اجماع مشخصی درباره آینده سوریه در سطح بینالمللی دیده نمیشود
کارشناس بین الملل گفت: اجماع مشخصی راجع به آینده سوریه مخصوصا نظام سیاسی آن، در سطح بین المللی دیده نمی شود.
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل، الناز رحمت نژاد: رژیم صهیونیستی یک روز بعد از سقوط اسد پیشرویهای خودش در سوریه را آغاز کرد.
صهیونیستها در این پیشرویها مراکز نظامی و امنیتی ارتش سوریه را مورد هدف قرار دادند و به گفته کارشناسان و صاحب نظران طی پیشرویهای صهیونیستها بخشهای بزرگی از نیروی هوایی، نیروی دریایی و سیستم دفاعی و موشکی سوریه دچار آسیب شدند.
رسانههای سوری هم اعلام کردند صهیونیستها به موازات حمله و بمباران مراکز نظامی و امنیتی ارتش سوریه بلندیهای جولان و کوه هرمون رو اشغال کردند.
به بهانه بررسی پیشرویهای رژیم صهیونیستی با دکتر سعدالله زارعی کارشناس بین الملل به گفت و گو پرداختیم که مشروح آن در ادامه میآید:
*صهیونیستها یک روز بعد از سقوط اسد پیشرویهای خود را آغاز کردند، این پیشرویها تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟
هدف رژیم صهیونیستی از اقدامات در سوریه چیست؟
رژیم صهیونیستی از قبل یک آمادگی را برای انجام عملیات سنگین نظامی در خاک سوریه کسب کرده بود.
حدود سه ماه قبل خبرهایی مبنی بر اینکه صهیونیستها در حال کار مهندسی در نقطه مرزی بین نیروهای صهیونیستی و نیروهای دولت سوریه هستند، وجود داشت.
بعضی مراکز اطلاعاتی هشدارهای لازم را دادند.
اساساً یکی از مواردی که به عنوان اینکه یک هماهنگی در اسقاط دولت سوریه وجود داشته همین حوادثی است که از سوی رژیم صهیونیستی مشاهده شد.
زمانی که یک گروه فلسطینی به روستای مجدل الشمس در نزدیکی نقطه صفر مرزی در دفاع از غزه حملهای انجام داد، صهیونیستها حزب الله را متهم کردند این کار از طرف شما صورت گرفته و منجر به کشته شدن تعدادی شهروند عادی شده، با این اتهامات آمدند و عملیات مهندسیشان را توجیه کردند.
بعد از سقوط دولت سوریه این عملیاتها شدت پیدا کرد و تا امروز استمرار داشته و همچنان این ماشین جنگی متوقف نشده است.
بخشهای قابل توجهی از مرزهای لبنان و سوریه را صهیونیستها عملاً اشغال کرده اند.
یک نوار مرزی توسط آنها به اشغال در آمده است.
همزمان با این پیشرویها اشغالگران صهیونیستی علی رغم اینکه علی الظاهر آتش بس با لبنان را پذیرفته اند اما عملیاتهای تهاجمی خودشان را در منطقه مرجعیون و منطقه متصل به جوار مرزی شمال فلسطین و جنوب شرقی سوریه انجام دادند و ادامه دارد.
بمباران منطقه بقاع غربی در طول این یک سال و اندی چیز جدیدی بود و اتفاق نیفتاده بود.
بعد از آتش بس دیگر معنا ندارد که صهیونیستها بخواهند بقاع غربی را مورد تهاجم قرار بدهند اما این کار را هم کردند.
امتداد این عملیات از داخل لبنان به داخل سوریه نشان دهنده یک طراحی حساب شده است.
در مقابل این تهاجمها هیچ اقدام عملی صورت نمیگیرد.
ترکیه توانایی دارد واکنش نشان بدهد اما واکنش نشان نمیدهند بلکه از دوستی رژیم صهیونیستی و سوریه در آینده صحبت میکنند.
