بازگشت ترامپ به قدرت و تأثیر آن بر سیاست انرژی آمریکا در آسیای مرکزی
به گزارش مشرق، کانال تلگرامی ایران و اوراسیا نوشت:
روی کار آمدن مجدد ترامپ، تحولی بسیار جدی در عرصه بین الملل ایجاد کرده است.
سیاست های ترامپ در موضوعات مختلف سبب شده است که توجه به ابعاد گوناگون بسیار مهم و کلیدی باشد.
یکی از موضوعاتی که مورد توجه تحلیلگران در خصوص سیاست های ترامپ قرار گرفته، بحث انرژی است.
علاوه بر خاورمیانه یکی دیگر از مناطقی که دارای ذخایر قابل توجه انرژی محسوب می شود، منطقه آسیای مرکزی است.
آسیای مرکزی یکی از مناطق کلیدی برای تأمین انرژی جهان است و کشورهای این منطقه مانند قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان دارای منابع عظیم نفت و گاز هستند.
در این یادداشت، سیاستهای احتمالی ترامپ در قبال انرژی و تأثیر آن بر منطقه آسیای مرکزی بررسی میشود.
ترامپ در دوره اول خود تأکید زیادی بر استقلال انرژی آمریکا و رقابت با چین و روسیه داشت.
آمریکا در دوره بایدن رویکرد متفاوتی نسبت به انرژی داشته و بر توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی تأکید کرده است.
بازگشت ترامپ به قدرت میتواند این معادلات را تغییر دهد و منجر به احیای سیاستهای حمایت از نفت و گاز شود.
همانطور که ترامپ در سخنرانی های اولیه خود به گسترش اکتشاف و تولید نفت و گاز طبیعی تاکید داشته است.
ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود یعنی از سال ۲۰۱۷ تا سال ۲۰۲۱، سیاست سلطه انرژی را دنبال کرد که این سیاست شامل افزایش تولید نفت و گاز آمریکا، کاهش مقررات محیطزیستی و حمایت از صادرات انرژی بود.
سیاستهای او بر رقابت با چین و روسیه متمرکز بود.
برای درک بهتر سیاست های ترامپ و بایدن در قبال انرژی و آسیای مرکزی به مقایسه ای در این خصوص میان دو رئیس جمهور آمریکا می پردازیم.
بایدن از زمان روی کار آمدن، تمرکز خود را بر کاهش انتشار کربن، حمایت از انرژیهای تجدیدپذیر و محدودیت در سرمایهگذاری در سوختهای فسیلی قرار داده است.
همچنین اعمال تحریمهای شدید غرب و آمریکا علیه روسیه به خصوص پس از آغاز جنگ اوکراین، باعث افزایش اهمیت آسیای مرکزی در تأمین انرژی اروپا شده است.
اگرچه دولت بایدن تمایل کمتری به افزایش همکاریهای مستقیم با کشورهای تولیدکننده نفت و گاز دارد.
سیاست ترامپ در زمینه انرژی بر خلاف بایدن است.
این سیاست ممکن است به افزایش حضور شرکتهای آمریکایی در پروژههای نفت و گاز آسیای مرکزی منجر شود.
رویکرد ترامپ در قبال تحریمهای روسیه ممکن است متفاوت باشد که این موضوع میتواند تأثیر مستقیمی بر نقش آسیای مرکزی در صادرات انرژی داشته باشد.
ترامپ بارها اعلام کرد به دنبال پایان دادن به جنگ اوکراین و کاهش تحریم ها بر علیه روسیه است که این موضوع می تواند سیاست های انرژی ایالات متحده آمریکا در آسیای مرکزی را دستخوش تغییرات کند.
یکی از موضوعاتی که برای ترامپ با توجه به جهت گیری و سیاست آن در دوره اول و در دوره دوم ریاست جمهوری مهم و در بحث انرژی آسیای مرکزی بسیار تاثیرگذار محسوب می شود، موضوع چین است.
چین بزرگترین واردکننده نفت و گاز آسیای مرکزی است و پروژههای زیرساختی کلیدی مانند خط لوله گاز ترکمنستان-چین را تأمین مالی کرده است.
ترامپ احتمالاً تلاش خواهد کرد نفوذ چین در این منطقه را کاهش دهد و شرکتهای آمریکایی را به سرمایهگذاری در انرژی آسیای مرکزی تشویق کند.
در واقع می توان انتظار داشت که شاهد شکل گیری یک نوع جنگ سرد در زمینه انرژی در منطقه آسیای مرکزی میان ایالات متحده آمریکا و چین باشیم.
اگر ترامپ تولید و صادرات نفت و گاز آمریکا را افزایش دهد، ممکن است تمایل کمتری به رقابت با آسیای مرکزی در تأمین انرژی اروپا داشته باشد.
از سوی دیگر، اگر ترامپ سیاستهای تجاری سختگیرانهتری علیه چین اعمال کند، کشورهای آسیای مرکزی که به چین وابسته هستند، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند.
علاوه بر این ترامپ ممکن است سرمایهگذاری در پروژههای نفت و گاز خارج از آمریکا را تسهیل کند و شرکت های آمریکایی در پروژه های انرژی آسیای مرکزی حضوری فعال و در آن سرمایه گذاری های گسترده ای داشته باشند.
پروژههایی مانند TAP (خط لوله ترانسآدریاتیک) و TANAP (خط لوله ترانس آناتولی) که گاز آسیای مرکزی را به اروپا میرسانند، یا خط لوله ترانس خزر ممکن است مورد حمایت بیشتری قرار بگیرند.
