خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 26 دی 1403
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

امام علی(ع) در سخنان خود گذشته را به آینده پیوند داده است؛ هشدار جاودانه امام (ع) به کارگزاران

مهر | دین و اندیشه | سه شنبه، 25 دی 1403 - 17:51
امام علی(ع) گذشته را به آینده پیوند داده و شاهکارهای بیان شفاف و بی آلایش وابسته به فطرت سلیم دوران جاهلی را به بیان پاک و تهذیب شده پیوسته به فطرت سلیم و منطق نیرومند پیوند داده است.
علي،امام،خدا،جرداق،افتخار،ايمان،فطرت،شجاع،جرج،كلام،مؤمن،بنوي ...

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: عظمت مقام و شخصیت امام امیرالمومنین علی علیه السلام به حدی است که نه تنها مسلمانان اعم از اهل سنت و شیعیان در همه مذاهب، بلکه چهره‌های اندیشمند ادیان دیگر را به حیرت واداشته است و پیرامون شخصیت والای آن امام همام به نگارش کتب گوناگون روی آورده اند و در سیره و سخنان امام، به دنبال نسخه‌ای برای مشکلات امروز بشر گشته اند.
امام و پیشوایی که چه در آن هنگام که در میدان جنگ برای دفاع از حقانیت اسلام شمشیر می‌زد، چه در آن هنگام که به زراعت و کشاورزی می‌پرداخت و چه آن هنگام که قدرت سیاسی را به دست گرفت، جلوه‌های درخشانی از ایمان به خدا و توحید را نمایان کرد.
چنان است که امام موسی صدر در این خصوص می‌گوید: درباره امیرالمؤمنین (ع) ما می‌خوانیم که کریم است، شجاع است، رئوف است، رحیم است.
می‌خوانیم که علی نسبت به یتیم آن‌گونه است، نسبت به دین آن‌چنان غیور است.
همه صفاتی که درباره امیرالمؤمنین می‌خوانیم، فکر می‌کنیم که علی عبارت است از هفت و هشت حاتم طایی و سحبان و رستم و معدی کرب.
اگر ده‌ها تن از این قهرمانان تاریخ را بجوشانیم و یک وجود تازه به وجود بیاوریم، این می‌شود علی.
این‌گونه تصوری از علی داریم.
علی شجاع است، یعنی دارای ملکه شجاعت است، یعنی سر نترس دارد.
اگر گفتیم علی کریم است، یعنی دست و دلش باز است، یعنی نمی‌تواند چیزی داشته باشد و به کسی ندهد.
این‌چنین فکر می‌کنیم.
در حالی که بنده خیال می‌کنم مطلب چنین نیست.
علی شجاع هست، اما نه مثل رستم و عمرو بن معدی‌کرب.
علی کریم است، اما نه مثل حاتم طایی.
علی فصیح است، اما نه مثل سحبان.
علی غیور است، اما غیرتش مثل غیرت‌های ما نیست.»
امام علی علیه السلام در نامه‌ای به کارگزاران خود نوشت: نوک قلم‌هایتان را باریک کنید و سطرهایتان را نزدیک به هم بنویسید و از نوشتن مطالب اضافی برای من خودداری ورزید و جان کلام و لُبّ مطلب را بنویسید و از زیاده گویی بپرهیزید؛ زیرا اموال مسلمانان ضرر و زیان را بر نمی‌تابد
سپس صدر، راز جمع این صفات به ظاهر متناقض را بیان می‌کند و می‌گوید: «درمی‌یابیم منشأ شجاعت و کرم و غیرت علی، آن ملکات نفسی نیست.
پس چیست؟
چرا علی این‌گونه است؟
چون علی مؤمن است.
پاسخْ همین یک کلمه است.
علی شجاع است، چون مؤمن است.
ایمان به خدا، مصدر تمام صفات و کمالات علی است؛ ایمان به خدا و دیگر هیچ.
حالا این بحث را تشریح می‌کنم، تا ببینیم چه نتیجه‌ای می‌توانیم از آن بگیریم.
ایمان به خدا.