اقدامات صهیونیستها یک اقدام تجاوزکارانه است که با هدف توسعه نفوذ خودشان در سوریه انجام میدهند تا بتوانند بر مناطق راهبردی و استراتژیک به خصوص بلندیهای جبل الشیخ و کوه هرمون تسلط داشته باشند.
* بخشهایی از سوریه اشغال شده است.
چرا الجولانی نسبت به پیشرویها واکنشی نشان نمیدهد؟
الجولانی بر اساس یک توافق روی کار آمده است.
شواهد و قرائن از یک توافق بین آمریکاییها و صهیونیستها و ترکیه و گروه تروریستی تحریر الشام حکایت میکند.
اقدامات تجاوزکارانه اشغالگران آنقدر بزرگ نیست که الجولانی نتواند مقابل آن بایستد و برخورد کند.
مسلماً مردم سوریه حکایت دیگری دارند؛ اشغال کشورشان را تحمل نخواهند کرد.
احساسات ضد صهیونیستی این مردم قوی است و در آینده اجازه نخواهند داد اشغال استمرار پیدا کند.
الان چون مردم از قدرت برخوردار نیستند و سوریه سامان ندارد صهیونیستها فکر میکنند که بدون هزینه میتوانند به اهدافی که در شرایط عادی برای آن بایستی هزینههای سنگین بپردازند، برسند.
* اخیراً جولانی اعلام کرد که قانون اساسی سوریه به سه سال زمان نیاز دارد و تا چهار سال دیگر نیز انتخاباتی در سوریه برگزار نخواهد شد.
آیا این به معنای دیکتاتوری و حذف مخالفان از سوی الجولانی است؟
انتخابات، قانون اساسی، وفاق ملی و سهیم کردن مردم در حکومت در رژیم الجولانی جایی نخواهد داشت.
الجولانی قصد دارد یک نو خلافت طایفهای در سوریه به وجود آورد.
این خلافت بر اراده جمعی نه بلکه بر اراده فردی مبتنی است.
یک ساختار و سازمان است که تأمین کننده منافع بعضی دولتها در منطقه و سطح بین الملل خواهد بود.
الجولانی گفته است برای تدوین قانون اساسی به سه سال زمان نیاز داریم یا چهار سال زمان لازم داریم تا بتوانیم انتخابات برگزار کنیم اما خواهیم دید قانون اساسی نوشته نخواهد شد؛ چون قانون اساسی محدود کننده است.
در یک کادر قرار میدهد.
گروههایی مثل تحریر الشام نمیخواهند در کادر قرار بگیرند.
دوست دارند آزاد باشند و هر قانونی را که میخواهند بیاورند و ببرند.
کسی نباشد به آنها بگوید بر اساس بند فلان شما باید پاسخگو باشید.
انتخابات با خلافت همخوانی ندارد.
اینها احیای نوعی از امپراتوری را قبول دارند که مبتنی بر قدرت فردی و تکیه بر یک عشیره و گروه است.
یک ساختار محکم و محدود که دور آن را خلیفه گرفته و بقای حکومت او را تضمین میکند.
بنابراین انتخاباتی در کار نخواهد بود.
مردم سوریه تا زمانی که رژیم الجولانی در آنجا حاکم باشد، رنگ انتخابات نخواهند دید.
*بعضی تحلیلگران معتقدند سوریه به سمت تجزیه پیش خواهد رفت.
ارزیابی شما در این باره چیست؟
سوریه از سال ۲۰۱۲_ ۲۰۱۳ تجزیه شده است.
همین الان قسمتهایی از سوریه از جمله الباب و منبج در اختیار ترکیه است.
بعد از تحولات اخیر حلب هم به آنها اضافه شده است.
حلب عملاً در کنترل اردوغان و ترکیه است.
