طرح خطرناک تجزیه سوریه به ۴ رژیم متخاصم؛ شکاف و تنش داخلی گریزناپذیر است
یک کارشناس لبنانی امور غرب آسیا در گفتگو با خبرگزاری مهر از طرح خطرناک آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تجزیه سوریه به ۴ رژیم متخاصم خبر داد.
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: «علی ابو رعد» کارشناس مسائل نظامی لبنانی در گفتگو با «وردة سعد» خبرنگار مهر تاکید کرد که سوریه در مرحله آینده با موانع متعددی از جمله تناقض منافع جریانهای داخلی و بینالمللی مواجه خواهد شد و رویکرد خطرناکتر، ایجاد شکافهای فرقهای است که با وجود سرپوش گذاشتن رسانهای از سوی رسانههای عربی و بینالمللی، به تدریج خود را نشان خواهد داد.
خبرگزاری مهر در این گفتگو تلاش کرده سناریوهای متعددی که در خصوص مرحله انتقالی مبهم سوریه وجود دارد، شامل خطر تجزیه این کشور از یک طرف و مطامع ترکیه و آمریکا و رژیم صهیونیستی در ثروتهای طبیعی سوریه و همچنین سکوت رژیمهای عربی در قبال تجاوزهای مکرر تل آویو به سوریه و اشغال برخی از اراضی این کشور را بررسی کند که متن کامل آن را میبینید:
اخیراً شاهد سفر باربارا لیف مشاور وزیر خارجه آمریکا به سوریه و یدار وی با ابومحمد الجولانی سرکرده هیئت تحریر الشام بودیم، چرا این مسئول آمریکایی دیدار انجام شده را مثبت ارزیابی کرده؟
از سوی دیگر الجولانی تعهد خود بر عدم آسیب زدن به منافع آمریکا که باربارا لیف از آن خبر داد، را چگونه به اجرا خواهد گذاشت؟
نکته قابل توجه در روزهای اخیر سفر باربارا لیف مشاور وزیر خارجه آمریکا به سوریه و دیدار وی با احمد الشرع بود.
یکی از حواشی این دیدار حضور نماینده ویژه رئیس جمهور آمریکا در امور اسرای آمریکایی بود که نشان میدهد این سفر زوایای پنهانی نیز دارد که شامل جستجوی شهروندان آمریکایی است که از حدود ۱۲ سال قبل تاکنون در سوریه ناپدید شدهاند.
همه میدانیم که آمریکا اهمیت زیادی به شهروندان خود میدهد، به ویژه که بیشتر مفقود شدگان، خبرنگار یا عناصر سرویسهای امنیتی آمریکا بودهاند.
نکته قابل توجه دیگر اظهارات باربارا لیف بعد از پایان این دیدار بود که گفت با نمایندگان دولت موقت سوریه دیدار کرده است.
این به معنای به رسمیت شناختن این حاکمیت موقت توسط آمریکا است، آن هم در شرایطی که دولت آمریکا پیش از این احمد الشرع را در لیست عناصر تروریستی خود قرار داده بود.
وی همچنین در این اظهارات به پیامهای مثبتی اشاره کرد که در سخنان احمد الشرع وجود داشت.
وی اعلام کرده که سوریه نمیخواهد وارد جنگ با اسرائیل شود.
وی همچنین به صورت ضمنی از رویکرد حاکمیت جدید سوریه نسبت به عادی سازی روابط با دشمن صهیونیستی حمایت کرده است.
نکته تمسخرآمیز در سخنان لیف این است که گفته است باید تضمین داده شود که گروههای تروریستی نتوانند تهدیداتی را در سوریه علیه منافع آمریکا ایجاد کنند و احمد الشرع باید متعهد به این نکته باشد.
وی همچنین خواستار روشن شدن سرنوشت افراد مفقود شده آمریکایی در سوریه شده و گفته است که این سفر برای ارائه شروط و درخواستهای آمریکا از الجولانی در قبال نیت مثبت وی نسبت به دولت آمریکا انجام شده و باید سرنوشت دو شهروند این کشور که در سوریه مفقود شدهاند، روشن شود و دیدگاهها و شرایط آمریکا برای الجولانی تبیین شود که طبعاً یکی از این شرایط عادیسازی روابط با اسرائیل است.
وی همچنین از ارائه برخی مشوقها شامل بررسی رفع تحریمها علیه سوریه در این زمینه سخن گفته و گفته است که آمریکا به زودی اجرای پاداش برای ارائه اطلاعات در خصوص بازداشت الجولانی را لغو خواهد کرد.
