کشف یک وس اندرسون متفاوت خندوانهای/چرا فیلم ناشناخته "بچه مردم" پدیده جشنواره شد؟
فیلم «بچهمردم» تنها اثری بود که با نمایش تیتراژ با تشویق ممتد اصحاب رسانه و منتقدان حاضر در برج میلاد مواجه شد و در نشست نقد و بررسی فیلم این تشویقها امتداد پیدا کرد.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق - سینمای ایران بیرحمی ذاتی منحصر به فردی را یدک میکشد و برای صنوف مولفان در مقام کارگردان و نویسنده فرصت چندانی قائل نیست.
کارگردان و یا فیلمنامه نویسی که در فیلم اول خود توفیق نسبی کسب نکند، در سینمای ایران روزگار خوشی سپری نخواهد کرد.
طیف دیگری که در سینمای ایران برای بقا تلاش میکنند اغلب "کارمندفیلمسازانی" هستند که پروژههای مستمر نصیبشان میشوند و فیلم بعدی آنان با اثر قبلیاشان از حیث کیفیت تفاوتی ندارند و جمعیت آنان در این جشنواره، جمیعت قابل اعتنایی است.
امتداد سینمای کارمندی و غیررقابتی، زمینه خلاقیتزدایی در سینمای ایران را تشدید خواهد کرد.
آنچه در بخش مهم آثار سینمای ایران مشهود است، گسترش فضای رقابتی و افزایش فیلمسازان کارمندی است.
با وجود چنین فضایی، کارگردانی که بر اساس برنامهریزی و انتخاب سوژه مناسب و متفاوت وارد سینمای ایران شود، به پدیده سینمای ایران و جشنواره فیلم فجر تبدیل خواهد شد.
محمود کریمی کارگردان فیلم بچه مردم
در جشنواره فیلم فجر امسال محمود کریمی در گام نخست فعالیتهای سینماییاش با تکیه بر تجربه، خلاقیت بصری، انتخاب سوژهای منحصر به فرد، علی رغم تمام فضاسازیهای غیرسینمایی درباره اثرش، تبدیل به پدیده چهل و سومین جشنواره فیلم فجر شد.
محمود کریمی پدیده جشنواره چهل و سوم شد
در جشنواره فیلم فجر امسال «محمود کریمی» در گام نخست فعالیتهای سینماییاش با تکیه بر تجربه، خلاقیت بصری، انتخاب سوژهای منحصر به فرد، علی رغم تمام فضاسازیهای غیرسینمایی درباره اثرش، تبدیل به پدیده چهل و سومین جشنواره فیلم فجر شد.
محمود کریمی مستندساز باسابقهای است و عمده شهرت او ریشه در فعالیتهایش در برنامه «خندوانه» دارد.
در فیلم بچه مردم، نخستین اثر این کارگردان، شاهد لحن بصری شاخصی هستیم که امتداد همان آیتمهای تماشایی خندوانه است.
با این حال اغلب منتقدان اعتقاد دارند که در محتوا و ساختار و شیوه قصهگویی او وامدار وس اندرسن یا ژان پیرژونه (با فیلم مشهور امیلی) است.
توضیح درباره سبک کارگردان، دلایلی دارد که ریشههایش را باید در متن اثرش جستجو کرد.
فیلمسازی به سبک خندوانه یا وس اندرسون، مزیتی برای انتقاد یا تشویق نیست.
فرم یا سبک انتخابی اگر منجر به قصهگویی روان در سینما نشود، طبعا هر مخاطبی آن را پس خواهد زد.
این موضوع از این جنبه اهمیت دارد که سینمای ایران در تعریف کردن قصههای سرراست با دشواریهای فراوانی مواجه است.
چرا عبارت «دغدغهمند» با فیلم بچه مردم نسبت دارد؟
در گفتمان نقد سینما، عبارت «دغدغهمند» و اتصال بیهوده آن به هر فعال سینمایی تبدیل به کلیدواژه نامناسبی شده است.
