از کارخانه تولید کارمند تا بحران کیفیت در علوم انسانی ایران
کیفیت تحصیلات رشته های علوم انسانی کاهش یافته است این به دلیل توجه زیاد به کمیت و خوابیدن عطش خانواده ها برای ورودی فرزندانشان به دانشگاه و توجه کمتر به عمق علمی و تخصصی آموزش است یعنی صرفا یک تربیت حداقلی برای جامعه پذیری اداری صورت می پذیرد.
گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم-زینب امیدی: علوم انسانی در ایران، بهویژه در زمینههای مرتبط با مباحث اسلامی، هنوز با چالشهای زیادی مواجه است.
در حالی که اسناد و برنامههای مختلفی در راستای بومیسازی و تحول در این حوزهها تدوین شده است، تحقق این اهداف بهویژه در سطح دانشگاهها و مراکز علمی، هنوز بهطور کامل محقق نشده است.
بسیاری از تغییرات مطرح شده در این زمینه بیشتر در حد آرزوها و اهداف بیعمل باقی مانده و در عمل، دانشگاهها نتوانستهاند نقش خود را در تربیت افراد متخصص و پاسخگو به نیازهای اجتماعی و فرهنگی کشور ایفا کنند.
در این مصاحبه، به بررسی وضعیت فعلی علوم انسانی در ایران و چالشهایی که در مسیر تحول و بومیسازی این علوم وجود دارد پرداخته شده است و هدف از این گفتوگو، ارائه یک ارزیابی واقعبینانه از وضعیت کنونی، بررسی موانع موجود در مسیر تحول و ارائه راهکارهایی برای ارتباط مؤثرتر میان علوم انسانی و نیازهای جامعه و دولت است.
ما برای بررسی اینکه چگونه باید دانشگاهها و نهادهای علمی بهویژه در حوزههای علوم انسانی، بهطور جدیتر با مسائل و نیازهای جامعه ارتباط برقرار کنند و چگونه باید پژوهشها و پایاننامههای علوم انسانی به سمت حل مشکلات واقعی جامعه هدایت شوند؛ همچنین، اهمیت مداخلهگری پژوهشگران در مسائل اجتماعی و ضرورت برنامهریزیهای عملی و مسئلهمحور برای برطرف کردن نیازهای جامعه به سراغ آقای مهدی اسدی عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم و پژوهشگر حوزه علوم انسانی رفتیم که در ادامه بخش اول این مصاحبه را از نظر میگذرانید:
تسنیم: به عنوان سوال اول میخواهم بپردازم به بررسی بازار کار رشتههای علوم انسانی در ایران و اینکه ارزیابی شما از میزان استقبال جونان از رشتههای علوم انسانی در جامعه امروز چیست؟
اسدی: به دلیل حساسیت ویژهای که نسبت به این موضوع دارید، این مسئله را از زاویهای دیگری بررسی خواهیم کرد و ابتدا با دو مقدمه مطرح شروع میکنم.
یک علوم انسانی و تعریف آن، علوم انسانی به مجموعهای از رشتهها اطلاق میشود که در مقابل علوم طبیعی قرار میگیرد.
این علوم به طور کلی به وجوه مختلف زندگی بشر مربوط میشوند.
به عبارت دیگر، علوم انسانی به مسائلی پرداختهاند که یا با عقلانیت انسان مرتبط است، یا با هنر، خلاقیت و خیال، یا با جنبههایی همچون احساسات و روان انسان.
از جمله رشتههای مرتبط با علوم انسانی نیز میتوان به روانشناسی، هنر و فلسفه اشاره کرد.
مبحث دوم علم به معنای علم و مهارت است، یعنی، تفاوت میان علم به معنای کسب معرفت و علم به معنای مهارت یا فن است.
