سرنوشت گرینلند چه خواهد شد؟
دونالد ترامپ، در تاکید خود برای کنترل کانال پاناما و جزیره گرینلد، آنها را برای امنیت و به ویژه امنیت اقتصادی ایالات متحده ضروری دانسته است. در این سرزمینی که اکثر آن را از یخ پوشانده است، ظرفیتهای بسیاری نهفته است که آن را برای دونالد ترامپ، حائز اهمیت کرده است
باشگاه خبرنگاران جوان؛ محمد علی شفیعی* - دونالد ترامپ، چند روز قبل از سوگند به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده، با مته فردریکسن نخست وزیر دانمارک گفتگوی تلفنی داشته است.
اخبار این گفتگوی ۴۵ دقیقهای به تازگی به رسانهها راه پیدا کرده و لحن آن خشمگینانه توصیف شده است.
در این گفتوگو ترامپ، همچون زمان مصاحبهها و سخنرانیهای خود، به موضوع کنترل گرینلند توسط ایالات متحده آمریکا پرداخته است.
اما چرا گرینلند برای ترامپ، اهمیت دارد؟
سرزمین سبزِ یخی
دونالد ترامپ، در تاکید خود برای کنترل کانال پاناما و جزیره گرینلد، آنها را برای امنیت و به ویژه امنیت اقتصادی ایالات متحده ضروری دانسته است.
در این سرزمینی که اکثر آن را از یخ پوشانده است، ظرفیتهای بسیاری نهفته است که آن را برای دونالد ترامپ، حائز اهمیت کرده است.
گرینلند شمالیترین نقطه قاره آمریکا و در کنار آبهای سرد قطب شمال قرار دارد.
آبهایی که به علت گرمتر شدن کره زمین و آب شدن یخهای آن، روز به روز قابلیت کشتیرانی بیشتری پیدا میکند.
روسیه به علت شرایط جغرافیایی و مرز گستردهای که با قطب شمال دارد و چین به علت اتحاد با روسیه و اهمیت ویژه قطب شمال، سرمایه گذاری جدی در زمینه کشتیرانی در این منطقه انجام دادهاند.
در دهه منتهی به ۲۰۲۴، حجم ناوبری در قطب شمال ۳۷% افزایش پیدا کرده است که سهم عمده آن از آن روسیه و چین است، لذا جبران عقب ماندگی در این رقابت و داشتن جای پای مناسب سرزمینی در قطب شمال، برای قدرت استراتژیک ایالات متحده، اهمیت ویژهای دارد.
هر چند پیشتر یکبار در سال ۱۸۶۷ توسط اندرو جانسون رئیس جمهور وقت و یکبار نیز پس از جنگ جهانی دوم، پیشنهاد خرید گرینلند توسط آمریکا مطرح شده بود، اما این مهم هیچ وقت به نتیجه نرسیده تا آنکه در سال ۱۹۵۱ طی قرار دادی، ایالات متحده اجازه فعالیت نظامی در این جزیره را پیدا کرد.
از لحاظ نظامی نیز این سرزمین اهمیت ویژهای دارد.
ایالات متحده، در زمان جنگ سرد، سیستم هشدار زودهنگام هستهای و پایگاه موشک بالستیک خود را در گرینلند مستقر کرده است به این علت که کوتاهترین فاصله بین اروپا، به ویژه روسیه و آمریکا از آسمان گرینلند میگذرد چرا که مسیر عبور موشکها نه از آسمان اقیانوس اطلس بلکه از آسمان قطب شمال میباشد.
طی قرار داد امضا شده در سال ۱۹۵۱ ایالات متحده اجازه فعالیت نظامی در این جزیره را دارد و تنها باید مقامات دانمارک و گریلند را از اقدامات خود، آگاه سازد.