«سیدعلی احمدی» تهیهکننده سابق خندوانه بر اساس عملکرد سالهای اخیرش، یکی از مترادفهای واقعی دغدغهمند، در همکاری مشترکش با رامبد جوان و فیلم «بچه مردم» است.
اظهارات یوسف اصلانی فعال اجتماعی در حوزه بهزیستی این ادعا را تایید میکند.
اصلانی در نشست نقد و بررسی این فیلم اشاره کرد که روایت خود را درباره شهدای بهزیستی برای سینماگران مختلفی تعریف کرده اما برای اغلب آنان تبدیل به دغدغه نشده و تنها با روایتهای او گریستهاند و بنا به هر دلیلی از تبدیل دغدغههای او به اثر سینمایی امتناع کردهاند.
طبیعی است که احمدی این سوژه را انتخاب کرد و نیت انسانی مولفان، انرژی فوق العادهای را به متن فیلم تزریق کرده است.
این انرژی در روز سوم جشنواره فیلم فجر خودنمایی کرد و فیلم «بچهمردم» تنها اثری بود که با نمایش تیتراژ با تشویق ممتد اصحاب رسانه و منتقدان حاضر در برج میلاد مواجه شد و در نشست نقد و بررسی فیلم این تشویقها امتداد پیدا کرد.
یوسف اصلانی مرد پشت ماجرای فیلم بچه مردم
یکی از موضوعات مرتبط با فیلم که در جشنواره فیلم فجر بسیار مورد توجه قرار گرفت، تاثیر یوسف اصلانی فعال اجتماعی در نسبت با این فیلم است.
اصلانی یکی از چهرههای مهم خیریه امامرضا(ع) بیش از بیست و هفت سال است که در کنار کودکان بهزیستی زندگی است.
او در حاشیه نشست نقد و بررسی فیلم، با بیان اینکه عوامل «بچه مردم» آرزوی بیست سیسال زندگی مجموعه بهشت امام رضا (ع) و بچههای بهزیستی را ساختهاند، گفت: ساخت این فیلم آرزوی چندین و چند سالۀ ما بود به چند دلیل؛ یک اینکه موجب ایجاد احساس خودباوری در بچههای بهزیستی میشود و دوم موجب تغییر تردید جامعه به این نوع میشود.
وی افزود: پرسیدند که تعداد بچههای بزهکار در سازمان چقدر است؟
اینقدر این تعداد کم است که اصلا قابل مقایسه نیست.
من خودم ۴۰۰ بچه را بزرگ کردم و اگر بخواهم این تعداد را در آنها بشمارم، تعداد بزهکاران بین آنها به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد!
از طرفی تعداد بچههایی که موفق شدند قابلشمارش نیست.
اصلانی با بیان اینکه جامعه بچههای بهزیستی را باور ندارد، گفت: در سنین طفولیت بچههای بهزیستی آمرزش آخرتمان را از آنها میخواهیم اما تا بزرگ میشوند در جامعه طرد میشوند.
وی در ادامه تصریح کرد: در زمان جنگ بچههایی که در بهزیستی زندگی میکردند ۸۵۰ نفر بوده است و ۸۵ نفر از آنها شهید شدند.
یعنی بیش از ۱۰ درصد از یک خانواده شهید شدند.
با این وجود تا به امروز کاری برای این عزیزان نشده است.
بهزیستی تمام تلاش خودش را میکند اما در نگاه مردم هیچ تغییری ایجاد نشده است.
در طول این بیست سال به هزاران نفر درمورد ساخت این فیلم گفتهایم، به سراغ تهیهکننده و کارگردانها رفتم، همۀ آنها اشک میریختند اما کاری برای ساخت فیلم نمیکردند.
اصلانی بیست و هفت سال ارتباط تنگاتنگی زندگی حرفهای خود را صرف کودکان بهزیستی کرده است.
