چگونه با تغییرات خلق و خوی نوجوانان برخورد کنیم؟
نوجوانی دورهای حساس است که در آن جوانان با چالشهای متعددی روبهرو میشوند و نقش والدین در کنترل شرایط بسیار پررنگ است.
باشگاه خبرنگاران جوان؛ نرگس امامجمعه - نوجوانی دورهای حساس و سرشار از تغییرات عاطفی و اجتماعی است که در آن جوانان با چالشهای متعددی روبهرو میشوند.
یکی از این چالشها، روابط عاطفی و اجتماعی است که میتوانند تأثیر عمیقی بر سلامت روانی نوجوانان بگذارد.
متأسفانه این روابط به ویژه که اغلب بیپایه و اساسند، میتوانند منجر به احساس ناامیدی و افسردگی شدید در نوجوانان شوند.
در این شرایط بحرانی، والدین نقش حیاتی در حمایت از فرزندان خود ایفا میکنند.
شناخت علائم ناراحتی و ایجاد فضایی امن برای گفتوگو میتواند به جلوگیری از افکار خودکشی و بحرانهای جدی کمک کند.
در همین راستا، خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان با یک متخصص روان شناسی بالینی به گفتوگو پرداخت که در ادامه میخوانید.
زهرا سروریان، دکتری تخصصی روان شناسی بالینی با بیان این که کیفیت دلبستگی نوجوان و روابط او با والدین در رفتارهای هیجانی، افسردگی، ناامیدی و خودکشی آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ گفت: «این رفتارها بر مبنای نوع دلبستگی فرد، منجر به احساس توانمندیهای هیجانی یا احساس عدم توانایی در مقابله با مشکلات میشود.»
این روانشناس در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان گفت: «نوجوانی دوره مهم و حساسی از تحول بوده که با بلوغ آغاز میشود و یکی از تکالیف مهم این دوره دستیابی به بلوغ عاطفی است که برجستهترین علامت آن، توانایی تحمل تنش و قابلیت سازگاری بالای فرد است.»
زهرا سروریان با بیان این که در این دوران والدین نقش مهمی در شکلگیری شخصیت و پختگی عاطفی فرزندان ایفا میکنند؛ افزود: «در این دوره رابطه با همسالان بر بلوغ عاطفی اثر میگذارد.
دلبستگی به والدین و همسالان از مهمترین عوامل اثرگذار در دوره نوجوانی هستند.»
به گفته این متخصص بالینی، نتایج پژوهشها نشان میدهند بهترین الگوی رفتار والدین با نوجوان خود از نظر پیشگیری از افسردگی و افکار خودکشی و افزایش سلامت روان آن ها، روشهای دموکراتیک است که در آن والدین طوری رفتار کنند که در عین توجه و محبت به فرزند، او را آزاد بگذارند تا در مورد خود و آیندهاش تصمیم بگیرد و با کنترل و نظارت مداوم احساس بدی را در وی ایجاد نکنند.
زهرا سروریان ادامه داد: «نتایج مطالعات نشان میدهند نوجوانانی که نمره افسردگی بالایی دارند، دارای روابط ضعیفتر با والدین خود بوده و افکار خودکشی نیز در آن ها شایعتر است.»
این روانشناس با بیان این که نوجوانی یکی از دورههای بحران زندگی است؛ تصریح کرد: «والدین باید از تغییرات این دوره آگاه باشند و شرایط را به گونهای فراهم سازند که فرزند نوجوان آن ها وقتی با مشکلی روبهرو شده یا ناراحت است، بتواند آزادانه احساسات و نگرانیهایش را بدون احساس ترس یا طرد شدن با آن ها در میان بگذارد و احساس امنیت کند.»
زهرا سروریان گفت: «وقتی نوجوان با شکست عاطفی مواجه میشود، ممکن است تعادل روانی خود را از دست دهد و دچار مشکلات روانی مانند افسردگی شود و چون نمیتواند وضعیت پیش آمده را تحمل کند، با آسیب به خود سعی میکند از این وضعیت دردناک روانی فرار کند.»
این روانشناس اظهار کرد: «نوجوانی که مهارتهای زندگی مثل حل مسئله، کنترل خشم، تنظیم هیجان، تاب آوری و مهارتهای ارتباطی و...
از سوی خانواده یا مدرسه آموزش ندیده و همچنین در شرایط سخت و دشوار از طرف والدین مورد حمایت قرار نمیگیرد و حتی گاه والدین با او درگیر میشوند، این مسائل باعث میشود که او احساس کند که از سوی خانواده درک نمیشود و ارزشی ندارد.
در نتیجه از نظر روانی دچار فرسودگی شده و تحمل شرایط را در خود نمیبیند و به نقطهای فرای آستانه تحمل میرسد، فکر میکند که امیدی به تغییر نیست و خودکشی به عنوان تنها راه حل به ذهنش میآید.»
به گفته این روانشناس، وقتی نوجوان در حال گذراندن چنین شرایط دردناک شکست عاطفی است، حتما والدین باید همراه فرزند خود بوده و نقش حمایتی را ایفا کنند.
زهرا سروریان با بیان این که در این شرایط والدین نباید به هیچ عنوان فرزند خود را تنها بگذارند؛ تصریح کرد: «در این مواقع والدین باید با برنامهریزیهای متنوع همچون مسافرت، تفریح، فعالیتهای لذت بخش، ورزش و ارتباط با دوستان سالم فکر او را به سمت دیگری معطوف کنند.»
این روان شناس بالینی گفت: «برنامهریزی درست پدر و مادر در شرایط بحرانی، خانه را ایمن میکند و باید دسترسی به وسایل مرگبار را محدود کنند.»
زهرا سروریان با بیان این که والدین آگاه و والدینی که با فرزند خود ارتباط خوبی دارند، در چنین شرایطی میتوانند متوجه تغییرات در فرزند خود شوند؛ اظهار کرد: «نوجوان در این شرایط معمولا رفتارهایی همچون تغییرات خلق و خو، حالت غمگینی، گریههای پنهانی، از دست دادن علاقه به فعالیتهایی که قبلا از آنها لذت میبرد، بیخوابی یا پرخوابی، سختی در بیرون آمدن از رختخواب و بیحوصلگی، کندی تمرکز، ناتوانی در انجام وظایف و تکالیف معمول، ناامیدی، احساس تنهایی و عدم تعلق، خود را بار اضافی دانستن در خانواده و میان دوستان، ابراز خشم و انتقام و پریشانی، اشاره به این موضوع که دلیلی برای زندگی وجود ندارد، آرزوی مرگ و صحبت در رابطه با مرگ، پرخوری یا کم خوری که به افزایش یا کاهش وزن قابل توجه منجر شود، احساس بی ارزشی و روی آوردن به رفتارهای مخرب مانند مصرف مواد، انزوای بیش از حد و فاصله گرفتن از دیگران و کاهش ارتباط با دوستان از خود نشان میدهند که نشان افسردگی است.»
گفتنی است که در شرایط حاد و بحرانی مراجعه به روانپزشک و دارودرمانی میتواند شدت میل به خودکشی را کاهش دهد.