آقایان، چشم بپوشید از کسانی که نام مؤمن را بر خود گذاشته‌اند.
اگر کسی مؤمن بود، شجاع هم هست، دلیر هم هست، کریم هم هست، غیور هم هست، رئوف هم هست.
اما در کجا؟
آنجا که رضای خدا باشد.
اما اگر رضای خدا نباشد، ترسوست، بخیل است.
ایمان علی، سرّ تناقض صفاتش است.
حالا این علی که ایمان کامل دارد، درباره خودش چه می‌گوید؟
افتخار به شجاعتش می‌کند؟
نه.
افتخار به کرمش می‌کند؟
نه.
افتخار به غیرتش می‌کند؟
نه.
افتخار به چه می‌کند؟
افتخار به متابعت حضرت محمد رسول خدا (ص) می‌کند.
افتخار به پیروی دین خدا می‌کند و می‌گوید: وَقَد تَعلَمُونَ مَوضِعی مِن رَسُولِ اللهِ.»
امام و پیشوایی که در روزگاری که سیاست رنگ و بویی دیگر داشت، تمام همت خود را مصروف برقراری عدالت و قسط کرده بود.
چنانکه در دستورالعمل ایشان به حکام آمده است:
الإمامُ علیٌّ علیه السلام فیما کَتَبَ إلی عُمّالِهِ: أدِقُّوا أقلامَکُم، و قارِبوا بینَ سُطورِکُم، و احذِفوا عنّی فُضولَکُم، و اقصِدوا قَصدَ المَعانی، و إیّاکُم و الإکثارَ؛ فإنّ أموالَ المُسلمینَ لا تَحتَمِلُ الإضرارَ.‌
امام علی علیه السلام در نامه‌ای به کارگزاران خود نوشت: نوک قلم‌هایتان را باریک کنید و سطرهایتان را نزدیک به هم بنویسید و از نوشتن مطالب اضافی برای من خودداری ورزید و جان کلام و لُبّ مطلب را بنویسید و از زیاده گویی بپرهیزید؛ زیرا اموال مسلمانان ضرر و زیان را بر نمی‌تابد.
این چنین بود که شخصیتی مثل جرج جرداق مسیحی، شیفته سیره و کلام امام شده بود.
جرج نویسنده‌ای زبردست در بیان زیبای مفاهیم ذهنی و احساسات درونی خود بود.
او توانست آنچه را که در ذهن داشت به زیبایی به مخاطبان منتقل کند.
او شخصیتی بسیار آگاه بود و اطلاعات گسترده و جامعی داشت.
جورج جرداق در سال ۱۹۲۶ میلادی در یک خانواده مسیحی ارتودکس قحطانی‌تبار در شهرک «الجدیدة» منطقه مرجعیون در جنوب لبنان زاده شد.
چنانکه خودش گفته است در دوران نوجوانی بارها از مدرسه گریخته و به آغوش طبیعت رفته تا به مطالعه نهج‌البلاغه، دیوان متنبی (شاعر شهیر عرب) و کتاب مجمع البحرین از شیخ ناصیف الیازجی بپردازد.
آشنایی وی با نهج‌البلاغه به واسطه برادرش فؤاد جرداق؛ مهندس، لغت‌شناس، شاعر بود که وی را در این کار تشویق کرد.
جورج در ۱۳ سالگی بیشتر مطالب نهج‌البلاغه و دو کتاب ادبی دیگر را حفظ بوده است.
کتاب شریف «امام علی (ع) صدای عدالت انسانی» یکی از کتاب‌های جرج جرداق می‌باشد که از مهم‌ترین آثار جرج جرداق که آن را در ۲۸ سالگی نوشته و در سال ۱۹۵۸ میلادی انتشار یافت.
این کتاب در پنج جلد تدوین گردیده است.
