مشروعیت ملی حزبالله/ بررسی ضرورت مقاومت در لبنان - تسنیم
نگاهی به تاریخ لبنان و به ویژه سابقه تجاوزات و اشغالگری رژیم صهیونیستی در این کشور نشان می دهد که اگر مقاومت نبود، شاید امروز کاری که صهیونیست ها در فلسطین می کنند، در لبنان هم تکرار می شد و بنابراین مقاومت یک ضرورت ملی برای لبنان است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، از زمانی که مقاومت در لبنان برای مقابله با اشغالگری صهیونیستها ظهور کرد و اجازه نداد که ملت لبنان به سرنوشت مردم فلسطین دچار شوند و کشور آنها تحت اشغال رژیم صهیونیستی قرار بگیرد، همواره طرفهای مخالف مقاومت و در واقع مهرههای آمریکا و اسرائیل، تلاش داشتند با هدف تحریک ملت و دولت لبنان علیه مقاومت، بگویند که حزب الله یک دولت جدا برای خودش در لبنان تشکیل داده و یک دولت در سایه دولتی دیگر است.
ساختار پرشکاف دولت لبنان
اما کسانی که با سیر ظهور مقاومت و عملکرد آن در لبنان آشنا باشند، میدانند که چنین گفتمانی اصلاً عاقلانه یا منطقی نیست.
حاکمیت ملی لبنان از ابتدا به دلیل ساختار فرقهای و چند دسته آن که همواره زمینه مداخله کشورهای خارجی و در راس آن آمریکا و متحدانش را فراهم کرده، با چالشهای زیادی مواجه بوده است و خود لبنانیها هم به این نواقص اعتراف میکنند.
همین مسئله، استقلال ملی کشور لبنان را هم به خطر میاندازد.
مداخلات خارجی و بینالمللی در امور داخلی لبنان و سیطره قدرتهای غربی و آمریکا در کنار طمعورزیها و تحرکات خصمانه همیشگی رژیم صهیونیستی، موجب شده تا لبنان همواره در حتی سادهترین مسائل داخلی خود هم وابسته به طرفهای خارجی باشد و در بسیاری از مواقع، دیکتههای خارجی به این کشور تحمیل میشود.
به همین دلیل است که میبینیم از چند سال قبل تاکنون، لبنانیها نتوانستهاند حتی بر سر انتخاب رئیس جمهور به توافق برسند و همواره منتظر اقدامات خارجی بودهاند.
تردیدی نیست که منطق دولت لبنان طبق گفتمان قانون اساسی این کشور، تاکید بر حاکمیت و مشروعیت ملی برای اجرای معادله ملی است.
این بدان معناست که دولت لبنان در سطح سیاسی و ارتش این کشور در سطح نظامی و امنیتی، اساس و ستون مشروعیت رسمی لبنان هستند.
بنابراین آنچه که طبق اقتدار سیاسی از دولت لبنان به عنوان تصمیم گیرنده سیاسی اصلی، خواسته میشود، این است که نهاد نظامی و امنیتی کشور را در چارچوب سیاست کلی برای دفاع از حاکمیت، منافع و ملت لبنان فعال کند؛ یعنی تسلیح شایسته نهادهای نظامی و امنیتی و توسعه توانمندیهای نظامی رزمی و لجستیکی آنها بدون توجه به دیکتههای بین المللی و به ویژه غرب و آمریکا.
اما دولتهای مختلف لبنان همگی تاکنون از انجام این مسئولیت، ناتوان بودهاند.
مقاومت و مشروعیت ملی در لبنان
از آنجایی که دولتهای مختلف لبنان در دهههای گذشته و به ویژه در زمان اولین حمله بزرگ رژیم صهیونیستی به این کشور یعنی در سال 1982 ، ناتوانی خود را در محافظت از لبنان نشان دادند و حتی برخی مقامات وقت لبنانی برای تثبیت اشغالگری صهیونیستها در این کشور، با آنها همکاری نیز میکردند، خود مردم لبنان احساس نیاز به یک نیروی مقاومتی که تحت اراده دشمنان نباشد، کردند و همین مسئله عامل شکلگیری تفکر مقاومت در لبنان بود.