تقسیمبندی اولیه در این زمینه نشان میدهد که برخی از رشتهها در علوم انسانی، همچون فلسفه، الهیات و علوم سیاسی، به نوعی علمی هستند که به کسب معرفت و تخصص در یک حوزه خاص مربوط میشوند، در حالی که رشتههایی همچون مدیریت، حقوق و اقتصاد به افراد مهارتهایی را میآموزند که به کمک آنها بتوانند به نیازهای خاص جامعه پاسخ دهند.
پیوند ناکافی بین تحصیلات آکادمیک و نیازهای باز کار
با توجه به این توضیحات، وقتی به بازار کار رشتههای علوم انسانی نگاه میکنیم، باید توجه داشته باشیم که این رشتهها در دو جنبه مختلف زندگی بشر اثرگذار هستند.
از یک سو، علوم انسانی به درک بهتر و عمیقتر انسان از خود و جهان اطرافش کمک میکنند و از سوی دیگر، برخی از این رشتهها به آموزش مهارتهایی پرداختهاند که میتوانند به نیازهای اجتماعی و اقتصادی جامعه پاسخ دهند.
در زمینه بازار کار، میتوان گفت که در برخی از رشتههای علوم انسانی، به ویژه در حوزههایی مانند حقوق، بازار کار خوبی وجود دارد و رجوع به آنها زیاد است.
نیازهایی در جامعه امروزی ایران وجود دارد که در آنها متخصصان این رشتهها پاسخگو هستند.
به عنوان مثال، در رشته حقوق، به دلیل پیچیدگیهای قانونی و نیاز به مشاوره حقوقی، متخصصان این حوزه همواره مورد توجه قرار دارند.
اما سوال اصلی این است که آیا صرفاً باید به رشتههای پرطرفدار و شناختهشدهای مانند حقوق توجه کنیم، یا اینکه سایر رشتههای علوم انسانی نیز میتوانند بازار کار مناسبی داشته باشند؟
در اینجا باید توجه داشت که علوم انسانی را میتوان از دو زاویه "علم برای علم" و "علم برای زندگی" بررسی کرد.
در حالی که علم برای علم ممکن است در جامعه ما طرفداران محدودی داشته باشد، "علم برای زندگی" و رشتههایی که به مهارتهای کاربردی میپردازند (مانند مدیریت، اقتصاد و حقوق) میتوانند به رشد بازار کار این رشتهها کمک کنند.
تسنیم: اکثریت علوم انسانی را با رشتههای پر تمرکزی مثل رشته حقوق و روانشناسی میشناسند، اما سوال این است که آیا علوم انسانی تنها و صرفا همین دو رشته پر درآمد را دارد؟
پس سایر رشتههای علوم انسانی چه شدهاند؟
بازار کاری ندارند یا استقبالی برایشان وجود ندارد؟
اسدی: به نظر من، این نکته کلیدی است که وقتی یک رشته علمی به نیاز مشخصی در جامعه پاسخ دهد، میتوان انتظار داشت که بازار کار مناسب برای آن شکل بگیرد.
در حال حاضر، در جامعه ایران، رشتههای متنوعی از علوم انسانی وجود دارند که نه تنها در داخل کشور، بلکه در سطح بینالمللی نیز مورد نیاز هستند.
به عنوان مثال، متخصصان حقوق بینالملل، اقتصاد، و حتی رشتههای خاصتری همچون مدیریت پروژههای فرهنگی و هنری، به تخصصهای ارزشمندی تبدیل شدهاند که در بسیاری از بازارهای بینالمللی نیز تقاضا برای آنها وجود دارد.
آسیبشناسی تحصیلات علوم انسانی در ایران/ مشکلات و راهکارها
در نهایت، نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که رشتههای علوم انسانی زمانی میتوانند بازار کار خوبی داشته باشند که در آنها به یک نیاز مشخص و واضح پاسخ داده شود و تخصص و مهارتهای لازم برای پاسخ به این نیازها بهطور مؤثر آموزش داده شود.
در غیر این صورت، صرفاً انتخاب رشتههای پرطرفدار ممکن است کفایت نکند.
