خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 22 اسفند 1403
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

احساس انفجار نماینده مجلس از مشکلات جانبازان اعصاب و روان!

مشرق | یادداشت | چهارشنبه، 22 اسفند 1403 - 06:41
یکی از جانبازان اسکیزوفرنی شدید است که برایش ۵ زده‌اند. او ۵۰ هزار تومان به نانوایی بدهکار است و تحت پوشش کمیته امداد قرار دارد. همسر جانباز دیگر در خانه مردم کار می‌کند. اصلاً مشهد را ندیده!
جلسه،سادات،قم،مجلس،شركت،قدس،اعصاب،جانبازان،مطرح،موضوع،دكتر،ر ...

گروه جهاد و مقاومت مشرق – کتاب «رأی حلال» یادداشت های روزانه دکتر مجتبی رحماندوست، نماینده تهران از مجلس است.
این کتاب به اهتمام دکتر مختار مجاهد در انتشارات سروش به چاپ رسیده است.
دکتر رحماندوست هم خودش جانباز ۷۰درصد است و هم فرزند جانباز است.
او همچنین ۱۳ سال در دولت‌های دکتر احمدی‌نژاد و دکتر روحانی، مشاور رییس جمهور در امور ایثارگران بود.
او مثل برادرش مصطفی، دستی هم بر آتش ادبیات و شعر دارد.
بخشی از یادداشت‌های او را برایتان انتخاب کرده‌ایم...
*سادات
ساعت ۱۰ به جلسه بررسی مسائل سادات در سازمان ثبت احوال می‌روم.
در این جلسه می‌گویم این حرکت باید بین‌المللی و غیرانتفاعی باشد.
باید نسب سادات را اطلاع‌رسانی کنیم، شجره‌نامه بدهیم و تناقض روی ادامه نسل سادات از سمت مادر را روشن کنیم.
در گذشته به کسانی که مادرشان سید بود، به سادات مرد «میرزا» و به سادات زن «بیگم» می‌گفتند.
قرارگاه را باید در یک روستای صد درصد سید قرار دهیم.
در این جلسه مطالب دیگری نیز مطرح می‌شود.
حتی مفتی وهابی سعودی، بن باز ملعون نابینا، به سادات احترام می‌گذاشت و جلو پایشان پا می‌شد و اگر خبر نمی‌دادند که سیدی وارد شد، دعوا می‌کرد.
در جاکارتا مؤسسه‌ای داریم برای سادات.
دو میلیون سادات در اندونزی داریم که مشهور به حبائب هستند.
شناسنامه‌های زیادی هست که جلوی نام پدر سید دارد، اما فرزندشان سید ندارد.
همایش تجمع سادات با حدود ۵۰۰۰ نفر در سال قبل در قم داشتیم.
مثلاً باید گردهمایی سادات در هر استان در شب ولادت فاطمه زهرا برگزار شود.
سیادت می‌تواند میراث فرهنگی کشور باشد.
***
سه‌شنبه ۹۲/۴/۱۱ صبح با ماشین شخصی به همراه عیال و نوه‌ام مسیحا به قم می‌روم.
ابتدا لحظاتی در جلسه اساتید و کارکنان ایثارگر پردیس قم با حضور آقای مقیمی، رئیس جدید پردیس، شرکت می‌کنم و گزارشی را هم در مورد امور مربوط به ایثارگران در این جلسه ارائه می‌دهم.
چند کار اداری و پیگیری هم در قم دارم که امروز انجام می‌دهم.
همچنین به همراه عیال برای ویزیت دندانپزشکی نزد دکتر موحدی می‌رویم.
پنج‌شنبه ۹۲/۴/۱۳
انجمن نویسندگان کودک و نوجوان
برای اولین بار سفر به قم دو شبانه‌روز طول می‌کشد.
مسئله همراهی نکردن پسرم مقداد در این‌گونه سفرها (که در سفرهای یک سال اخیر به قم اصلاً به قم سفر نکرده) موجب نگرانی می‌شود.
لذا یا صبح رفته و عصر برگشته‌ایم یا اصلاً نرفته‌ایم.
در طول این مدت برای اولین بار بود که دو شبانه‌روز در قم ماندیم.
عصر در تهران در شانزدهمین مجمع عمومی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان شرکت می‌کنم.
با حدود یکصد نفر از اعضای این انجمن دیدار می‌کنم.
