کنایه سنگین اعتماد به بودجه هنگفت صداوسیما؛ هر سال بودجه بیشتری میگیرید که مخاطبان بیشتری را به رسانههای خارجی پاس دهید؟
روزنامه اعتماد از اختصاص بودجه هنگفت به صداوسیما انتقاد کرده است.

کد خبر: 701019 | ۱۴۰۳/۱۲/۰۵ ۱۵:۴۵:۴۳
روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «پای لنگ رسانه ملی» به قلم قادر باستانی تبریزی نوشت: هر سال در فصل بودجه، بحث و جدلها پیرامون بودجههای تخصیصی به نهادهای فرهنگی فرادولتی، به ویژه سازمان صدا و سیما، بالا میگیرد.
در حالی که بخشهای مختلف کشور، به ویژه پروژههای عمرانی و توسعهای، با کمبود منابع مالی دست و پنجه نرم میکنند، ارقام نجومی به بخشهایی اختصاص مییابد که تأثیرگذاری آنها در جامعه، محل تردید جدی است.
آیا بودجههای هنگفتی که هرساله به صدا و سیما و سایر مراکز خاص تخصیص مییابد، واقعا در راستای تأثیرگذاری بر فرهنگ عمومی، بهبود وضعیت فرهنگی جامعه و مقابله با تهدیدات نرمافزاری است؟!
این وضعیت لابد زمانی دردناکتر میشود که میبینیم وضعیت فرهنگی کشور و باورهای نسل جدید بهطور مستمر در شرایط نگرانکنندهای قرار میگیرد.
نهادها و سازمانهای فرهنگی کوچک و بزرگ، با رویکردهای بعضا سلیقهای و جناحی، از بودجه عمومی به شکل فزایندهای استفاده میکنند، اما نتیجه آن هرچه باشد، بهبود وضعیت فرهنگی جامعه نیست.
درخواست رهبر انقلاب از صاحبان فکر و هنر و دانش و رسانه و جوانان و مسوولان مبنی بر اینکه در مقابل تهدید نرمافزاری دشمن، تولید محتوا و اندیشه کنید، موضوعی است که بارها از سوی ایشان مطرح شده و همواره مورد تأکید قرار گرفته است.
این درخواست که در شرایط کنونی اهمیت و ضرورت بیشتری یافته، به وضوح نشاندهنده اولویتهای استراتژیک کشور در مواجهه با تهدیدات پیچیده و نرمافزاری است، اما رسانه ملی، به عنوان مهمترین رسانه کشور، تا چه اندازه در این زمینه موفق بوده است؟
صداوسیما، روزگاری رسانهای پُرمخاطب و مرجع خبری بود، اما امروز مخاطبانش را به رسانههای فارسیزبان خارجی و شبکههای اجتماعی واگذار کرده است.
کارشناسان رسانه بارها هشدار دادهاند که صداوسیما نیازمند تغییرات اساسی است، اما این هشدارها بیپاسخ مانده است.
به نظر میرسد ارادهای جدی برای اصلاح و تغییر در ساختار و عملکرد صدا و سیما وجود ندارد.
رسانه ملی از اهمیت بسیاری در دفاع نرمافزاری برخوردار است و وضعیت فعلی آن، حاصل توأمان انحصار و ناکارآمدی است.
تغییرات اساسی در این سازمان عریض و طویل با موانع جدی روبروست.
ضعف عمده صدا و سیما، فقدان فعالیت حرفهای است.
رویکرد کارمندی و نبود رقابت در این سازمان، موجب کاهش کیفیت برنامهها و عدم پاسخگویی به نیازهای مخاطبان شده است.
وابستگی شدید صدا و سیما، باعث شده است تا این سازمان از استقلال لازم برای اتخاذ تصمیمات حرفهای برخوردار نباشد و به جای توجه به نیازها و خواستههای مخاطبان، بیشتر به دنبال تأییدات باشد.
برای برونرفت از این شرایط و ایفای نقش بایسته در دفاع نرمافزاری، لازم است تغییرات اساسی در ساختار و عملکرد صدا و سیما ایجاد شود.
این تغییرات باید با هدف افزایش حرفهایگری، مخاطبمحوری و رقابتپذیری صورت گیرد.
تغییر ساختار، افزایش رقابت، مشارکت بخش خصوصی، توجه به مخاطبان و بهروزرسانی فناوری، از جمله راهکارهای پیشنهادی برای بهبود وضعیت صدا و سیما است.
این سازمان باید از یک سازمان دولتی به یک سازمان رسانهای حرفهای تبدیل شود.
ایجاد رقابت بین شبکههای مختلف صدا و سیما و همچنین با رسانههای دیداری و شنیداری مستقل، به بهبود کیفیت برنامهها کمک میکند.
ورود روزنامهنگاران مستقل و حرفهای به عرصه رسانه ملی، یقینا به افزایش تنوع و کیفیت برنامهها میانجامد.
برای مثال، این سازمان میتواند برای مشاهده نحوه فعالیت حرفهای و جلب نظر مخاطب، یکی از شبکهها را برای مدت مشخصی به یک رسانه حرفهای مستقل واگذار کند و ببیند چه تغییرات بزرگی رخ میدهد.
قوانین و مقررات مربوط به رسانه ملی باید به گونهای اصلاح شود که امکان فعالیت آزادانه و حرفهای روزنامهنگاران کاربلد در آن فراهم شود.
بهبود وضعیت صدا و سیما نیازمند یک رویکرد جامع و همهجانبه است.
رسانه ملی در اصل باید به سمتی حرکت کند که با مخاطبان خود ارتباط موثر و دوطرفه برقرار کند، نه آنکه صرفا یکسویه و از بالا به پایین، پیامهای خود را منتقل کند.
بودجه سازمان هم باید به صورت شفاف و دقیق منتشر شود و نحوه هزینهکرد آن تحت نظارت درست قرار بگیرد.
با اتخاذ تدابیر مناسب و همکاری همهجانبه، میتوان امیدوار بود که صدا و سیما بتواند به عنوان یک رسانه ملی قدرتمند و تأثیرگذار نقش خود در جامعه را ایفا کند.
صدا و سیما نیازمند یک تحول اساسی و ساختاری است و وقت آن رسیده که سازمان، ساختار خود را از نو بازنگری کرده و به سمت حرفهایگری و رقابتپذیری پیش رود.
این تحولات نیازمند تغییر در سیاستهای مالی، مدیریتی و محتوایی سازمان است.
به ویژه اصلاح روندهای انتصاب مدیران که تا به حال بیشتر بر اساس روابط جناحی و نزدیکی به محافل خاص صورت میگرفته، باید به سمتی حرکت کند که شایستهسالاری و حرفهایگری را در اولویت قرار بدهد.
در آخر باید گفت که آینده صدا و سیما به تصمیمات مسوولان و اراده آنها برای تغییر بستگی دارد.
شاید تعطیلی و راهاندازی مجدد این سازمان با ساختاری چابک، حرفهای، کارآمد و منعطف، بتواند راهکاری موثر برای بهبود وضعیت رسانه ملی باشد.
یک طرح سهمرحلهای برای اصلاح ساختار سازمان شامل رفع انحصار، تشکیل نهاد رگولاتوری محتوا و بازنگری در سیاستهای رسانهای، لازم و ضروری است.
تأکید رهبری بر دفاع نرمافزاری در فضای رسانهای، لابد زمانی محقق میشود که این سازمان بتواند از انحصارگرایی و ناکارآمدی دست بردارد.