او الجولانی را فردی پراگماتیک خواند و همچنین گفته است که از الجولانی خواسته که گروههای مسلحی که حاکمیت الجولانی بر سوریه را نمیپذیرند را از بین ببرند، به ویژه گروههای مسلح اسلامگرا که در حلب و حماه روی کار آمدهاند و نمیخواهند سلطه هیئت تحریر شام بر سوریه را بپذیرند.
باربارا لیف صراحتاً گفته است که الشرع باید تمامی گروههای مسلح را از بین ببرد و دولت انتقالی را تشکیل دهد.
نشانههای این درخواست در روز بعد از این دیدار مشخص شد و احمد الشرع با تمامی گروههای مسلح در اراضی سوریه دیدار کرد، چرا که باربارا لیف از وی خواسته است تضمین کند که گروههای تروریستی نباید بتوانند تهدیدی را در داخل سوریه برای آمریکا و شرکای آن در منطقه ایجاد کنند.
وی گفته است که الجولانی تعهد خود را به اجرای این موضوع اعلام کرده است.
سوریه در یک مسیر چند راهی قرار دارد.
این تحلیلی است که بسیاری از کارشناسان بعد از سقوط دولت گذشته و روی کار آمدن مخالفان مسلح در این کشور ارائه میدهند.
آیا شما نگاهی نسبت به رویکرد احتمالی آینده سوریه دارید؟
آیا حاکمیت جدید میتواند بین متحدان خود که منافع متعددی دارند و در عرصه داخلی این کشور صاحب نفوذ هستند، توافق ایجاد کند؟
هیئت تحریرالشام اولویت اصلی خود را بر روی ایجاد حاکمیت احمد الشرع و تشکیل دولت انتقالی و تمرکز بر روی وزارتخانههای کلیدی نظیر وزارت کشور و امور خارجه و دفاع قرار داده است.
لذا به نظر میرسد حفظ یکپارچگی دولت و تحت کنترل درآوردن تمام اراضی سوریه اولویت اصلی آن به شمار میرود.
اما نکته قطعی این است که هیئت تحریرالشام تنها گروه مسلح در عرصه سوریه به شمار نمیرود و علاوه بر این گروهها، نیروهای خارجی دیگری نظیر روسی و و غیر روسی نیز در این کشور حضور دارند.
در سالهای گذشته گروههای مسلح زیادی با هدف اصلی سرنگونی دولت بشار اسد تشکیل شدهاند، اما آنها رویکرد واحدی ندارند و اختلافات ایدئولوژیک و عقیدتی و حتی سیاسی با یکدیگر دارند، چرا که بر اساس برنامههای کاری متفاوت فعالیت میکنند و با طرفهای متعدد منطقهای و بینالمللی وارد ائتلاف شدهاند.
این طرفهای بینالمللی از ترکیه گرفته تا آمریکا در گسترش نفوذ خود در سوریه با یکدیگر وارد رقابت شدهاند و به نظر میرسد سوریه در مرحله آینده با موانع متعددی از جمله تناقض در منافع این جریانهای منطقهای و بینالمللی مواجه خواهد شد.
سناریوی خطرناکتر، ایجاد شکافهای داخلی در سوریه است که با وجود سرپوش گذاشتن رسانههای عربی و بینالمللی، مقدمههای آن خود را نشان میدهد.
اخبار به دست آمده از سوریه حاکی از بازداشت و قتل و کشتار و سرکوب مردم و یورش به منازل و هتک حرمت آنها است که در رسانهها بازتاب داده نمیشود.
من شخصاً تصور میکنم این جریانها با یکدیگر وارد تنش میشوند که این موضوع در کوتاه مدت مانع از تشکیل دولت سوریه میشود.
البته درگیری میان این گروهها در تمامی مناطق گسترده سوریه فوراً علنی نمیشود، اما در نهایت دو احتمال وجود دارد، اول اینکه درگیریها اوضاع کشور را بدتر خواهد کرد و باعث تجزیه سوریه به چهار بخش خواهد شد و دوم اینکه هیئت تحریر الشام به فرماندهی الجولانی به عنوان یک قدرت واحد کنترل اوضاع را در دست خواهد گرفت.
در هر حال من یقین دارم که سوریه در هر صورتی ضعیف باقی خواهد ماند و گرفتار تنشهای داخلی خواهد شد که مسیر بهبود شرایط و ثبات در این کشور را با مشکل مواجه میکند.
