خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 06 اسفند 1403
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

سفری از جنس عاشقی در راهیان نور/‌ خاکریز‌های جادویی + فیلم - تسنیم

تسنیم | استان‌ها | دوشنبه، 06 اسفند 1403 - 09:13
راهی سرزمینی از جنس نور شدیم، سفری از جنس عاشقی و دلتنگی که در آن جا نور می کارند و خورشید درو می کنند.
شهيد،نور،شهدا،شهداي،حس،سرزمين،خاك،ادامه،منطقه،راهيان،مادران، ...

به گزارش خبرنگار خبرگزاری تسنیم ‌به سرزمین راهیان نور، بارها بارها وقتی پیکرهایشان را به شهرمان آوردند و توفیق تشییع هر یک از آن‌ها را داشتیم، با خود عهد می‌بستم تا بروم آن‌جایی که مقاومت و ایستادگی کردند تا خاک و ناموس وطنشان حفظ بماند، مقاومتی که آوردن این پیکرهای پاک در تابوت های چوبی تزئین شده پرچم سه رنگ در هر لحظه‌ و زمانی از روزهای سال مورد استقبال مردم سرزمین ایران اسلامی و دیار علوی مازندران قرار می‌گیرد.
.
انگار این پیکرهای پاک و بی‌نام و نشان، گمنام اما خوشنام که از سرزمین نور مهمان ما شده بودند صدایم را شنیدند و راه را برای ما باز کردند تا به آن عهد تبرک جویم و بدرقه‌ام را در میان دانشجویان دانشگاه‌های متعدد شهرستان آمل به سفر دانشجویی راهیان نور دانشگاه‌های متعدد این شهرستان وصل کنند و پس از سال‌های سال چشم انتظاری و کنجکاوی از واقعه بزرگ تاریخی جنگ تحمیلی راهی مناطق جنوب ایرانم شوم.
یازده دستگاه اتوبوس با هزار دانشجوی کاروانان راهیان نور مرا به این فکر کشاند که چقدر خوب چنین قشری آن‌هم در چنین موقعیتی در کشور به شهدا و مناطق جنگی علاقمند باشند و مشتاقانه بازدید راهی شوند.
قشری جوان که هم‌صحبتی با هر یک از آن‌ها در هر موضوعی تحلیل‌های جالبی داشتند اما در موضوع شهدا و جنگ ایران و عراق هم عقیده و هم‌نظر بر غیرت، ایستادگی، ایثار، شهادت، شهامت، ولایت، تاسی بر امام و رهبر و حفظ ناموس و خاک داشتند و جالب‌تر آن‌که هنوز معتقد بر تداوم این غیرت و جاودانگی هستند با وجودیکه مشکلات زیادی در داخل کشور وجود دارد.
همراه این متفکران علمی راهی سرزمینی از جنس نور شدم، سفری از جنس عاشقی و دلتنگی.
سرزمینی که در آنجا نور می‌کارند و خورشید درو می‌کنند.
سرزمین فتح‌المبین، یادمان شهید حسن باقری، یادمان شهید سیدمرتضی آوینی در منطقه فکه گرفته تا علقمه، اروند، شلمچه، از طلاییه و هویزه و آن معراج شهدای پادگان شهید محمودوند اهواز که دیدن هر یک از این منطقه‌ها حکایت‌ها دارد.
مناطقی که گذر به گذر آن راویان جنگ و اساتید روحانی با حضورشان بهترین راه را برای اشاعه آن اتفاقات هشت ساله جنگی که بر ما تحمیل شد، انتخاب کردند و از جوانانی که رشادت‌ها کردند، نوجوانانی که یواشکی خودشان را به خط مقدم رساندند، فرماندهانی که عملیات‌ها را هدایت کردند و به پیروزی و پیشروی رسیدند، گفتند تا آن سخنان با ابهت حسین یکتا به ما برساند" آی شهدا....
اومدم بلاگردونتون بشم".