مقاومت لبنان بعد از اثبات موضع ملی خود و نجات این کشور از شر اشغالگران صهیونیست و بیرون کردن آنها از لبنان در سال 2000 ، مشروعیت مردمی، سیاسی و حقوقی بالایی به دست آورد و بیانگر اراده مردمی برای مقابله با تجاوز و اشغالگری است.
بعد از اخراج صهیونیستها از لبنان توسط مقاومت، همه به این نتیجه رسیدند که اشغالگری عاملی است که وجود و حضور مقاومت را ضروری میکند و اگر مقاومت نباشد، به ناچار، چه ملت فلسطین و چه ملتهای عربی دیگر که در معرض تجاوزات صهیونیستها قرار دارند، باید زندگی زیر اشغالگری اسرائیل را بپذیرند.
به این ترتیب، مقاومت تبدیل به تجسمی از اراده ملی لبنان و حق طبیعی این کشور برای مقابله با دشمن صهیونیستی و حامیان آن شد.
در متن منشور سازمان ملل هم در مورد حق طبیعی دفاع از خود، بندهای زیادی وجود دارد و همچنین در سند وفاق ملی لبنان نیز بر حق اتخاذ اقدامات و تدابیر لازم جهت مقابله با اشغالگری اسرائیل و آزادسازی اراضی لبنان تاکید شده است.
بنابراین کسی نمیتواند ادعا کند که مقاومت لبنان یک گروه شبه نظامی بوده و سلاح آن هم غیرقانونی و غیر شرعی است.
بلکه طی همه دهههای گذشته ثابت شده که مقاومت لبنان، ستون فقرات نهاد نظامی این کشور به شمار میرود و هم مشروعیت رسمی در لبنان دارد و هم مشروعیت مردمی که این دو اصل، پایه مشروعیت ملی هستند و نمیتوانند جدا از هم باشند.
لبنان و جنگ با رژیم صهیونیستی
طبق سابقه تجاوزات و اشغالگری رژیم صهیونیستی در لبنان، این دو طرف همواره در وضعیت جنگی با یکدیگر بودهاند و حتی اگر وضعیت به قبل از نبرد طوفان الاقصی برگردد و آتش بس به طور کامل اجرا شود، باز هم هیچگونه آرامش پایداری میان لبنان و رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت؛ زیرا این رژیم همواره چشم طمع به خاک لبنان دارد و به دنبال تجاوز علیه این کشور است.
بعد از برقراری توافق آتش بس میان لبنان و رژیم صهیونیستی در بیش از یک ماه گذشته، قرار بر این بود که دولت لبنان به عنوان یک نهاد سیاسی و ارتش این کشور به عنوان یک نهاد نظامی، مسئولیت محافظت از لبنان در برابر تهدیدات و تجاوزات را داشته باشند؛ اما طی این مدت رژیم اشغالگر بیش از 200 بار توافق آتش بس را نقض کرده و طی آن، شماری از شهروندان لبنانی به شهادت رسیدند، بدون آنکه دولت یا ارتش لبنان بتوانند اقدامی برای مقابله با این تجاوزات انجام دهند.
بنابراین خود منابع لبنانی اعتراف میکنند که دولت این کشور تا به امروز نتوانسته به مسئولیت ملی خود در محافظت از لبنان در قبال تجاوزات دشمن صهیونیستی عمل کند.
البته این بدان معنا نیست که دولت لبنان نخواهد جلوی تجاوزات اسرائیل را بگیرد؛ بلکه به علت آن است که دولت لبنان و حتی ارتش این کشور ضعف ساختاری بارزی دارند و به دلیل وابستگی زیاد به طرفهای خارجی و در راس آن آمریکا، قدرت ایستادن مقابل تهدیدات و حملات رژیم صهیونیستی را ندارند.
متاسفانه دولت لبنان نشان داده که ضعیف و شکننده است و از ضعف سیاسی بالایی رنج میبرد و نمیتواند به تنهایی با چالشها، تهدیدها و خطرات اسرائیل مقابله کند.