دلیل این سخن اظهارات گیر پترسون فرستاده سازمان ملل متحد به سوریه است که قبل از سفر باربارا لیف به این کشور سفر کرده و گفته است: اگر مجموعه گستردهای از گروههای نژادی و طرفهای حاضر در سوریه، در حاکمیت مشارکت داده نشوند؛ احتمال بروز تنشها و درگیریهای بیشتر در این کشور وجود دارد.
یکی از موضوعاتی که باعث میشود سناریوی شکاف و تجزیه در سوریه مطرح شود، عدم وضوح ماهیت شرایط آینده دولت انتقالی است، چرا که اتفاقی که رخ داده، بی تجربه بودن حاکمیت احمد الشرع است و سلطهای که هیئت تحریر الشام در ادلب داشت، به کل سوریه منتقل شده و تعداد اندک کارمندان دولتی آنها کنترل اوضاع را در اختیار گرفتهاند.
این موضوع را در افراد تعیین شده برای پستهای دولتی و ماهیت ارتباط آنها با هیئت تحریر الشام و حاکمیت آن بر ادلب شاهده میکنیم.
این موضوع به علت عدم وضوح مبانی درست سیاسی است.
احمد الشرع نام خود را فرمانده کل مدیریت سیاسی کشور قرار داده و سخنگوی رسمی ایجاد کرده است که این موضوع احتمال بروز سناریوهای متعدد در مرحله انتقالی را مطرح میکند و ممکن است باعث تجزیه یا درگیریهای فرقهای یا تنشهای داخلی شود، چرا که هر کدام از گروهها تلاش میکند دیدگاههای خود را حاکم بر سرنوشت کشور قرار دهد.
بزرگترین اختلافات در این میان ماهیت دولت سوریه است که بین دولت لائیستی یا دینی یا دولت تکنوکرات در نوسان است و اختلافات در این خصوص طی روزهای گذشته خود را نشان داده است.
زلزلهای که در دمشق ایجاد شده، تمامی طرفهای منطقهای را نگران کرده است، چرا که سوریه یکی از دولتهای مرکزی در درگیریهای منطقهای به ویژه در خصوص آرمان فلسطین است.
این زلزله چه تأثیراتی بر موازنههای قدرت منطقه خواهد داشت؟
آیا سوریه رسماً از معادلات قدرت منطقه خارج شده است؟
سقوط دولت جدای از مجموعه تحولات ژئو استراتژیک موجود در خاورمیانه نیست.
این موضوع به ویژه بعد از سقوط دولت در بغداد در سال ۲۰۰۳ و تحولات لیبی و سودان تا زمان عملیات طوفان الاقصی و تجاوز به لبنان نکته تازهای به شمار نمیرود.
لازم به ذکر است که آمریکاییها پیش از این یا به دنبال افزایش فشار بر سوریه برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بودند یا اینکه میخواستند روابط مستحکم دولت این کشور با متحدان روس و ایرانی را از بین ببرند.
دولتی که پیش از این در سوریه روی کار بود، خطری برای متحدان آمریکا از جمله اسرائیل به شمار میرفت، چرا که با چین و کره شمالی نیز ائتلاف داشت.
ادعای آمریکا مبنی بر ادامه موجودیت خود در شمال سوریه در دوره قبل برای مبارزه با داعش نیز ادعایی کذب به شمار میرفت، چرا که این آمریکاییها بودند که داعش را به وجود آوردند و ۱۱ هزار حملهای که آمریکاییها در منطقه انجام دادند، تنها برای انحراف افکار عمومی بود و در زمانهای خاص و مشخصی صورت گرفت که هدف از آن کاهش نفوذ روسیه و ایران و تضعیف محور مقاومت در منطقه بود که سوریه نقطه اتصال اصلی آن به شمار میآمد.
هدف اصلی آمریکا خارج کردن روسیه از منطقه و خارج کردن ایران از عرصه تحولات سوریه بود.
واشنگتن تلاش داشت سوریه را به عنوان یک قدرت مخالف اسرائیل تضعیف کند و ادعاهای صورت گرفته برای مبارزه با تروریسم و داعش نیز تنها برای سرپوش گذاشتن بر این اهداف بود.
استراتژیهایی که آمریکا دنبال میکرد یکی از مهمترین مولفههایی است که سقوط حاکمیت بشار اسد در سوریه را توجیه و تفسیر میکند.
