روزهایی که تهران به خاطر تلویزیون خلوت میشد - تسنیم
بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون این روزها کمتر از گذشته فعالیت می کند. او به طرحی اشاره می کند که به دلایل مختلف متوقف شد و از دلتنگی اش برای آثار قدیمی و اصیل، همچون «آقای گرفتار» سخن می گوید؛ آثاری که هنوز هم در دل مخاطبان ماندگارند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حسن اکلیلی، هنرمندی که نامش با طنین دلنشین لهجه اصفهانی و خاطرات خوش نمایشهای طنز پیوند خورده، در سال 1332 در اصفهان چشم به جهان گشود.
او که از نوجوانی با عشق به تئاتر وارد عرصه هنر شد، بهواسطه بازی در سریال «آقای گرفتار» به اوج شهرت رسید و هنوز هم مخاطبان او را با شخصیت محبوب «آقای گرفتار» به یاد میآورند.
اما این تنها گوشهای از کارنامه درخشان اکلیلی است.
او و قدرتالله ایزدی، یا همان «آقا رشید»، زوج هنری بینظیری را در عرصه تلویزیون رقم زدند که یکی از موفقترین و محبوبترین دوئتهای طنز تاریخ تلویزیون ایران را تشکیل دادند و همچنان در دل مخاطبان جای دارند.
این دو هنرمند با خلق شخصیتهای ماندگار، خاطرات شیرین و خندهدار زیادی را برای مردم به ارمغان آوردند.
گرچه اکلیلی این روزها کمتر در قاب تلویزیون دیده میشود، اما حضور او در عرصههای اجتماعی و کارهای خیر همچنان چشمگیر است.
او با بسیاری از خیّران همکاری داشته و در این حوزه نیز به فعالیتهای خود ادامه میدهد.
فعالیتهای کنونی و دغدغههای اصلی
با این بازیگر پیشکسوت، درخصوص فعالیتها و دغدغههایش گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید:
* این روزها بیشتر مشغول چه فعالیتهایی هستید و اصلیترین دغدغهتان چیست؟
چند سالی است که تصمیم گرفتهام علاوه بر فعالیتهای هنری، در عرصههای مردمی نیز نقشآفرینی کنم.
به همین دلیل، به گروههای خیریه پیوستهام و این روزها در حدود 200 گروه خیریه فعالیت دارم.
این کار را با عشق فراوان آغاز کردهام.
در قالب این فعالیتها، ما به مدرسهسازی پرداخته و به بیماران مختلف کمک میکنیم.
از زمانی که تمرکز خود را روی این مسائل گذاشتهام، با ابعاد جدیدی از دستاوردهای خیّران کشور آشنا شدهام که برایم بسیار الهامبخش بوده است.
یکی از خیریههای حوزه سلامت در کشور، کارهای مهمی انجام میدهد و از طریق گرفتن خون از کف پای نوزادان، قادر است از بروز بسیاری از بیماریها تا دوران نوجوانی پیشگیری کند.
اینگونه فعالیتها و حضور در چنین فضاهایی، شور و هیجان خاصی در دلم ایجاد میکند و به معنای واقعی از آن لذت میبرم.
ممکن است اخبارش به گوش مردم رسیده باشد که در یک روز در اصفهان، بیش از 1500 میلیارد تومان برای مدرسهسازی جمعآوری شد و تعداد زیادی از زندانیان جرایم مالی آزاد شدند.
اگرچه من بهطور اصلی در حوزه نمایش و هنر فعالیت میکنم، اما خود را وسیلهای کوچک میبینم که میتواند علاوه بر هنر، از طریق راههای دیگر نیز به مردم خدمت کند.
سال گذشته از 365 روز سال، حدود 222 روز را در برنامههای خیرخواهانه، گلریزانها، جمعآوری اعانه، خرید تجهیزات پزشکی، کلنگزنی پروژهها و فعالیتهای مشابه گذراندم.