بررسی بازار کار رشتههای علوم انسانی در ایران و همچنین میزان استقبال جوانان از این رشتهها مبحث بسیار مهمی است.
آماری دقیق از میزان استقبال در دسترس نیست، اما این استقبال عمدتاً تحت تأثیر دو عامل اصلی قرار دارد: اول، علاقه فردی به این رشتهها و دوم، شرایط بازار کار و فرصتهای شغلی موجود در آن.
تسنیم: خب آیا برای رشتههای دیگر علوم انسانی به غیر از حقوق و مدیریت و ...
هم بازار کار مشخصی داریم؟
دستگاههای دولتی به دنبال رشتههای مختلف علوم انسانی هستند
اسدی: خیر نداریم.
مثلا برای برخی رشتهها مثل علوم سیاسی در کشور ما نهادهای تخصصی وجود دارد و بسیاری از دانشجویان با این تصور وارد این رشتهها میشوند که در آینده میتوانند نثلا در وزارت امور خارجه، وزارت کشور یا در مطبوعات مشغول به کار شوند، اما واقعیت موجود در بازار کار ایران این است که حتی وقتی اطلاعیه جذب نیروی این نهادها را بررسی میکنیم میبینیم که جای کمی برای این رشتهها دارند، یعنی با وجود اینکه تصور میشود بهطور مستقیم با این رشتهها در ارتباط هستند، اما در حقیقت آنها پذیرفتند یک نهاد سیاسی بودن، صرفا کار سیاسی کردن نیست و باید در کنار آن کار فرهنگی و اقتصادی هم صورت بگیرد.
مثلا آبان 1402 یک آزمون سراسری برای وزارت امور خارجه برگزار شد که فقط یکی از کد رشتههایش رشته علوم سیاسی بود؛ در کنارش رشته حقوق، اقتصاد و زبانهای خارجه نیز میخواستند.
تسنیم: اینکه ما در حوزه رشتههای علوم انسانی به این سمت میرویم را خوب ارزیابی میکنید؟
رشتههای علوم انسانی با نظام آموزش عالی هماهنگ نیست
اسدی: از جهتی که ما داریم به صورت تخصصی به رشتهها نگاه میکنیم کاملا مناسب مورد نیاز است، اما از جهت نبود هماهنگی با نظام آموزش عالی ما یک نقطه ضعف است.
این تفاوت میان آنچه که در نظام آموزش عالی تدریس میشود و آنچه که در واقع در بازار کار مورد نیاز است، نشاندهنده ناهماهنگی میان دو بخش است.
در جامعه ایرانی، که از دولت، افراد و نهادهای مختلف تشکیل شده است، نیاز به تخصصهایی داریم که ممکن است با آنچه که در دانشگاهها آموزش داده میشود، همخوانی نداشته باشد.
به این ترتیب، شکاف قابل توجهی میان تحصیلات آکادمیک و نیازهای واقعی بازار کار مشاهده میشود.
ما علوم انسانی را به لحاظ کمی توسعه دادیم اما در کیفیت دچار اختلاف نظریم
با این حال، به رغم این چالشها، استقبال از رشتههای علوم انسانی در ایران بالاست.
بسیاری از دانشجویان به این رشتهها وارد میشوند، اما این استقبال اغلب به دلایلی غیر از علاقه عمیق به مسائل علمی است.
ما به لحاظ کمی علوم انسانی را توسعه دادیم، اما به لحاظ کیفی و اینکه چه استفادهای میخواهیم از آنها بکنیم دچار اختلاف هستیم.
تسنیم: بعضا ما شاهد این هستیم که بسیاری از فارغ التحصیلان رشتههای علوم انسانی در بازار کار، به کاری غیر مرتبط با آنچه در دانشگاه مدرکش را گرفتهاند مشغول کارند.
اسدی: یکی از دلایل استقبال از علوم انسانی، سهولت در ورود به این رشتهها و امکان ادامه تحصیل یا اشتغال در مشاغل عمومی و غیرتخصصی است.
