خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

پنجشنبه، 11 بهمن 1403
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

تغییر دبیرکل موتلفه رویکرد این حزب قدیمی و سنتی را تغییر می‌دهد؟

اعتماد | همه | پنجشنبه، 11 بهمن 1403 - 12:40
روزنامه اعتماد نوشت: نفس تغيير نسل در دبيركلي موتلفه ممكن است تا اندازه‌اي پويايي را براي موتلفه حداقل در ظاهر به همراه داشته باشد. به جز در اين حالت داستان موتلفه با برجام و قانون حجاب و رويكردهاي كلي در سياست داخلي و خارجي همان در و همان پاشنه است.
موتلفه،حزب،اسلامي،انتخابات،اماني،دولت،حمايت،ميرسليم،شوراي،با ...

کد خبر: 697305 | ۱۴۰۳/۱۱/۱۱ ۱۲:۳۰:۳۳
سیما پروانه‌گهر-پایگاه خبری اختصاصی حزب موتلفه اسلامی اعلام کرده است که در جلسه اخیر شورای مرکزی جدید این حزب، اعضا پس از بررسی برنامه‌های محمدعلی امانی و حمیدرضا ترقی، نامزدهای دبیرکلی، امانی را به عنوان دبیرکل حزب موتلفه اسلامی در دوره چهاردهم انتخاب کرده‌اند.
بر اساس گزارشی که در این باره در پایگاه خبری شما منتشر شده، قید شده است که «با این انتخاب و هدایت بزرگان حزب، مدیریت از نسل اول به نسل دوم حزب منتقل شد».
به گزارش اعتماد، انتقال مدیریت از نسل اول به دوم حزب، همان‌طور که در گزارش خود حزب موتلفه نیز به آن اشاره شده، مهم‌ترین بخش این خبر و این رخداد در یکی از قدیمی‌ترین احزاب جناح راست است.
حزبی که در سال‌های اخیر به‌ شدت درگیر افول شد و حالا شاید با این تغییر دبیرکلی به دنبال احیاست.
حزب موتلفه دبیرکل جدید خود را این‌گونه و با این ادبیات توصیف کرده است: «محمدعلی امانی از خاندان سیاسی- مذهبی امانی و فرزند مرحوم حاج سعید امانی، معتمد امام خمینی (ره) و امام خامنه‌ای در بازار است که به دلیل حضور عموی شهید خود حاج صادق امانی و نیز مرحوم حاج هاشم امانی و پدر خود، در متن نهضت انقلاب اسلامی رشد یافت و در مبارزات علیه رژیم پهلوی حضور داشت و از همان سال‌ها در کنار بزرگان موتلفه اسلامی قرار گرفت.
وی که در جامعه تعلیمات اسلامی و دیگر مدارس اسلامی تحصیلات خود را پی گرفت، دانش‌آموخته مدیریت است.
امانی از نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بر اساس نظر مسوولان وقت موتلفه اسلامی، عضو حزب جمهوری اسلامی شد و پس از تعطیلی آن، فعالیت تشکیلاتی را در موتلفه اسلامی در جایگاه‌های مختلف از جمله عضو شورای مرکزی، دبیر اجرایی، قائم‌مقام دبیرکل و نایب‌رییس هیات داوری دنبال کرد.مدیریت اجرایی و پشتیبانی تشکیلات اصولگرایان در انتخابات مختلف از دیگر سوابق امانی است.
فعالیت در کنار دیدبان انقلاب شهید حاج سید اسدالله لاجوردی، دادستان انقلاب اسلامی مرکز از جمله سوابق محمدعلی امانی در نخستین سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است.وی همچنین در ادامه مسیر پدر خود در ستاد دیه و رسیدگی به امور زندانیان نیازمند و نیز خدمات‌رسانی در صندوق‌های قرض‌الحسنه فعالیت دارد و در حال حاضر عضو هیات‌مدیره سازمان اقتصاد اسلامی است.
عضویت در هیات منصفه مطبوعات از دیگر مسوولیت‌های محمدعلی امانی است».
دبیرکل جدید حزب موتلفه البته برادرزاده «صادق امانی» نیز هست.
چهره مهم موتلفه‌ای که از او به عنوان طراح ترور حسنعلی منصور یاد می‌شود و این حزب در تمام نزدیک به سه دهه گذشته در سالروز اعدام او و سه نفر دیگر-رضا صفارهرندی، محمد بخارایی و مرتضی نیک‌نژاد- در سال ۱۳۴۴ آیین یادبود آنان را به عنوان شهیدان موتلفه برگزار می‌کند.
