خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 25 دی 1403
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

ستایش امام علی (ع) در سروده‌های عبد الباقی عُمَری

مهر | فرهنگی و هنری، دین و اندیشه | سه شنبه، 25 دی 1403 - 09:40
عبد الباقی عُمَری فاروقی موصلی، از سرایندگان اواخر عصر عثمانی در سرزمین دجله و فرات بوده که نسلش با ۱۶ واسطه به خلیفه دوم منتهی می شده و از این رو به «عُمَری فارُوقی» مشهور شده است.
وَ،علي،امام،مَن،الذي،بارگاه،گرديده،بن،مِن،سروده،خداوند،خدا،اشار ...

‌خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: محمد جواد گودینی استاد دانشگاه، همزمان سیزدهم رجب و سالروز میلاد امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع)، یادداشتی با عنوان «ستایش امام علی علیه السلام در سروده‌های عبد الباقی عُمَری» نوشته که برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته است.
مشروح متن این‌یادداشت در ادامه می‌آید؛
عبد الباقی عُمَری فاروقی موصلی، از سرایندگان اواخر عصر عثمانی در سرزمین دجله و فرات بوده که از نسل خلیفه دوم عمر بن خطاب بوده و نسلش با ۱۶ واسطه به وی منتهی می شده و از این رو به «عُمَری فارُوقی» مشهور گردیده است.
وی در سال ۱۷۹۰ میلادی (۱۲۰۴ هجری) در شهر موصل چشم به جهان گشود و به تحصیل علوم ادبی اشتغال یافت و از سوی دولت عثمانی در موصل و سپس بغداد، به کارهای حکومتی منصوب گردید و در کنار فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی، به سرودن شعر نیز همت گماشت و از ادیبان بزرگ و پرآوازه بغداد در زمانِ خود به شمار می‌رفت.
از آنجایی که در سرودن شعر با سرعت بالا، توانا بودی، او را «الفوری» می‌خواندند.
وی که شاعری بزرگ در سرزمین دجله و فرات بوده، در سن ۷۲ سالگی به سال ۱۸۶۲ میلادی (۱۲۷۹ هجری) در بغداد چشم از جهان فروبست.
عبد الباقی سروده‌های زیبا و دلنشینی را در ستایش اهل بیت رسالت (ع) سروده که از عمق بالایی برخوردار بوده و از تسلط سراینده بر متون دینی و روایی حکایت می‌کند.
اخلاص و زیبایی و صفا در اشعار وی به فراوانی دیده شده و آرایه های ادبی (به ویژه تلمیح و تضمین برخی روایات و آیات قرآنی) در سروده‌هایش بسیار است.
وی در سروده‌ای دلنشین، بارگاه آسمانی و ملکوتی امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (ع) را تجلی گاه هیبت و بزرگی خداوند توصیف نموده که برای پناهندگان، همچون سایه‌ای طولانی و پناهگامی مستحکم و طورِ مناجات با خداوند بی همتاست:
قُبَّةُ المُرتَضَی عَلیٍّ تَعَالَی / شَأنُها عَن مَوازِنٍ وَ عَدِیلِ
کَبُرَت فَاستَقَلَّت الفَلَکُ الدَّوّ / ارُ عَنهَا بِأن یُری بِبَدیلِ
جَلَّلت مَرقداً جَلِیلاً تَجَلَّت / فَوقَهُ هَیبَةُ المَلِیکِ الجلیلِ
فَعَلی قُبَّةِ السَّماءِ اذا مَا / فَضَّلُوهَا أقُولُ بِالتَّفضِیلِ
هِیَ بَاءٌ مَقلُوبَةٌ فَوقَ تِلکَ ال / نُقطَةِ المُستَحِیلةِ التَّأوِیلِ
هِیَ فُلکٌ بَل ما عَلَیه استَوَی الفُل / کُ وَ مِن فَوقِ لَوحِه مِن قَبِیلِ
هِیَ کَهفُ النَّجَاةِ طُورُ المُنَاجَا / ةِ ثَمَالُ العُفَاةِ مَأوَی الدَّخِیلِ
هِیَ ظِلُّ ما ضَلَّ مَن قَالَ یَوماً / بِحمَاهَا مِن تَحتِ ظلٍّ ظَلِیلِ
هِیَ غَمدٌ لِذِی فَقَارٍ بَطِینٍ / مِن سُیُوفِ اللهِ العَلِیِّ صَقِیلِ
هِیَ غَابٌ ثَوَی بِهِ أسَدُ اللهِ / عَلیٍّ بِصَدرِ أشرَفِ غِیلِ...
