خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 22 اسفند 1403
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

شعر نوجوان از حرف‌های مفهومی دور شده است

مهر | فرهنگی و هنری | چهارشنبه، 22 اسفند 1403 - 15:24
شاعر کودک و نوجوان می‌گوید این روزها دغدغه نوجوان طبیعت نیست بلکه مسائلی است که با آنها درگیر است و اگر ما می‌خواهیم شعر طبیعت‌محور بگوییم، باید لایه‌های عمیق‌تری داشته باشد.
نوجوان،شعر،كودك،كتاب،ادبيات،نوجواني،شاعر،عشق،عاشقانه،مخاطب،ن ...

به گزارش خبرنگار مهر، میزگرد تخصصی شعر کودک و نوجوان با موضوع «محتوا در شعر نوجوان»‌، شامگاه سه شنبه ۲۱ اسفند با حضور شاعران کودک و نوجوان در سالن صفارزاده حوزه هنری برگزار شد.
ناصر کشاورز، غلامرضا بکتاش، مریم زندی، طاهره شهابی، اکرم سادات هاشمی‌پور، حامد محقق و سورنا جوکار از شاعرانی بودند که در این برنامه حضور داشته و به سخنرانی و هم‌فکری درباره موضوع جلسه پرداختند.
در ابتدای نشست سورنا جوکار شاعر و دبیر این میزگرد گفت: اگر مخاطب با ادبیات کودک و نوجوان آشنا شود، در بزرگسالی کتابخوان حرفه‌ای و بهتری خواهد بود.
مثل ورزشکاری که توسط یک مربی استعدایاب کشف می‌شود و این مربی سازنده او را به یک ورزشکار حرفه‌ای تبدیل می‌کند و به مربی‌های حرفه‌ای‌تر می‌سپارد.
تصور من هم از ادبیات کودک و نوجوان چنین چیزی است که البته این روزها در ادبیات ما رقم نمی‌خورد.
جوکار افزود: ما از ادبیات کودک و نوجوان استفاده ابزاری و منحصر به سرگرمی داریم.
در صورتی این حوزه یک وظیفه دیگر هم دارد و آن آموزش تاریخ و فرهنگ و زبان فارسی و صدها خرده فرهنگ دیگر است.
بی توجهی به همین نکته باعث شده تولیدات ما در ادبیات کودک و نوجوان بازاری شوند.
حوزه هنری برای شعر کودک نوجوان برنامه‌های بیشتر و مبنایی‌تری خواهد داشت
این شاعر درباره برنامه‌های مرکز آفرینش‌های حوزه هنری برای شعر کودک و نوجوان گفت: ادعا ندارم که قرار است در این حوزه معجزه رقم بزنیم اما دفتر آفرینش‌ها سعی می‌کند با کمک و همراهی شما یک کار مختصری انجام بدهیم، با هم درباره مسائل این حوزه صحبت کنیم و ببینیم در این مسیر طی شده چه کرده‌ایم و کجا را درست و کجا را اشتباه آمده‌ایم.
با همین هدف برای سال آینده برنامه‌های بیشتر و مبنایی‌تری خواهیم داشت.
در قدم اول قرار است برای پژوهش و تحقیق و بررسی در ادبیات کودک و نوجوان یک منبع و بانک اطلاعاتی خوب و قابل توجه آماده کنیم که این کار نیاز به تشکیل کارگروهی جدی دارد.
مقالات پژوهشی در حوزه کودک و نوجوان به مفالات غربی ارجاع داده‌اند و ما هیچ منبع داخلی برای نقد و بررسی و شناخت ادبیات کودک و نوجوان نداریم.
اگر امروز می‌خواهیم شاعر و نویسنده‌ای را نقد کنیم، نیاز به منابع داخلی داریم و من امیدوارم در سال آینده بتوانیم این کار را شروع کنیم.
وی خطاب به شاعران کودک و نوجوان که در جلسه بودند درباره موضوع این نشست گفت: موضوع جلسه امروز محتوای شعر نوجوان است.
نیاز مخاطب نوجوان چیست؟
آیا شعر ما پاسخگوی نیاز اوست؟
تولیدات ما به درد او خورده است یا اینکه این تولیدات تنها ذهنیات و تصورات خود ما بوده است؟
آیا این کارها نتایجی هم داشته است و ما را به سمت چیزی که انتظار داشتیم برده است یا نه؟
ممنون می‌شوم اساتید و شاعران گرامی در این حوزه نکات‌شان را بیان کنند.
