تعقیب همسر از افغانستان تا تهران
مرد جوانی که به اتهام قتل یکبار به قصاص محکوم شده و دیوان آن را نقض کرده در حالی برای دومین بار محاکمه شد که مدعی است مقتول به خاطر فریب و دزدیدن همسرش مهدورالدم بود.
به گزارش مشرق، مرداد ۱۴۰۰ گزارش وقوع یک درگیری خونین در خانهای در ورامین به پلیس اعلام شد.
با حضور مأموران در محل و بررسیهای اولیه مشخص شد که در آن درگیری ۲ مرد افغان به نامهای کریم و اکبر با شلیک گلوله مجروح شدهاند که هر دو به بیمارستان منتقل شدند.
اما کریم ۳۸ ساله به خاطر شدت جراحات وارده جان باخت.
پس از مرگ کریم و بهبودی نسبی اکبر تحقیقات پلیسی برای روشن شدن زوایای جنایت آغاز شد و مأموران با بازجویی از اکبر دریافتند که او با برادرش اصغر و پسرعمویش نعیم به خانه کریم رفته بودند و پس از درگیری نعیم و اصغر متواری شدهاند.
اکبر در توضیح ماجرا به مأموران گفت: چند سال قبل با دختری به نام بنفشه در افغانستان عقد کردم و پس از دوسال او با کریم شوهر دختر عمویم که زن و بچه داشت به ایران فرار کرد.
من مدت زیادی در افغانستان به دنبال ردی از آنها بودم تا اینکه فهمیدم آنها به ایران گریختهاند و باهم زندگی میکنند و در این مدت صاحب ۳ فرزند هم شدهاند.
من هم برای برگرداندن بنفشه، غیرقانونی به ایران آمدم و با کمک نعیم توانستم خانه کریم و بنفشه را در ورامین پیدا کنم.
روز حادثه من و اکبر و نعیم از دیوار خانه بالا رفتیم و وارد خانه شدیم.
من با صدای بلند فریاد کشیدم که زنم را دزدیدی و آمدم تا بنفشه را ببرم.
اما کریم بلافاصله کلتی از زیر بالشت بیرون آورد و به پای برادرم اصغر شلیک کرد.
همان موقع هم بنفشه با چاقویی از آشپزخانه بیرون دوید و ضربهای به سر برادرم زد.
در حالی که برادرم روی زمین افتاده بود کریم گلویش را فشار میداد و میخواست او را بکشد که من با اسلحهای که همراه داشتم ۳ گلوله به او زدم.
در ادامه اصغر و نعیم هم بازداشت شدند و اظهارات اکبر را تأیید کردند.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
نخستین جلسه دادگاه
در ابتدای جلسه مادر قربانی درخواست قصاص کرد.
سپس بنفشه به جایگاه رفت و گفت: اکبر دروغ گفته من و او هیچوقت باهم عقد نکرده بودیم.
من و کریم بعد از اینکه عقد کردیم به ایران آمدیم.
سپس اکبر در دفاع از خودش گفت: قصدم کشتن کریم نبود.
من رفته بودم تا زنم را ببرم چون من عاشق او بودم و حالا هم اگر قصاص نشوم میخواهم که با او زندگی کنم.
دو متهم دیگر نیز یک به یک به دفاع از خود پرداختند و اتهام دست داشتن در قتل را رد کردند.
نعیم به قضات گفت: من برادرزن سابق مقتول هستم.
او یک پسر ۶ ساله و یک دختر ۴ ساله داشت و قبل از اینکه خواهرم را طلاق دهد با بنفشه به ایران فرار کرد.
با پایان جلسه، قضات اکبر را به قصاص و اصغر و نعیم را به حبس محکوم کردند.
با صدور حکم، متهمان اعتراض کردند و پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات دیوان با اعلام نواقصی حکم صادره را شکستند.
پس از رفع نواقص ۳ متهم بار دیگر در شعبه ۲ دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند.
دومین جلسه دادگاه
در این جلسه وکیل اولیای دم درخواست قصاص کرد.
سپس اکبر به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش گفت: کریم زنم را دزدیده بود، او مستحق مرگ بود.
سپس وکیل او به جایگاه رفت و گفت: موکلم در ۴ سال گذشته مطالعات مذهبی زیادی داشته و متوجه شده کریم مهدورالدم بوده است.
سپس اصغر به قضات گفت: من نقشی در قتل کریم نداشتم اما داشتم قربانی میشدم.
من بیگناهم.
نعیم هم گفت: من برای کشتن کریم نرفته بودم و میخواستم با او صحبت کنم تا دوباره به افغانستان برگردد و با خواهرم و دو فرزندش زندگی کند.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.