این روزها برای من، بهترین و پربارترین روزهای زندگیام بودهاند.
اصفهان، شهر زیباییها و خاطرات دوران کودکی
* از اصفهان زیبا برایمان بگویید، اینکه کودکی شما در اصفهان چگونه گذشت و این شهر خاطرهانگیز را چطور میدیدید؟
اصفهان با زیباییهای سحرانگیزش که دل هر ایرانی و حتی بسیاری از خارجیها را تسخیر کرده است، همواره در ذهن و دل من جای دارد.
من خوشبخت بودم که دوران کودکیام را در این شهر سپری کردم.
هنوز بهخوبی به یاد دارم که یک روز صبح از خواب بیدار شدم و نردبانی را به دیوار تکیه دادم.
پایههای چوبی نردبان میان سبزی یاسهای امینالدوله که از دیوار آویزان شده بود، پنهان شدند.
با پیچوتاب شاخههای یاس تابیدم و به بالای دیوار رسیدم.
آسمان آن روز، عجیب آبی و وسیع بود و ابرهای سفید، همچون پرطاووس در دل آسمان نقش میزدند.
من با نگاه به آسمان و ابرهای درخشان، جادو شده بودم.
در آن زمان، از سردر خانههای اصفهان، درختان سرو تنومند بیرون زده بودند و خانههای یکطبقه با حیاطهای وسیع، به ما اجازه میدادند که آثار تاریخی شهر را بهراحتی تماشا کنیم.
در قاب زیبای این منظره، سازههای تاریخی که از همهچیز بلندتر بودند، بهوضوح دیده میشدند و شکوه خاصی داشتند.
اینها تنها بخشی از روزهای شیرین و رؤیایی دوران کودکی من در اصفهان بود.
اما این روزها، دلم از دیدن آسمان غبارآلود و خسته اصفهان میگیرد.
آبی آسمان زیر لایههای ضخیم دود پنهان شده و حتی باران هم دیگر نمیبارد.
یادم میآید در دوران کودکی، مادرم بدون اینکه از کسی وضعیت آبوهوایی را بپرسد، تنها با نگاه به رنگ آسمان میتوانست حدس بزند که باران خواهد بارید.
همیشه میگفت: «حسن، امروز بارون میاد، فراموش نکنی لباس گرم بپوشی» و همیشه هم درست میگفت.
به نظر من، دنیا در آن روزها زیباتر بود و ما انسانها، در هر جایی که دست بردیم، آن را خراب کردیم.
بسیاری از آسیبهایی که به این کره خاکی وارد شده، ناشی از دست خود ماست.
با تمام این تلخیها، اصفهان هنوز هم محاسن فراوانی دارد.
اصفهان در حوزه موسیقی یکی از ارکان مهم کشور به شمار میآید و همچنان مثلث بزرگان موسیقی چون جلیل شهناز، حسن کسایی و جلالالدین تاج را به دنیای هنر هدیه کرده است.
در عرصه سینما نیز، مرحوم عبدالحسین سپنتا، مؤسس سینمای ایران، اهل اصفهان بود.
در تئاتر نیز، هنرمندانی چون مرحوم رضا ارحامصدر و ناصر فرهمند از اصفهان برآمدند و هنوز هم از این خطه چهرههای برجستهای در عرصه فرهنگ و هنر ظهور میکنند و افتخارآفرینی دارند.
یکی از ویژگیهای برجسته اصفهان وجود افراد خیّر است.
این شهر بیش از هزار مؤسسه خیریه دارد که بسیاری از آنها در سطح جهانی شناختهشده و کارهای بزرگی انجام دادهاند.
از این رو، معتقدم اگر اصفهان بیش از این آسیب نبیند، همچنان ظرفیتهای فرهنگی و تاریخی بسیار بزرگی دارد که میتواند به جامعه بشری خدمت کند.
ما باید به اصل خود برگردیم و توجه بیشتری به ثروتهای ملی و منابع انسانی خود داشته باشیم.