ترکها اجازه نمیدهند حتی یک سرباز سوری وارد این منطقه بشود.
اخیراً هم که اردوغان آمد و صحبت کرد بر اساس توافق لوزان که به بعد از جنگ جهانی اول مربوط میشود، این مناطق قرار بوده جزئی از ترکیه باشد.
بدعهدی شده و این مناطق باید مثل منطقه حاتای ما باشد.
در واقع ایشان به کل سوریه چشم دارد.
آمریکایی نیز بخشهایی از سوریه را در اشغال دارند و در ماجرای اخیر منطقه تحت اشغال را توسعه دادند.
نیروهای قسد با آمریکاییها کار میکنند.
اشغالگری صهیونیستها هم در سوریه به چشم میخورد.
قبل از تحولات سه چهارم استان قنیطره در اختیار رژیم صهیونیستی بود الان کل این استان را اشغال کرده اند.
پایینتر از منطقه قنیطره وارد حریم دمشق و مرزهای لبنان شده است.
همه اینها غیر از تجزیه اسم دیگری نمیتواند داشته باشد.
* آیا سیاست تجزیه در همینها محدود خواهد شد؟
بعید می دانم تمایلات صهیونیستها و ترکیه به این اندازه فعلی که در اشغال دارند محدود بشود.
ترکها حتماً اشغالشان را توسعه خواهند داد و توجهای به اینکه الجولانی موافق است یا خیر، ندارند.
الجولانی هم واکنش قوی نشان نخواهد داد همانطور که در مورد رژیم صهیونیستی نشان نداده است.
شرایط سوریه، شرایط پیچیده ای است.
سوریه را تکه تکه کرده اند.
اوضاع به سمت هرج و مرج پیش میرود.
ممکن است اتفاقاتی بیفتد که کسی از پیش تعیین نکرده باشد.
*آیا در سطح بین المللی اجماع روشنی راجع به آینده سوریه دیده میشود؟
راجع به تحولات سوریه اظهار نظرها و مسائل مختلفی را در داخل آن و محیط منطقهای شاهد هستیم.
مجموعه اینها بیان کننده این است که وضعیت آینده سوریه مخصوصاً نظام سیاسی آن امر مشخصی نیست.
گروه تروریستی تحریر الشام ادعا میکند در صدد است دولت تکنوکرات یا عملگرا سرکار بیاورد و از به کار بردن واژههایی مثل خلافت و دولت اسلامی پرهیز میکند.
ترکیه از یک سری اصول از جمله دولت فراگیر یعنی دولتی که همه اقوام و گروهها را در بر بگیرد و برای همسایگان تهدید نباشد و مسائل داخلی سوریه را به صورت یکپارچه مدیریت کند صحبت کرده است.
اجلاس اتحادیه عرب به سرعت در اردن برگزار شد.
دولتهای عربی در خصوص تحولات دیگر از جمله تحولات فلسطین و غزه آنقدر سریع تشکیل جلسه ندادند که در این خصوص جلسه ویژه ای را با حضور همه مقامات دولتهای عربی تشکیل دادند.
در این اجلاس بیانیه ای را صادر کردند که در آن چند مورد تاکید شده بود.
یکی از آن موارد تمامیت ارضی سوریه و دولت فراگیر عربی متصل به اتحادیه عرب بود.
در بیانیه مورد اشاره خواسته بودند شاخص سیاست خارجی آینده سوریه در واقع همان شاخصهای اتحادیه عرب باشد.
در سطح منطقهای فرم توافق شده ای درباره آینده سوریه وجود ندارد.
آمریکاییها هم در اظهار نظرهایی که راجع به سوریه و عناصر جدید در آن مطرح کردند، دنبال به دست آوردن اطلاعات لازم از اهداف و سیاستهای این عناصر جدید هستند.
همه اینها نشان دهنده این است که در سطح بین المللی اجماع روشنی راجع به آینده سوریه دیده نمیشود.