اما دونالد ترامپ که به فکر خروج از ناتو یا حداقل کاهش کمک به این اتحاد نظامی-امنیتی، که دانمارک یکی از ارکان موسس آن بوده است، میباشد، دوست دارد حضور نظامی خود در گرینلند را قویتر و پایدارتر کند تا بتواند لنگرگاه مطمئن تری نزدیک به روسیه داشته باشد.
در بعد اقتصادی و اقتصادی سیاسی نیز، گرینلند سرزمین مهمی است.
در حال حاضر دولت خودمختار گرینلند که دارای حدود ۵۷ هزار نفر جمعیتمیباشد، سالانه حدود ۱ میلیارد یورو کمک از دانمارک دریافت میکند و باقی درآمدهای خود را عمدتاً از ماهیگیری کسب میکند، اما باید در نظر داشت که این سرزمین از ۳۴ ماده معدنی حیاتی طبق دسته بندی اتحادیه اروپا دارای منابع غنی از ۲۵ نوع آن است، که البته به دلایلی، چون حفاظت از محیط زیست، از استخراج آنها امتنا میورزد.
همچنین پیش بینی شده است که منابع نفت و گاز زیادی در این سرزمین وجود دارد که به دلایل مشابه تا به حال دست نخورده باقی مانده است.
برای همین، از بعد اقتصادی نیز آمریکای ترامپ، به منابع این جزیره چشم دوخته است.
لازم به یادآوری است که این منابع مواد معدنی، علاوه بر ارزش اقتصادی، منجر به کاهش نفوذ چین در بازار مواد معدنی دنیا میشود.
بازاری که تا به امروز حدود ۷۰% آن در اختیار چین است و کار اکتشاف، استخراج و پالایش این مواد را در بسیاری از کشورهای جهان، به تنهایی در انحصار خود گرفته است.
موادی که در بسیاری از صنایع از جمله صنایع الکترونیک و نظامی حیاتی بوده و ایالات متحده و اروپا، در این حوزه به چین وابستگی عمیقی دارند و گرینلند میتواند یکی از راههای مهم کاهش این وابستگی باشد.
طی همه پرسی که در سال ۲۰۰۹ در جزیره گریلند برگزار شد و مورد تایید دولت مرکزی دانمارک نیز قرار گرفت، این جزیره اعلام خودمختاری کرد، بدین معنی که با وجود تعلق داشتن به دانمارک، مدیریت آن به دست مقامات محلی انجام میشود.
همچنین در این همه پرسی به تصویب رسید که در صورت تمایل ساکنان آن و برگزاری رفراندوم، امکان استقلال کامل از دانمارک وجود دارد.
موضوعی که تا به حال به علت وابستگی اقتصادی گرینلند به دانمارک، اقدامی در راستای آن صورت نگرفته است، اما بر اساس نظرسنجیهای منتشر شده، مردم این جزیره بزرگِ کم جمعیت، تمایل جدی به این مهم دارند و اختلاف نظر تنها در زمانبندی و چگونگی آن است و دغدغه اصلی آنان نیز کمک ۱ میلیارد یوریی است که سالانه از دانمارک دریافت میکنند و در صورت استقلال، آن را از دست خواهند داد.
در مکالمه تلفنی صورت گرفته میان نخست وزیر دانمارک و دونالد ترامپ نیز اشاره به همین موضوع و سخنان وزیر امور خارجه دانمارک شده است.
وی اخیرا طی مصاحبهای اعلام کرده است که استقلال در صورت خواست مردم گرینلند، ممکن است، اما اینکه ایالتی از آمریکا شوند، نه!
آیا گرینلند به ایالتی از ایالات متحده آمریکا مبدل خواهد شد؟
خیر، این کوتاهترین پاسخی است که میتوان به این پرسش داد.