خانواده امانی از ریشه‌دارترین خانواده‌های حزب موتلفه هستند؛ صادق و سعید عضو شورای مرکزی قبل و بعد از انقلاب بوده‌اند و هاشم سابقه 14 سال زندان قبل از انقلاب دارد.
صدیقه به همراه محمود عضو دیگر این خانواده است که همسر باقر بادامچیان پدر اسدالله بادامچیان بود.
از میان فرزندان محمود امانی، تقی عامل خرید اسلحه ترور انقلابی بوده و مهدی هم عضو با سابقه شورای مرکزی است.
فرزندان سعید امانی هم محمدعلی، دبیرکل فعلی- احمد، داماد احمد قدیریان معاون سابق دادستان کل کشور - جواد، داماد احمد قدیریان و دخترسعید امانی، همسر اسدالله بادامچیان هستند.
بر این اساس اسدالله بادامچیان دختردایی خود را به همسری گرفته است.فرزندان صدیقه امانی هم که عمدتا دختر بوده‌اند، یکی همسر احمد قدیریان و یکی همسر صادق اسلامی، یکی همسر عزت شاهی و از میان پسرانش هم اکبر عضو چندین دوره شورای مرکزی و اسدالله بادامچیان قائم مقام فعلی دبیرکل هستند.
امانی در سال‌های اخیر ریاست ستاد انتخاباتی مصطفی میرسلیم را نیز برعهده داشت و حالا مقدم‌تر از دو چهره قدیمی این حزب یعنی خود میرسلیم و اسدالله بادامچیان بر صندلی دبیرکلی این حزب تکیه زده است.
موتلفه اما چه مسیری را در ابتدای انقلاب در پیش گرفت؟
در سال‌های اخیر چه چیز موتلفه را درگیر رکود و افول کرد و جایگاه فعلی موتلفه در تقسیم‌بندی‌های اخیر اصولگرایان چگونه است؟
موتلفه از اوج تا افول؛ چگونه حزب استخوان‌دار دهه 60 در فعل و انفعالات جریان اصولگرایی ذوب شد
سال‌های نخست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دوران اوج و صعود حزب موتلفه است.
این صعود بعد از کناره‌گیری دولت موقت مهدی بازرگان شدت بیشتری گرفت و اعضای موتلفه در موقعیت‌های کلیدی اقتصادی و سیاسی تثبیت شدند؛ از عضویت علی‌اکبر پرورش و حبیب‌الله عسگراولادی در دولت رجایی و حضور در کمیته‌های انقلاب تا دادستانی اسدالله لاجوردی و ریاست وی بر زندان‌ها، مدیریت کمیته امداد، مدیریت بنیاد مستضعفان و یک دوره وزارت ارشاد میرسلیم.
به دنبال تشکیل حزب جمهوری اسلامی، جمعیت موتلفه نیز در ابتدای امر به این حزب پیوست.
هاشمی‌رفسنجانی شرایط عضویت را در حزب چنین بیان می‌کند: «قرار شد کسانی که عضو حزب جمهوری هستند، وابستگی تشکیلاتی دیگرشان در زندگی سیاسی‌شان نباید موثر باشد، باید تابع حزب باشند.
ما شرط‌مان با همه این بود.
کسانی که تشکل‌های دیگری دارند، آنها را باید ندیده بگیرند و این آقایان موتلفه‌ای، مسوولیت بخش بازار را برعهده داشته باشند...
به هر حال قرارمان این بود که افراد تشکل‌های فرعی، تابع حزب باشند.»
بر اساس روایت عبدالمجید معادیخواه اما موتلفه در عین پیوستن به حزب جمهوری اسلامی این شرایط را رعایت نکرده است.
معادیخواه در گفت‌وگویی در این باره می‌گوید: «آنها تشکل خودشان را حفظ کرده بودند و همان زمان که موتلفه‌ای‌ها در شورای مرکزی حزب جمهوری بودند، جمعیت موتلفه شب‌های سه‌شنبه جلسه تشکیل می‌داد و حدود پنجاه نفر از سران‌شان در آن شرکت می‌کردند.» به نظر می‌رسد همین مساله باعث شده است تا موتلفه در درون حزب جمهوری اسلامی به جناح تبدیل شود.
هاشمی‌رفسنجانی روز چهاردهم شهریور ۱۳۶۱ در خاطرات خود می‌نویسد: «جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری] داشتیم.