متأسفانه در این دوران، ما بخشی از مهربانی و وسعت دلمان را از دست دادهایم و دیگر انسانهای دلدادهای نیستیم.
اولین مواجهه با تلویزیون و واکنش پدر
* آیا از اولین مواجهه خودتان با تلویزیون در دوران کودکی خاطرهای دارید؟
بله، نخستین بار تلویزیون را در خانه خواهرم از نزدیک دیدم.
خواهرم تلویزیون را درون لحافی پوشانده بود.
پدرم، که مردی بسیار مذهبی و مقید بود، در ابتدا باور نمیکرد که دامادش تلویزیون خریده باشد.
آن زمان من نوجوان بودم و در تئاتر بازی میکردم.
خاطرم هست که تلویزیون اجرای تئاتر ما را ضبط کرده بود و همان شب که خواهرم تلویزیون را روشن کرد، قرار بود فیلم تئاتری که در آن بازی کرده بودم، از تلویزیون پخش شود.
آن شب ما دور هم جمع شده بودیم و وقتی پدرم کنارم نشست، احساس کرد چیزی زیر لحاف برجسته است.
دستش را زیر لحاف برد و متنی از نمایشنامهای که روی آن تمرین میکردم و اسم خودم را نیز رویش نوشته بودم، دید.
از من درباره نمایشنامه پرسید و پس از آن متوجه وجود تلویزیون شد.
در نهایت، تلویزیون را روشن کردیم و قسمتی از اجرای من همان لحظه روی آنتن پخش شد.
پدرم که کاملاً تعجب کرده بود، گفت: «حسن، این آقا توی تلویزیون چرا مثل تو حرف میزنه؟!»
بعد که متوجه شد که خودم هستم و در تئاتر بازی میکنم، تنها چیزی که گفت این بود: «بابا جان، من آبروم رو ذرهذره جمع کردم؛ یکباره آبروم رو نریزی!» در آن زمان، افراد نگرش متفاوتی به کار هنری داشتند و بسیاری تصور میکردند که این نوع فعالیتها دارای قباحت است.
الهامبخشی هنرمندان پیشکسوت در عرصه طنز
* در عرصه طنز کدام هنرمندان بیش از دیگران برای شما الهامبخش بودهاند؟
در مرور تاریخچه اصفهان، میبینیم که از دوران صفویه، شخصیتهای طنزپرداز متعددی از این دیار ظهور کردهاند.
از کربلایی عنایت، یا همان «کَل عنایت»، تا کریم شیرهای که هرکدام در شکلگیری و توسعه طنز در کشور نقش برجستهای ایفا کردهاند.
این شخصیتها نه تنها بر فرهنگ طنز اصفهان تأثیر گذاشتند، بلکه بر هنرمندانی چون ارحامصدر و فرهمند نیز اثرگذار بودهاند.
من نیز بهطور طبیعی از این افراد الهام گرفتهام.
فکر میکنم تاکنون بالغبر 100 نمایش در زمینههای مختلف از جمله نگارش متن، بازیگری، کارگردانی و...
اجرا کردهام.
برخی از صورتجلسههای این نمایشها هنوز در دسترس است و نشان میدهد که در آن زمان، بیش از 300 هزار تماشاگر در این اجراها حضور داشتند.
این میزان مخاطب برای تئاتر در آن دوران رقم بزرگی بود و درآمد حاصل از این تماشاگران صرف کمک به درمان بیماران و افراد نیازمند میشد.
گذشتگان برای من همواره الهامبخش بودهاند و بیشتر سعی میکردم از رفتار و منش آنها بهرهمند شوم.
به یاد دارم که برای گروهی مذهبی تئاتر اجرا کردیم.
ابتدا برایشان این سوال پیش آمده بود که ارتباط تئاتر با کار خیر چیست؟
اما بعداً به ما گفتند که در ابتدا نسبت به اجرای تئاتر تردید داشتند و حتی پشتسر ما غیبت میکردند، اما بعد از مشاهده نتایج، اعلام کردند که نذرهای مردم پس از اجرای ما به ده برابر افزایش پیدا کرده بود.
