زندان شد.