ادعاهای دونالد ترامپ که از مدتها پیش مبنی بر عدم مداخله آمریکا در سوریه مطرح شده نیز ادعایی بیش نبود؛ چرا که آمریکا در اظهارات خود صادقانه عمل نمیکند و تحرکات مستقیم آمریکا همزمان با تحرک نظامی اسرائیل باعث سلطه رژیم صهیونیستی بر جبل الشیخ شد که اهمیت استراتژیک و ژئو استراتژیک در تمام منطقه دارد و بر چهار کشور سوریه و فلسطین اشغالی و اردن و لبنان اشراف دارد.
این هماهنگی و همراهی با هدف ترسیم نقشه جدید خاورمیانه صورت میگیرد که پیش از این نتانیاهو از آن سخن گفته بود، خاورمیانهای که اسرائیل در آن نفوذ داشته باشد و جایی برای نفوذ جریانهای منطقهای و بینالمللی خارج از دیدگاه آمریکا در آن مطرح نشود.
جایگاه رژیمهای عربی در این درگیریها چیست؟
چرا بعد از اینکه بیشتر آنها تأمین مالی گروههای مخالف نظام سابق را بر عهده داشتند و پول زیادی به آنها تزریق کرده و آنها را تحریک به مبارزه میکردند، نقششان از بین رفته است؟
آیا فقدان حضور کشورهای عربی باعث ایجاد ثبات در سوریه میشود؟
ایرانیها بنا به درخواست سوریه و دولت این کشور در آنجا حضور داشتند و سقوط دمشق به معنی پایان دوره حضور ایران در این کشور است.
خلائی که در نتیجه خروج ایران در سوریه به وجود آمد، از طریق ترکیه پر خواهد شد؛ چرا که ترکیه پشت پرده اصلی این حمله به شمار میرود و تمامی هماهنگیها با دولت آمریکا را طی ۱۳ سال گذشته با تأمین مالی کشورهای عربی انجام داده است.
بهترین دلیل در این رابطه اظهارات وزیر خارجه سابق قطر است که از اقدامات قطر و و دیگر کشورها در این خصوص خبر داده بود.
این احتمال وجود دارد که گروههای افراطی داخل سوریه نظیر داعش از شرایط کنونی سوریه سو استفاده کنند، چرا که آنها همچنان در شمال شرق سوریه حضور دارند.
برخی از کردهای تجزیه طلب نیز در عرصه هستند و فعالیتها و تغییر مواضع آنها ممکن است باعث تهدید ثبات در عراق و لبنان نیز باشد.
در حال حاضر تمامی نگاهها به روند بازگشت آوارگان و بازسازی سوریه است و مسئولیت بزرگ این عرصه بر عهده دولتهای همسایه از جمله لبنان و عراق است.
عراق مدتی پیش نظامیان فراری سوری را که خود را به دولت عراق تحویل داده بودند، به سوریه بازگرداند.
این نشان میدهد که آنها نمیخواهند حاکمیت جدید را تحریک کنند یا مقدمه سازی برای طرحهای آماده شده از سوی آمریکا و اسرائیل و داعش در مرزهای این کشور را خودشان بر عهده داشته باشند.
چیزی که طی هفته گذشته شاهد آن بودیم، این است که رقابتی بین کشورهای غربی و ترکیه برای نفوذ به عرصه داخلی سوریه و برقراری ارتباط با حاکمیت این کشور و تلاش برای تقویت حاکمیت احمد الشرع در آن شکل گرفته است.
هدف اعلام شده از این رفتارها حمایت از منافع و با ثبات کردن سوریه است، اما هدفی که اعلام نشده، رقابت برای دریافت سهم بیشتر از اموالی است که برای بازسازی سوریه هزینه خواهد شد و ارزش آن بیش از ۳۵۰ میلیارد دلار ارزیابی میشود.
این علاوه بر ثروتهای طبیعی موجود در سوریه است.
ما میدانیم که ترکیه چرا اینقدر به سوریه اهمیت میدهد.
منابع طبیعی سوریه بالغ بر میلیاردها دلار ارزش دارد.
۸ میدان نفتی موجود در شمال شرق سوریه قرار دارد، به علاوه اینکه کیفیت معادن موجود در این کشور بسیار زیاد است.
ثروتهای طبیعی سوریه به قدری زیاد است که به ۸۰ میلیون نفر اجازه زندگی با درآمدی به اندازه در آمد کشورهای پیشرفته را میدهد.
۸ میدان نفت و گاز در سوریه وجود دارد.
۳ میدانی نفتی در دیرالزور و ۳ میدان نفتی در حس که است.