* چه نظام سیاسی در سوریه میتواند مستقر بشود؟
اکثریت مردم سوریه عرب هستند.
بنابراین دولتی باید شکل بگیرد که عمدتاً ماهیت عربی داشته باشد.
در عین حال، سوریه کشوری است که از اقلیتهای بزرگی تشکیل شده است.
علویها ۱۳ تا ۱۵ درصد جمعیت سوریه را تشکیل داده اند.
۸ تا ۹ درصد جمعیت سوریه به مسیحیان اختصاص دارد.
کردها نیز از جمعیت قابل توجهی برخوردار هستند.
در درون عربها هم طیفهای مختلفی از اهل سنت به چشم میخورد.
جمعیتهای سنی در داخل سوریه وضع یکپارچه ای ندارند.
بین سنی حلب و سنی دمشق و سنی حمص تفاوتهایی وجود دارد.
از حیث طبقه بندههای سیاسی هم شاهد گروههای مختلفی با گرایشهای مختلفی هستیم.
داعش به دنبال خلافت هست.
بسیاری از گروهها سکولار هستند و دولت سکولار مبتنی بر انتخابات را مطرح میکنند.
تحریر الشام صحبت روشنی ندارد و در عین حال برای اینکه اطمینانی ایجاد کند و دولتش بتواند در بستر آرام شکل بگیرد از دولت تکنوکرات فراگیر صحبت میکند.
* با توجه به اینکه سوریه محور تغذیه مقاومت از لحاظ لجستیکی بود.
با سقوط اسد برای منطقه، مقاومت و تحولات سوریه چه آیندهای پیش بینی میشود؟
سوریه برای حزب الله لبنان و فلسطین نقش حمایتی داشت ولی همه حمایتها برای حزب الله لبنان و فلسطین از مسیر سوریه انجام نمی شده است.
سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ روابط بین سوریه و فلسطینیها به سمت قطع و سردی مطلق پیش رفت.
رابطهای بین بشار اسد و رهبری حماس نبود اما حماس در همین دوره تقویت شد.
این گروه مقاومت اسلامی بخشی از سلاحهایش را خودش تولید کرده اما بخشی هم از بیرون به دست آنها رسیده است.
قطعاً اینها از مسیر سوریه نبوده است.
به همین دلیل مسیر به روی حزب الله و حماس و جهاد اسلامی بسته نیست.
مقداری محدودیت ایجاد شد اما در عین حال راههای زمین و دریا و آسمان به روی مقاومت لبنان باز است.
سوریه هم وضعیت تثبیت شده ای ندارد که ما بتوانیم بگوییم تا مدتهای مدیدی امکان کمک از سمت سوریه برای حزب الله وجود ندارد.
این را قاطع نمیتوانیم بگوییم اما قاطع میتوانیم بگوییم اگر تمام درهای سوریه بسته بشود راه تنفس و تجهیز حزب الله بسته نخواهد شد.
فضای لبنان مثل فضای غزه، فضای بسته ای نیست.
ساحل دارد.
دولت دارد.
حزب الله داخل دولت است.
این سرزمین فقط به یک جا وصل نیست، بر خلاف غزه که الآن فقط به رژیم صهیونیستی وصل است.
سواحل لبنان سواحل تحت تحریم نیست.
از طریق دریا میشود حزب الله حمایت بشود.
روابط درونی لبنان هم با روابط درونی غزه فرق میکند.
دولت لبنان از حزب الله حمایت میکند.
چون بخش بزرگی از امنیت لبنان به دست حزب الله تأمین میشود.
فضای حزب الله از حیث تجهیز بسته نخواهد شد و هیچ نگرانی وجود ندارد.
به همین دلیل صهیونیستها که میدانند تغییر فضای سوریه تأثیری بر قدرت حزب الله ندارد، آمده اند مدل رفتاری شأن در سوریه زمان اسد را الان در لبنان پیاده و دنبال میکنند.