ناصر کشاورز شاعر پیشکسوت شعر کودک و نوجوان در پاسخ به پرسش‌های جوکار گفت: من بیشتر در شعر خردسال و کودک فعال هستم و حتی در شعر کودک و خردسال هم بعد از این‌همه سال ادعایی ندارم که بگویم باید چه کنیم.
برعکس، بعضی دوستان که بعد از چاپ دو تا کتاب درباره همه چیز حکم صادر می‌کنند، من فکر می‌کنم باید با تأمل بیشتری حرف زد.
چرا که اگر امروز نظریه‌ای بدهم، باید در روزهای آتی خودم را محدود به همین نظریه کنم.
من مباحث نظری‌ام را نوشته‌ام و به صورت مکتوب برای خودم نگه داشته‌ام.
فکر می‌کنم اینها باید زمانی چاپ شوند که ما نباشیم و دوستان ایرادگیر نتوانند به ما ایراد بگیرند.
من ترجیح می‌دهم کمتر بگویم، ولی چون مجلس دوستانه است نکاتی را بیان می‌کنم.
ضمن اینکه این صحبت‌ها برای دستیابی به سوالات بیشتر است، نه پاسخ‌های بیشتر.
وی افزود: شعر نوجوان از سالیان پیش مشکل دچار مشکل بود.
همیشه مانده بودیم که چگونه برای نوجوان‌ها کتاب مناسب تولید کنیم.
ضمن اینکه من فکر می‌کنم یک دوره خردسالی و کودکی داریم و بعدش دوره بزرگسالی است.
یعنی نوجوانی آغاز بزرگسالی است.
اغلب دیده‌ایم که نوجوان‌ها ادبیات بزرگسالان را دنبال می‌کنند.
در کتابخانه هم کتاب‌های قطورتر و بزرگ‌تر را پیدا می‌کنند و فکر می‌کنند خیلی بزرگ شده‌اند.
سنی است که دوست دارند بزرگ‌تر باشند.
این یکی از پیچیدگی‌های دوره نوجوانی است.
نوجوان‌ها از کتابی که شمایل کتاب کودک دارد پرهیز می‌کنند
این شاعر کودک و نوجوان کتاب‌سازی شعر نوجوان را نیازمند تغییر دانست و گفت: نوجوان‌ها به خاطر همین روحیه‌ای که برای زودتر بزرگ شدن دارند،‌ معمولا از کتاب‌هایی که شکل و شمایل کتاب کودک دارد پرهیر می‌کنند؛ به خصوص کتاب‌هایی که تصویر داشته باشد.
کودکان با تصویر ارتباط بهتری دارند ولی نوجوان فکر می‌کند من دیگر بچه نیستم و نباید چنین کتابی را به دست بگیرم.
به خاطر همین است که ما کتاب‌های نوجوان‌مان اقبال خوبی نداشت، چون فکر می‌کرد بزرگ‌تر شده است و باید کتاب‌های بزرگسال را بخواند.
این یک مساله مهم است.
کشاورز ادامه داد: همچنین روند رشدی ما از کودکی تا بزرگسالی، به خصوص در ایران،‌ یک مقدار در هم تنیدگی عجیبی دارد.
یک وقت می‌بینیم یک بچه هفت هشت ساله حرفی می‌زند که یک آدم چهل ساله غربی می‌گوید؛ این‌قدر آگاه است و جلو است.
یک وقت‌هایی هم می‌بینید که خیلی عقب است؛ یعنی کودکی نکرده است و به خاطر همین دچار آسیب‌های روحی و روانی شده است.
به خاطر مسائل اقتصادی و اجتماعی که روز به روز بیشتر می‌شود،‌ کودکان ما در بستر درستی قرار نمی‌گیرند.
گاهی وقت‌ها می‌بینیم که بچه باید نقش مادر و پدر را بازی کند.
این هم به آن درهم‌تنیدگی سنی که گفتم بیشتر دامن می‌زند.
گاهی وقتها مسئولیت‌ها در یک خانواده پرجمعیت، بر دوش نوجوان خواهد افتاد.
این در هم‌تنیدگی‌ها و پیچیدگی‌ها روند رشدی که ما انتظار داریم را به‌هم ریخته و آن‌طور که باید انجام نمی‌شود.
این هم از یک طرف کار را دچار مشکل می‌کند.
نوجوان‌ها به خاطر همین روحیه‌ای که برای زودتر بزرگ شدن دارند،‌ معمولا از کتاب‌هایی که شکل و شمایل کتاب کودک دارد پرهیر می‌کنند؛ به خصوص کتاب‌هایی که تصویر داشته باشد.
وی افزود: با تغییر و تحولاتی که در سال‌های اخیر و در عصر ارتباطات و اطلاعات اتفاق افتاده و فضای مجازی گسترش پیدا کرده، هجمه‌ی زیادی از طرف غرب به کودکان و نوجوان‌های ما وارد می‌شود.
