ماجرای سرقت قندان سه میلیاردی از خانهای در شمال شهر
ماموران پلیس آگاهی تهران، اعضای یک باند سرقت از منزل را دستگیر کردهاند که سرکرده آن به راحتی از درخت بالا میرفت تا خودش را به طبقات اول و دوم برساند و نقشههای سرقت را عملی کند.
ماموران پلیس آگاهی تهران، اعضای یک باند سرقت از منزل را دستگیر کردهاند که سرکرده آن به راحتی از درخت بالا میرفت تا خودش را به طبقات اول و دوم برساند و نقشههای سرقت را عملی کند.
کد خبر: 696182 | ۱۴۰۳/۱۱/۰۳ ۲۲:۲۸:۱۵
ماموران پلیس آگاهی تهران، اعضای یک باند سرقت از منزل را دستگیر کردهاند که سرکرده آن به راحتی از درخت بالا میرفت تا خودش را به طبقات اول و دوم برساند و نقشههای سرقت را عملی کند.
به گزارش سایت جنایی، این متهم جوانی ۲۱ ساله و پارکورکار است.
در ادامه گفتوگو با او را بخوانید:
*چطور وارد خانهها میشدی؟
به من میگویند سنجاب، چون به راحتی از درخت بالا میروم و وارد طبقات اول و دوم میشوم.
*این مهارت را از کجا به دست آوردی؟
من ورزشکارم و پارکور کار میکنم.
چون ورزشکار و لاغر هستم، این استعدادم را پرورش دادم.
*استعداد کار خلاف؟
نه.
استعداد بالا رفتن از در و دیوار و درخت که آن را در راه اشتباه استفاده کردم و در راه خلاف خرجش کردم.
*به چند خانه دستبرد زدید؟
گمانم به پنج یا شش خانه.
*بیشترین اموالی که سرقت کردید چقدر بود؟
ما به خانههای بالای شهر میرفتیم.
میدانید که در آن خانهها پر از طلا، سکه و دلار است.
معمولاً بالای سه، چهار میلیارد تومان از هر سرقت گیرمان میآمد.
حتی در یکی از خانهها، قندان طلایی بود که برداشتیم و اصلاً به قیافهاش نمیخورد بالای سه میلیارد تومان ارزش داشته باشد.
*دیگر چه چیزهایی سرقت کردید؟
مثلاً یک اتفاق جالب هم که الان یادم آمد، در یکی از سرقتها در حالی که سرگرم صحبت با موبایلم بودم، یکی از کشوها را باز کردم و با دلار و یورو بین لباسهای زنانه مواجه شدم.
اصلاً نمیخواستم در کشو را باز کنم، چون آنجا دنبال گاوصندوق بودم.
در واقع ما دزد گاوصندوق هستیم اما از روی کنجکاوی و شانسی در آن کشو را باز کردم و آن همه دلار و یورو را دیدم و آنجا اصلاً گاوصندوق نبود.
*گفتی دزد گاوصندوق هستی، چطور در گاوصندوقها را باز و محتویاتش را سرقت میکردید؟
شگرد ما این بود که من از درخت بالا میرفتم و از طریق بالکن وارد خانههای طبقه اول یا دوم میشدم.
بعد با جستوجو در خانه گاوصندوق را پیدا میکردم.
چون همانطور که میدانید بیشتر اعیاننشینها گاوصندوق در خانه دارند و اموال قیمتی خود را در گاوصندوق نگه میدارند، بعد هم گاوصندوق را از بالکن یا پنجره پایین پرتاب میکردم.
*کسی متوجه آن همه سروصدای شدید نمیشد؟
همدستانم در یک چشم به هم زدن گاوصندوق را جمع میکردند و در ماشین میگذاشتند و من هم از درخت پایین میآمدم و فرار میکردیم.
*هیچوقت حس نگرانی نکردید که در یکی از این موارد دستگیر شوید؟
تا زمانی که دستگیر شدیم هیچ احساس خطری نکردیم.
*چطور دستگیر شدید؟
در یک مهمانی در اصفهان بودم که پلیسها آمدند و دستگیرم کردند.
انگار پلیس خیلی زیرکتر از چیزی است که فکر میکردم و انگار امکان ندارد مجرمی به راحتی بتواند فرار کند.
تجربه من نشان میدهد مجرم هر جا که باشد در نهایت گیر میافتد.
بعد از اینکه من دستگیر شدم همدستانم هم دستگیر شدند.