ماجرای توقف یک کار نمایشی با ابراز یک نگرانی مهم
* بهدلیل مشغلههای انجام کار خیر، کمتر در قاب تصویر ظاهر میشوید یا کمکاری این روزهای شما دلایل دیگری هم دارد؟
بهدلیل مشغلههای زیادی که در زمینه فعالیتهای خیرخواهانه دارم، کمتر در قاب تصویر دیده میشوم.
البته کمکاری این روزها دلایل دیگری هم دارد.
اخیراً طرحی را در تهران تصویب کردیم و قرار بود پروژه را آغاز کنیم.
حتی پول تهیه و تولید به اصفهان منتقل شد، اما به دلایل خاصی این اثر متوقف شد.
برخی از دوستان میگفتند که خودمان باید تصمیم بگیریم که چه کسی کارگردان باشد.
من شخصاً بر این باورم که زمانی که یک فیلم یا سریالی در اصفهان ساخته میشود، باید عوامل اصفهانی در آن حضور داشته باشند.
از گذشته بارها تأکید کردهام که باید مراقب مخاطب تلویزیون باشیم و کاری نکنیم که تعداد بینندگان کاهش یابد.
امروز، در حوزه فرهنگی تغییرات زیادی را تجربه میکنیم و متأسفانه میبینیم که حرمت بزرگترها از بین رفته است.
جامعه بهگونهای رفتار میکند که بیشتر تحت تأثیر الگوهایی است که به ما القا میشود.
این روند نگرانکننده است و باید به آن توجه بیشتری داشته باشیم.
روزهایی که تهران به خاطر تلویزیون خلوت میشد
* یکی از ماندگارترین تجربههای حضور شما در قاب تلویزیون، پخش تئاترهایی که در اصفهان اجرا میکردید، از شبکههای صداوسیما بود.
فکر میکنید این کار چقدر در دیده شدن ظرفیت هنرمندان سایر استانها اثرگذار بود؟
یکی از ماندگارترین تجربههای حضور من در قاب تلویزیون، پخش تئاترهایی بود که در اصفهان اجرا میکردیم.
این پخشها از شبکههای صداوسیما انجام میشد و تأثیر زیادی در معرفی ظرفیت هنرمندان سایر استانها داشت.
در آن زمان که این تئاترها پخش میشد، میگفتند که در ساعت پخش نمایشها، تهران خلوت میشود.
خود ما نیز هر شب بازخوردهای خوبی از مخاطبان دریافت میکردیم و میدیدیم که بینندهها با علاقه به تماشای آنها مینشینند.
بیش از سه دهه پیش، زمانی که سریال «آقای گرفتار» از تلویزیون پخش شد، ما کمدی با کیفیتی ارائه دادیم که نه لودهبازی داشت و نه در تعارض با فرهنگ کشور بود.
این سریال نه تنها توانست مخاطبان زیادی را جذب کند، بلکه بهعنوان نمونهای از کمدی فاخر و با احترام به فرهنگ ایرانی شناخته شد.
دلیل ماندگاری یا عدم ماندگاری تولیدات طنز
* فکر میکنید چرا گاه یک تولید طنز چندان خاطرهانگیز و ماندگار نمیشود؟
بهنظرم، تغییرات در ذائقه مردم یکی از دلایل اصلی است که باعث میشود برخی تولیدات طنز آنطور که باید خاطرهانگیز و ماندگار نشوند.
با گسترش استفاده از تلفنهای همراه، مردم به یک پناهگاه غیرمتعادل و اشتباه روی آوردند و عقدههایی که در درونشان نهفته بود، بهطور آشکار بروز کرد.
این افراد تصور میکردند که استفاده از این وسایل میتواند تمام مشکلاتشان را حل کند.