ارزش میدان نفتی کونیکو که نیروهای آمریکایی در آن حضور دارند، به اندازهای است که نیاز بیش از ۲۰ میلیون انسان به گاز طبیعی برای سالهای طولانی را تأمین میکند.
اینها علاوه بر منابع فسفات و معادن طبیعی بیشماری است که در سوریه وجود دارد.
علاوه بر تمام اینها، سوریه در جایگاه چهارم کشت پنبه در دنیا قرار دارد و سومین کشور بزرگ دنیا در کشت گندم «دوروم» و دومین کشور دنیا در تولید زیتون و روغن آن و سومین کشور دنیا در صادرات مرکبات و سبزیجات است.
برخی معتقدند که محور مقاومت یکی از عناصر اصلی خود را از دست داده و ارتباط بین طرفهای آن قطع شده است.
آیا به نظر شما محور مقاومت در مرحله آینده عقب نشینی خواهد داشت؟
آیا ما در برابر خاورمیانه جدیدی هستیم که دیدگاههای آمریکایی صهیونیستی آن را ترسیم میکنند؟
اظهارات مکرری در این خصوص مطرح شده که ایران یکی از بازوهای خود را از دست داده است و سقوط سوریه به عنوان یکی از عناصر اساسی محور مقاومت، مشکلاتی برای این کشور ایجاد خواهد کرد، اما به نظر من در این زمینه مشکلی وجود ندارد، چرا که ایران با موضعگیری مجدد و تقویت محور مقاومت این مشکل را مرتفع خواهد کرد.
اظهارات آیت الله خامنهای در این زمینه کاملاً مشخص بود و نشان داد ایران با موضعگیری مجدد و سرمایهگذاری در برخی مناطق دیگر، خود را برای تهدیداتی که احتمالاً دونالد ترامپ علیه آن به کار خواهد گرفت، آماده میکند.
میبینیم که نتانیاهو و ترامپ حتی در مورد ضرباتی که از یمن دریافت میکنند، ایران را متهم میکنند و ما نیز اعتقاد داریم که این ایران است که یمن را مجهز میکند.
مثال دیگر در ناتوانی آمریکا و اسرائیل برای تضعیف ایران، اظهارات دنیس هورک سیاستمدار کانادایی بود که حدود سه سال در ایران بوده است.
وی میگوید که ایران قدرت پایداری زیادی دارد و ابزارهای قدرت فراوانی در اختیار دارد که میتواند با توان بیشتر آنها را به کار بگیرد.
وی تصریح میکند که ایران همچنان قدرت آتش زیادی در اختیار دارد که میتواند از آن در تقابل با طرفهای مختلف استفاده کند.
وی نسبت به نادیده گرفتن توان ایران هشدار داده و گفت که در حالی که رژیم صهیونیستی به دنبال هدف قرار دادن تأسیسات هستهای ایران بود، اما آمریکا نسبت به این طرح هشدار داده است؛ چرا که میداند تقابل با ایران میتواند به جنگ جهانی تبدیل شود که در نتیجه آن هیچکس در منطقه از عواقب آن در امان نخواهد بود و جنگ تا مرکز واشنگتن و تل آویو نیز کشیده خواهد شد.
به اعتقاد من سوریه به سمت تجزیه پیش خواهد رفت.
نگرانی من این است که سوریه به چهار رژیم مستقل تبدیل شود.
ترکیه حلب و حماه سوریه را جزو اراضی خود به شمار میآورد و در منبج و عین العرب نیز کردها حضور دارند و ترکیه جز با چراغ سبز آمریکا امکان ورود به آن را ندارد.
اسرائیل نیز در مسافتی معادل ۵۰۰ کیلومتر مربع وارد خاک سوریه شده و تلاش میکند رژیمی درزی در آن ایجاد کند که به زعم تل آویو اسلام گرایان افراطی در آن حضور نداشته باشند.
یک دولت سنی نیز در داخل دمشق و حمص و حومه آنها تشکیل خواهد شد.
البته من امیدوار هستم که این تجزیه رخ ندهد، چرا که تجزیه سوریه تأثیرات زیادی بر کشورهای عربی خواهد داشت.
مرحله آینده بسیار پیچیده است و من اعتقاد دارم حملاتی که یمنیها علیه رژیم صهیونیستی انجام میدهند، تأثیر بسیار زیادی بر تغییر معادلات یا از بین بردن تلاشهای آمریکایی- صهیونیستی برای تجزیه سوریه و از بین بردن محور مقاومت خواهد داشت.