در اثر همین هجمه‌ها نوجوانان ما الان حالت حیرانی دارند و نمی‌دانند درست و غلط را چطور تشخیص بدهند.
در جامعه‌ای زندگی می‌کنند که فرهنگ و هویت و ارزش‌های خاص خودش را دارد ولی از بیرون فرهنگی به آنها هجوم آورده که در تضاد با این فرهنگ بومی و ملی است.
عصر ارتباطات و اطلاعات باعث شده هم چیز به هم بریزد.
از طرفی جذابیت‌هایی که آن طرف ایجاد می‌کند، می‌تواند کودکان و نوجوانان ما را فریب بدهد و به سمت خودش جذب کند.
ما باید از خودمان سوال کنیم باید چه جاذبه‌هایی ایجاد کنیم که آن طرف را دور کند؟
چه محصولی تولید کنیم که آن را بپذیرد و محصول خارجی را رد کند؟
کشاورز با بیان اینکه ما در حوزه ایجاد جذابیت‌های فرهنگی و ادبی و هنری برای نوجوان‌ها کمکاری کرده‌ایم،‌ گفت: چرا دچار این مشکل شده‌ایم؟
چون دچار دست‌اندازهای گزینشی می‌شویم و حرکات معکوس انجام می‌دهیم.
حرکات معکوس یعنی چی؟
یعنی سازمان‌ها و ارگان‌ها و مدیران و… که ثروت و قدرت و نشر و… دست آنهاست، نویسنده‌ها را به سمت خودشان جذب می‌کنند و فکر خودشان را به نویسنده‌ها القا می‌کنند.
اگر می‌خواهیم جامعه پویا باشد و حرکت کند، باید اندیشه از اندیشه‌ورزان بگیریم و تبدیل به اثر ادبی کنیم نه اینکه از مدیران بگیریم.
مدیر باید در جایگاه مدیریت‌اش بنشیند و بگذارد نویسنده اندیشه تولید کند.
چون نویسنده است که فکر می‌کند و برای موضوع چاره‌اندیشی می‌کند و با سوژه ارتباط دارد و می‌تواند درباره آن تأمل کند.
او مثل بچه‌ها زندگی کرده و با آنها هم‌بازی شده است.
این درک و فهم از دوره کودکی و نوجوانی سال‌ها تجربه می‌خواهد و یک مدیر نمی‌تواند این کار را انجام دهد.
اینکه شعر نوجوان خوانده نمی‌شود درست نیست
در ادامه این میزگرد مریم زندی درباره ورودش به شعر کودک و نوجوان گفت: فکر می‌کنم در این باره استثنا بودم، چون از کودکی شعر کودک و نوجوان نوشتم.
ابتدا با شعر بزرگسال شروع کردم ولی چون در دوازده سیزده سالگی کانون می‌رفتم و آقای بکتاش مربی من بودند، فهمیدم شعر نوجوان چیست و از همان‌جا شروع کردم به نوشتن شعر کودک و نوجوان.
کمی بزرگ‌تر که شدم، دیدم کودکی و نوجوانی همچنان همراه من است.
حس نوجوانی و کودکی همراهم بود و فکر می‌کردم می‌توانم با نوجوان‌های امروز همزادپنداری کنم.
زندی ادامه داد: مخاطب‌شناسی یکی از موضوعات در ادبیات کودک و نوجوان است.
فکر می‌کنم شناخت مخاطب برای هر شاعر کودک و نوجوانی این است که اقتضائتش چیست؟
در چه محیطی تربیت شده و کلاس چندم است؟
دایره لغاتش چیست؟
فرهنگ و بوم و اقلیمش چیست؟
حتی روان‌شناسی و جامعه‌شناسی آن کودک چیست؟
این‌ها نکات مهمی است که آموختنی است.
شعر جوششی است و باید قریحه و استعداد آن را داشته باشی ولی بعضی چیزها آموختنی است؛ مثل اینکه مخاطب را بشناسیم.
البته در این زمانه که همه چیز با سرعت نور عوض می‌شود، خیلی سخت است که منِ دهه شصتی خودم را جای نوجوان دهه هشتادی و دهه نودی بگذارم و او را بفهمم.
می‌توانم با دیدن علائق و سلایق آنها و با مطالعه ادبیات کودک و نوجوان به این نسل نزدیک شوم، ولی یک وقت‌هایی بهترین راه حل گفتگو است.
بعضی وقت‌ها ما فکر می‌کنیم دنیای آنها از ما خیلی دور است ولی وقتی صحبت می‌کنیم، می‌بینیم خیلی هم دور نیست و شاید یک نسخه به‌روز شده از ما هستند.
