سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

سارق خشن، مرد مغازه‌دار را تا یک قدمی مرگ برد و او را در سطل زباله انداخت

اعتماد | همه | جمعه، 21 دی 1403 - 22:36
زنی سارق با مراجعه به پلیس راز حمله به صاحب سوپرمارکت را فاش کرد و گفت همدستش این مرد را به قتل رسانده اما در ادامه معلوم شد طعمه آنها به طرز شگفت‌انگیزی زنده مانده است.
مرد،مغازه،امير،زن،پليس،ادامه،جوان،سرقت،صاحب،سوپرماركت،گوني،ن ...

سارق خشن، مرد مغازه‌دار را تا یک قدمی مرگ برد و او را در سطل زباله ان…
زنی سارق با مراجعه به پلیس راز حمله به صاحب سوپرمارکت را فاش کرد و گفت همدستش این مرد را به قتل رسانده اما در ادامه معلوم شد طعمه آنها به طرز شگفت‌انگیزی زنده مانده است.
کد خبر: 694276 | ۱۴۰۳/۱۰/۲۱ ۲۲:۳۰:۵۵
زنی سارق با مراجعه به پلیس راز حمله به صاحب سوپرمارکت را فاش کرد و گفت همدستش این مرد را به قتل رسانده اما در ادامه معلوم شد طعمه آنها به طرز شگفت‌انگیزی زنده مانده است.
به گزارش سایت جنایی، مردی ضایعات جمع‌کن که اوایل دی‌ماه سراغ یکی از سطل‌های زباله‌‌ رفته بود با گونی دربسته‌ای مواجه شد و با این تصور که ممکن است داخل گونی وسایلی باارزش پیدا کند، در گونی را باز کرد و وقتی داخل آن را نگاه کرد با مرد دست و پا بسته‌ای روبه‌رو شد.
پس از آن بود که مرد ضایعات جمع‌کن فوری دست و پای مرد داخل گونی را باز کرد و او را بیرون آورد.
وقتی دید مردی که نجات داده هنوز بدنش گرم است، فوری با اورژانس و پلیس تماس گرفت.
در معاینات اولیه امدادگران اورژانس تهران این احتمال مطرح شد که ضربه‌ای به سر مرد باعث شده که به آن وضع دچار شود.
در ادامه، مرد ناشناس به بیمارستان منتقل و معلوم شد به کما رفته است.
در عین حال که مرد جوان روی تخت بیمارستان بود، ماموران پلیس برای یافتن هویت او اقداماتی را انجام دادند تا اینکه چند روز پس از کشف بدن نیمه‌جان مرد ناشناس، زن میانسالی به یکی از ادارات پلیس مراجعه کرد و از ناپدید شدن پسرش به نام امیر خبر داد.
او گفت: پسرم یک مغازه سوپرمارکت دارد و چند روز قبل قرار بود با دوستانش، آخر هفته برای تفریح به شمال برود.
بعد از آنکه از خانه بیرون رفت، تلفن همراهش خاموش شد و از آنجا که تصور می‌کردیم مسافرت است، خیلی نگران ناپدید شدنش نبودیم و فکر می‌کردیم که او هنوز سفر است و به خاطر شرایط تلفنش خاموش است.
پس از آنکه مدت بیشتری از زمان دسترس نبودن او گذشت، زیاد شدن مدت غیبت او ما را نگران کرد و از آنجا که از ناپدید شدن امیر مدتی غیرعادی گذشته است، احتمال می‌دهیم برایش اتفاقی افتاده باشد، برای همین به اداره پلیس مراجعه کردم.
با طرح شکایت زن میانسال و از آنجا که زمان ناپدید شدن فرزندش با کشف بدن نیمه‌جان مرد مجهول‌الهویه همزمان بود، این احتمال قوت گرفت که مرد مصدوم، همان امیر باشد.
پس از آن، خانواده‌ امیر، فرزند خود را روی تخت بیمارستان شناسایی کردند.
به این ترتیب، با شناسایی هویت مرد جوان تحقیقات برای کشف حلقه‌های مفقوده این معما ادامه یافت، تا اینکه امیر بعد از دو هفته به هوش آمد.
او درباره حادثه‌ای که برایش رخ داده بود، گفت: در مغازه خودم نشسته بودم که زن و مرد جوانی برای خرید وارد شدند.
آنها مقداری وسایل انتخاب کردند و بعد از اینکه مطمئن شدند در مغازه تنها هستم، با تهدید قصد سرقت داشتند.
به همین دلیل با آنها درگیر شدم و مرد جوان، سرم را محکم به دیوار کوبید که پس از آن چیزی به یاد ندارم و احتمالاً همان موقع بود که بیهوش شدم و دیگر نمی‌دانم چه اتفاقی رخ داد تا اینکه روی تخت بیمارستان به هوش آمدم.
به این ترتیب، کارآگاهان سراغ مغازه امیر رفتند تا شاید با بازبینی تصاویر، سرنخی از افرادی که امیر را به آن وضع انداخته‌اند به دست بیاورند.
بررسی‌ها نشان داد که دوربین‌های مداربسته مغازه هم سرقت شده است و هیچ رد و سرنخی از زن و مرد سارق وجود ندارد.
با وجود این، تحقیقات برای شناسایی عاملان سرقت ادامه داشت، تا اینکه چند روز قبل زن جوانی به یکی از کلانتری‌های پایتخت رفت و ادعای عجیبی را مطرح کرد.
زن جوان گفت: من شاهد یک جنایت بودم و عذاب وجدان اجازه نداد راز را در سینه خودم نگه دارم.
او ادامه داد: با اینکه چند هفته‌ای از ماجرا گذشته اما یک لحظه صحنه قتل از جلوی چشمانم کنار نرفته است.
اوایل دی‌ماه همراه مرد جوانی برای سرقت وارد مغازه سوپرمارکتی شدیم که با مقاومت صاحب مغازه مواجه شدیم و مرد جوانی که من همدستش بودم با کوبیدن سر مرد صاحب مغازه به دیوار، او را به قتل رساند.
ماموران کلانتری پس از شنیدن اظهارات زن جوان، کارآگاهان پلیس را در جریان قرار دادند و در بررسی‌ها مشخص شد که صاحب مغازه، کسی جز امیر نیست.
با اعترافات زن جوان که از کلانتری به اداره آگاهی انتقال یافته بود، همدست او هم بازداشت شد و به سرقت از سوپرمارکت اعتراف کرد.
در حال حاضر، با بازداشت دو متهم پرونده، تحقیقات در مورد دیگر جرایم احتمالی آنها نیز ادامه دارد.