به عبارت دیگر، بسیاری از فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی به شغلهایی مشغول میشوند که ارتباط زیادی با تخصصهای آنها ندارند.
این وضعیت به دلیل سهولت در اخذ مدرک تحصیلی و تطبیق آن با مشاغل عمومی ایجاد شده است.
به عنوان مثال، یک فارغالتحصیل رشته فلسفه ممکن است بهراحتی بتواند در مشاغلی مانند کارشناس روابط عمومی یا مسئول دفتر مدیران فعالیت کند.
این شرایط در حالی است که این افراد در بسیاری از موارد نیازی به تخصص عمیق در رشته تحصیلی خود ندارند و بهراحتی میتوانند وارد بازار کار شوند.
مدرک بهجای مهارت/ فروپاشی کیفیت در تحصیلات تکمیلی علوم انسانی
دقیقا تحصیلات تکمیلی علوم انسانی در همین راستا دارد توسعه پیدا میکند و این وضعیت سبب شده که کیفیت تحصیلات در این رشتهها کاهش یابد.
در حالی که دانشگاهها بهجای تمرکز بر ارتقای کیفیت آموزش، بیشتر بر کمیت و تعداد دانشجویان توجه دارند.
در واقع، بخش عمدهای از مخاطبان ما در رشتههای علوم انسانی و در نظام آموزش عالی، کارمندانی هستند که نیاز به ارتقا شغلی با ارائه یک مدرک تحصیلی دارند.
به این ترتیب، بسیاری از کسانی که وارد رشتههای علوم انسانی میشوند، هدفشان کسب مدرک برای ارتقای شغلی است و نه لزوماً بهخاطر علاقهمندی به موضوعات علمی و تخصصی.
در واقع، دانشگاههای ایران پس از انقلاب اسلامی عمدتاً در حوزه علوم انسانی به سمت دانشگاههای تودهای حرکت کردهاند تا نخبگانی.
این به این معناست که دانشگاهها بیشتر برای تربیت افرادی طراحی شدهاند که جامعه پذیری بیشتری دارند یعنی میتوانند در مشاغل اداری و عمومی مشغول به کار شوند، نه برای پرورش متخصصان و اندیشمندان.
بهعبارت دیگر، دانشگاهها در این سیستم بیشتر به آموزش مهارتهای عمومی مانند نوشتن، صحبت کردن و جامعهپذیری پرداختهاند تا به تربیت متخصصانی که بتوانند در عرصههای علمی و تخصصی فعالیت کنند.
تسنیم: پس با این شرایط انگار ما یک کارخانه تولید کارمند داریم.
کارخانه تولید کارمند/ بحران کیفیت در علوم انسانی ایران
اسدی: دقیقا.
در نهایت، بهرغم استقبال بالای دانشجویان از رشتههای علوم انسانی، باید اذعان کرد که کیفیت تحصیلات در این رشتهها کاهش یافته است.
این کاهش کیفیت عمدتاً به دلیل توجه زیاد به کمیت و خوابیدن عطش خانوادهها برای ورودی فرزندانشان به دانشگاه و توجه کمتر به عمق علمی و تخصصی آموزش است.
یعنی صرفا یک تربیت حداقلی برای جامعه پذیری اداری و اجتماعی این افراد صورت میپذیرد.
برای بهبود این وضعیت، نیاز به تغییرات اساسی در رویکردهای نظام آموزش عالی و تطابق بیشتر آن با نیازهای واقعی جامعه احساس میشود.
دانشگاهها باید بر ارتقای کیفیت آموزش و تربیت متخصصان تأکید کنند تا بتوانند به نیازهای پیچیده و متنوع جامعه پاسخ دهند.
در حقیقت فضای استقبال از برخی رشتههای علوم انسانی نباید ما را دچار غفلت کند که صرف این استقبال پس فضا خوب است.