این شاعر قهر نوجوان‌ها با شعر نوجوان را رد کرد و گفت: ما اشتباهی می‌کنیم و می‌گوییم مخاطب ما کتاب نوجوان دوست ندارد و نمی‌خواند.
مگر چند تا نوجوان به گالری می‌روند؟
چند تا نوجوان ورزش می‌کنند؟
وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم یک دسته فیلم‌باز هستند، یک دسته فوتبال بازی می‌کنند و یک دسته هم کتاب می‌خوانند.
ما وظیفه داریم برای همه نوجوان‌ها بنویسیم ولی نباید انتظار داشته باشیم که همه آنها آثار ما را بخوانند.
مگر همه بزرگسالان به شعر و ادبیات علاقه دارند؟
در نوجوانان هم همین‌طور است.
به نظرم باید مخاطب را به خوبی بشناسیم و بدانیم که دسته‌ای از نوجوان‌ها شعر می‌خوانند و دسته‌ای از آنها هم به چیزهای دیگری مشغول هستند.
هدف اصلی ما همان کسانی هستند که شعر می‌خوانند.
در شعر نوجوان بیش از اندازه به طبیعت پرداخته‌ایم
زندی برچسب زدن روی شعر نوجوان را یکی از دلایل کم‌رونق شدن آن معرفی کرد و گفت: همین برچسب زدن روی شعر نوجوان و تکرار این که نوجوان‌ها شعر نوجوان نمی‌خوانند، باعث شده که این حرف دهان به دهان بچرخد و استقبال ناشران از شعر نوجوان کمتر شود و مدیران آن را جدی نگیرند و برای آن هزینه نکنند.
ما وظیفه داریم برای همه نوجوان‌ها بنویسیم ولی نباید انتظار داشته باشیم که همه آنها آثار ما را بخوانند.
مگر همه بزرگسالان به شعر و ادبیات علاقه دارند؟
در نوجوانان هم همین‌طور است.
به نظرم باید مخاطب را به خوبی بشناسیم و بدانیم که دسته‌ای از نوجوان‌ها شعر می‌خوانند و دسته‌ای از آنها هم به چیزهای دیگری مشغول هستند.
وی افزود: باید بدانیم نوجوان ۱۲ ساله با ۱۵ ساله چه فرقی می‌کند؟
احساسات و عواطف آنها فرق دارند.
یک زمانی حرف زدن درباره عشق برای نوجوان‌ها تابو بود اما حالا کتاب‌های عاشقانه برای نوجوان‌ها کار می‌کنیم.
البته هنوز هم انتشاراتی‌ها با وسواس راجع به عشق نوجوان کار می‌کنند.
ولی من فکر می‌کنم یکی از موضوعات نوجوان، عشق محجوب است.
چند وقت پیش یکی از دوستان ما یک مجموعه‌شعر نوجوان فرستاد و گفته بود «رفتی و پشت سرت در رو بستم و من منتظرم برگردی».
گفتم این عشقِ بزرگسال است.
در عشق نوجوان «در رو بستم و منتظرم برگردی» وجود ندارد.
شاید جامعه ما دچار مشکلاتی شده و نسل جدید با معضلاتی روبرو هستند، ولی عشق نوجوان یک عشق نجیبانه است.
عشق و عاطفه و احساس یکی از نیازهای نوجوان است که باید توسط شاعران نوجوان جدی گرفته شود.
آقای حسین تولایی تحقیقی انجام داده بودند که نشان می‌داد گزینه اول علاقه‌مندی نوجوان‌ها نوشتن درباره احساسات‌شان و عشق است.
وی افزود: ما خیلی وقت ها نوجوان را دست کم می‌گیریم.
این روزها دیگر دغدغه نوجوان طبیعت نیست، بلکه تنهایی و مسائل دیگری است که با آن دست به گریبان است.
در عین اینکه قدش بلند شده بزرگ‌ترها او را بین خودشان راه نمی‌دهند.
همچنان دوست دارند در جمع دوستان کودکی‌شان باشند ولی چون قدشان بزرگ شده خجالت می‌کشند.
اگر قرار است درباره طبیعت بنویسیم، طبیعت باید لایه‌ی رویی باشد و زیر آن حرف دیگری بزنیم.
خیلی وقت‌ها شعرهای نوجوان درباره طبیعت است و هیچ حرف دیگر و هیچ زیرلایه‌ی‌ دیگری ندارند که بگوییم دردی از نوجوان ما را دوا می‌کند.