عَلَّلانِی بِذِکرِ مَن حَلَّ فِیهَا / إنَّ قَلبِی یَطِیبُ بِالتَّعلِیلِ
نَعتُه بِالزَّبُورِ جَاءَ وَ بِالفُر / قاَنِ بَل بِالتَّوراةِ وَ الإنجِیلِ
الإمامُ المُبِینَ أحصَی بِه الل / هُ جَمِیعُ الأشیاءِ فِی التَّنزِیلِ
هُوَ ساقِی الحَوضِ الذی لَیسَ / یَظمَأ مَن حَبَته یَدَاهُ بِالتَّنوِیلِ
هُوَ ذاتُ الشِّفا لِکُلِّ عَلِیلٍ / وَ شِفَاءٌ لذَاتِ کُلِّ غَلِیلِ
عَیلَمٌ کُلُّ قطرةٍ مِن نَداهُ / هِیَ غَیثٌ لِکُلِّ عَامٍ مَحِیلِ …
ترجمه: «مرقدِ علی مرتضی «ع»، از داشتن همانند و هم طراز، برتر است.
(آن قبه و بارگاه) بلند و سترگ بوده و روزگار، اِبا داشته که برای آن، همانندی دیده شود.
آن، گنبد و بارگاهی بزرگ است که از فراز آن، هیبت و بزرگی خدایِ جلیل تجلی نموده است.
(واج آوایی حرف جیم و جناس اشتقاق در واژگان جلّلت، تجلّت و الجلیل، زیبایی این بیت را دوچندان کرده است).
هنگامی که با بلندی آسمان برابر شود، من به برتری این بارگاه (مرقد امام علی «ع») باور دارم (و این بارگاه را از آسمان نیز بالاتر و افراشته‌تر می دانم).
آن، حرفِ باء واژگونی است که بر بالای آن نقطه‌ای که تأویل آن، ممکن نیست.
(اشاره به حدیث مشهور امام علی «ع» که فرمود: اسرار قرآن، در (سوره) فاتحه بوده، اسرار فاتحه در بسم الله الرحمن الرحیم است، اسرار بسم الله در باء بوده و من همان نقطه زیرِ (حرف) باء هستم).
(این بارگاه ملکوتی) بسانِ کشتی است که بر فراز لوحِ آن، هیچ مانندی نیست.
آن، پناهی برای نجات، طوری برای مناجات، پناهگاه افرادِ عفیف و ماوایی برای فردی است که به آن روی می‌آورد.
آن، سایه کسی است که راه را گم کرده (و یا به گمراهی افتاده) و اگر (کسی) در پناهِ آن بارگاه درآید، در سایه‌ای مُمتَد قرار گرفته (و جایی را یافته که پناهجویان را پناهی مطمئن و امن خواهد بود).
آن، همچون غِلافی برای شمشیر ذی الفقار بوده که (صاحب آن شمشیر)، خود شمشیری از شمشیرهای برانِ خداوند بلند مرتبه است.
(آن مکانِ باشرافت)، بیشه ای است که شیرِ خدا (امام علی «ع») در آن و بر فراز بالاترین خانه شیران، آرمیده است...
مرا به دلیل یاد کردن از کسی که در این بارگاه آرمیده (امیر مؤمنان «ع»)، سرزنش می‌کنند؛ اما قلب من، با سرزنش خُرّم می‌گردد (و این سرزنش‌ها در قلب من تأثیر منفی نداشته، بلکه مرا در کار و اندیشه ام مصمم‌تر می‌سازد).
وصف ِ او در زبور، قرآن، بلکه در تورات و انجیل آمده (و درباره ایشان «ع»، پیامبران گذشته سخن گفته و در کتب آسمانی پیشینیان نیز یاد گردیده است).
او (ع) همان پیشوای روشنی است که دانشِ همه چیز در او احصا شده (و در وجودش به ودیعه نهاده شده است؛ اشاره به آیه ۱۲ سوره یس که می‌فرماید: همه چیز را در امامی مبین، احصا نموده‌ایم و برشمردیم.
ذیل این آیه شریفه، مفسران گفته‌اند منظور از امام مبین، حضرت علی «ع» است).
او (ع) همان لوح بلکه آنچه میان لوح نوشته شده می‌باشد و آنچه (از علم و اخبار غیبی) که میان لوح نگاشته و ثبت گردیده، نزد او وجود دارد.
او (ع)، ساقی حوضی است که هر آن کس از بخشش و عطای او برخوردار گردد، تشنه نخواهد شد.
او (ع) برخودار از شفا برای هر بیماری بوده (درمان و شفای هر بیماری، بدست او یافت می‌شود) و آبی گوارا برای هر تشنه کامی است.
او (ع) بسان چاهی است که هر قطره از بخشش وی، بارانی است که در زمان قحطی می بارد.