تسنیم: راهکار برون رفت از این اتفاق برای علوم انسانی کشور چیست؟
اسدی: در سیاستهای علم و فناوری که در سال 1393 توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شده است، در بند اول به موضوع جهاد علمی اشاره شده است که هدف آن، راهکاری برای خروج از وضعیت فعلی و رسیدن به مرجعیت علمی کشور است.
یکی از بندهای این جهاد علمی، تحول و ارتقا در علوم انسانی کشور است.
یک موضوع مهم، ارتباط علوم انسانی در جمهوری اسلامی ایران با معارف دینی و مبانی انقلاب اسلامی است.
از معارف دینی تا جامعهشناسی بومی/ راهکارهای نجات علوم انسانی ایران
در مواجهه با علوم انسانی تولیدشده در غرب، ما این رویکرد را قائل هستیم که آن چیزی که از علوم انسانی در اختیار بشر قرار گرفته، تلاشی است که ابتدا در غرب شروع شده است.
هرچند آن علوم انسانی که امروزه در دانشگاهها تدریس میشود، متاثر از این تلاشها است، اما جوامع مختلف، از جمله ایران، تلاشهای بسیاری برای بومیسازی این علوم صورت دادهاند.
بهویژه در زمینه جامعهشناسی، ما در ایران بحث بومیسازی را مطرح کردهایم، که مشابه این فرآیند در بسیاری از جوامع دیگر از جمله ژاپن در علوم سامورایی صورت گرفته است.
قبل از انقلاب اسلامی نیز در ایران شاهد این نوع بومیسازی در علوم انسانی بودیم.
در ایران، حوزههای علوم انسانی بهویژه در مقاطع مختلف در جامعهشناسی و فلسفه، نیاز به بازنگری جدی دارند.
ساختارهای مختلف آموزشی و فضاهای تحقیقاتی در این حوزهها تلاش کردهاند تا در راستای تطبیق با نیازهای داخلی جامعه، تغییراتی در این رشتهها اعمال کنند.
ما در علوم انسانی با دو رویکرد مواجه هستیم: از یک سو نیاز به حفظ هویت اسلامی و انقلابی، و از سوی دیگر نیاز به همراستایی با تحولات جهانی.
این دو جنبه باید بهگونهای در کنار یکدیگر قرار گیرند که نهتنها از دستاوردهای علمی غرب بهرهبرداری شود، بلکه به گونهای متناسب با فرهنگ و نیازهای جامعه ایرانی، علوم انسانی در ایران توسعه یابد.
اگر قرار باشد راهکاری برای خروج از وضعیت فعلی ارائه دهیم، باید این نکته را در نظر بگیریم که ایران بهویژه در زمینه علوم انسانی، یک اضافهایی در مقایسه با سایر کشورها دارد و آن ارتباط با مبانی دینی و اصول انقلاب اسلامی.
در حوزه علوم انسانی کشورمان، یک ویژگی برجسته وجود دارد که در بسیاری از کشورهای دیگر، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
ما در ایران میتوانیم از علوم انسانی برای تحلیل و درک بهتر وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خود بهرهبرداری کنیم، اما این فرآیند باید با توجه به ویژگیهای خاص جامعه ایرانی، از جمله مبانی دینی، صورت گیرد.
تسنیم: تا چه میزان اسلامی شدن علوم انسانی در کشور ما محقق شده است؟
وضعیت خوبی در خصوص اسلامی شدن علوم انسانی در کشور نداریم
اسدی: ما فعلا وضعیت خوبی در این خصوص نداریم و فقط در حد اهداف و آرمانها مانده است.
ما الان نمیتوانیم بگوییم دانشگاه اسلامی داریم، نمیتوانیم بگوییم علم انسانی اسلامی داریم؛ الا رشتههایی مثل الهیات که با مبانی اصلی اسلام سرو کار دارد.
یکی از مهمترین اقدامات برای ارتقای علوم انسانی در ایران، توجه ویژه به ارتباط آنها با معارف دینی و مبانی انقلاب اسلامی است.
