قول ترامپ به نتانیاهو، تضمین یک اسرائیل بزرگتر
به نظر میرسد که ترامپ به روش خود در تلاش است تا وعدههای خود را برای تضمین یک اسرائیل بزرگتر به حامیان، اهداکنندگان و منصوبان صهیونیست راستگرای خود عملی کند.
![غزه،توافق،نتانياهو،باختري،كرانه،عربستان،اسرائيل،حمايت،ايران، ...](https://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1403/11/20/20330447_748.jpg)
باشگاه خبرنگاران جوان؛ اعظم پورکند - آناتولی در مطلبی نوشت: پیشنهاد اجباری برای خارج کردن فلسطینیها از غزه جدی یا قابل دستیابی به نظر نمیرسد، چرا که فلسطینیها هرگز در جابجایی خود همکاری نخواهند کرد و کشورهای همسایه نیز تمایلی به حمایت از چنین طرح خطرناکی که منطقه را بیثبات میکند، ندارند.
نتانیاهو با اهداف متعددی به کاخ سفید آمد.
او به دنبال حمایت ترامپ برای ادامه جنگ نابودی خود در غزه پس از آزادی اسرای اسرائیلی در پایان مرحله اول توافق آتشبس بود.
سسیل رودز، امپریالیست و نژادپرست مشهور قرن نوزدهم، زمانی گفت: «این وظیفه ماست که هر فرصتی را برای کسب قلمرو بیشتر غنیمت بشماریم و باید این ایده را همیشه در نظر داشته باشیم که قلمرو بیشتر به معنای نفوذ بیشتر نژاد آنگلوساکسون است.» او سپس افزود: «فقط تصور کنید آن قسمتهایی که در حال حاضر توسط حقیرترین نمونههای انسانها ساکن شدهاند، چه تغییری خواهند کرد اگر تحت نفوذ آنگلوساکسون قرار گیرند.»
بیش از یک قرن بعد، رئیسجمهور آمریکا دونالد ترامپ در دیدار خود در ۴ فوریه با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و جنایتکار جنگی تحت تعقیب، نگرشهای مشابهی را بیان کرد.
او گفت: «ما نوار غزه را تحت کنترل خواهیم گرفت، مالکیت بلندمدت آن را در اختیار خواهیم داشت و آن را بازسازی خواهیم کرد...
من یک موقعیت مالکیت بلندمدت را میبینم.» ترامپ با روحیه استعمارگرانه خود بیتفاوت ادامه داد: «فکر نمیکنم مردم باید به غزه بازگردند.
من فکر میکنم غزه جای مناسبی برای زندگی مردم نیست.» البته او به این نکته اشاره نکرد که این حرف شامل ساکنان یهودی در املاک ممتاز ساحلی غزه نمیشود.
او سپس افزود: «آنها در جهنم زندگی میکنند»، بدون هیچ اشارهای به این واقعیت که این جهنم نتیجه ۱۵ ماه نسلکشی حمایتشده توسط آمریکا با کمک مالی، بمبها و حمایت دیپلماتیک است.
دستور کار استراتژیک و دینامیک منطقهای
موارد زیادی در دستور کار ترامپ و نتانیاهو وجود داشت، از جمله برنامه هستهای ایران، آینده غزه و کرانه باختری، و عادیسازی روابط با عربستان سعودی.
بدون شک ترامپ یک بی سواد نبود.
در دوره اول ریاستجمهوری خود، او خصومت کامل خود را نسبت به فلسطینیها نشان داد و مواضع رادیکال صهیونیستهای افراطی را پذیرفت.
این مواضع شامل به رسمیت شناختن اورشلیم به عنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت آمریکا به آنجا، الحاق بلندیهای جولان سوریه (که از سال ۱۹۶۷ توسط اسرائیل اشغال شده است)، تعطیلی دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) در واشنگتن، قطع تمام کمکهای بشردوستانه به فلسطینیها از طریق آژانس پناهندگان سازمان ملل (UNRWA) یا سازمانهای آمریکایی، و ادغام اسرائیل در فرماندهی مرکزی آمریکا (CENTCOM) بود.
علاوه بر این، ترامپ در طول ریاستجمهوری خود به طور کامل راهحل دو دولتی — که مدتها به عنوان هدف آمریکا مطرح شده بود — را نادیده گرفت و به جای آن، رویکرد نتانیاهو را در پیش گرفت که شامل عادیسازی روابط با رژیمهای عربی وابسته به واشنگتن و گسترش سیاست تهاجمی شهرکسازی برای ایجاد یک اسرائیل بزرگتر به صورت عملی بود.
به نظر میرسد که «ترامپ ۲ به ۰» به روش خود در تلاش است تا وعدههای خود را برای تضمین یک اسرائیل بزرگتر به حامیان، اهداکنندگان و منصوبان صهیونیست راستگرای خود عملی کند.
پیشنهاد برای خارج کردن اجباری بیش از ۲ میلیون فلسطینی از غزه جدی یا قابل دستیابی به نظر نمیرسد، چرا که فلسطینیها هرگز در جابجایی خود همکاری نخواهند کرد و کشورهای همسایه نیز تمایلی به حمایت از چنین طرح خطرناکی که منطقه را بیثبات میکند، ندارند.
در گذشته، ترامپ پیشنهادهای مشابهی ارائه کرده بود که محقق نشدند، از جمله پیشنهاد ساخت یک ریویرا در سواحل کره شمالی.
نتانیاهو با اهداف متعددی به کاخ سفید آمد.