وی معتقد است که این فیلم بخشهایی از واقعیت زندگی بچههای پرورشگاهی را که تاکنون کمتر دیده شده، نمایش داده است و ترکیبی از صدها خاطره واقعی است که در طول این سالها جمعآوری شده است.
بچه مردم چگونه در جشنواره فیلم فجر دلبری کرد؟
اما یکی از دلایل مهمی که موجب شد فیلم بچه مردم در مرکز توجهات قرار گیرد، عدم وابستگی ساختار و شیوه روایتگری به دیالوگ، مونولوگو شخصیتهای اصلی فیلم است و زبان بصری فیلم محتوای اثر برگ طلایی آن محسوب میشود.
«فرم» عامل پیشبرنده محتواست، این موضوع یکی از بحثهای محوری میان منتقدان نخبه سینمایی است، اما در سینمای ایران، فرم همواره عامل عقبماندگی اثر است.
توجه به زبان سینما، قواعد و دستورالعملهای بصری برای انتقال حس، موجب شده این اثر تبدیل به یک اثر شعاری در نیمه پایانیاش نشود.
جبهههای جنگ هشت ساله، زیبا شد
بخشهای پایانی این فیلم در جبهههای هشت سال دفاع مقدس میگذرد و یکی از غیرشعاریترین، غیر کلیشهای ترین و تاثیرگذارترین سکانسهای سینمای ایران را درباره دفاع هشت ساله ایران به مخاطب ارائه میدهد.
ابوالفضل شخصیت اصلی فیلم، در نیمه پایانی، پیک نامه بر است و در تصاویری دیدنی، نامههای دوستان شهیدش را در ذهن خود مرور میکند و پیکرهای مطهر آنان را مشاهده میکند.
این بخش یکی از تاثیرگذارترین سکانسهای ماندگار سینمای ایران است.
این سکانس یکی از با ارزشترین لحظات تاریخ سینمای ایران است و به بخشی از هویت شخصیت اصلی فیلم تبدیل میشود.
از گزاره مهم روایتگری در اثر، توجه خاص به مولفه «سفر قهرمان» است.
سفر قهرمان یک الگوی کلی است که که ادعا میشود، شخصیتهای مهم آثار نمایشی بر اساس آن خلق میشوند.
این الگو نخستین بار، توسط جوزف کمبل در کتاب «قهرمان هزار چهره» (۱۹۴۹) معرفی شد و پس از آن مورد نقد و بررسی قرار گرفت و در آثار نمایشی به عنوان الگویی دراماتیک استفاده میشود.
کمبل برای این الگو، از هفده مرحله یاد میکند؛ اما بیشتر شخصیتها در یک ساختار نمایشی این مراحل را دارا نیستند و بعضی فقط روی یکی از این مراحل تمرکز دارند.
این هفده مرحله، ذیل سه مرحلهٔ کلی «جدایی»، «تشرف» و «بازگشت» جای میگیرند.
در این فیلم سه گزاره «جدایی» و تشرف پیوندی مستقیم با مفاهیم دینی دارند.
سکانس شهادت، مصداق سینمایی دقیقی از یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی، بر اساس الگوی «بازگشت» سفرقهرمان طراحی شده است.
در مرحلهٔ «بازگشت» الگوی رایج سفر قهرمان که معمولا با تراژدی پایان میپذیرد، از تفسیری قرآنی با تصاویر خوش رنگ و لعاب سینمای به مفهومی معکوس تبدیل میشود.
در الگوی سفر قهرمان تراژدی پایان راه است، اما در فیلم تراژدی زدایی می شود و شهادت با تصاویری القا کننده بقا هستند جایگزین آن میشود.
از این حیث حتی اگر ساختار فیلم غیربومی باشد اما انتقال معنا در فیلم بچه مردم کاملا بومی و بر اساس فرهنگ عامه است.
فیلم بچه مردم از آن دسته آثاری بود که حال و هوای جشنواره فجر را دگرگون کرد و اغلب اصحاب رسانه در اجماعی بی سابقه از فیلم تمجید کردند.
***مهدی قاسمی