در زمان بشار اسد دستشان باز بود، میآمدند و مناطق مختلفی را مورد هدف قرار میدادند و هیچ واکنشی از سوی دولت اسد متوجه آنها نمیشد.
قصد دارند این الگو را در لبنان پیاده کنند و علی رغم اینکه آتش هست رفتارهای صهیونیستها مبتنی بر توسعه تعرض به لبنان است که بتواند دست باز را برای خودش حفظ کند.
گذشته چراغ راه آینده است.
کسی که میخواهد آینده را ببیند باید گذشته را هم ببیند.
مقاومت در ۴۰ سال گذشته در چه نقطهای بوده است؟
۳۰ سال پیش، ۲۰ سال پیش، ۱۰ سال پیش در چه نقطهای بوده است؟
امروز در چه نقطهای قرار دارد؟
آیا سیر مقاومت تصاعدی بوده است یا تنازلی؟
آیا نوسانی بوده است؟
گاهی بیفتد و گاهی بالا بیاید.
چیزی که در این چهار دهه قابل مشاهده است سیر افزایشی مقاومت بوده است.
۲۰۱۱_ ۲۰۱۷ سوریه غرق بحران بود.
مقاومت تقلا کرد از این بحران بیرون بیاید و به پیروزی برسد.
خبرها حاکی از این بود امکان ندارد مقاومت بتواند دولت اسد را نگهدارد اما نگهداشت.
در وسط همین ماجرا خیزش و انقلاب بزرگ در یمن اتفاق افتاد که به انقلاب جرعه معروف شد.
از دل یمن دولت مقاومت قوی بیرون آمد.
هنوز هیچکس نمیداند در سوریه چه اتفاقی خواهد افتاد.
همه میدانند دولت اسد سقوط کرده اما مقاومت هم همراه دولت اسد از بین رفته است؟
آیا مردم سوریه روحیه مقاومت و ضدصهیونیستی خود را از دست داده اند؟
آیا جوانان سوری در مقابل این همه تعرض و اشغال سکوت خواهند کرد؟
دستگاههای مطالعاتی و پژوهشی رژیم صهیونیستی معتقدند از دل تحولات سوریه یک حزب الله جدید سوری پدید خواهد آمد.
اگر این حزب الله جدید در سوریه شکل بگیرد بسیار مؤثرتر از یک دولت گرفتار خواهد بود.
حضرت آقا اشاره کردند که ما قرائن قطعی داریم تحولات سوریه طراحی آمریکایی صهیونیستی است.
آیا میتوان قرائنی نام برد که بازیگری با آمریکا و رژیم صهیونیستی بوده است؟
کاری که رژیم صهیونیستی با فاصلهای دو سه ماهه بعد از سقوط دولت سوریه انجام داد، علامتی از این است که از وقایع آینده خبر داشتند.
به بهانه ماجرای مجدل الشمس آمدند و کارهای مهندسی را شروع کردند.
خبر هم میدادند که به زودی در اینجا نیرو پیاده میکنیم.
به زودی تعداد شهرک نشین ها در جولان را افزایش خواهیم داد و ۲ هزار اضافه خواهند شد.
همه اینها علامتی از این است که صهیونیستها از چیزی خبر داشتند که با اطمینان عملیات مهندسی شأن را سه ماه قبل از وقوع حوادث سوریه شروع کردند.
از طرف دیگر آمریکاییها در این صحنه از روز اول و از ساعت چهار و پنج صبح هفتم آذر ماه که گروه تروریستی تحریر الشام مرزهای ادلب را شکست و به سمت حلب سرازیر شدند، آمریکاییها مرزهای عراق و سوریه به روی هواپیماهای عراقی و ایرانی که میتوانستند وارد سوریه بشوند را بستند.
همچنین مرزهای زمینی را هم بستند و اجازه ندادند یک نفر از آن طرف مرز به این طرف مرز منتقل بشود.