برای تحقق این هدف، باید در سرفصلهای آموزشی و محتوای دروس بازنگریهایی صورت گیرد.
در این مسیر، تعامل میان علوم انسانی و نیازهای واقعی جامعه باید بهطور جدی مدنظر قرار گیرد.
همچنین، باید بپذیریم که علوم انسانی، بهویژه در رشتههایی همچون جامعهشناسی، روانشناسی و فلسفه، نیازمند تحولاتی اساسی هستند تا بتوانند همگام با تحولات جهانی، بهویژه در بخش بومیسازی، در راستای حل مشکلات اجتماعی و فرهنگی کشورمان قرار گیرند.
در واقع، برای اینکه بخواهیم به راهکاری برای نجات علوم انسانی اشاره کنیم، باید ابتدا تفکیک کنیم که هدف ما از تربیت افراد در رشتههای علوم انسانی چیست.
این موضوع باید نه تنها برای سیاستگذاران و تصمیمگیران، بلکه برای کسانی که قرار است وارد این رشتهها شوند، یعنی جوانان و افرادی که در نظام آموزش عالی تخصص میگیرند، بهطور شفاف مشخص شود.
افراد باید بدانند که در رشتههای علوم انسانی قرار است برای چه هدفی تحصیل کنند و پس از دریافت مدرک تحصیلیشان چه نقشی خواهند داشت.
این توجیه باید با توجه به استفادهای که قرار است از تخصصهای آنها بعد از فارغالتحصیلی صورت گیرد، انجام شود.
بسیاری از افراد در رشتههای علوم انسانی علاقه دارند که معرفت کسب کنند، اما عمده افراد برای کسب شخصیت اجتماعی و بهویژه برای رسیدن به یک واقعیت شغلی به این رشتهها وارد میشوند.
حال باید به این موضوع توجه کنیم که نظام آموزش عالی ما باید آن چیزی که در حال حاضر در علوم انسانی در دانشگاهها تدریس میشود را با نیازهای موجود در جامعه، بهویژه در بخش دولتی، هماهنگ کند.
بهعنوان مثال، برخی از رشتههای علوم انسانی مثل علوم سیاسی، اقتصاد و مدیریت، بهطور مستقیم مورد نیاز دولت و سیاستگذاران هستند.
بنابراین، ما نیاز به ارتباط میان علوم انسانی و دولت داریم که باید اصلاح و بهبود یابد.
تسنیم: چند درصد چیزی که میگویید محقق شده است؟
اسدی: اگر بخواهیم وضعیت کنونی را ارزیابی کنیم، میتوان گفت که بهطور نسبی حدود 50 درصد از این هدف محقق شده است.
وضعیت کنونی به نظر خوب نمیآید، ولی نکته مثبت این است که وزارت علوم در حال طراحی و اجرای برنامههای کلان برای بهبود وضعیت این رشتهها است.
یکی از این برنامهها، طرح ارتباط بین دانشگاهها و جامعه و صنعت است.
طبق این طرح، قرار است که هر عضو هیئت علمی، برای ارتقا و پیشرفت شغلی خود، دورههایی را در جامعه بگذراند تا تخصص خود را در عمل مشاهده کند و نیازهای جامعه را بهتر درک کند.
همچنین، پژوهشهای دانشگاهی باید با مشکلات واقعی جامعه در ارتباط باشند و خروجیهای علمی آنها باید کاربردی و مسئلهمحور باشند.
ارتباط دولت و بازار نیز باید تقویت شود چرا که دانشگاههای نسل جدید در همه دنیا معطوف به یازار خود را تنظیم میکنند یعنی آن چیزی که در بازار خریدار دارد را آموزش میدهند و این میتواند در خصوص علوم انسانی نیز صدق کند.
در حال حاضر، در بسیاری از پروژههای فنی و صنعتی، از جمله پروژههای عمرانی یا شهری، علوم انسانی در قالب پیوستهای فرهنگی و اجتماعی به کار گرفته میشود و اگرچه برخی پروژهها فنی و صنعتی هستند، اما با زندگی مردم ارتباط دارند و این بخش مختص علوم انسانی است.
