حاتمیکیا، میراثدار خَلَف فرجالله سلحشور/ گام بلندی در اعتلای محتوایی و فنی «هنر دینی»
در واقع، «موسی کلیمالله» علاوه بر این که به آن راهبرد خاص زندهیاد سلحشور در ساخت آثار دینی، وفادار مانده، که از لطافت هنری، قاببندیهای دلنشین و عواطف خاص حاتمیکیا نیز برخوردار است.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق: از هفتم تیرماه سال ۸۷، پخش مجموعهای از سیمای جمهوری اسلامی آغاز شد که خیلی زود، اقبال عمومی به آن رو کرد و به یکی از برگهای برنده تلویزیون در دو دههی اخیر بدل گشت.
«یوسف پیامبر»، ساختهی چهرهی کهنهکار و استوار هنر انقلابی و متعهد، مرحوم فرجالله سلحشور، با بیانی ساده و صمیمی، با پایبندی و وفاداری به نص و متن آیات و روایات در باب زندگانی یکی از برجستهترین و بزرگترین انبیاء تاریخ، حضرت یوسف صدّیق(ع)، توانست تا اردیبهشت سال ۸۸، قاطبهی مخاطبان سیما را به تعقیب روایت شیرین و دلنشین خود از «احسن القصص» قرآن کریم بکشاند.
«یوسف پیامبر»، دقیقا در امتداد همان خط روایی و قصهگویی بود که با آن، مرحوم سلحشور در سال ۱۳۷۱ داستان ایّوب نبی را به تصویر کشیده و یکی از مجموعههای ماندگار سیما و یکی از نخستین مصادیق هنر دینی در عرصهی تصویر را رقم زده بود.
در واقع مرحوم سلحشور نشان داد که در خلق اثر تصویری از داستانها و حکایات مشهور دینی برای مخاطب عام، از قضا بهترین راه، مستقیمترین راه است و آن، پایبندی به اصل روایت(آنگونه که در ذهن مخاطب مذهبی نقش بسته) و البته بهرهگیری از جذابیتهای روایی و بصری سینما آن هم به شکل صریح و بدون اعوجاج و پیچیدگی است.
مخاطبی که از کودکی داستان پیامبرانی چون ابراهیم، ایوب، یوسف و ...شنیده و در لوح جانش نقش بسته، می خواهد که آنچه که در خاطرش نقش بسته، به شکل روایت سینمایی بر پرده سینما و صفحهی تلویزیون ببیند از قضاء، شگرد «آشناییزدایی» در سینما، اگر در هر ژانر دیگری جوابگو و حتی لازم باشد، در سینمای دینی چندان جایی ندارد.
الغرض، مرحوم سلحشور، با کولهباری از تجربه در هنر انقلابی و سینمای دینی و دست کم دو مجموعهی ماندگار و بهیادماندنی در دو دهه هفتاد و هشتاد خورشیدی، قصد و نیت آن داشت که ابر-پروژهی عمر خود را با به تصویر کشیدن زندگی و رسالت یکی از پیامبران اولیالعزم، یعنی حضرت موسی(ع)، تحقق بخشد و در این مسیر، وجه تعهد انقلابی و تعهد دینی آن مرحوم، به یکاندازه دستاندرکار بود، چرا که فرجالله سلحشور، ارایه چشمانداز اسلامی از آیین یکتاپرستی و زندگی و نبوت پیامبران الهی را بزرگترین مقابلهی فرهنگی و ایدئولوژیک با اردوگاه جهانی «صهیونیزم» می دانست و از قضاء، با عرضهی سریال «یوسف پیامبر» و استقبال شدید و دامنهداری که از آن مجموعه در کشورهای اسلامی شد، خود تبدیل به خار چشم صهیونیستها گردید.
افسوس و صد دریغ که دست تقدیر به آن مرحوم رخصت نداد که این ابر-پروژهی فرهنگی عمر خود را به سرانجام برساند و تیر دیگری به چشم و قلب جبههی کفر جهانی روانه سازد.
با این وجود، اکران فیلم سینمایی «موسی کلیمالله(ع) : به وقت طلوع» (فیلم سینمایی که از دل سریال حضرت موسی(ع) از ساختههای فاخر سیمافیلم تدوین و مهیای نمایش شد)، نشان داد که انتخاب ابراهیم حاتمیکیا، به عنوان وارث هنری فرجالله سلحشور در پروژهی موسی(ع) و تکمیلکنندهی رسالت هنری آن مرحوم، چه انتخاب درستی بوده است.