یاد اربعین و پیاده‌روی آن افتادم، انگار برای دیدار بین‌الحرمین و رسیدن به حسین فاطمه(س) می‌روم آن‌هم وقتی در مسیر یادمان شهید سیدمرتضی آوینی پا به قدم شدم، و یا وقتی کنار اروند کنار قرار گرفتم روبه‌رو شط الفرات ایستاده‌ام؛ اروندی که ما را به دورانی برگرداند که شهدای مظلومی مازندران وارد دیار علویان شده بودند به‌نام شهدای غواص ام الرصاص، غواصانی که به‌گفته راوی حاضر در این منطقه به‌نام محمدهادی احسانی نیا از بچه‌های دزفول:" این غواصان در دمای پایین به آن آب می‌زدند تا قبل از عملیات خط شکن شوند و منطقه را امن برای رزمندگان کنند.".
همان منطقه‌ای که وقتی پیکر 175 از آن‌ها پس از سال‌ها پایان جنگ با تلاش جهادگران تفحص با صحنه‌ای شگفت‌آور آن‌هم گور دسته‌جمعی و کت بسته کشف شده بودند دل میلیون‌ها ایرانی را به درد آورد.
اما منطقه طلاییه و عملیات مهم خیبر که رشادت‌های بچه‌های غیور مازندرانی را در آن‌جا می‌شنوید خود حدیث دیگری دارد و درک می‌کنیم در آن دوران چه مقاومت‌ها کردند تا یک وجب از خاکشان را به صدام الحسین ملعون ندهند، دشمنی که به گفته راویان حاضر در آن منطقه پشت آن‌ها 65 کشور بودند و از همه نوع امکانات و تجهیزات بهره‌مندش کرده بودند.
هویزه و روایت جالبش که محل دفن بسیاری از شهدای سراسر کشورمان شده و اولین شهید علم الهدی بوده که مادرش گفت: "فرزندم را بعد از شهادت در همان جایی به خاک بسپارید که جانش را نثار کرد چرا که جوانم را نفرستادم که برگردد." و این قدم ادامه‌دهنده قدم‌های سایر مادران سرزمینم شد تا فرزندانشان در این مکان معنوی آرام بگیرند و امروز زیارتگاه عاشقان سرزمین نور شود.
معراج شهدای پادگان شهید محمودوند و آن شهدای کفن پوشانده شده، به‌یاد آوردن آن مادران چشم انتظار و جوان‌های برومند و قد رعنا پوشانده در لباس رزم به اندازه یک بچه قنداق شده؛ گوشه‌ دیگر از سفر معنوی ما بود.
مگر می‌شود این‌ها را دید و اشکی نریخت، مگر می‌شود همدرد این مادران نشد.
شهدای گمنام که به گفته خادمان حاضر در این معراج تازه سه روز از پیدا شدن استخوان‌هایشان می‌گذرد و قرار هست در میان دستان ایرانی های عزیز بدرقه و تشییع شوند و در نقطه‌ای از خاک سرزمین مقاومت به خاک سپرده شوند و آرام بگیرند؛ شهدایی که مادران آن‌ها چشم انتظار هستند.
آمدم تا شهید روحم را سبک کند
زهرا محمدزاده از زائران این سفر راهیان نور در بازدید از منطقه اروند که حضورش را چهاردهمین بار عنوان کرد، می‌گوید که فضای اینجا آنقدر معنوی و انرژی‌اش بالاست که هر بار که می‌آیید برایتان تکراری نیست؛ این‌جا آدم‌های پاک و عزیزی قدم برداشتند که از ارزشمندترین چیزشان یعنی همان جانشان گذشتند برای حفظ و ارزشمندی ذره ذره خاک کشور و خود کشور، حفظ ناموس سرزمین‌مان.
وی اضافه می‌کند: این‌ها برای پیرو مکتب امام حسین(ع) از وجود خود گذشتند و آن‌قدری وصل به خدا بودند ما آدم‌های وصل به خاکی، با حضورمان در اینجا روحمان سبک می‌شود.