جرج جرداق در این خصوص می‌نویسد:
«هرکس که روش بزرگان شرق و غرب، و شخصیت‌های گذشته و امروز تاریخ را بررسی و مطالعه کند، یک پدیده و حقیقت آشکار را درک می‌کند و آن اینکه بزرگان تاریخ بشریت و شخصیت‌های بزرگ تاریخ، با وجود اختلافی که در میدان‌های فکری و تضادهای عقیدتی و در موضوعات کوشش ذهنی دارند، ادیبان و اندیشمندانی دارای نبوغ و برجستگی‌های ویژه اند که فقط از نظر کیفیت، تفاوت‌هایی با هم دارند.
بعضی از آنها بوجود آورنده و سازنده وضعی هستند و برخی دیگر، در این راه گام برمی‌دارند ولی به مرحله سازندگی نمی‌رسند.
و گویی که نیروی بلاغت و درک ادبی، با اشکال، صور و مفاهیم وسیعی که دارد، از لوازم هر روح بزرگی است.
در موضوع بیان، علی بن ابی‌طالب گذشته را به آینده پیوند داده و شاهکارهای بیان شفاف و بی آلایش وابسته به فطرت سلیم دوران جاهلی را به بیان پاک و تهذیب شده پیوسته به فطرت سلیم و منطق نیرومند دوران اسلامی پیوند داده است و البته این پیوستگی در فطرت پاک و منطق منسجم بیان اسلامی، آنچنان محکم و استوار است که هرگز نمی‌توان گوشه‌ای از آن را جدا ساخت و به جهت دارا بودن بلاغت دوران قبلی و افسون بیان نبوی، بعضی درباره سخنان او گفتند: «سخن او فروتر از سخن خالق و فراتر از کلام مخلوق است»!
و البته در این نکته هیچ جای تعجب و شگفتی نیست.
برای علی بن ابی‌طالب همه امکانات و وسایلی که او را به این مرحله از بلاغت برساند، آماده بود.
او در محیطی پرورش یافت که فطرت انسانی در آن پاک‌تر و بی آلایش تر می‌گشت، و سپس او با حکیم‌ترین و داناترین مردم، محمدبن عبدالله به سر برد و زندگی کرد.
و از پیامبر، رسالت او را، با همه حرارت و نیرومندی که داشت، دریافت.
و علاوه بر این، او دارای استعدادهای مهم و مواهب بزرگی بود و درواقع اسباب و عوامل تفوق و برتری، از فطرت و محیط، همه و همه در وجود وی گرد آمده بود.»
این متفکر مسیحی یکی از جلوه‌های اعجاز کلام امیرالمومنین را در ارتباط منطقی و عقلانی این سخنان به هم می‌داند و می‌گوید: «از ممیزات ذکاوت و هوش بی نظیر علوی این تسلسل و ترتیب منطقی و اصولی است که در هر گوشه نهج‌البلاغه آن را می‌یابید.
و همچنین این هماهنگی و وحدت بین یک نظریه و نظریه دیگر است، تا آنجا که هر یک از آنها، نتیجه طبیعی نظریه قبلی و مقدمه نظریه بعدی به شمار می‌رود.
و اگر دقت کنید خواهید دید: هر جمله‌ای که در بیان موضوعی آمده است، بدون آن، معنی تمام نیست و یا مفهوم کامل به دست نخواهد آمد.
و بلکه می‌توان گفت که در عبارات امام علی، جمله‌ای نمی‌یابید که بحث امام بدون آن تام و تمام باشد.
و اصولاً به علت وسعت افق فکری امام، او لفظی را به کار نمی‌برد مگر آنکه آن لفظ و کلمه، شما را به دقت و تأمل بیشتر بخواند و هیچ عبارتی را نمی‌بینید مگر آنکه در برابر شما، افق‌های وسیع‌تری را از نظر فکری گشاید، که در ورای آن، افق‌های دیگری از نظر اندیشه و فکر، وجود دارد»
همین نکات ژرف در نهج‌البلاغه است که هر انسانی را در هر جایگاهی که ایستاده است و هر زمانه‌ای که در آن به سر می‌برد را مخاطب خود کرده است و اگر کسی نتواند از این بهشت مفاهیم متعالی و درس‌آموز بهره درست و کافی را ببرد نمی‌تواند کسی جز خود را ملامت نماید.