اخیراً شورای روابط خارجه آمریکا مطلبی را منتشر کرد.
گفته است ترکها از ساعت حمله خبر نداشتند.
ما این را تأیید نمیکنیم که ترکیه خبر نداشته است.
قصد دارند ترکیه را سفید کنند و روی دخالت مستقیم آن سرپوش بگذارند.
چون این امر برای ترکیه و الجولانی تبعات دارد.
اگر اردوغان از ساعت حمله خبر نداشته پس چه کسی داشته است؟
چه طور شما خبر دارید که اردوغان خبر نداشته است.
پنتاگون وزارت دفاع آمریکا در همان زمان آمد و گفت ما تحرکات را زیر نظر داشتیم و از اتفاقی که افتاد مطلع بودیم.
کاملاً واضح است که این یک سناریو است.
طراح این سناریو آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند.
دولت هماهنگ کننده ترکیه است.
الجولانی و اعضای تروریستی گروهش تیم اجرایی را بر عهده دارند.
از سقوط اسد به بعد ما شاهد سلسله اتفاقاتی هستیم که نوعی هم پوشانی را تداعی میکند.
ترکیه پیشروی میکند، کسی حرفی نمیزند.
الجولانی و آمریکا سکوت کرده اند.
آیا در برابر پیشروی یک دولت خارجی نباید دولت دمشق واکنش نشان بدهد؟
آمریکاییها که در آنجا پایگاه نظامی دارند، ترکیه میآید منطقه تحت تصرف قسد را که با آمریکاییها همکاری میکنند، نباید واکنش نشان بدهد؟
وقتی رژیم صهیونیستی پیشروی هایش در سوریه را ادامه میدهد و به نزدیکی دمشق میرسد و ۳۰ کیلومتر از مرزهای سوریه و لبنان را در پشت دمشق به تصرف در میآورند، الجولانی نباید اعتراض بکند؟
حوادث و درگیریهایی که در لاذقیه، طرطوس و حمص اتفاق افتاده است.
به مقدسات مسیحیان و علویان اهانت شده است، لازم است اعتراض بشود.
اما کجاست اعتراض آقایان؟
القاعده و داعش و النصره را در لیست تروریستها گذاشتید در صورتی که الجولانی از آنجا آمده است.
چه طور بلافاصله بعد از اینکه ایشان دمشق را گرفت هیأت میفرستید تا بیاید و با الجولانی مذاکره کند؟
اگر اینها هماهنگی نیست، چه است؟
چرا زمانی که طالبان سرکار آمد این اتفاق در افغانستان نیفتاد؟
چه طور هیأتها به آنجا نرفتند؟
ولی در سوریه هیأتها از ابتدا مرتب در حال و رفت و آمد هستند.
دمشق در ترافیک رفت و آمد به سر میبرد.
* ما در هفته مقاومت هستیم.
نقش سردار سلیمانی در امنیت منطقهای و شکست تروریستها به چه صورت بود؟
پنج سال از شهادت سردار سلیمانی میگذرد و همچنان در رسانههای غربی و شرقی نام قاسم سلیمانی مطرح میشود.
چندین مرکز مطالعات غربی نام شهید سلیمانی را آوردند.
به مناسبت هر تحولی در منطقه نام سردار مطرح میشود.
منطقه با قاسم سلیمانی گره خورده است.
سردار آثار بسیار عمیقی بر جای گذاشت که با شهادتش این آثار از بین نرفت و کاهش پیدا نکرد.
سردار سلیمانی در منطقه کودتا نکرد.
عملیات ترور راه نینداخت.
اراضی کسی را اشغال نکرد.
سردار سلیمانی در منطقه نجات دهنده، کمک کننده و فداکار بوده است.
او در اتاق آهنینی ننشست تا ملتها را به چیزی فرابخواند.