وقت را صرف انتقاد دو جناح از یکدیگر کردیم.
آقای مهندس [میرحسین] موسوی و آقای [مسیح ] مهاجری از یک طرف و آقای [اسدالله] بادامچیان و آقای [سعید] امانی از طرف دیگر صحبت کردند.» هاشمی‌رفسنجانی همچنین به «اختلافاتی که بین آقایان عسگراولادی و نبوی درباره انحصاری کردن خرید و فروش برنج و سایر موارد تجارت پیش آمده بود»، اشاره می‌کند.
موتلفه در دهه 60 نیز حضور فعالی در رخدادهای تاریخی دارد.
صرف‌نظر از وزن این رخدادها یا اثرگذاری مثبت یا منفی آن به‌طور مثال در ماجرای نامه انتقادی ۸ نفره نمایندگان مجلس در مورد ماجرای مک فارلین و همچنین ماجرای مقاومت ۹۹ نفره نمایندگان جناح راست در مقابل حکم آیت‌الله خمینی در دفاع از دولت میرحسین موسوی، برخی اعضای جمعیت موتلفه حضور فعال داشتند.
دهه 70 تا پایان دهه 90؛ آغاز روال توقف‌ناپذیر افول موتلفه
با تغییر فضای سیاسی ایران از اواسط دهه هفتاد و شکل‌گیری زیرشاخه‌های جدید در جریان اصولگرا، جمعیت موتلفه از دیگر نیروهای جریان راست که خود را اصولگرا می‌خواندند، عقب ماند و به نوعی به حاشیه رانده شد.
زمین بازی اصولگرایان از یک طرف به دست نیروهای تازه نفس اصولگرا افتاده بود که یا پیروان تشکل‌هایی مثل انصار حزب‌الله بودند یا مدافع رویکردهای تکنوکرات امثال قالیباف.
از طرف دیگر نیروهای راست سنتی و قدرت آنها محدود به تشکل‌هایی همچون جامعه روحانیت مبارز و جامعتین بود و موتلفه‌ای‌ها در میانه قدرت رو به زوال شیوخ سهم و قدری نداشتند.
در دوران اصلاحات موتلفه نه توانست با رویکردهای تند و رفتارهای رادیکال علیه دولت اصلاحات از اصولگرایان سهمی برای خود بگیرد و نه طبیعتا همراهی با اصلاح‌طلبان داشت و رویکردش تنها به نق زدن در قبال دولت اصلاحات محدود بود.
با این وجود سایه سنگین نام عسگراولادی روی این حزب کماکان حزب را سر پا نگه می‌داشت.
سعید حجاریان یادداشتی با عنوان «برای او که به نام حبیب‌الله بود و به کسوت نیز هم» درباره عسگراولادی و تاثیر شخصیت او بر حزب موتلفه در یکی از شماره‌های مجموعه مهرنامه دارد که در آن نقل کرده در روزهای نخست بعد از ترور حجاریان، عسگراولادی به ملاقات او در بیمارستان رفته و بالای سرش گفته است: «سعید جان توبه کن خوب شی»!
این روایت دقیقا نگاه موتلفه به دولت اصلاحات است؛ مردانی که باید توبه کنند و از گمراهی باز گردند و در این مسیر باید آنها را ارشاد کرد.
انتخاب محمود احمدی‌نژاد در سال‌های میانی دهه 80 اما آغاز دوران جدیدی برای موتلفه بود و مهم‌ترین ضربه را به جمعیت موتلفه وارد کرد.
این‌بار آنها را نه رقیبان سنتی، بلکه جوانان تازه نفس و نیروهایی که زیر سایه نام آبادگران دور هم جمع شده بودند، کنار زدند.
با این وجود موتلفه‌ای‌ها سعی کردند در دور گردون حمایت اصولگرایان از احمدی‌نژاد عقب نمانند گرچه برخی اعضا در همان زمان گوشه نگاه‌شان به هاشمی‌رفسنجانی بوده است.
اسدالله بادامچیان آبان ماه سال گذشته در گفت‌وگویی درباره این برهه تاریخی گفته است: «در انتخابات ریاست‌جمهوری ۸۴ می‌خواستیم بین مرحوم هاشمی و احمدی‌نژاد انتخاب کنیم که نظر نهایی موتلفه، آقای هاشمی بود ولی برخی اعضا تکلیف شرعی پیدا کردند که به آقای احمدی‌نژاد رای دهند.