بهعنوان مثال، پروژههای ساختمانی و زیربنایی باید با نظر کارشناسان علوم انسانی، نظیر مردمشناسان، جامعهشناسان و روانشناسان، همراه باشند تا تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آنها بر مردم بهخوبی شناسایی شود.
این نوع از پژوهشها و مداخلات علمی در حال حاضر در بسیاری از نهادهای دولتی مانند شهرداریها و وزارتخانههای مختلف در حال اجرایی شدن است.
تسنیم: علوم انسانی در کشور ما الان چنین پیوستی را با پروژههای صنعتی و فنی دارد؟
اسدی: بله دارد.
حتی برای بسیاری از پروژههای فنی و صنعتی کشور این الزام وجود دارد که پیوست فرهنگی داشته باشند.
این مهم همیشه، هم مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده است؛ هم در نهادهایی مثل شهرداریها، وزارت راه و شهرسازی در حال اجرا شدن است.
متخصصین علوم انسانی برای این پروژهها مردم نگاری میکنند، فضای زندگی آنها را با پروژه در حال احداث بررسی میکنند و توصیههای سیاستی را در اختیارسیاستگذار پروژه میگذارند.
تسنیم: در همین راستا میخواهم به مبحث پایاننامههای علوم انسانی اشاره کنم.
به نظر شما تا چه اندازه مساله محورند و به حل مشکلات و معضلات روز جامعه ایران کمک میکنند؟
پایاننامههای علوم انسانی/ راهی برای حل معضلات اجتماعی یا صرفاً اخذ مدرک؟
اسدی: در این خصوص نمره خوبی نداریم و یکی از چالشهای بزرگ دیگر در این زمینه، مسئلهمحور نبودن پایاننامههای علوم انسانی است.
در حال حاضر، بسیاری از پایاننامههای نگارششده در این رشتهها بیشتر بهمنظور اخذ مدرک و گذراندن مراحل تحصیلی نوشته میشوند و فاقد رویکرد کاربردی و مسئلهمحور هستند.
این نوع پژوهشها که بیشتر برای اخذ نمره و مدرک انجام میشوند، از کارکرد اصلی علوم انسانی که پاسخگویی به نیازهای جامعه و حل مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است، فاصله دارند.
بسیاری از پایاننامهها فاقد پیوندی با مسائل واقعی و کاربردی جامعه هستند.
در عین حال، یکی از بزرگترین نیازهای رشتههای علوم انسانی، پژوهشهای مسئلهمحور و کاربردی است.
پژوهشگرانی که به حل مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پرداخته و در راستای بهبود وضعیت جامعه مداخله میکنند، باید بهعنوان کنشگران فعال در جامعه شناخته شوند.
این پژوهشگران باید توانایی اتخاذ موضع مشخص و دقیق در برابر مسائل اجتماعی و فرهنگی را داشته باشند و در کنار آن، اقداماتی عملی برای حل مشکلات موجود در جامعه ارائه دهند.
این رویکرد، که بهعنوان پژوهشهای مداخلهگر اجتماعی شناخته میشود، میتواند در حل مسائل جامعه بسیار مؤثر واقع شود.
این لزوما به معنا نیست که این تحقیق قرار است به تولید محصول منجر شود، بلکه گاهی قرار است صرفا شناخت حاصل کند که ما بعد از آن بتوانیم بعد از آن بتوانیم با بداهت و صراحت در خصوصش صحبت یا سایر امور را با آن تنظیم کنیم.
خیلی از مفاهیم علوم انسانی نیازمند این کار و یک موضع گیری روشن و مشخص هستند، مثل مفهوم عدالت.
ما نیاز به پایاننامههایی داریم که مبانی، بنیادها و تبعات بحث عدالت را برای ما روشن و مشخص کنند.
