ماجرای عروسک مرموز این روزهای فضای مجازی چیست؟/تبلیغ به قیمت ترساندن!
علوی در ویدئو میگفت درست شبیه همان عروسک را چند روز پیش زیر برف پاککن شیشهاش هم گذاشته بودند و فکر میکرده متعلق به یک بچه است.
به گزارش مشرق، دو سه روز پیش چند توئیت در فضای مجازی منتشر شد که از چشم کاربران دور نماند.
توئیتهایی از عکسهای یک عروسک زشت و کمی ترسناک که در خیابان، زیر برف پاککن خودرو، جلوی در، داخل صندوق نامه یا ...
دیده شده بودند.
منتشرکنندگان عکس نوشته بودند که بعد از دیدن این عروسک، حادثه یا اتفاق ناخوشایندی مانند تصادف یا پنچرکردن برایشان پیش آمده است.
طبیعی است که گروهی از مردم با دیدن این عکس و متنها، به فکر فرورفته و حتی ترسیده باشند.
با هم این موج خبری چندساعته را بررسی میکنیم.
ظهور عروسکهای طلسم
در عکسها عروسکهایی با ظاهر عجیب دیده میشدند که گفته میشد نوعی طلسم است.
چند ساعتی گذشت تا این که بهرنگ علوی، بازیگر فیلم و سریال، در یک استوری، ویدئویی از خودرویش منتشر کرد که شیشه آن شکسته شده بود.
او که به ظاهر عصبانی بود، گفت این عروسک را داخل خودرویش گذاشتهاند.
علوی در ویدئو میگفت درست شبیه همان عروسک را چند روز پیش زیر برف پاککن شیشهاش هم گذاشته بودند و فکر میکرده متعلق به یک بچه است.
در ویدئو میبینیم که درون دست عروسک داخل ماشین، یک کاغذ است که روی آن نوشته شده «هنوزم فکر میکنی بازیه؟
بیا تا بهت ثابت بشه.
شکستن این طلسم به تو بستگی داره.
نیمه شب منتظرتم وگرنه این داستان ادامه داره...» زیر کاغذ هم نوشتهای شبیه لینک تایپ شده بود.
علوی توضیح میدهد که نوشته زیر برگه، آدرس منطقهای در کلاردشت مازندران است و فردا به آن محل خواهد رفت.
او میگوید که حتما قضیه را منتشر خواهد کرد تا درس عبرتی برای دیگران شود.
قرار در خانه ارواح کلاردشت
فردای این روز، بهرنگ علوی دوباره ویدئویی منتشر میکند با این محتوا که با شخص دیگری که او را دوست خودش معرفی میکند، به آن آدرس رفتهاند.
این دو نفر سعی میکنند با فیلم گرفتن در تاریکی شب و در حال حرکت با تکان دوربین و البته گفتن جملات هیجانآور، استرس تماشاگر را بیشتر کنند.
از نور چراغ قوهای که روی دیوارهای ساختمان میافتد، مشخص میشود که آنها به ساختمان متروکه با معماری عجیبی به نام «جن کولی» در منطقه کُلمه کلاردشت رفتهاند.
هرچند تا قبل از دیدن این ساختمان هم خیلیها حدس زده بودند که این ویدئوها ساختگی است و امکان دارد بخشی از تبلیغات باشند؛ ولی با دیده شدن این ساختمان معروف، که چندی پیش در پرونده «زندگی سلام» به طور مفصل درباره آن نوشتیم و با سازندهاش که دوست داشته یک ساختمان عجیب و ماندگار بسازد، گفتوگو کرده بودیم، بیشتر معلوم شد که این ماجرا ساختگی است.
با این حال در ادامه ویدئو میبینیم که بهرنگ علوی میخواهد وارد این ساختمان وهمآور شود.
همان زمان همراهش روی زمین چشمش به عروسکهایی میافتد و گویی ترسیده است.
همزمان وقتی بهرنگ را صدا میزند، او جواب نمیدهد و بعد از شنیدن فریادی، آن شخص ترسیده و با جیغ و داد، فرار میکند.
باور کردید؟
تا اینجای داستان هنوز بودند کسانی که قضیه را باور کرده و حتی ترسیده و نگران شده بودند.