ناشران نباید به شاعران بگویند چه چیزی بنویسید
در ادامه میزگرد ناصر کشاورز در پاسخ به پرسش سورنا جوکار درباره تعامل بین شاعر و ناشر در حوزه شعر کودک و نوجوان گفت: برای ادامه کار با همین ناشری که «می می نی»‌ را چاپ کرد یا ناشرانی که کتاب‌های پرفروش من را منتشر می‌کردند، با آنها شرط می‌گذاشتم.
چون می‌دیدم من را به سمتی می‌برند که خودشان می‌خواهند و برای اینکه ذهن من را قبضه نکنند، برای آنها شرط می‌گذاشتم و می‌گفتم این کار سفارشی را برایت می‌نویسم ولی در ازای آن سالی دو یا سه تا کتاب از آن نوع که من می‌خواهم باید چاپ کنید.
آنها هم قبول می‌کردند؛ البته بعضی از آنها جا می‌زدند و به قول‌شان عمل نمی‌کردند، ولی من شرط می‌گذاشتم و تا جای ممکن سعی می‌کردم کتاب‌هایی را که خودم دوست دارم هم چاپ کنم و طوری نشود که فقط بر اساس بازار و نیاز ناشر بنویسم.
من معتقدم ناشر نباید به شاعر دیکته کند که چه چیزی بنویسد.
وی درباره عدم استقبال مردم و خانواده‌ها از کتاب‌هایی که در جشنواره‌ها برگزیده می‌شوند، گفت: کتاب‌هایی که من می‌نویسم و دوستان به آن جایزه می‌دهند، هیچ‌وقت این کتاب‌ها و جایزه‌ها جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها نبوده است.
باید ببینیم دلیل آن چیست؟
آیا مردم به این جشنواره‌ها اعتماد ندارند یا دلیل دیگری دارد؟
مثل این است که یک عده دور هم جمع شده‌ایم و خودمان می‌گوییم و خودمان می‌خندیم و به خودمان جایزه می‌دهیم، ولی مردم این کارها را نمی‌خوانند و نمی‌خرند.
همین مسأله تیغ ناشران را روی ما برّنده‌تر می‌کند و باعث می‌شود شاعران کارهایی را بنویسند که دلخواه خودشان نیست.
در ادامه سورنا جوکار با اشاره به صحبت‌های مریم زندی چند سوال مطرح کرد: آیا باید برای مخاطب گفت یا به جای مخاطب؟
آیا ما باید به عنوان بزرگتر و دانای کل و سیاست‌گذار تصمیم بگیرم که نوجوان چه چیزی بخواند؟
یا اینکه من باید دوران نوجوانی خودم را به یاد بیاورم و آن را تکرار کنم؟
اصلا ما و نسل حاضر می‌توانیم با هم اشتراکی داشته باشیم یا هر نسلی اقتضائات خودش را دارد؟
غلامرضا بکتاش با توجه به این سوالات گفت: به یک شاعری گفتند چرا شعری نمی‌گویید که ما بفهمیم؟
آن شاعر جواب می‌دهد چرا شما شعری که ما می‌گوییم نمی‌فهمید؟
این یک مسأله است.
مسأله دوم این است که عصر حاضر، عصر هزینه-فایده است.
بنابراین ناشرها این امتیازی را که با شعر امثال ما به دست آورده‌اند، خودمان به آنها داده‌ایم و اجازه داده‌ایم با ما هر طوری که می‌خواهند رفتار کنند.
شعر نوجوان باید به سمت حرف‌های مفهومی و جدی برود
بکتاش درباره دایره مخاطبان شعر نوجوان گفت: بعضی دوستان هم گفتند؛ خیلی از نوجوان‌ها همین حالا که ما اینجا جلسه داریم و راجع به شعر نوجوان صحبت می‌کنیم، در سالن‌های ورزشی هستند.
آنها مخاطبان ما نیستند.
چرا وقتی اسم نوجوان می‌آید، انتظار داریم همه نوجوان‌ها باید شعر ما را بخوانند؟
این انتظار به‌جایی نیست.
ضمن اینکه آیا شاعر نوجوان امروز آنقدر نوگرا بوده و حرف‌های تازه زده که چهار تا نوجوان را جذب شعر نوجوان کند؟
من می‌گویم نه، این کار را نکرده است.
جایی که من دنبال مقصر می‌گردم و خودم را هم مقصر می‌دانم، همین‌جاست که ما تکرار مکررات بوده‌ایم و به جای ادبیات، بلغور تحویل مخاطبی دادیم که کتاب می‌خواند و شعر دوست دارد.
ما در شعر نوجوان چسبیده‌ایم به توصیف و دست از توصیف طبیعت برنمی‌داریم.