برخی اعضا گفتند ما تشخیص می‌دهیم که به احمدی‌نژاد رای دهیم و ما هم گفتیم به کسی رای بدهید که تشخیص شرعی می‌دهید.
این رویکرد باعث می‌شود که استحکام کار حزبی بیشتر ‌شود، چون اگر طرف تشخیص دهد دین گفته فلان کار را انجام نده اما حزب می‌گوید انجام بده، تقابل دین با حزب شکل می‌گیرد و حزب در این بین می‌بازد.
پس ما دستور حزبی می‌دهیم، اما ممکن است پنج درصد از اعضای حزب بگویند تکلیف شرعی ما چیز دیگری است و ما هم مخالفت نمی‌کنیم.» همزمان با پایان کار دولت دوم احمدی‌نژاد، اعضای موتلفه هم که چندان با روحانی و خاستگاه سیاسی‌اش بیگانه نبودند، سعی کردند خودشان را به ‌نحوی متفق دولت نشان دهند تا آنجا که اسدالله بادامچیان، قائم‌مقام دبیرکل موتلفه همین اسفندماه سال گذشته مدعی شد ارتباط موتلفه و دولت یازدهم در ابتدای مسیر فراتر از یک ارتباط کلامی و شعاری، بلکه ارتباطی عملیاتی بوده یا لااقل چنین قول و قرارهایی بین دولت روحانی و موتلفه اسلامی رد و بدل شده است.
این عضو ارشد موتلفه اسلامی در همان زمان با خبرآنلاین مصاحبه کرد و گفت: مرحوم آقای عسگراولادی هنوز زنده بودند، به دیدار آقای روحانی رفتیم، آقای عسگراولادی به آقای روحانی گفت: «موتلفه شما را منّا می‌داند، آماده همه نوع همکاری با دولت یازدهم است و توقعی نیز درباره پست دنیایی ندارد.» آقای روحانی نیز گفت: «ما نیز موتلفه را منّا می‌دانیم.» بادامچیان حتی از تعیین یک رابط میان دولت و موتلفه در همان جلسه دوستانه روزهای نخست کار روحانی سخن گفته و مدعی شده بود که «در آن جلسه آقای آل‌اسحاق را به عنوان رابط بین موتلفه و آقای روحانی معین کردیم.» و البته بلافاصله در مقام گلایه درآمده و گفته بود: «در طول این 5 سال رابط موتلفه یک مرتبه نیز مورد بحث قرار نگرفت.»
یحیی آل‌اسحاق که زمانی یکی از موتلفه‌ای‌های دولت هاشمی بود و وزارت بازرگانی را مدیریت می‌کرد و از قضا چند ماه پیش از داغ شدن تنور همان انتخابات سال 92 که در نهایت به پیروزی حسن روحانی انجامید، به عنوان کاندیدای موتلفه وارد انتخابات شد، اما قبل از آنکه موضوع جدی شود، از کاندیداتوری انصراف داد، با تکذیب عضویت خود در حزب موتلفه و حالا جایگاهش به عنوان رابط این حزب و دولت را نیز به ‌طریق اولی تکذیب کرده است.
در انتخابات سال ۹۶، مصطفی میرسلیم به عنوان یکی از اعضای اصلی حزب موتلفه اسلامی، خود را کاندیدای ریاست‌جمهوری کرد.
این انتخابات می‌توانست محک خوبی برای اعتبار سیاسی و اجتماعی حزب موتلفه باشد.
مجالس و گردهمایی‌های انتخاباتی میرسلیم نشان از عدم مقبولیت اجتماعی او داشت.
سالن‌های خالی نشان می‌داد که گفتمان موتلفه برای نسل جوان و مذهبی ایران امروز، جذابیت ندارد.
در میانه راه اما، حزب موتلفه به ناگاه به جای حمایت از کاندیدای خود، به حمایت از کاندیدای رقیب اقدام کرد.
موضوعی عجیب که در هیچ حزب سیاسی در سایر جوامع مترقی رخ نمی‌دهد.
با این حال بسیاری این اقدام حزب موتلفه را نوعی فرار رو به جلو دانستند تا بار شکست را به دوش نکشند.
کما اینکه در ایام مجلس یازدهم هم بعد از اظهارات پرحاشیه میرسلیم حزب موتلفه بعضا اظهارات او را شخصی خواند.
در نهایت مصطفی میرسلیم با ۴۷۸۲۶۷ رای سوم شد.