«موسی کلیمالله(ع) : به وقت طلوع» به کارگردانی یکی از معتبرترین نامهای سینمای دفاع مقدس و انقلاب اسلامی و به تهیهکنندگی سید محمود رضوی(که خود آثار فاخر و ماندگاری به سینما و تلویزیون کشور ارایه کرده است)، علاوه بر این که به راهبرد زندهیاد سلحشور در ساخت آثار دینی، یعنی پایبندی وفاداری مومنانه به نص و متن آیات و روایات، وفادار مانده، که از لطافت هنری، قاببندیهای دلنشین و احساسات و عواطف خاص حاتمیکیا به عنوان یک کارگردان مولف نیز برخوردار است.
حاتمیکیا با استفادهی درست و هنرمندانه از شاکلهای که سلحشور بنیاد نهاد، با نهایت ایجاز و انتخاب لحن هنری درست، هم آن داستانی که را قاطبهی مخاطبان عام فیلم می خواستند و «انتظار داشتند» که ببینند را برای ایشان روایت کرده، و هم مولفههای بنیادین هنر دینی چون قوم محنتکشیده و مبتلا به ابتلاء، سیمای طاغوت زمان، وعدهی ظهور منجی، کودک مقدس، مادر منجی و ایثار و فداکاری او برای بشریت، نیروهای امداد غیبی که تحقق وعده الهی را میسر و تسهیل می کنند و...را عینیت بصری بخشیده است.
نقطهی ثقل قوت فیلم، انتخاب خانم «مریلا زارعی» در نقش «یوکابد»، مادر موسی(ع)، است که بار اصلی دراماتیک فیلم را به دوش می کشد.
خانم زارعی در اوج پختگی و بلوغ هنر بازیگری خود، سیمای نجیب و پاکدامن مادر یک منجی تاریخی را، که بار محنت و رنج قوم خود و رسالت پروردن و تولدبخشیدن به منجی الهی را در بطن خویش توامان به دوش می کشد، چشمگیر و درخشان ظاهر شده است.
او با استفادهی درست از زبان بدن و حالات چهره، رنج و غلیان احساسی-عاطفی مادری را که بین ایمان و عشق مادر-فرزندی باید دست به انتخاب بزند و باید به وعدهی الهی اعتماد کند و نوزادهاش را به امواج خروشان نیل بسپارد، به خوبی به تصویر کشیده است.
بهنام تشکر در نقش فرعون مصر، حقیقتا دور از انتظار ظاهر شد و گوشهی دیگری از ظرفیت بازیگری و قدرت بیان خود را(که شاید زیر حجاب نقشهای کمدی و سبک چندان فرصت تجلی نداشته) را به رخ کشیده است.
خانم مریم سرمدی، در نقش قابلهی دربار که ماموریت شیطانی حذف و هدم نوزادان پسر را به عهده دارد و به مشیت الهی، از میانهی راه، به نحوی دیگر عمل می کند، دیگر انتخاب غافلگیرکننده و درست و دقیق حاتمیکیا در کستینگ این فیلم است.
قابهای تورج منصوری، فیلمبردار کاربلد و کهنهکار سینمای ایران، نقشی اساسی در شکلگیری فضا و اتمسفر تاریخی-اساطیری فیلم ایفاء کرده و موسیقی گوشنواز و «بهاندازه» ی کارن همایونفر مکمل این قابهای زیبا و بعضا سحرآمیز بوده است.
ابراهیم حاتمیکیا در همه دوران کاری خود نشان داده که نه تنها به لحاظ «محتوایی» یک سینماگر تاثیرگذار بوده، که به لحاظ فرم و اجرا نیز همواره روزآمد و پویا و تازهنفس ظاهر شده است.
پروژهی موسی کلیمالله(ع) با هدایت تیم حاتمیکیا-رضوی، نه تنها به لحاظ محتوایی و بیان هنری یک گام بلند رو به پیش برای هنر دینی و متعهد کشور ماست، که با محور قرار دادن فناوری پیشرفتهی «تولید مجازی»، بانی راهاندازی یکی از مجهزترین استودیوهای دنیا در این زمینه در سیمای جمهوری اسلامی ایران شده است.
به عبارت دیگر، حاتمیکیا در دههی چهارم خلاقیت هنری خود، نه تنها همچنان حرفهای تازه در «محتوا» دارد، که واجد «ارزش افزوده» ی فنی سینمایی است که خیر آن به کلیت مجموعهی تولید آثار هنری بصری در ایران خواهد رسید.
تصاویری از فیلم «موسی کلیمالله: به وقت طلوع»