همان‌طور که پلنگ صورتی و تام و جری دیگر در انیمیشن ما جایی ندارد و انیمیشن‌ها هم به سمت انیمیشن‌های مفهومی پیش می‌روند، شعر نوجوان هم باید به سمت مفهومی شدن حرکت کند.
بکتاش افزود: پس ما موفق نبوده‌ایم.
آن قسمت‌هایی که نوپردازی شده و حرف تازه بیان شده، در همان اضافات شعر دیگران خنثی شده و اصلا نگذاشته‌اند که این حرف شنیده شود و در نطفه خفه شده است.
خانم زندی به دنیای نوجوان‌ها اشاره کردند و گفتند از دنیای نوجوان‌ها از دنیای ما دور است.
به نظر من دنیای ما از دنیای نوجوان‌ها دور است.
ما نتوانستیم به نوجوان امروز، خاص آن نوجوانی که به ادبیات علاقه دارد، نزدیک شویم و شعرمان را به دست او برسانیم.
ضمن اینکه من وقتی از شعر نوجوان حرف می‌زنم، خیلی از نوجوان‌ها مخاطب من نیستند.
ما برای خیلی از نوجوان ها شعر نمی‌نویسیم.
ما برای یک عده کمی که شعر را می‌فهمند شعر می‌نویسیم.
بنابراین نباید توقع داشت که همه نوجوان‌ها مخاطب شعر ما باشند.
کتاب‌های ما را بخوانند.
وی پرداختن بیش از اندازه به توصیف در شعر نوجوان را یکی از آسیب‌های شعر نوجوان دانست و گفت: در اندیشه شعر نوجوان کوتاهی شده است.
وقتی می‌خواهیم درباره یک ابر صحبت کنیم و شما دست از توصیف برنمی‌داری، نمی‌توانی اندیشه منتفل کنی.
ما در شعر نوجوان چسبیده‌ایم به توصیف و دست از توصیف طبیعت برنمی‌داریم.
این به درد نوجوان نمی‌خورد.
همان‌طور که پلنگ صورتی دیگر در انیمیشن ما جایی ندارد، همان‌طور که تام و جری نداریم، همان‌طور که گربه سگ نداریم، و انیمیشن‌ها هم به سمت انیمیشن‌های مفهومی پیش می‌رود، شعر هم باید به سمت مفهومی شدن حرکت کند.
باید حرف تازه در شعرها باشد.
من معتقدم شعر نوجوان هم باید پر از اندیشه و مفهوم باشد.
برای درک دغدغه‌های نوجوان‌ها باید نوشته‌های آنها را بخوانیم
در ادامه این میزگرد طاهره شهابی دیگر شاعر کودک و نوجوان درباره نحوه نوشتن شعر نوجوان گفت: یک شعری دارند که در آن یک نوجوان از ایشان درباره لحظه شعر گفتن سوال می‌کند.
«لحظه‌ی شعر گفتن، برایم / راستش را بخواهی عجیب است / مثل از شاخه افتادن سیب / ساده و سر به زیر و نجیب است».
واقعا من هم نمی‌دانم چه اتفاقی می‌افتد که شعر می‌نویسم.
من ممکن است یک فیلم ببینم و تحت تاثیر آن شعر بنویسم.
ممکن است من یک موسیقی شنیده باشم یا کتابی را خوانده باشم.
همه این‌ها روی من برای نوشتن شعر تاثیر می‌گذارند.
شهابی نوجوان‌ها را از دیگر منابع الهامش برای نوشتن شعر معرفی کرد و گفت: نوجوان‌ها خیلی الهام‌بخش هستند و از این نظر کار کردن در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خیلی به من کمک کرده است.
من هنوز هم عاشق دست‌نوشته‌های بچه‌ها هستم.
به نظرم این‌ها گنجینه هستند.
چندی پیش من داور برنامه «آهنگ بهاران» استان تهران بودم.
فکر می‌کنم نزدیک به ۲۰۰ تا دست‌نوشته از بچه‌های کارگاه‌های ادبی بود.
بیشتر این نوشته‌ها درباره طبیعت بود.
احساسات و عشق در مراحل بعدی قرار می‌گرفت.
همان موضوع ازلی و ابدی که همیشه گریبان همه شاعران را گرفته؛ مرگ خیلی پررنگ بود.
ناامیدی هم بود، در عین حال امید هم بود.
من در این آثار قالب غزل ندیدم؛ حتی در کارهای اعضای ارشد.
اگر هم کاری بود، کارهای نیمایی بود.
دوبیتی خیلی کم بود؛ شاید یک درصد از آثار.
چند تایی هم چهارپاره داشتند.