موجی که توسط این عروسکها راه افتاده بود، سرانجام به یک عکس منتهی شد که پوستر سریال «ازازیل» ساخته حسن فتحی را نشان میداد و در آن، همان عروسک هم دیده میشد.
تا لحظه نگارش این گزارش، خبر جدیدی از ماجراهای این عروسک مرموز نیامده است ولی به احتمال قریب به یقین، این نمایش پرسروصدا بخشی از پروژه تبلیغاتی سریال ازازیل است.
سریالی که در همین روز فهرست دستمزد بازیگرانش هم خیلی اتفاقی منتشر شد!
طبیعی است که صنعت تبلیغات در جهان بسیار پیشرفته و خلاقانه شده است؛ ولی سوءاستفاده از احساسات مردم و به خصوص جوانترها و همچنین ایجاد رعب و وحشت با دروغ و شایعهپراکنی، راه و روش مناسبی برای تبلیغ نیست.
نابودکردن اعتمادها با تزریق ترس و خرافات به جامعه
دکتر مهدی سودآوری، روان شناس و مدرس دانشگاه معتقد است: این روزها یک عروسک وودو(نفرین) در سطح شهر دیده و ادعا شده فردی که عروسک را ببیند، طلسم خواهد شد.
در موارد مشابه یک کمپین تبلیغاتی پشت این خبرسازیها بوده اما چرا برای دیده شدن باید خرافات و ترس را به جامعه تزریق کرد؟
ایجاد یک عامل جدید برای اضطراب در جامعه:احتمالا این حرکت کپی از یک کمپین خارجی باشد، بدون توجه به تفاوتهای فرهنگی در ایران و کشور اصلی.
عروسک های ودوو در آمریکا و اروپا وسیله سرگرمی در هالووین هستند اما باور به طلسم در ایران جنبه عمیقتری دارد.
بهویژه در شرایط کنونی که سطح اضطراب کلی جامعه و افراد بسیار بالاست، ایجاد یک عامل جدید برای اضطراب خلاف سلامت عمومی جامعه است.
باور به طلسم در جامعه ما قدمت زیادی دارد و هر زمان میزان کنترل فرد روی زندگی خودش کم میشود، باور به طلسم بیشتر میشود.
آسیبزدن به سلامتروان جامعه:بعضی شوخیها و رفتارها شاید در حالت عادی جالب و مفرح باشند اما هیچگاه در تمام شرایط قابل قبول نیستند.
متاسفانه الان فقط دیدهشدن به هر قیمتی در فضایمجازی ایرانی تبدیل به ترند شده و هر کسی هر کاری برای جلب مخاطب بیشتر میکند که گاهی جامعه با آسیبدیدن سلامت روانش یا از دست دادن اعتبار اجتماعی یک قشر مرجع هزینهاش را پرداخت میکند.
کاهش اعتبار رسانه:این مدل کمپینهای تبلیغاتی از چند جنبه دیگر هم آسیبزا هستند.
کاهش اعتبار رسانه یکی از آنهاست.
چند رسانه در این مورد خبررسانی و به اصطلاح خبر منتشر میکنند اما بعد از چند روز مشخص میشود که این بخشی از یک سفارش تبلیغاتی بوده و خبر صحت ندارد.
در نتیجه مخاطب اعتمادش را به رسانه از دست میدهد و شاید در زمان بحران واقعی، خبرهای رسانهها را جدی نگیرد.
نابودکردن اعتبار مرجعیت هنرمندان: نکته بعدی مشارکت افراد مشهور در این مدل کمپینهاست که باز هم اعتبار مرجعیت هنرمندان را کمتر میکند و البته انتظار میرود افرادی که تریبون بیشتری دارند، حساسیت بیشتری نسبت به سلامت عمومی جامعه داشته باشند و جنبههای مختلف یک اقدام را بهتر بررسی کنند.
مخصوصا جنبههای فرهنگی هر اقدامی را باید مورد توجه قرار داد.
بهویژه در شرایط کنونی که حجم اخبار منفی و اضطرابزا بسیار بیشتر از اخبار مثبت و امیدبخش است.