نمایش قبح شکنانه در تحریف تاریخ پهلوی/ ساواک در سریال تاسیان سفیدسازی میشود؟
«تاسیان» و نمایش قبح شکنانه در تحریف تاریخ پهلوی سریال «تاسیان» با روایتی تحریفشده، ساواک را تطهیر میکند، انقلابیون را سطحی نشان میدهد و سبک زندگی اشرافی را ترویج میکند.

به گزارش مشرق، سریال تاسیان که به قلم و کارگردانی تینا پاکروان ساخته شده است، در حالی که به ظاهر قصد بازنمایی فضای اجتماعی ایران در آستانه انقلاب اسلامی را دارد، در واقع یک روایت تحریفشده و جهتدار از آن دوران ارائه میدهد.
این سریال، با نادیده گرفتن بسیاری از واقعیتهای تاریخی، به سفیدشویی ساواک، ترویج سبک زندگی اشرافی، تحریف مبارزان انقلاب و شخصیتپردازی مغرضانه پرداخته است.
مهمتر از همه، انتخاب دیالوگها، آکسان بازیگران و نحوه نمایش کاراکترها، نشان از تمایل آشکار فیلمساز به ارائه تصویری مطلوب از رژیم پهلوی دارد.
در این تحلیل، از نظریات بازنمایی استوارت هال، قدرت و گفتمان میشل فوکو و عادتواره پیر بوردیو برای بررسی این سریال استفاده خواهیم کرد.
تقابل شخصیتهای سطحی مخالف و شخصیتهای عمیق موافق پهلوی یکی از مهمترین نکات در تاسیان، تفاوت فاحش میان نحوه پرداخت شخصیتهای طرفدار رژیم پهلوی و شخصیتهای انقلابی یا مخالف حکومت است.
کاراکترهایی که بهنوعی نماینده جریان سلطنتطلبی هستند، افرادی عمیق، چندبعدی، باهوش و دارای انگیزههای پیچیده نمایش داده میشوند، در حالی که مخالفان رژیم یا افرادی احساساتی، بیفکر و سطحی هستند، یا بهصورت کاریکاتوری به نمایش درآمدهاند.
میشل فوکو در نظریه «قدرت و بازنمایی» خود تأکید دارد که روایتگری رسانهای، ابزاری برای شکل دادن به واقعیت در ذهن مخاطب است.
در تاسیان، این روایت به شکلی تنظیم شده است که شخصیتهای وابسته به حکومت، از جمله مقامات ساواک، منطقی، اهل گفتوگو و حتی دلسوز جلوه داده میشوند، در حالی که مبارزان انقلابی، شخصیتهایی هیجانی، بیبرنامه و فاقد انسجام فکری هستند.
این تفاوت نهتنها در محتوای دیالوگها، بلکه در نوع بیان و آکسان بازیگران نیز کاملاً مشهود است.
آکسان و لحن دیالوگها: نشانهای از تمایل فیلمساز یکی از نکات قابل توجه در تاسیان، نحوه ادای دیالوگها توسط شخصیتهای انقلابی و سلطنتطلب است.
طرفداران رژیم پهلوی، معمولاً با لحنی آرام، متین و شمرده صحبت میکنند، در حالی که مخالفان، یا دچار لکنت هستند، یا جملات را با هیجان بیمورد ادا میکنند.
این تکنیک، نه یک انتخاب تصادفی، بلکه بخشی از جهتگیری فیلمساز در شکلدهی به ذهنیت مخاطب است.
تحریف تاریخی: دهه ۵۰، اما نه آنطور که بودیکی از بزرگترین نقاط ضعف تاسیان، فضاسازی تاریخی غیرواقعی آن است.
سازندگان سریال در طراحی صحنه، پوشش و سبک زندگی شخصیتها تصویری را ارائه دادهاند که بیشتر شبیه به یک روایت فانتزی و اشرافی از ایران دهه ۵۰ است تا واقعیت تاریخی آن دوران.کاراکترهای اصلی، خصوصاً شخصیت زن، در محیطهایی مجلل و با پوششهایی بیش از حد مدرن و غربی نمایش داده میشوند که هیچ تطابقی با تصاویر واقعی، فیلمهای مستند، و عکسهای باقیمانده از آن دوره ندارد.