وی با اشاره به آثار ادبی که از نوجوان‌ها داوری کرده بود گفت: خواندن همین شعرها و متن‌ها خیلی الهام‌بخش است برای اینکه بفهمم بچه‌ها چه چیزی را دوست دارند.
به همین دلیل نوشته‌های بچه‌ها خیلی به من کمک می‌کند.
من سال گذشته حول و هوش چند ماه با بچه‌های معلول ذهنی، کارگاهی به نام نوشتن خلاق داشتم.
مهم‌ترین چیزی که در کار آنها بود و واقعا قشنگ بود، دعا بود.
مضامین دعا خیلی موضوع پررنگی در نوشته‌های این بچه‌ها بود و نگاه‌شان به دعا خیلی ملموس و قشنگ بود.
می‌خواهم بگویم همین هم‌نشینی با بچه‌ها خودش الهام‌بخش است و به ما می‌گوید که برای آنها چه موضوعات و مسائلی مهم هستند.
در همین کلاس با معلولان ذهنی من بنا نداشتم کلاس را به سمت دعا ببرم، بلکه خودشان به سمت این موضوع کشیده می‌شدند.
همان‌طور که آقای کشاورز گفتند، در شعر کودک و خردسال کتاب‌ها را پدر و مادرها و مربی‌ها می‌خرند و به کودک می‌دهند یا برایش می‌خوانند.
اما در نوجوانی موضوعی به نام کنکور داریم که از راهنمایی وارد زندگی نوجوان‌ها می‌شود و همه زندگی آنها را در بر می‌گیرد.
بچه‌ها با همین کنکور بزرگسال می‌شوند و به افق بزرگسالی خیره می‌شوند.
این شاعر دست‌نوشته‌ها و شعرهای نوجوانان را منبع خوبی برای درک دغدغه‌های آنها دانست و گفت: دست‌نوشته‌های بچه‌ها به ما نشان می‌دهد که به چه چیزهایی فکر می‌کنند.
مثلا من طبق همین تجربه متوجه شدم که موضوعات طبیعیت، عشق، مرگ، امید و ناامیدی و… از موضوعاتی است که آنها درباره‌اش فکر می‌کنند و می‌نویسند.
کنکور اجازه نمی‌دهد بچه‌ها مطالعه کنند و شعر بخوانند
شهابی کنکور را یکی از موانع برای نزدیکی نوجوان‌ها به شعر و ادبیات دانست و گفت: همان‌طور که آقای کشاورز گفتند، در شعر کودک و خردسال کتاب‌ها را پدر و مادرها و مربی‌ها می‌خرند و به کودک می‌دهند یا برایش می‌خوانند.
اما در نوجوانی موضوعی به نام کنکور داریم که از راهنمایی وارد زندگی نوجوان‌ها می‌شود و همه زندگی آنها را در بر می‌گیرد.
بچه‌ها با همین کنکور بزرگسال می‌شوند و به افق بزرگسالی خیره می‌شوند.
کنکور واقعا نمی‌گذارد نوجوان‌ها کتاب بخوانند و شعر بخوانند.
اتفاقات خوبی در شعر نوجوان داریم که خوانده نمی‌شوند.
اینجا یک حلقه مفقوده‌ای وجود دارد که باید برای آن فکر کرد.
در همین نمایشگاه کتاب نوجوان‌ها برای بعضی از کتاب‌ها صف‌های طولانی می‌بندند.
اگر نوجوان‌ها کتاب نمی‌خوانند، پس چرا این صف‌ها هست؟
نوجوان‌ها خیلی به کتاب‌های سهراب سپهری و فروغ علاقه‌مند هستند.
پس چرا کتاب‌های شعر نوجوان کمتر مطالعه می‌شود؟
دلیل آن چیست؟
در ادامه حامد محقق شاعر کودک و نوجوان با بیان اینکه منطق بازار درباره فروش کتاب‌های شعر نوجوان درست است، گفت: با این‌همه این منطق در بازار درست است.
ما با یک کالای فرهنگی به نام کتاب و شعر و فرهنگ روبرو هستیم.
منطق بازار می‌گوید فیلم قیف بیشتر از فیلم آقای مجیدی و بیضایی و… فروش می‌رود.
حالا آقای مجیدی و بیضایی را تخطئه کنیم و فیلم قیف بسازیم؟
این منطق بازار است.
اگر بخواهیم طبق منطق بازار پیش برویم دمپایی خیلی بیشتر از کفش چرم تبریز فروش می‌شود.
آیا باید تولید دمپایی را بیشتر کنیم؟
پفک بیشتر از شیر فروش می‌رود، حالا دولت باید یارانه شیر را حذف کند؟
وی افزود: منتها باید دقت کنیم که منطق بازار درباره کالای فرهنگی صدق نمی‌کند.