این رای به‌‌رغم تلاش موتلفه برای عدم انتساب میرسلیم به خود، پای حزب موتلفه اسلامی نوشته شد.
پس از این شکست این‌بار میرسلیم در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کرد.
نام میرسلیم در لیست اصولگرایان به چشم می‌خورد و او توانست تقریبا دوبرابر دور قبل رای جمع کند.
میرسلیم که خود را سیاستمداری کهنه‌کار می‌دانست، توقع داشت به‌‌رغم اینکه در تهران دوم شده، به ریاست مجلس برسد.
او برای اینکه خود را کاندیدایی مقبول معرفی کند با کنایه‌ علیه قالیباف موضع گرفت، اما مجلس یازدهم با ریاست متداوم قالیباف پایان یافت و با ریاست او بر مجلس دوازدهم آغاز شد.میرسلیم نیز به نماد سیاست‌های بسته و مشکوک در حوزه خودرو تبدیل شد و وقتی درباره رخدادهای پاییز 1401 اظهارات تندی را بیان کرد ماجرای پسرش و سازمان مجاهدین خلق توسط رسانه‌ها با او یادآوری شد.
موتلفه‌ای‌ها؛ چهره ثابت کاندیداهای شکست خورده انتخابات
علاوه بر تمامی این موارد موتلفه در انتخابات‌ ریاست‌جمهوری دهه 60 و 70 حضور فعالی داشته است.
البته در بیشتر موارد نامزدهای مورد حمایت موتلفه در انتخابات شکست خورده‌اند.
در نخستین دوره، جلال‌الدین فارسی نامزد منتخب حزب بود.
در دومین انتخابات، دو تن از اعضای حزب یعنی حبیب‌الله عسگراولادی و سید علی‌اکبر پرورش در انتخابات نامزد بودند، اما به‌رغم این موضوع حزب رسما از محمدعلی رجایی -نامزد حزب جمهوری اسلامی که در انتخابات پیروز شد-حمایت کرد.
این حزب در انتخابات ۱۳۷۶ از علی‌اکبر ناطق‌نوری حمایت کرد و در انتخابات ۸۰ از حسن غفوری‌فرد که از اعضای وقت شورای مرکزی حزب بود.
فرد مورد حمایت موتلفه در انتخابات ۸۴ لاریجانی بود.
در انتخابات ۱۳۸۸ این حزب پس از حرف و حدیث‌های فراوان در بین اعضای خود، به این نتیجه رسید که از محمود احمدی‌نژاد حمایت کند و در بیانیه‌ای ۶ دلیل برای حمایت خود برشمرد.
موتلفه رخدادهای پیش آمده پس از این انتخابات را از همان ابتدا محکوم کرد و بعدتر نیز آن را فتنه‌ای برای براندازی نظام خواند که ریشه در دشمنی با اصل اسلام داشت.
بعد‌ها یکی از اعضای شورای مرکزی حزب، از جزییات دیدار سران موتلفه با هاشمی‌رفسنجانی در خرداد ۸۹ که پیرامون اصلاح رویکرد وی و مطالبه حمایت پررنگ از رهبری تشکیل شده بود، پرده‌برداری کرد.
حمایت موتلفه در ماه‌های نخست دولت دهم از احمدی‌نژاد ادامه داشت تا اینکه بلافاصله پس از انتصاب اسفندیار رحیم‌مشایی به سمت معاون اولی -که مخالف آن بود- به صف منتقدان دولت دهم پیوست.
در انتخابات ۱۳۹۲، این حزب ابتدا از یحیی آل‌اسحاق حمایت کرد، اما پس از انصراف او از نامزدی در انتخابات، حمایت خود را از علی‌اکبر ولایتی اعلام کرد.
این حزب در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۶، ابتدا مصطفی میرسلیم را به عنوان نامزد حزب معرفی ولی در آستانه برگزاری انتخابات از سید ابراهیم رییسی حمایت کرد.
در انتخابات 1400 نیز طبعا حمایت از او ادامه داشت.
در انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری چهاردهم هم حزب موتلفه از شورای وحدت اصولگرایان به مدیریت و راهبری منوچهر متکی جدا شده است و رسما از نامزدی محمدباقر قالیباف حمایت کرد.
در ۲۱ آبان ۱۴۰۳، جمعی از اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی جلسه‌ای با رییس‌جمهور داشتند.