این سؤال مطرح میشود که آیا تاسیان در تلاش است تا تاریخ را برای خوشایند مخاطبان خاصی بازنویسی کند؟از سوی دیگر، روایت سریال از زندگی مردم عادی، کاملاً تکبعدی و غیرواقعگرایانه است.
درحالیکه دهه ۵۰، یکی از ملتهبترین دورههای اجتماعی و سیاسی ایران بود و شکاف طبقاتی، اعتراضات مردمی و سرکوبهای رژیم پهلوی در اوج خود قرار داشت، تاسیان با چشمپوشی از این حقایق، تصویری زیبا و بیدغدغه از آن دوران ارائه میدهد که در نهایت به تحریف تاریخی منجر میشود.
در تاسیان، بازجوییهای ساواک بیشتر شبیه به یک گفتوگوی محترمانه است تا شکنجهای که بسیاری از انقلابیون و مخالفان رژیم به آن دچار شدند.
سفیدشویی ساواک
بازنویسی یک سازمان مخوفساواک، که یکی از مخوفترین سازمانهای اطلاعاتی جهان بود، در تاسیان بهشکلی کاملاً غیرواقعی و تحریفشده نمایش داده شده است.
در این سریال، نهتنها از خشونتهای سازمانافته ساواک خبری نیست، بلکه مقامات آن، بیشتر بهعنوان افرادی مدبر و عقلگرا به تصویر کشیده شدهاند.
تحریف روشهای سرکوب تاریخ، گزارشهای سازمانهای حقوق بشری و خاطرات قربانیان ساواک، همگی نشان میدهند که این سازمان، شکنجه و سرکوب را بهعنوان ابزاری سیستماتیک برای حفظ رژیم پهلوی به کار میبرد.
اما در تاسیان، بازجوییهای ساواک بیشتر شبیه به یک گفتوگوی محترمانه است تا شکنجهای که بسیاری از انقلابیون و مخالفان رژیم به آن دچار شدند.
ترویج سبک زندگی اشرافی و مصرف مشروبات الکلی یکی دیگر از جنبههای برجسته تاسیان، نمایش گسترده مصرف مشروبات الکلی است.
شخصیتهای اصلی سریال، بهطور آزادانه مشروب مینوشند و این امر نهتنها نکوهش نمیشود، بلکه کاملاً عادی و بخشی از زندگی روزمره آنها نمایش داده میشود.
بوردیو معتقد است که رسانهها از طریق نمایش مداوم یک سبک زندگی خاص، آن را در ناخودآگاه جمعی بهعنوان یک «هنجار» جا میاندازند.
تاسیان نیز دقیقاً از همین تکنیک استفاده کرده است.
مشروبخواری، که در دوران پهلوی از طریق باشگاههای شبانه، کاخهای جوانان و کابارهها ترویج میشد، در این سریال بهعنوان نشانهای از مدرنیته و روشنفکری نمایش داده میشود.
این رویکرد، در راستای تلاش برای «عادیسازی» سبک زندگی دوران پهلوی است.
یک پروژه بازنویسی تاریخ تاسیان، بهجای یک روایت بیطرف از دوران پهلوی، در واقع یک پروژه بازنویسی تاریخ است که تلاش دارد روایت رسمی از رژیم پهلوی را به چالش بکشد و تصویری مطلوب از آن ارائه دهد.
شخصیتهای انقلابی، سطحی، هیجانی و بیاثر نمایش داده شدهاند، در حالی که شخصیتهای موافق حکومت، عمیق، منطقی و تأثیرگذار هستند.
ساواک، که در تاریخ بهعنوان یکی از سرکوبگرترین نهادهای امنیتی شناخته میشود، در تاسیان سازمانی حرفهای و حتی دلسوز معرفی شده است.
کانون پرورش فکری، که ابزاری برای پیشبرد اهداف سلطنت بود، بهعنوان یک نهاد فرهنگی مستقل و بیطرف بازنمایی شده است.
مصرف مشروبات الکلی و سبک زندگی اشرافی، بهشکلی آشکار ترویج شده است.
نحوه بیان دیالوگها، آکسان بازیگران و لحن گفتار، تمایل فیلمساز را به سمت بازتولید ارزشهای پهلوی نشان میدهد.
در نهایت، تاسیان نه یک سریال تاریخی، بلکه یک ابزار گفتمانی برای شکل دادن به یک روایت خاص از گذشته است.
اما تاریخ، آنگونه که در این سریال روایت شده، چیزی جز یک بازنمایی دستکاریشده نیست.