سیاست های تعرفههای ترامپ و خطری علیه جایگاه جهانی دلار
شبکه تلویزیونی الجزیره اعمال سیاستهای تعرفه ای از سوی ترامپ برای تحقق اهداف اقتصادی را دارای پیامدهای بسیار در بلند مدت ارزیابی کرد و نوشت: این سیاست میتواند هژمونی جهانی دلار آمریکا را نابود کند.

به گزارش مشرق، برخی از جسورانهترین سیاستهای رئیسجمهوری ایالات متحده برای تحقق شعار «عظمت را دوباره به آمریکا بازگردان»، می تواند آسیبهای جبرانناپذیری به اقتصاد این کشور وارد کند.
در این تحلیل آمده است: دولت دوم ترامپ با طوفانی از تغییرات در واشنگتن و روابط آمریکا با جهان آغاز شد؛ از وضع تعرفه علیه کانادا به عنوان یک متحد دیرینه حتی بیشتر از تعرفههای وضع شده علیه چین تا مطرح کردن اشغال غزه از سوی آمریکا و تهدید به الحاق گرینلند و تماس با ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری روسیه با هدف پایان جنگ در اوکراین.
این رسانه تعرفههای وضع شده در دولت دوم ترامپ را اگرچه بزرگترین شگفتی سیاست خارجی او نمیداند، اما در عین حال خاطرنشان کرد که این اقدام میتواند پیامدهای اقتصادی بسیاری در طولانی مدت داشته باشد.
ترامپ هدف از وضع تعرفه بر کالاهای وارداتی از کشورهای گوناگون را با هدف بازگرداندن تولید به ایالات متحده دانسته و آن را گامی مهم در راستای تحقق شعار «عظمت را دوباره به آمریکا بازگردان» میداند.
اما از نقطه نظر نویسنده، چنین سیاستی بعید است او را به اهداف بلندمدت خود نزدیکتر کند، زیرا این تعرفهها در نهایت بر هژمونی جهانی دلار آمریکا تاثیر خواهد گذاشت.
الجزیره با یادآوری این موضوع که اساسا هزینههای تولید در آمریکا بسیار بالاتر از سایر کشورها و حتی اروپا است، تاکید کرده تاثیر نخستین اعمال تعرفه افزایش تورم و کش و قوس دلار در برابر سایر ارزهای رایج جهانی خواهد بود.
اگرچه ممکن است به نظر برسد که دلار قویتر تورم را تضعیف میکند، اما تعرفهها و خطر افزایش هزینهای که به داد و ستد با کشورهای دوست و رقیب اضافه میشود، سود بالقوه را به حداقل میرساند.
علاوه بر این، فدرال رزرو نیز به دلیل بیم افزایش مجدد تورم، چرخه کاهش نرخ بهره را برخلاف سایر کشورها از جمله انگلیس متوقف کرده است.
برای مدت طولانی تقاضای جهانی برای ارز آمریکا صادرات ارز و محصولات مالی مربوط به آن بوده است.
این امر که به نوشته الجزیره «امتیازی بزرگ» برای واشنگتن بشمار می رود آن را قادر ساخته تا کسری تجاری و مالی را بدون هیچ گونه فشار عمدهای بر اقتصاد مدیریت کند.
بنابراین ترامپ با وضع تعرفه میخواهد اطمینان یابد که دلار آمریکا میتواند با ارزشی ضعیفتر در مقایسه با سایر ارزها معامله شود، اما مرکزیت ارز و بهویژه اوراق بهادار دولتی ایالات متحده در سیستم پولی بینالمللی همچنان قدرتمند بماند.
همین امر سبب شده تا بسیاری این پرسش را مطرح کنند که شاید ترامپ قصد دارد با بانک مرکزی و سایر بانک های ایالتی به توافقهایی برای تثبیت دلار برسند؛ مشابه آنچه در دولت رونالد ریگان در دهه ۸۰ میلادی تحت عنوان «توافق پلازا» رخ داد.
اما چنین اقدامی بسیار دشوار خواهد بود، زیرا برخلاف توافقات تثبیت دلار در دوره ریگان، که در آن تمرکز بر ژاپن بود، امروز چنین توافقی باید بر چین متمرکز شود.
در آن زمان، آمریکا ضعف ین ژاپن را تهدیدی برای منافع خود می دانست و برای اصلاح آن اقدام کرد.
اما از آنجاکه ژاپن متحد نزدیک آمریکا بود این امر چندان چالش برانگیز نبود.
این در حالی است که چین امروز هیچ شباهتی با ژاپن ندارد و این این کشور هیچ تمایلی به مذاکرات اینچنینی هم ندارد.
به اعتقاد نویسنده، ترامپ به دنبال آن است تا از این روش برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند و کشورهایی را که آماده همکاری نیستند تهدید به اقدامی فراتر از وضع تعرفه می کند.
از جمله تهدیدهای وی علیه کلمبیا در اواخر ژانویه (بهمن ماه) مبنی بر «تحریمهای خزانهداری، بانکی و مالی» در صورت عدم پذیرش هواپیماهای نظامی برای تحویل مهاجران اخراجی.
حال آنکه تمایل دولت ترامپ برای استفاده از چنین تهدیداتی علیه متحدان به این معنی است که وی امیدی به ورود به مذاکره با چین ندارد.
علاوه بر این، پکن و سایر حامیان فرسایش سیستم دلار، به دنبال بهره برداری از این ضعفها خواهند بود.
به عنوان مثال، برای ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه تضعیف دلار حتی از شکست ناتو هم مهمتر است و اظهارات وی از زمان آغاز جنگ در اوکراین خود سندی دال بر این واقعیت است.
الجزیره در بخش دیگری از این مطلب، با یادآوری آنکه سیستم دلار آمریکا هرگز کاملا آمریکایی نبوده، آورده است: بخش عمده ای از این سیستم در اروپا ایجاد شد؛ یعنی زمانی که بانک ها در دهه ۱۹۵۰ شروع به صدور وام به دلار کردند تا نیازها و تقاضای تامین مالی منطقه ای را برآورده کنند.
بنابراین ترامپ با هدف رسیدن به هدف «عظمت را دوباره به آمریکا بازگردان» وحدت سیاست خارجی میان آمریکا و اروپا را برهم می زند و ممکن است ناخواسته سیستم دلاری را که برای دههها مسئول قدرت و عظمت آمریکا بوده را مختل کند.
نویسنده با استناد به موارد یاد شده نتیجه گیری کرده است که تحرکات ترامپ مانند وضع تعرفه و تهدید به الحاق، این سیستم را تضعیف کند.
تهدیدهای ژئوپلیتیک او که هدفش نظم دادن مجدد به نظام پولی است، ممکن است پکن را هم هدف قرار می دهد.
ضمن آنکه این رویکرد می تواند اتحاد اقتصادی واشنگتن با دوستان دیرینه را هم به خطر اندازد.
به باور نویسنده، چنانچه رویکرد ترامپ با موفقیت همراه باشد، می تواند مزایایی از جمله رشد تولید ناخالص داخلی را در پی داشته باشد.
اما خطر اصلی متوجه هژمونی جهانی دلار است که برای اقتصاد ایالات متحده ویرانگر خواهد بود و احتمالا نه تنها باعث تورم بزرگ بلکه رکودی قابل توجه می شود.