وقتی مرد یهودی با پاسخهای امام علی به سوالاتش مسلمان شد - تسنیم
مردی وارد مسجد النبی شد و گفت من یک یهودى و از افراد دانشمند ایشان هستم و قصد دارم از شما سؤالاتى بپرسم که در صورت پاسخ به آنها اسلام خواهم آورد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی از جنبههای مهم زندگی اهل بیت وحی علیهمالسلام مناظرهها و احتجاجات ایشان با مخالفان بود.
احتجاج به معنای دلیل آوردن، برهان اقامه کردن و استدلال نمودن برای اثبات یک ادعا یا رد یک نظر مخالف است.
این احتجاجات که بر پایه استدلال و برهان استوار بود، گاهی با هدف آشکارسازی حق و حقیقت و گاهی نیز به منظور دعوت و هدایت افراد به سوی اسلام صورت میگرفت.
در این مناظرات، گاهی افراد به دلیل علم گسترده، اخلاق نیکو و بیان شیوای امام، به اسلام و حقانیت اهل بیت علیهمالسلام ایمان میآوردند و به جمع پیروان آنها میپیوستند.
در مقابل، برخی دیگر با مشاهده این استدلالهای محکم و نشانههای روشن، به جای پذیرش حق، مسیر عناد و لجاجت را پیش میگرفتند و بر انکار و مخالفت خود پافشاری میکردند.
این واکنشها نشان دهنده این واقعیت است که هدایت و گمراهی افراد صرفاً به آگاهی از حقیقت مرتبط نیست، بلکه پذیرش و تسلیم در برابر آن نیز نقش بسزایی دارد.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در طول حیات پربار خویش، به ویژه در دوران پس از غصب خلافت و نیز در زمان امامتشان، مناظرات و احتجاجات متعددی با مخالفان داشتند.
این احتجاجات که با استناد به قرآن و سنت و با بیانی رسا و مستدل انجام میشد، به دنبال تبیین حق و آشکار کردن مسیر صحیح برای امت اسلامی بود.
حضرت در این مناظرات با مخالفان خود به بحث و تبادل نظر میپرداختند و سعی میکردند با منطق و استدلال، آنان را به راه راست هدایت کنند.
این احتجاجات، بخشی مهم از زندگی سیاسی و فرهنگی ایشان را تشکیل داده است و نشانگر تلاش مستمر آن حضرت در جهت حفظ و نشر دین مبین اسلام بوده است.
در یکی از این مناظرات از صالح بن عقبه نقل است که از امام صادق علیهالسلام روایت کرده است: وقتى ابو بکر مرد و عمر را جانشین خود قرار داد، عمر به مسجد رفته و آنجا نشست، در این حال یک مردى به آنجا آمده و گفت: اى امیر مؤمنان!
من مردى یهودى و از افراد دانشمند ایشان هستم و قصد دارم از شما سؤالاتى بپرسم که در صورت پاسخ به آنها اسلام خواهم آورد.
او گفت: آنها چیست؟
گفت: سه تا، و سه تا، و یکی.
اگر مایل باشى بپرسم و اگر در میان شما فردى عالمتر از تو هست، مرا نزد او بفرست.
عمر گفت: مطلوب تو این جوان است (و منظور حضرت أمیر علیه السّلام بود.)
پس خدمت حضرت رسیده و سؤالش را تکرار کرد، آن حضرت فرمود: چرا گفتى سه تا و سه تا و یکى، و از اول نگفتى هفت تا؟
گفت: در این صورت فردى جاهل باشم، اگر سه تاى اول را پاسخ ندهى مرا کافى است، فرمود: اگر به همهاش پاسخ دهم مسلمان میشوى؟
گفت بله.
فرمود: حال بپرس، گفت:
نام نخستین سنگى که بر روى زمین نهاده شد و نخستین چشمهاى که جوشید، و نخستین درختى که رویید چیست؟
فرمود: اى یهودى، شما قائلید که نخستین سنگ بر روى زمین سنگى است در بیتالمقدس، حال اینکه دروغ میگویید، آن همان حجر الأسودى است که با آدم از بهشت نازل شد.یهودى گفت: به خدا که راست گفتى، این مطلب به خطّ هارون و املاى موسى است.
حضرت فرمود: و اما نخستین چشمه؛ شما قائلید که آن چشمهاى است در بیت المقدس و دروغ میگویید، و آن «چشمه حیات» است؛ همان که حضرت موسى شخص «نون» را در آن غسل داد و آن همان چشمهاى است که جناب خضر از آن نوشید و هر که از آن مینوشید، عمر جاودانى مییافت.
یهودى گفت: به خدا که راست گفتى، این مطلب به خطّ هارون و املاى موسى است.
حضرت فرمود: و امّا نخستین درخت؛ شما قائلید که آن درخت زیتون است، اما دروغ گفتهاید، و آن درخت عجوه است که با آدم از بهشت نازل شد.
یهودى گفت: به خدا که راست گفتى، این مطلب به خطّ هارون و املاى موسى است.
و پرسید: سه مسأله دوم این است که این امّت چند امام هدایت شده دارند که اگر آنان را تنها گذارند هیچ زیانى متوجّهاشان نخواهد شد؟
حضرت فرمود: دوازده امام و پیشوا.
یهودى گفت: به خدا که راست گفتى، این مطلب به خطّ هارون و املاى موسى است.
و پرسید: پیامبر شما در کجاى بهشت مأوى و مسکن میکند؟
فرمود: در بالاترین درجه، و شریفترین مکان؛ که همان جنّات عدن است.
یهودى گفت: به خدا که راست گفتى، این مطلب به خطّ هارون و املاى موسى است.
و پرسید: چه کسى در منزل او نازل میشود؟
فرمود: همان دوازده امام هدایت شده.
یهودى گفت: به خدا که راست گفتى، این مطلب به خطّ هارون و املاى موسى است.
و پرسید: هفتمین سؤال باقى مانده و آن این است که وصىّ پیامبرتان چند سال پس از وفات او زندگى میکند؟
فرمود: سى سال.
پرسید: آیا به مرگ طبیعى میمیرد یا به شهادت میرسد؟
فرمود: بر فرق سر او شمشیرى وارد شده و ریش او را به خون سر رنگین میکند.
یهودى گفت: به خدا که راست گفتى، این مطلب به خطّ هارون و املاى موسى است!
سپس آن یهودى به طریقى نیکو مسلمان شد.
انتهایپیام/