او به دنبال حمایت ترامپ برای ادامه جنگ نابودی خود در غزه پس از آزادی بسیاری از اسرای اسرائیلی در پایان مرحله اول توافق آتشبس بود.
متحدان سیاسی او او را تحت فشار قرار دادند تا جنگ را از سر بگیرد تا به هدف گریزان خود برای بیرون راندن حماس و ریشهکنی مقاومت دست یابد — هدفی که در طول ۱۵ ماه حملات به آن دست نیافته است.
به نظر میرسد که ترامپ میخواهد این هدف را از طریق پیشنهاد جنجالی خود و نه فشار نظامی محقق کند.
اگر اینطور باشد، این روش ترامپ برای دادن برگ انجیر به نتانیاهو است تا منتقدان راستگرای خود را ساکت کند و مرحله دوم توافق آتشبس را به نتیجه برساند.
در مورد ایران، ترامپ بر سیاست اعمال فشار شدید از طریق تحریمهای اقتصادی برای وادار کردن ایران به مذاکره بر سر برنامه هستهای خود تأکید کرده است.
در مقابل، وزیر خارجه ایران، عباس عراقچی، خواستار «حداکثر خرد» در روابط واشنگتن و تهران شده است، نه سیاست «حداکثر فشار» که ترامپ از آن حمایت میکند.
از آنجایی که این مراحل اولیه مانورهای دیپلماتیک است، بسیار بعید است که نتانیاهو چراغ سبزی از ترامپ برای استفاده از حملات نظامی علیه ایران در کوتاهمدت دریافت کرده باشد.
در کرانه باختری، رژیم صهیونیستی سیاست تهاجمی شهرکسازی و حملات بیسابقه خود به چندین شهر فلسطینی، به ویژه اردوگاههای پناهندگان در جنین، نابلس، طوباس و طولکرم را تشدید کرده است.
به سوی توافق عربستان و اسرائیل و پیامدهای آن
در گذشته، ترامپ و بسیاری از مقامات دولت او، مانند سفیر جدید آمریکا در رژیم صهیونیستی، مایک هاکبی، از گسترش شهرکهای اسرائیلی و الحاق بخشهای بزرگی از کرانه باختری حمایت کردهاند.
اما حمایت از چنین سیاستی اکنون قطعاً مانع اصلی هدف ترامپ در منطقه خواهد شد، که انعقاد یک توافق عادیسازی با عربستان سعودی است.
برای مذاکره بر سر یک توافق با عربستان، ترامپ باید نتانیاهو و متحدان افراطی او را با وعده دادن به آنچه بیشتر میخواهند، کنترل کند: غزهای که نه تنها از حاکمیت حماس، بلکه از فلسطینیها نیز آزاد باشد، و همچنین الحاق بخش بزرگی از کرانه باختری، در ازای یک توافق عادیسازی با عربستان و احتمالاً فراتر از آن.
اسرائیلیها قطعاً میدانند که نمیتوانند فلسطینیها را مجبور به ترک داوطلبانه کنند، زمانی که نتوانستند آنها را از طریق جنگ نسلکشی خود مجبور به این کار کنند.
آنها میدانند که نمیتوانند بخشهایی از کرانه باختری را قبل از انعقاد توافق عادیسازی با عربستان به طور یکجانبه ضمیمه کنند.
آنها همچنین میدانند که ترامپ دستور کار بسیار طولانیای هم در داخل و هم در سطح بینالمللی دارد، به ویژه در مورد جنگ اوکراین و چین، و اجازه نخواهد داد که یک جنگ ویرانگر با ایران دستور کار او را مختل کند.
هنگامی که مه این دیدار کنار رود، مشخص خواهد شد که سیاست اصلی ترامپ در خاورمیانه تحکیم یک توافق عربستان و اسرائیل است، توافقی که بدون توقف بر روی مسائل جنجالی دیگر مانند تشدید نظامی با ایران، الحاق کرانه باختری، یا از سرگیری نسلکشی غزه نمیتواند نهایی شود.
اما این بدان معنا نیست که رژیم صهیونیستی و حامیان آن در دولت ترامپ برای دستیابی به تمام اهداف خود در غزه، کرانه باختری و علیه ایران فشار نخواهند آورد.
به هر حال، فلسطینیها و حامیان آنها در سراسر جهان باید هوشیار باشند تا در برابر تمام برنامههای شوم آنها مقاومت کنند و آنها را شکست دهند، به ویژه در غزه، کرانه باختری، و همچنین هر برنامهای برای ادغام یک رژیم نسلکشی در منطقه.
مردم در سراسر خاورمیانه رنگ واقعی رژیم صهیونیستی را دیدهاند.
دستیابی به یک توافق عادیسازی با عربستان یا هر طرف دیگر چیزی کمتر از پاک کردن کامل حافظه جمعی آنها نخواهد بود.
به نظر میرسد که درس اصلی حملات ۷ اکتبر آموخته نشده است.
این حملات در زمانی رخ داد که بازیگران منطقهای و بینالمللی تقریباً مسئله فلسطین را به فراموشی سپرده بودند و رنج فلسطینیها را در پیگیری منافع خود نادیده گرفته بودند.
نه تنها هیچ یک از سیاستهای پیشنهادی ترامپ این مسائل را حل نخواهد کرد، بلکه آنها را تشدید خواهد کرد؛ و بنابراین، مانند معامله فراموش شده قرن او، این سیاستها محکوم به شکست هستند.
منبع: آناتولی