پیش‌تر در راستای سیاست‌های حزب موتلفه اسلامی، بادامچیان با ارسال نامه‌ای به پزشکیان به او گفته بود: «در راستای ابلاغ حضرتعالی در تدوین بودجه ۱۴۰۴ نظریه کارشناسی حزب موتلفه اسلامی درباره بودجه که دیدگاه‌های اساسی را تدوین کرده‌اند تقدیم می‌دارم چنانچه منظور نظر قرار گیرد در تدوین و تنظیم بودجه در نیم‌سال دوم سال ۱۴۰۳ و در بودجه ۱۴۰۴، آمادگی حزب برای همفکری و همکاری را اعلام می‌دارم».
به نظر می‌رسد در این جلسه پیرامون مسائل بودجه‌ای (که اصلاح آن یکی از مهم‌ترین موارد از نظر موتلفه است) هم بحث و گفت‌وگو صورت گرفته است.
به‌طور کلی آنچه از موضع‌گیری‌های این حزب بر می‌آید همراهی استراتژیک با دولت با وجود داشتن برخی انتقادهاست و سیاست همراهی را وظیفه‌ای برآمده از قانون می‌دانند.
تغییر دبیران کل در موتلفه و جای خالی عسگراولادی
با آغاز دوران دبیرکلی محمدنبی حبیبی افول نظری موتلفه شتاب گرفت.
تردیدی نیست که دهه 60 و بعد از آن دولت‌های هاشمی‌رفسنجانی دوره اوج قدرت سیاسی موتلفه در سپهر سیاسی ایران بود، اما به نظر می‌رسد سران موتلفه بعد از وفات عسگراولادی، بر سر دو راهی ماندن یا عبور از هاشمی راه اول را برگزیدند و طبل رادیکالیسم را به ادامه راه هاشمی ترجیح دادند.
سخنان چهره‌های موتلفه بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 88 و در سال‌های ابتدایی و میانی دهه 90 علیه اعتدال‌گرایان تا آنجا دامن گستراند که حتی هاشمی‌رفسنجانی نیز مخاطب حملات قرار گرفت.
آنچه نبی حبیبی در سال 1394 در ارتقای جایگاه سیاسی مصباح‌یزدی بیان کرد نیز ادامه همین رویه بود.
حبیبی برخلاف پیشینیان یک نظریه‌پرداز سیاسی نبود و در سال‌های دهه 90 هم خودش و هم حزب تحت مدیریتش را در دام جریان‌سازی اصولگرایان تندرو علیه دولت اعتدالی گرفتار کرد؛ برهه‌ای تاریخی که تفاوت موتلفه حبیبی با موتلفه عسگراولادی را بیش از پیش مشخص کرد.
هر چند حزب موتلفه تا سال‌های میانی دهه 80 به عنوان یکی از مهم‌ترین تشکل‌های سیاسی جریان راست محافظه‌کار در کنار جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و گروهی از احزاب اقماری تحت عنوان ائتلاف پیروان خط امام و رهبری به فعالیت سیاسی پرداخت، اما در یک دهه گذشته برخلاف تشکل‌های راست رادیکال، هیچ چهره برجسته جدیدی را حتی وارد حاشیه‌های جریان اصولگرا و انقلابی نکرده است.
به روایت مجتبی توانگر، چهره قالیبافی مجلس یازدهم، پیرمردهای آن هم توانایی جذب آرای مردم برای ورود به مجلس را ندارند.
آیا تغییر دبیرکل موتلفه را تغییر خواهد داد؟
به نظر نمی‌رسد با دبیرکلی جدید موتلفه تغییر خاصی در رویکردهای این حزب رخ دهد.
مساله و ریشه افول موتلفه در سال‌های اخیر نه مساله دبیرکل که وضعیتی است که این حزب در فعل و انفعالات جدید اصولگرایان دارد.
موتلفه نه آنقدر تند است که بتواند با پایداری‌ها ائتلاف جدید داشته باشد و اعضایش پا به پای تندروی و تندروها در حلقه جلیلیون و جبهه پایداری حرکت کنند نه همانند بخش‌هایی از نیروهای اصولگرا می‌خواهد از این اردوگاه جدا شود و حتی در نقطه‌ای در میانه نزاع راست و چپ بایستد.
با این وجود نفس تغییر نسل در دبیرکلی موتلفه ممکن است تا اندازه‌ای پویایی را برای موتلفه حداقل در ظاهر به همراه داشته باشد.
به جز در این حالت داستان موتلفه با برجام و قانون حجاب و رویکردهای کلی در سیاست داخلی و خارجی همان در و همان پاشنه است.