اگرچه رقابت با چین و تلاش برای کاهش نفوذ و ضربه زدن به آن ها از سوی ایلات متحده آمریکا را باید در سناریوی کاهش فشار بر روسیه دنبال کرد.
ترامپ در دوره اول روابط بهتری با روسیه داشت.
اگر او در دوره دوم تحریمهای روسیه را کاهش دهد، این سیاست میتواند مسیرهای صادراتی انرژی آسیای مرکزی را تغییر دهد.
در همین راستا زمزمه هایی مبنی بر توافق با روسیه در خصوص پایان جنگ اوکراین و تلاش برای کاهش تحریم ها است.
این موضوع سبب می شود که کشورهای منطقه ممکن است مجبور شوند بین وابستگی به روسیه، چین و غرب یکی را انتخاب کنند.
در انتها می توان اینگونه عنوان کرد که روی کار آمدن ترامپ با توجه به عدم قطعیت در سیاستهای ترامپ، سه سناریوی اصلی برای تأثیر او بر انرژی آسیای مرکزی قابل تصور است:
سناریوی اول: افزایش حضور آمریکا در آسیای مرکزی و رقابت با چین
در این سناریو ترامپ با هدف کاهش نفوذ چین در بازار انرژی جهانی، سیاستهایی را برای افزایش سرمایهگذاری آمریکا در منابع انرژی آسیای مرکزی اجرا میکند.
در همین راستا شرکتهای نفت و گاز آمریکایی مانند ExxonMobil و Chevron تشویق میشوند که در پروژههای نفت و گاز آسیای مرکزی سرمایهگذاری کنند.
از طرفی دیگر آمریکا ممکن است به کشورهای منطقه پیشنهاد کمک فنی و مالی برای توسعه زیرساختهای انرژی و خطوط لوله بدهد تا مسیرهای صادراتی مستقلی از چین و روسیه ایجاد کنند.
همچنین با اتخاذ فشار بیشتری به چین برای کاهش نفوذ در آسیای مرکزی وارد شود مثلاً از طریق تحریم یا ایجاد موانع تجاری برای همکاریهای چین با کشورهای منطقه و در نهایت واشنگتن احتمالاً روابط خود را با قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان گسترش میدهد تا آنها را از وابستگی بیش از حد به چین و روسیه دور کند.
این سناریو می تواند موجب واکنش منفی چین و روسیه و افزایش تنش در آسیای مرکزی فشار اقتصادی یا ژئوپلیتیکی بر کشورهای منطقه شود.
سناریوی دوم: تمرکز ترامپ بر تولید داخلی انرژی آمریکا و کاهش اهمیت آسیای مرکزی
در این سناریو ترامپ بر افزایش تولید نفت و گاز آمریکا و کاهش واردات انرژی از دیگر مناطق جهان تأکید میکند.
این سیاست باعث میشود که اهمیت آسیای مرکزی در استراتژی انرژی آمریکا کاهش یابد و تمایل کمتری به سرمایهگذاری مستقیم در منابع انرژی آسیای مرکزی نشان میدهد، زیرا با تولید بیشتر داخلی، نیاز کمتری به منابع خارجی خواهد داشت.
این سیاست ترامپ همکاری با کشورهای تولیدکننده نفت مانند عربستان و امارات را در اولویت قرار دهد و منطقه آسیای مرکزی اهمیت خود را در سیاست انرژی آمریکا از دست بدهد.
در این سناریو آسیای مرکزی تمایل بیشتری برای همکاری با اروپا و چین دارد و منطقه از ثبات بیشتری برخوردار و وابستگی کشورهای آسیای مرکزی به چین و روسیه را موجب شده و کاهش نفوذ ژئوپلیتیکی آمریکا در منطقه را به دنبال دارد که میتواند به علیه منافع استراتژیک بلندمدت واشنگتن باشد.
سناریوی سوم: کاهش فشار بر روسیه و تغییر مسیر صادرات انرژی آسیای مرکزی
در این سناریو ترامپ، برخلاف بایدن، سیاست نرمتری نسبت به روسیه اتخاذ میکند و ممکن است تحریمهای اعمالشده بر مسکو را کاهش دهد.
این موضوع به روسیه اجازه میدهد که نقش خود را در صادرات انرژی منطقه حفظ یا تقویت کند.
این نکته سبب می شود که مسیرهای صادرات انرژی آسیای مرکزی دوباره از طریق روسیه تقویت میشوند و اتحادیه اروپا نیز ممکن است مجددا به گاز روسیه وابسته شود.
این سیاست موجب تضعیف روابط انرژی آسیای مرکزی با اروپا شود.
این سناریو می تواند باعث شود روسیه نفوذ خود را بر خطوط لوله و زیرساختهای انرژی آسیای مرکزی حفظ خواهد کند.
همچنین کشورهای آسیای مرکزی از روابط بهتر بین مسکو و واشنگتن بهره ببرند و امکان فروش انرژی خود را از طریق مسیرهای روسیه گسترش دهند و بتوانند مسیر صادرات انرژی خود را گسترش دهند.
اگرچه این سناریو وابستگی گازی اروپا به روسیه را مجددا افزایش می دهد که موضوعی بسیار مهم است.
می تواند اینگونه عنوان کرد که سناریو های سه گانه ترامپ در قبال آسیای مرکزی برگرفته از سیاست وی در قبال چین و روسیه یا موضوعات ملی است که تاثیر مستقیمی بر روی آسیای مرکزی دارد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.