(تشبیه بخشش و کرم امام علی «ع» به بارانی که در روزگار قحطی و نیاز مردم، می بارد) …».
اثر جاودانه و بسیار مشهور او، شعری است در ستایش امام الموحدین حضرت علی بن ابی طالب (ع) که به "قصیده عَینیة" شهرت یافته و در برخی از ابیات این قصیده زیبا، چنین سروده است:
أنتَ العَلِیُّ الَّذی فَوقَ العُلَی رُفِعا / بِبَطنِ مَکَّةَ وَسطَ البَیتِ اذ وُضِعَا
وَ أنتَ حَیدَرَةُ الغَابِ الذی أسَد ال / بُرجِ السَّمَاوِی عَنهُ خَاسِئاً رَجَعا
وَ أنتَ بَابٌ تَعَالَی شَأنُ حَارِسه / بِغَیرِ رَاحَةِ رُوحِ القُدسِ ما قُرِعا
وَ أنت ذاکَ الهِزَبرُ الأنزَعُ البَطَلُ ال / ذی بِمِخلَبِه لِلشَّرکِ قَد نَزَعا
وَ أنتَ یَعسُوبٌ لِلمُؤمِنِینَ الی / أیِّ الجِهَاتِ انتَحَی تَلقَاهُمُ تَبَعا
وَ أنتَ نُقطَةُ بَاءٍ مَع تَوَحُّدِها / بِهَا جَمِیعُ الذی فِی الذِّکرِ قَد جُمِعا
وَ أنتَ وَ الحَقُّ یا أقضَی الأنامِ بِه / غَداً عَلَی الحَوضِ حَقَّاً تُحشَرانِ مَعا
وَ أنتَ صُنوُ نَبیٍّ غَیر شِرعَتِه / للأنبیاءِ إلهُ العَرشِ ما شَرَعا
وَ أنتَ زَوجُ ابنَةِ الهَادِی الی سَنَنٍ / مَن حَادَ عَنهُ عِداه الرُّشدُ فَانخَزَعَا...
وَ أنتَ رُکنٌ یُجِیرُ المُستَجِیرَ بِه / وَ أنتَ حِصنٌ لِمَن مِن دَهرِه فَزِعَا
وَ أنتَ عَینُ یَقِینٍ لَم یَزِده بِهِ / کَشفُ الغِطَاءِ یَقِیناً أیَةُ انقَشَعَا
وَ أنتَ ذُو حَسَبٍ یُعزَی الی نَسَبٍ / قَد نِیطَ فِی سَبَبٍ أوجُ العُلا قَرَعا
وَ أنتَ مَن فُجِعَ الدِّینُ المُبِینُ بِهِ / وَ مَن بِأولادِهِ الاسلامُ قَد فُجِعا
وَ أنتَ أنتَ الذی حُطَّت لَهُ قَدَمٌ / فِی مَوضِعٍ یَدُهُ الرَّحمنُ قَد وَضَعَا
وَ أنتَ أنتَ الذی لِلقِبلَتَینِ مَعَ ال / نَبیِّ أوَّلُ مَن صَلَّی وَ مَن رَکَعَا
وَ أنتَ أنتَ الذی آثَارُه ارتَفَعت / عَلَی الأثِیرِ وَ عَنهَا قَدرُهُ اتَّضَعَا
وَ أنتَ أنتَ الذی لله مَا فَعلا / وَ أنتَ أنتَ الذی لله مَا صَنَعا …
ترجمه: «تو همان علی هستی که از درون مکه و میانه خانه (خدا؛ محل تولد امام علی «ع») بر فراز بلندی قرار گرفته و بالا رفته‌ای.
و تو شیرِ بیشه ای هستی که شیرِ برج آسمان، (در برابر او) دور شده و باز می‌گردد.
و تو دروازه‌ای هستی که جایگاهِ نگهبانش بالاتر از آن است که روح القدس (جبرئیل) بدون اجازه به فضای آن وارد گردد.
و تو همان شیر دلاوری و قهرمان (میادین نبرد) هستی که هر گونه شرک از دستان او کَنده شده (و بدور از هر گونه شرک است).
و تو پیشوای مؤمنان هستی که به هر طرف میل کنی، آنان را (مؤمنان را) پیرو خود خواهی یافت.
و تو، نقطه بائی هستی (باء بسم الله الرحمن الرحیم) که در آن، همه قرآن جمع گردیده است.
(خلاصه و چکیده معارف قرآن کریم، در وجود شما متجلی گردیده است).
تو و حق، ای کسی که در میان مردمان بیشترین حکم به آن (حق) را صادر نمودی، فردا در کنار حوض با یکدیگر محشور خواهید شد.