بنابراین مقاومت همواره یک عنصر ضروری در پشت دولت بوده تا بتواند از منافع ملی لبنان دفاع کند.
لبنان و دشمنی با اسرائیل
وضعیت دائمی دشمنی میان لبنان و رژیم صهیونیستی بسیار عمیق بوده و از زمان آغاز اشغالگری این رژیم در فلسطین و طمعورزیهای آن در دیگر کشورهای عربی وجود داشته است.
خصومت میان این دو طرف همچنین چند بعدی و چند وجهی است و در وهله اول یک خصومت ایدئولوژیک، تاریخی، سیاسی، نظامی و راهبردی محسوب میشود.
همچنین اصل دشمنی با اسرائیل در موازنه محاسبات و ارزیابی منافع و اصول ملی لبنان از اهمیت بالایی برخوردار است.
این وضعیت خصومت دائمی میان دو طرف موجب میشود که در میان گزینهها، شرط بندیها و مسیرهایی که لبنان در داخل و خارج در نظر میگیرد؛ هیچ گونه امکانی برای سازش و یا عادیسازی با رژیم صهیونیستی وجود نداشته باشد و لبنان هرگز نمیتواند در بحث درگیری اعراب و اسرائیل بیطرف بماند.
بنابراین مقاومت در کشوری مانند لبنان که جاه طلبیهای اسرائیل در آن کاملاً محرز است، به یک ضرورت ملی تبدیل میشود؛ زیرا رژیم صهیونیستی اگر قدرت بازدارندهای پیش روی خود نبیند، لحظهای در اشغال لبنان تردید نخواهد کرد، آن هم در وضعیتی که دولت و ارتش این کشور ناتوانی خود را در مقابله با تهدیدات اسرائیل اثبات کردهاند.
رابطه مقاومت و حفظ حاکمیت لبنان
با گذشت بیش از یک ماه از آتش بس، هنوز روند بازسازی لبنان به شکل رسمی آغاز نشده و صداهای بسیار زیادی در این کشور شنیده میشود که خواستار شروع بازسازی ویرانیها هستند؛ کاری که مشخصاً دولت لبنان به تنهایی نمیتواند انجام دهد.
در این برهه حساس تاریخی که اسرائیل نهایت توحش خود را علیه غیرنظامیان در نوار غزه و همچنین لبنان به کار گرفت و نشان داد که برخلاف ادعاهای خود، تنها با دولتها و گروههای مقاومت دشمنی ندارد؛ بلکه دشمن همه ملتهای منطقه است، میتوان قاطعانه به این نتیجه رسید که بقا و تداوم مقاومت لبنان، تضمینی ملی برای محافظت از این کشور است که میخواهد بعد از یک جنگ ویرانگر دوباره از نو بلند شود.
بنابراین مقاومت در کنار ارتش لبنان در برابر هرگونه توطئهای از سوی رژیم صهیونیستی برای تضعیف لبنان یا تجاوز به این کشور میایستد و یک نقش راهبردی تکمیل کننده در کنار ارتش دارد.
مقاومت لبنان در همه سطوح سیاسی، نظامی، اجتماعی و ...
طی دهههای گذشته، بخشی جدایی ناپذیر از دولت لبنان بوده و همه مقامات این کشور از جمله نجیب میقاتی، نخست وزیر، بر این موضوع تاکید دارند.
معادله «ارتش، ملت و مقاومت» که حزب الله همواره به عنوان یک اصل مهم به آن تکیه میکند، تنها معادله برای زندگی عادی مردم لبنان و در امان ماندن آنها از تهدیدات و خطرات مداوم اسرائیل است.
مقاومت لبنان از دل مردم این کشور تشکیل شد و بنابراین متعلق به آنهاست و همانطور که در همه این سالها ثابت کرده، وظیفه اصلی خود را محافظت از کشور و حاکمیت و منافع ملی میداند و حتی در جریان نبرد طوفان الاقصی که برای حمایت از غزه بود هم ثابت کرد که در وهله نخست به منافع لبنان پایبند است.
انتهای پیام/