اما چه روی خواهد داد؟
ادبیاتی که دونالد ترامپ در سخنرانیها و مکالمات خود استفاده میکند، حاکی از آن است که وی تمایل ندارد گرینلند را تبدیل به ایالت جدیدی کند بلکه تنها به کنترل کامل این سرزمین فکر میکند، الگویی شبیه جزایر مارشال و میکرونزی در اقیانوس آرام که با وجود آنکه تحت کنترل ایالات متحده هستند، تبدیل به ایالت نشده و حقوقی مانند ایالتهای دیگر را ندارند.
وزیر دارایی گرینلند نیز اخیرا اشاره کرده است که گرینلند تمایل به استقلال دارد ولی تمایلی ندارد از حاکمیت یک دولت به حاکمیت دولت دیگری در بیاید.
همچنین در کنفرانس خبری که نخست وزیر گرینلند «موت اگیده» به همراه وزیر امور خارجه این جزیره طی روزهای گذشته و پس از مکالمه ترامپ با نخست وزیر دانمارک برگزار کردهاند، اعلام کرده که ما تمایل به استقلال داریم، نه دوست داریم دانمارکی باشیم و نه آمریکایی.
وی در ادامه سخنان خود در پاسخ به سوالی در خصوص اظهارات ترامپ، اعلام کرد که ترامپ اگر میخواهد در مورد گرینلند صحبت کند، باید مستقیما با گرینلند مذاکره کند و نباید سراغ دانمارک برود و اشاره کرد که آنها در حال هماهنگی برای انجام مذاکره با ترامپ هستند، مذاکراتی که ممکن است طی روزهای پیش رو، آغاز شود.
سناریوهای پیش رو
با قرار دادن صحیح این قطعات پازل در کنار هم، تا حدی میتوان به سناریو احتمالی پیش رو، پی برد.
نخست وزیر دانمارک، در مکالمه تلفنی که با دونالد ترامپ داشته است، با تندی مواجه شده و آنچه از این مکالمه به بیرون درز کرده است آن است که ترامپ به هیچ عنوان از موضع خود کوتاه نیامده و در نهایت نیز به تعرفههای اقتصادی و کاهش همکاری با ناتو تهدید کرده است، مواردی که در سخنانی پیش و پس از این مکالمه نیز به آن تاکید کرده است و البته تهدید حمله نظامی را نیز چاشنی آن کرده است.
از سوی دیگر، طبق همه پرسی سال ۲۰۰۹ که مورد تایید دولت مرکزی دانمارک نیز قرار گرفته است، گرینلند کاملا این ظرفیت قانونی را دارد که استقلال خود را از دولت دانمارک اعلام کرده و به عنوان یک کشور مستقل، اعلام وجود کند.
موضوعی که در صورت رفع دغدغههای اقتصادی، مردم این جزیره نیز با آن همراهی کاملی خواهند داشت.
دیگر آنکه سفر پسر دونالد ترامپ بلافاصله بعد از انتخابات و سخنان اخیر نخست وزیر گرینلند در خصوص مذاکره با ترامپ بر سر این جزیره، نشان میدهد که سناریو پیش رو به احتمال قوی، استقلال گرینلند از دانمارک خواهد بود، مسئلهای که منجر به از دست رفتن ۹۰% خاک این کشور خواهد شد.
این موضوع درست است که با الحاق گرینلند به آمریکا همراه نخواهد بود، اما آن را به کشوری مستقل تحت تسلط کامل ایالات متحده آمریکا تبدیل خواهد کرد، اتفاقی که برای چین و روسیه نیز چالشهای بزرگی را به همراه خواهد داشت و ترامپ نیز با دیکته اراده خود به دانمارک به عنوان همراهترین عضو ناتو، اروپا و ناتو را بیش از پیش تضعیف و آنها را وابستهتر به سیاستها و تصمیمات خود خواهد کرد و احتمالاً اروپا را به سمت وابستگی بیشتر به خود و عدم تصمیمگیری مستقل به ویژه در حوزه سیاسی و اقتصادی، هدایت خواهد کرد.
*کارشناس مسائل آمریکا