(اشاره به حدیث معروف پیامبر «ص»: علی همراه حق و حق همراه علیست؛ از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند).
و تو برادر و همتای پیامبر «ص» هستی، البته جز جایگاه پیامبری اش (و اینکه صاحب شرع و دین است) و خداوندی که صاحب عرش است، برای انبیا (ع)، چنین کسی را آشکار نساخته است.
(انبیا گذشته «ع»، چنین وصی و جانشینی را نداشته‌اند).
و تو همسرِ دخترِ کسی هستی که به راهی هدایت می‌کند که هر کس از آن رویگردان شود، (از مسیر رشد و هدایت) دور می‌گردد.
و تو پناهی هستی که پناه جو را به خود آرام کرده (و پناه هر بی پناه و ستم دیده‌ای هستی) و برای کسی که در روزگارش اندوهناک است، پناهگاهی مستحکم به شمار می‌روی.
و تو دیدگانی به یقین رسیده داری که اگر پرده‌ها کنار رود، بر یقین او افزوده نمی‌گردد.
(اشاره به حدیث مشهور امام علی «ع» که فرمود: اگر پرده‌ها کنار رود، بر یقینم افزوده نمی‌گردد).
و تو دارای نسبی شریف بوده و به خاندانی انتساب داری که به پیوندی متصل هستی که اوج بلندی و بزرگی نیز از آن خالی بوده (و بالاترین درجات بلندی و رفعت نیز به تو دست نخواهد یافت).
و تو کسی هستی که به خاطر او دینِ آشکار (اسلام) گرفتار اندوهی بزرگ شده (با شهادت او) و (با شهادت فرزندانش)، اسلام دچار مصیبت گردیده است.
(چرا که او فرزندانش، ستون‌های دین بوده و با شهادتشان، دین اسلام دچار آسیب شده و ستون‌هایش شکسته گردیده است).
و تو کسی هستی که بر جایی قدم نهادی که خداوند دستِ عنایت خویش را در آنجا قرار داده است.
(اشاره به بالا رفتن امام علی «ع» از شانه پیامبر «ع» در روز فتح مکه و شکستن بت‌ها از سوی ایشان که بر شانه رسول خدا «ص»، پای نهاد؛ کسی که خاتم پیامبران «ع» بوده و مورد لطف و عنایت ویژه خداوند جهانیان است).
و تو همراه با رسول خدا (ص)، نخستین کسی هستی که بر دو قبله (مسجد الاقصی و مسجد الحرام) نماز خواندی و رکوع به جای آوردی.
(اشاره به روایات بی شمار شیعه و بسیاری از اهل سنت که امام علی «ع» را نخستین مسلمان از میان مردان دانسته که همراه با پیامبر «ص» نماز به جای آورده است).
و تو همان کسی هستی که آثار و کردارهای نیک و پسندیده‌ات بالا رفته و از آن، جایگاهت روشن و آشکار می‌گردد.
(مقام و منزلت شما از کردار و اثرهای نیکی که برجای نهادی، پیداست).
و تو همانی که آنچه انجام داده‌ای و ساختی، برای خدا بوده است.
(کارها، تلاش‌ها، مجاهدت‌ها و کردارت همگی برای خدا و کسب خشنودی پروردگار بوده است) …».
عبدالباقی فرزند سلمان بن احمد عُمَری از چهره‌های ادبی اهل سنت در پایان دوران عثمانی در سرزمین عراق بوده و از وی سروده‌های پرمعنا و جان‌فزایی برجای مانده که عمق ارادت، دلدادگی و محبت خود را به ساحت مقدسِ امام علی بن ابی طالب (ع) و دیگر پیشوایان دین (ع) اعلام نموده و اثر مشهورش نیز «الباقیات الصالحات» نام داشته که در زیبایی، بلاغت و ساختار ادبی، کم نظیر است.
پرآوازه‌ترین سروده وی نیز «قصیده عینیه» او بوده که در ستایش حضرت علی بن ابی طالب (ع) سروده و از دلپذیرترین اشعار آئینی در ادب عربیِ آن روزگار محسوب شده و قدرتِ شعری و قریحه ادبی وی از این قصیده دلپذیر و خواندنی، کاملاً آشکار می‌گردد و با بهره گیری از آموزه‌های دینی، آیات قرآنی و نکته‌های تاریخی و روایی سروده شده است.
این دیوان شعری با محبت خالصانه، شیفتگی و دلدادگی به اولیای الهی سروده شده و اشعارش خواندنی و دلچسب بوده و اثر عمیقی بر جان انسانِ خواننده برجای می نهد.
خداوند بی همتا، روح شاعر را قرین رحمت واسعه خود قرار دهد.