در طول یکی دو سال اخیر وقت نکرده بودم به آنها سر بزنم.
حق عضویت تا پایان سال ۹۲ را هم پرداخت می‌کنم.
اعلام آمادگی می‌کنم که به دفتر بیایند و مسائلی را که من می‌توانم پیگیری کنم، مطرح کنند، خصوصاً پیگیری قوانینی که باید اجرا بشود و نمی‌شود.
درخواست می‌کنم که با جست‌وجو در قوانین و مقررات سایر کشورها، قوانینی را که می‌تواند حامی اهل قلم باشد، پیدا کنند و به من بدهند تا در مجلس دنبال قانون شدن آنها باشم.
یکشنبه ۹۲/۴/۱۶
تا بعد از ظهر در منزل می‌مانم و بر روی پایان‌نامه دانشجویی‌ام کار می‌کنم.
بعد از ظهر سری به دفتر مجلس می‌زنم.
استخر هم می‌روم.
شب به عنوان عضو گروه دوستی پارلمانی ایران و مصر از رزیدانس سفارت مصر دعوت داشتم، نرفتم.
مردم در مصر زیر آتش و خون‌اند، من به ضیافت بروم؟!
دوشنبه ۹۲/۴/۱۷
ساعت ده امروز برای دیدار با همسران جانبازان اعصاب و روان (حدود سی نفر) به موزه صلح پارک شهر می‌روم.
شورای مشورتی همسران اعصاب و روان سه هزار عضو دارد.
از سال ۸۴ تشکیل شده و جلسات مستمر و آرام‌بخشی دارند.
حرف‌های وحشتناکی از وضع داخلی زندگی‌شان می‌شنوم.
از اینکه بنای توجه بنیاد به درصد جانبازی است و حرف‌های جانبازان بالای ۵۰٪ را می‌شنود، نه کمتری‌ها را گلایه دارند.
درصد جانبازان اعصاب و روان عموماً بسیار پایین است.
بنیاد از این شورا حمایت نمی‌کند.
یکی از جانبازان اسکیزوفرنی شدید است که برایش ۵ زده‌اند.
او ۵۰ هزار تومان به نانوایی بدهکار است و تحت پوشش کمیته امداد قرار دارد.
همسر جانباز دیگر در خانه مردم کار می‌کند.
اصلاً مشهد را ندیده، شوهرش او را می‌زند و از خانه بیرون می‌کند.
آیا بنیاد نباید به این زن پناه دهد؟
اینها را یک سفر نبرده‌اند.
آنها می‌پرسند آیا نباید به این زن‌ها به چشم یک غزه‌ای، عراقی یا سوری نگاه کرد؟
می‌گویند ما خانه‌ای داریم که تلویزیون ندارد.
بنیاد اینها را به اردوهای آموزشی مشهد ببرد.
فلان جانباز دائماً بچه‌هایش را کتک می‌زند و دخترش ۷۰ درصد شنوایی‌اش را از دست داده است.
ما کاملاً از بنیاد دست شسته‌ایم، حتی روی تماس‌های ما و استمدادهای ما حساسیت‌ نشان می‌دهند و مانع می‌شوند.
اعتیاد یکی از مشکلات جانبازان اعصاب و روان است.
یکی از این جانبازان چهار سال است که دخترش عقد کرده و مانده است.
اعصاب و روانی بودن را نمی‌شود دید، اما خدا را می‌شود دید.
در کمیسیون پزشکی می‌گویند: "چرا همسرت نمی‌رود جوراب بفروشد؟" اصلاً نمی‌فهمند و درک درستی از اعصاب و روان بودن ندارند.
جلسه سختی بود.
آن‌قدر از بدبختی‌هایشان گفتند که منفجرکننده بود.
هیچ چیز برای گفتن به آن‌ها نداشتم، الا احساس تقصیر و شرمندگی.
قصد داشتم به جلسه دفاعیه رساله دکترای آقای مجاهد بروم، اما حضور طولانی‌تر در این جلسه مانع شد و صرفاً توانستم در نیم ساعت پایانی جلسه دفاعیه دکترای ادبیات عربی ایشان شرکت کنم.
بحمدالله با نمره ۱۸ و رتبه عالی محقق شد.
سال ۸۲ بود که در اوایل تحصیلش در پردیس قم، دانشجوی من بود.