از آنجایی که تلفن همراه بهطور گسترده در دنیا استفاده میشود، در برخی کشورها، ازجمله ایران، این وسیله اثرات مخربی بهجا گذاشته است.
یکی از مقامات رسانه ملی تعریف میکرد که در سفرهای خارجی با همتای خود صمیمی شده و از او میخواهد که شماره موبایلش را به او بدهد.
در جواب، همتای او میگوید که از تلفن همراه استفاده چندانی ندارد.
او ادامه میدهد: «وقتی در دفتر کارم هستم، تلفن دفتر برایم کافی است.
در خانه هم به تلفن همراه نیاز ندارم و حتی هنگام رانندگی نیز هرگز از موبایل استفاده نمیکنم؛ بنابراین، لزومی ندارد که خود را با این وسیله درگیر کنم.»
در واقع، مسئولانی که موبایل را ابداع و در سراسر دنیا گسترش دادهاند، خودشان استفاده محدودی از آن دارند.
اما ما در ایران درگیر این وسیله شدهایم و این نشاندهنده این است که ما هنوز نتواستهایم بهدرستی از آن استفاده کنیم.
این تغییر در سبک زندگی و تأثیر منفی آن بر فرهنگ و ذائقه ما، به وضوح در رفتارهای روزمرهمان مشهود است.
بهعنوان مثال، زمانی که در تعطیلات، فرزندان و نوههایمان در خانه جمع میشوند، حدود 30 تلفن همراه در گوشه و کنار خانه به چشم میخورد.
این وضعیت واقعاً عجیب است.
در گذشته، زمانی که تنها چند شبکه محدود در رسانه ملی داشتیم، برنامهها فاقد تبلیغات خاص و شعارزدگی بودند.
بیشتر تولیدات، بهویژه آثار طنز، شوخیهای سالم و مناسب خانواده داشتند که در عین حال، همه را میخنداندند.
این آثار طنزی که از تلویزیون پخش میشد، قابل دفاع بودند و تأثیر مثبتی بر مخاطب میگذاشتند.
دلتنگی برای روزهای گذشته و تولیدات هنری
* احتمالاً دلتان برای آن روزها و تولیدات هنری تنگ هم میشود.
بله، قطعاً.
من تنها نیستم؛ بسیاری از هنرمندان دیگر نیز عاشق کارشان هستند و آرزو میکنند که دوباره بتوانند روی صحنه بروند یا در فیلمها و سریالها بازی کنند.
جدا از دلتنگی شخصیام، که بیتردید دلتنگ آن روزها هستم، مردم نیز بارها جلویم را گرفته و میپرسند که چرا حقوق فرهنگی آنان ضایع شده است و چرا خوراک فرهنگی سالمی برای مردم عرضه نمیکنیم.
واقعاً نمیدانم باید چه جوابی به مردم بدهم.
ما کشوری با پیشینه غنی در فرهنگ، علم و ادب هستیم.
اگر تمام دنیا را جستجو کنیم، هیچکجا مانند حافظ، سعدی و مولانا پیدا نمیکنیم.
لزوم تجدیدنظر در تولیدات هنری و تلویزیون
به نظرم، مسئولان باید در تولیدات هنری و در برخورد با آثار هنری تجدیدنظر کنند.
در سالهای گذشته، دیوانسالاریهای پیچیدهای وجود نداشت و هنرمند به راحتی میتوانست کارش را انجام دهد.
اما امروز، برای ساخت هر اثر نمایشی، هنرمند باید نگران مسائل زیادی باشد.
ایرانیها همواره عاشق خانواده و دورهمیهای خانوادگی بودهاند و زمانی که دور هم جمع میشوند، میدانند که چطور خوش بگذرانند و کنار هم بخندند.
تلویزیون نیز باید به این نکته توجه داشته باشد و برنامههایی تولید کند که خانوادهمحور باشند و نیازهای فرهنگی مردم را بهخوبی تأمین کنند.
انتهای پیام/