در اینجا به پژوهشگرانی مه مداخلهگر هستند نیز نیاز داریم اما چیزی که به آن اشاره کردم حتی در رسالههای دکتری علوم انسانی ما نیز به ندرت دیده میشود.
از نیازهای دولتی تا پژوهشهای مسئلهمحور
در نهایت، برای ارتقاء و تحول علوم انسانی در ایران، باید تغییراتی اساسی در رویکردهای آموزشی، پژوهشی و ارتباطی ایجاد شود.
این تغییرات باید در جهت پاسخگویی به نیازهای واقعی جامعه، دولت و صنعت و همچنین در جهت بومیسازی علوم انسانی و انطباق آن با مبانی دینی و انقلاب اسلامی باشد.
بهویژه، باید توجه ویژهای به تدوین پایاننامهها و پژوهشهای مسئلهمحور داشته باشیم تا این پژوهشها بتوانند بهطور مستقیم و مؤثر به حل مشکلات جامعه کمک کنند.
البته در اینجا نکتهای وجود دارد که سوژهورزی متخصصان علوم انسانی در پژوهشهای خود، با محدودیتهایی مواجه است.
تسنیم: این محدودیتها از چه سمتی است؟
اسدی: این محدودیتها عمدتاً ناشی از مواجهه با سنتها است.
وقتی از سنت صحبت میکنیم، تنها به معنای سنتهای اجتماعی نیست، بلکه سنتها در سطحی وسیعتر، به عنوان مجموعهای از قوانین فرهنگی و تاریخی که به تفکرات و رفتارهای افراد در جامعه شکل میدهند، مد نظر قرار میگیرند.
به عبارت دیگر، سنت نه تنها به عنوان یک قاعده اجتماعی، بلکه به عنوان یک چارچوب فکری و فرهنگی که در برهههای مختلف تاریخ جامعه را هدایت میکند، باید درک شود.
سنتهای علمی در برابر تحول
اگر پژوهشگران بخواهند به مصاف یا مواجهه با این سنتها بپردازند، با محدودیتهایی روبهرو خواهند شد.
این محدودیتها هم از سوی جامعه متخصصین علوم انسانی به عنوان کسانی که خود در این سنتها زندگی میکنند و هم از سوی حاکمیت، به عنوان نهاد سیاستگذار و نظارتکننده، اعمال میشود.
به عبارت دیگر، در برابر هر تلاشی برای تغییر یا نقد سنتها، جامعه و حاکمیت هر دو به عنوان موانع بالقوه عمل خواهند کرد.
این محدودیتها، هرچند ممکن است اجتنابناپذیر به نظر برسند، اما میتوان ارتباطی میان آنها و مبحث آزاداندیشی در علوم انسانی برقرار کرد.
آزاداندیشی به معنای آزاد بودن از قید و بندهای فکری و اجتماعی است که میتواند به پژوهشگران این امکان را بدهد تا بدون ترس از مخالفتهای احتمالی، ایدهها و فرضیههای جدید خود را بررسی کنند.
در این زمینه، آزاداندیشی به عنوان یک نیاز ضروری در علوم انسانی باید بهطور جدی مورد تأکید قرار گیرد و لازم است که عملاً به آن پایبند باشیم.
در این راستا، پژوهشهای علوم انسانی باید بدون دخالتهای غیرضروری از سوی نهادهای قدرت یا حاکمیت، مسیر خود را طی کنند.
این آزادی میتواند به شکوفایی تفکرات نوین و به رشد دانش بشر کمک کند و به پژوهشگران این امکان را بدهد که مسائل پیچیده و چالشبرانگیز جامعه را با دیدگاهی نو و تحلیلهای دقیقتر مورد بررسی قرار دهند.
در نهایت، چنین آزادیای نه تنها به غنای علمی کمک میکند، بلکه به جامعه نیز این فرصت را میدهد که به تفکرات نوین و خلاقانه روی آورد.
پایان بخش اول مصاحبه
انتهای پیام/