همه حرف من به بچه‌ها همین است: "ده سال تلاش و پیگیری داشته باشید تا از دیپلم به دکترا برسید تا راه پیشرفت آینده باز شود." ظهر دو ساعتی به دفتر کارم در مجلس می‌روم.
ایام تعطیل مجلس است و تقریباً کسی از نمایندگان در اتاق‌های کاری‌شان در مجلس نیستند.
***
بعدازظهر در جلسه مدیران کل امور اداری دستگاه‌های اجرایی سه قوه در ستاد وزارتخانه ورزش و جوانان شرکت می‌کنم.
سخنرانی هم می‌کنم و به سوالات طولانی آن‌ها در مورد قانون نظام جامع خدمات‌رسانی به ایثارگران پاسخ می‌دهم.
جلسه بسیار خوبی است.
از آن‌ها می‌خواهم کمیته‌ای تخصصی تشکیل دهند تا تهیه آیین‌نامه‌های این قانون را پیگیری کنند.
سه‌شنبه ۹۲/۴/۱۸
امروز در مجلس ختم همسر آقای صادقی در مسجد صاحب الزمان باغ فیض اسلامشهر شرکت می‌کنم.
تا عصر را در دفتر مجلس می‌مانم و بعد از آن برای شرکت در نخستین همایش مردمی شعر ولایی به دعوت سجاد عزیزی عازم تالار ایوان شمس می‌شوم.
خیلی‌ها آمده‌اند.
آقای مشفق کاشانی هم با حال ضعف به جلسه وارد می‌شود.
دبیر علمی همایش آقای یوسفعلی میرشکاک است.
قرار است من هم شعر بخوانم، اما دیر می‌شود و شعر نخوانده جلسه را ترک می‌کنم.
شب برای شرکت در مراسم ختم آقای موسی باوند عباسی (برادر آقای غلامرضا عباسی که دیروز در حادثه تصادف در منجیل درگذشت) در حسینیه علی اصغر شهر قدس شرکت می‌کنم.
شب در تلویزیون شبکه همدان حضور تلفنی دارم.
امروز خیلی زیر آفتاب ترددهای طولانی داشتم و پایم زخم شد.
بعدازظهر به جلسه با آقای سردار وحیدی، وزیر دفاع، در دفترش می‌روم و پیشنهاد حل مشکل همکارش را تا قبل از پایان یافتن عمر وزارتش مطرح می‌کنم.
او تمام و کمال استقبال می‌کند.
امیدوارم بتوانند.
چهارشنبه ۹۲/۴/۱۹
قدس، ما را آزاد خواهد کرد.
صبح در جلسه حوزه هنری با موضوع قدس شرکت می‌کنم.
می‌گویم: "قدس این ظرفیت را دارد، اما ضرورت اجرای آرام آن را متذکر می‌شوم." به سخن رهبری در حمایت از کشتی آزادی و درخواست تداوم آن اشاره می‌کنم.
امکان قانون‌گذاری در مجلس برای آزادی قدس را مطرح می‌کنم.
موضوعی بودن فعالیت‌های ادبی و هنری با موضوع قدس جهت اصلاحی و ارتقایی دارد.
مادام که اسرائیل قدرت اول منطقه است، چشم‌انداز محقق نمی‌شود.
امکان استفاده از راهپیمایی عظیم اربعین در عراق و برنامه‌های جهانی اهل بیت نیز مطرح می‌شود.
احیای زنده و پرنشاط فرهنگ دفاع مقدس در ایران با احیای موضوع قدس است.
چالش نهایی جهان بین صهیونیسم جهانی و فرزندان خمینی است و قدس دستمایه بسیار مهم و خوبی است و کاملاً هم متناسب است.
سفر به مرزهای فلسطین اشغالی تأثیر زیادی دارد.
کارگروهی تشکیل شود یا مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه جلسه ادواری منظم بگذارد.
موضوع را کارشناسی کند، چون ذهن مردم پر از سابقه است و جدید نیست.
نگرانی از رقیق شدن موضوع در دولت بعدی هم مطرح می‌شود.
از همکاری شهرداری که قائل به موضوع است هم استفاده شود.
آقای قزوه برای جلسه آینده برنامه کاری این حرکت را پیشنهاد دهد.
در جلسه می‌شنوم حدود پنجاه کتاب از کتب حوزه هنری بالای پنجاه بار چاپ شده است.
موضوعات اصلی حوزه انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و خانواده است.