آمدم راه شهید را ادامه دهم
آن جوانی با لباس محلی زیبایش و بیرق چوبی با پرچم قرمز یا صاحب الزمان(عج) بر شانه‌هایش بود آمدنش را اولین بار عنوان می‌کند و می‌گوید: حس خوبی داشتم که نایب شهیدی از دیارم به‌نام شهید کریمی هستم تا راه وی را ادامه دهم.
وی ادامه می‌دهد: آن جوانانی که راه شهدا نیستند همانطور خودم زمانی نبودنم، دعوت می‌کنم بیایند چرا که با آمدنم حس و حال خاصی بهم دست داد و در همین جا متصل به راه شهدایی شدم.
شهدا انگیزه‌ای برای ادامه زندگی
فاطمه شفیع‌زاده دیگر جوان دعوت شده شهدایی این سفر معنوی را نهمین بار بیان و اظهار می‌کند: درسته که خیلی از اتفاقات سال‌ها می‌گذرد، از عاشورا هم خیلی سال‌ها گذشته ولی خداروشکر ثبت و ضبط شده و ما الان عاشورا را داریم و اهمیت آن‌را درک می‌کنیم.
وی یادآور می‌شود: به‌نظرم بهترین‌ها برای ثبت و ضبط این اتفاقات بزرگ باید کار شود؛ خوشحالیم که پس از سال‌ها توفیق حضور یافتیم تا این حس و حال ها را می‌توانیم به شهرهایمان ببریم تا انگیزه برای ادامه زندگی می‌شود.
لحظه‌شماری برای بار دیگر بازگشت
احمدرضا اسحقاقی از زائران حاضر در این سرزمین نور وقتی از حس و حالش پرسیدم با تبسمی بر لب عنوان می‌کند: واقعا خودتان هم نمی‌دانید چه چیزی شنا را به اینجا می‌کشاند در واقع یک جاذبه خاصی هست که وقتی بار اول به این‌جا می‌آیید، حسش نمی‌کنید اما وقتی برمی‌گردی لحظه‌شماری می‌کنی به آن بازده زمانی که مخصوص
راهیان نور است، بیاید و در آن حس و حال و آن حال و هوا قرار بگیرید
زهرا سمیعی بانویی که لحظه‌شماری برای رفتن یادمان شهید سیدمرتضی آوینی را می‌کرد و عجله برای رفتن و پیوستن به کاروانشان داشت تا بروند برای ادامه بازدید از مناطق دیدنی جنوب، از حس و حال خود می‌گوید: کششی که شهدا ایجاد می‌کنند و آن فضای معنوی که در این‌جاها هست، آن انس و الفتی اینجاست، بین شهدا، دوستان، خودمان و آن روابط عمیق در این‌جا وجود دارد، آن دلگرمی باعث می‌شود همواره به یاد این قطعه بهشت باشیم.
به گزارش تسنیم، با حضور در این سرزمینی که در آنجا نور می‌کارند و خورشید درو می‌کنند، دل کندن سخت و دشوار است و وقتی بین این‌همه شیفتگان و مشتاقان زائر همسران، خواهران و حتی مادران شهدا را می‌بینید و چون اولیا آزرده همسر شهید اصغر اکبرزاده زنگنه، زلیخا داودی خواهر شهید محمدعلی داودی و مونس صمدی خواهر آزاده حسینعلی صمدی که این آمدنشان را رفتن به کربلا توصیف می‌کنند و به مانند امام حسین(ع) شهدا هم آن‌ها را دعوت کرده است حس و حال غریبی وجودمان را می‌گیرد.
شهدایی که در طول این سفر پنج روزه و حضور آن‌ها را حس می‌کنیم این یعنی ایران و این پرچم انقلاب اسلامی که با نثار خون شهدای نظام جمهوری اسلامی 46 سال با اقتدار پابرجا مانده، همچنان خواهند ماند تا به صاحب اصلش، آقا امام زمان(عج) برسد.
انتهای پیام/