خودش در میدان بود و آخرش هم به شهادت رسید.
قاسم سلیمانی کارهای بزرگی انجام داده است.
آزاد سازی عراق از اشغال آمریکا کار آسانی نبود.
سال ۱۳۸۱ و اوایل سال ۱۳۸۲ بعضی در داخل ایران نامه نوشتند که با آمریکاییها مذاکره کنید تا ایران اشغال نشود.
فضا، فضای رعب و ترس بود.
ترس منطقی بود.
۳۰۰ هزار نیروی نظامی و اطلاعاتی مجهز آمریکایی و انگلیسی به عراق ریخته بودند.
سردار در چنین فضایی عراق را از اشغال خارج کرد.
۲۰ فروردین ۱۳۸۲ روز سقوط صدام حسین و روز آغاز اشغال نظامی عراق توسط آمریکاییها است.
فاصله ۲۰ فروردین ۱۳۸۲ تا ۱۵ آذر ۱۳۸۴ ورق در عراق تغیر کرد و آمریکاییها به دولت عراقی تن دادند.
انتخابات برگزار شد.
فشار به حدی برای آمریکاییها افزایش پیدا کرد که پای برگه خروجش را امضا کرد که در تاریخ اتفاق نیفتاده که آمریکاییها جایی بروند و خارج بشوند.
مجاهدت آمریکاییها را از عراق اخراج کرد.
سردار سلیمانی در کمتر از سه سال طومار آمریکایی را پیچید و مجبور شدند برگه خروج را امضا کنند.
۱۳۸۷ برگه خروج را امضا کرده و ۱۳۸۸ شروع به بردن نیروهایش کرده و ۱۳۹۰ عراق از نیروهای آمریکایی خالی شد.
این صحنه اشغالگری را خواستند در سوریه علیه مقاومت پیاده کنند که پیاده کردند.
تدابیر، تیز هوشی، دقت، حکمت و قدرت فرماندهی سردار سلیمانی در عراق باعث شد آمریکاییها بروند.
هشت ماه قبل از شهادت سردار به دفتر کار او رفتم.
به چشم خودم دیدم سردار در حال مدیریت کردن چهار جبهه و صحنه بین المللی عراق، فلسطین، یمن و لبنان است.
سردار رفت و آمدی به یمن نداشت.
رفت و آمد فعالی با لبنان نداشت.
با فلسطین در رفت و آمد نبود.
اما با حکمت، درایت و عزت مدیریت میکرد و مجموعه اینها سلیمانی را برای ملتها یک شخصیت جذاب و دلپذیر و اسطورهای قرار داد.
سردار سلیمانی را در دنیا میتوانیم سر دست بگیریم و بگوییم ما اینگونه عمل کردیم.
کودتاچی نبودیم.
اشغالگر نبودیم.
تضییع کننده حقوق نبودیم.
جانمان را برای ملتها تقدیم کردیم.
سردارمان را تقدیم کردیم.
در جلو خط مقدم دفاع از ملتها بودیم.
به ملتها با گوشت و پوست و خونمان کمک کردیم بدون اینکه یک وجب از خاک کشوری در اشغال ما باشد.
سردار سلیمانی یک وجب از خاک کل منطقه را اشغال نکرد.
قاسم سلیمانی ثابت کرد با برادری و معنویت قدرتی میشود ایجاد کرد که آن قدرت امنیت ساز باشد.
سلیمانی چتری در منطقه ایجاد کرد که ملتها را در برابر دشمنانشان بیدار کرد.
هیچ قدرت خارجی نمیتواند چتر امنیتی سلیمانی را نادیده بگیرد.
سلیمانی نیست اما چتر امنیتی سلیمانی در منطقه هست.
درسهای سلیمانی باقی است و شاگردانش در کل منطقه هستند.
مردم منطقه با سلیمانی فهمیدند قدرت مقابله با ظلم در منطقه را دارند.