عرضه «معادله اخلاق و دین» در بازار نشر
کتاب «معادله اخلاق و دین» نوشته قاسم پورحسن و زهرا حاجی شاه کرم توسط انتشارات صراط منتشر و روانه بازار نشر شد.
![اخلاق،دين،احتمال،معادله،قلمرو،فصل،كتاب،فروكاستن،جزئي،قرار،اس ...](https://media.mehrnews.com/d/2025/02/08/4/5369654.jpg)
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «معادله اخلاق و دین» نوشته قاسم پورحسن استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و زهرا حاجی شاه کرم به تازگی توسط انتشارات صراط منتشر و روانه بازار نشر شده است.
این کتاب عنوان نخست مجموعه اخلاق و دین اینناشر محسوب میشود و در برگیرنده دیدگاههایی میان نسبتهای دین و اخلاق با ابتناء بر رساله اخلاق و دین «ویلیام بارتلی» است.
رساله بارتلی در حوزه اخلاق پژوهی در ۶۰ صفحه است.
این کتاب نقلقولهای بسیار زیاد و البته اندکی پراکنده است و سبب شده تا معانی و مفاهیم بسیاری مبهم مانده و چندان در تبیین معادله دو قلمرو به کار نیایند.
نویسندگان این کتاب تلاش کردند تا علاوه بر تشریح مفاهیم دیدگاههای خود را نیز در موضوعات مورد بحث معادله دین و اخلاق برای دانشجویان و پژوهشگران حوزه فلسفه بیان کنند.
بارتلی در رساله اخلاق و دین، چهار نسبت بنیادین میان دو قلمرو طرح میکند؛ «فروکاستن اخلاق به دین»، «فروکاستن دین به اخلاق»، «تعارضات اخلاق و دین» و «تفکیکناپذیری اخلاق و دین»
مهمترین مسئله آشکارساختن نوع معادله دین و اخلاق است، اما پیش از آن ابتدا نویسندگان این پرسش را مطرح کردند که چه وجهی از امور ممکن است دین نبوده و صرفاً اخلاق نامیده شود یا تنها اخلاق بوده و نتوان آن را دین نامید؟
به عبارتی، آیا باید ایندو قلمرو را تنها با انتساب به الهیبودن دین و بشریبودن اخلاق مورد تعریف قرار داد؟
آیا دین میتواند مستقل از اخلاق تصور شود یا ضرورتاً این دو قلمرو، وابستگی متقابل نسبت به یکدیگر دارند؟
استنتاجپذیری اخلاق از دین یا بالعکس و سازگاری میان آنها، دو رابطه منطقی محسوب میشوند، بدین معنی که اخلاق و دین با توجه به روابط منطقی که بین گزارههای آنها وجود دارد، یا قابل استنتاج از یکدیگر هستند یا نیستند و یا با هم سازگارند یا خیر.
با توجه به دو ساحت دین و اخلاق و دو سنخ معادله استنتاج و سازگاری، بارتلی توضیح میدهد که شش نسبت یا احتمال میان آنها قابل تصور است.
احتمال نخست، امکان استنتاج اخلاق از دین و یا دین از اخلاق است.
نسبت اخلاق و دین در این احتمال، یکسان است.
احتمال دوم آن است که اخلاق ممکن است از دین استنباط شود، اما عکس آن ممکن نیست.
در این قسم، اخلاق جزئی از دین محسوب میشود.
احتمال سوم، عکس قسمت دوم است؛ بدین معنی که دین ممکن است از اخلاق استنباط شود، اما عکس آن ممکن نیست.
در اینجا، دین جزئی از اخلاق است.
این سه قسمت را باید در درون سازگاری اخلاق و دین قرار داد.
احتمال دیگر آن است که اخلاق از دین و یا دین از اخلاق نشأت نمیگیرد.
این قسمت بر مستقلبودن دو قلمرو مبتنی است.
احتمال پنجم، بر ناسازگاری جزئی دین و اخلاق استوار است؛ بنابراین اخلاق از دین و یا دین از اخلاق، قابل استنباط نیست.
ناسازگاری جزئی بدین معنی است که برخی از گزارههای دین با برخی از گزارههای اخلاق سازگار است، اما برخی دیگر از گزارهها ناسازگارند.
احتمال ششم آن است که اخلاق و دین کاملاً ناسازگار بوده و به تمامه مستقل از یکدیگر هستند.
کتاب «معادله اخلاق و دین» در ۴ فصل تنظیم شده که فصل اول به بحث فروکاستن اخلاق به دین میپردازد.
در فصل دوم موضوع فروکاستن دین به اخلاق مورد واکاوی قرار گرفته و فصل سوم هم تعارض اخلاق و دین نام دارد که این موضوع را مورد بررسی قرار میدهد.
فصل چهارم اثر پیشرو هم جداییناپذیری اخلاق و دین نام دارد.