دوستان می‌دانند من نه آدم درکتابی هستم، نه آدم پرفروشی هستم، اما یکی از کتاب‌های من طی ۸ سال ۱۲ هزار و پانصد نسخه چاپ شده است؛ یعنی هر سال بیشتر از هزار نسخه.
این کتاب فروش دولتی هم نداشته است.
پس وضع فروش کتاب نوجوان خیلی هم خراب نیست.
اینکه چرا ناشر چاپ نمی‌کند، باید دلیلش را جای دیگری جستجو کرد.
یک نکته مهم که دوستان مطرح کردند؛ ما درباره کدام نوجوان حرف می‌زنیم؟
اینکه می‌گوییم مخاطب نوجوان علاقه‌مندی‌های مختلف دارد، درست است.
نوجوان‌ها شعر دوستانه نیاز دارند، نه شعر عاشقانه
محقق وجود تناقضات در دوره نوجوانی را یکی از ویژگی‌های این دوره معرفی کرد و گفت: یک سری اتفاق‌ها در نوجوانی من و شما وجود داشت که آن موقع متوجهش نبودیم، ولی امروز به نوجوان‌ها می‌گوییم این تناقض‌ها عیب است.
اینکه مثلا نوجوان ما از ساسی مانکن خوشش می‌آید و از آن طرف ربنای شجریان را گوش می‌کند و از آن طرف عاشق قرائت منشاوی است، تناقضی است که در ذهن‌مان جمع نمی‌شود.
خود من در نوجوانی هم موسیقی پاپ گوش می‌دادم، هم شجریان.
این تناقض‌ها در نوجوانی ما هم بوده ولی وقتی به این نسل می‌رسیم می‌گوییم این‌ها آدم‌های عجیب و غریبی هستند.
من فکر می‌کنم دوستانه نوشتن با عاشقانه نوشتن فرق می‌کند.
برای نوجوان باید شعر دوستانه نوشت، نه عاشقانه.
همین تعبیر باعث می‌شود موضوعاتی را در شعر عاشقانه نوجوان مطرح کنیم که در واقع تجربیات بزرگسالانه است.
سراینده «مثل یک درخت» درباره ویروس بزرگسالی شعر نوجوان گفت: ویروس بزرگسالی شعر نوجوان سابقه قدیمی دارد و امروز هم درگیر آن هستیم.
به نظر من این اتفاق حداقل ده سال است که به جان شعر نوجوان افتاده است.
یکبار استاد جعفر ابراهیمی می‌گفتند یک مجموعه شعر عاشقانه نوجوان نوشته‌ام و تا به حال کسی این کار را نکرده است.
من کاری ندارم که پیش از آقای ابراهیمی کسی این کار را کرده بود یا نه؟
ولی ما از همان زمان تا امروز داریم کار عاشقانه نوجوان چاپ می‌کنیم و باز می‌گوییم چرا به عشق نوجوان پرداخته نمی‌شود؟
اولا شعر عاشقانه نوجوان می‌گوییم و کمبودی وجود ندارد.
ولی نوجوان همان‌طور که به عشق نیاز دارد، به راننده تاکسی و غذا و فست فود و دوستی و مدرسه و تنهایی و… هم نیاز دارد.
همه اینها چیزهایی است که باید در شعر نوجوان گفته شود ولی گفته نمی‌شود.
وی در تعریف شعر عاشقانه نوجوان گفت: من فکر می‌کنم دوستانه نوشتن با عاشقانه نوشتن فرق می‌کند.
برای نوجوان باید شعر دوستانه نوشت، نه عاشقانه.
همین تعبیر باعث می‌شود موضوعاتی را در شعر عاشقانه نوجوان مطرح کنیم که در واقع تجربیات بزرگسالانه است.
ما تمام تمرکزمان روی چند موضوع خاص در شعر نوجوان است، در صورتی که موضوعات فراوانی وجود دارد که درباره آنها چیزی نگفته‌ایم.
همین موضوعاتی که خانم شهابی گفتند چقدر در شعر نوجوان ما وجود دارد؟
خود من الآن فکر کردم چرا تا امروز شعر دعایی ندارم؟
چرا درباره مرگ، شعر نوجوان نداریم؟
آیا این مقدار که عشق در شعر نوجوان برای ما دغدغه است، امیدواری هم دغدغه است؟
نیست.
چرا نمی‌گوییم من یک کتاب شعر دارم که فقط درباره امیدواری است؟
اینها موضوعاتی است که شاعران ما کمتر به آن توجه کرده‌اند.