اروپا در سیاست بین الملل جایگاهی ندارد
اروپا با از دست دادن جایگاه خود در سیاست جهانی، برای بازپسگیری استقلال خود نیاز به تقویت توان دفاعی و اقتصادی و اتخاذ سیاست خارجی مستقل دارد.

باشگاه خبرنگاران جوان - در سالهای اخیر، اروپا به وضوح جایگاه خود را در سیاست بینالملل از دست داده است.
این قاره که زمانی به عنوان یکی از بازیگران اصلی در عرصه جهانی شناخته میشد، اکنون تحت تأثیر تحولات جهانی و تغییرات چشمگیر در موازنه قدرتها قرار گرفته است.
در حال حاضر، جهان به سمت سه قطبی شدن بین ایالات متحده، چین و روسیه پیش میرود و اروپا دیگر قادر نیست به طور مستقل در عرصه جهانی نقشی اساسی ایفا کند.
در این گزارش، تحلیل وضعیت اروپا در سیاست بینالملل، وابستگی این قاره به ایالات متحده، و چالشهای پیش رو برای بازیابی استقلال سیاست خارجی اروپا بررسی خواهد شد.
جهانی سه قطبی: آمریکا، چین و روسیه
پیش از این، اروپا به عنوان یک قدرت جهانی، به ویژه در زمینههای اقتصادی، سیاسی و نظامی، نقشی تعیینکننده داشت.
اما اکنون، با ظهور قدرتهای جدید و تقویت جایگاه دو قدرت اصلی دیگر یعنی چین و روسیه، این موقعیت دگرگون شده است.
چین به عنوان یک اقتصاد نوظهور و یکی از بازیگران اصلی در عرصه اقتصادی و تجاری جهان، به قدرتی بیرقیب تبدیل شده است.
این کشور با رشد اقتصادی شتابان خود و سرمایهگذاریهای کلان در پروژههای زیرساختی و فناوری، جایگاه ویژهای در نظام بینالملل پیدا کرده است.
چین بهطور خاص با ابتکار «یک کمربند، یک جاده» (Belt and Road Initiative) توانسته است نفوذ خود را در آسیا، آفریقا و حتی اروپا گسترش دهد.
این پروژه که بهعنوان یکی از بزرگترین طرحهای زیرساختی در تاریخ شناخته میشود، شامل ساخت جادهها، پلها، بنادر و دیگر پروژههای زیرساختی است که با هدف تقویت روابط اقتصادی و تجاری چین با کشورهای مختلف در نظر گرفته شده است.
این تحول به نوبه خود موجب تضعیف جایگاه اروپا به عنوان یک بازیگر اصلی در سیاست بینالملل شده است.
از سوی دیگر، روسیه تحت رهبری ولادیمیر پوتین، به شدت تلاش میکند تا نقش خود را در سیاست جهانی احیا کند.
از طریق سیاستهای تهاجمی در منطقه شرق اروپا و همچنین درگیریهای نظامی مانند جنگ در اوکراین، روسیه سعی دارد تا نفوذ خود را در سطوح جهانی گسترش دهد.
در بحران اوکراین، روسیه به وضوح با غرب مقابله کرده و سیاستهای تهاجمی خود را در برابر کشورهای اروپایی و ناتو اعمال کرده است.
این تحولات نشان میدهد که اروپا دیگر قادر نیست به عنوان یک قدرت مستقل در برابر این دو بازیگر جهانی قد علم کند.
تأثیر بحرانهای جهانی بر اروپا
بحرانهای جهانی نیز در تضعیف موقعیت اروپا در سیاست بینالملل نقش زیادی داشتهاند.
بحران مالی جهانی 2008، بحران مهاجرت، و درگیریهای نظامی در خاورمیانه و شمال آفریقا، همه بر روی توانایی اروپا در ایفای نقش مستقل تأثیر گذاشتهاند.
بهویژه بحران مهاجرت که در سالهای اخیر شدت گرفت، موجب بروز اختلافات داخلی در کشورهای اروپایی شد و باعث کاهش وحدت در سیاستهای خارجی اتحادیه اروپا گردید.
بحران اوکراین که از سال 2014 شروع شد و به جنگ فعلی در این کشور منجر شد، نمونه دیگری از بحرانهایی است که اروپا در مواجهه با آنها نتوانسته است به طور مستقل واکنش نشان دهد.
در حالی که کشورهای اروپایی خواستار اقداماتی نظیر تحریمها و افزایش فشار بر روسیه بودند، ایالات متحده به عنوان یک بازیگر کلیدی در این بحران ظاهر شد و بار اصلی سیاستگذاری و تصمیمگیری را بر دوش گرفت.
این امر به وضوح نشان میدهد که اروپا بدون حمایت ایالات متحده، قادر به مقابله مؤثر با بحرانها و چالشهای جهانی نیست.
وابستگی به ایالات متحده: ناتو و سیاستهای نظامی
در این وضعیت جدید، اروپا در حقیقت مجبور است یا به طور کامل به آمریکا وابسته باشد یا در بلندمدت به دنبال راهی برای بازپسگیری استقلال خود باشد.
ایالات متحده، به عنوان بزرگترین قدرت جهانی، همچنان عامل اصلی تعیینکننده در بسیاری از مسائل جهانی است.
روابط تنگاتنگ میان اروپا و آمریکا در بسیاری از حوزهها، به ویژه در زمینههای نظامی و امنیتی، بسیار حائز اهمیت است.
ناتو به عنوان مهمترین اتحاد نظامی بین اروپا و ایالات متحده، نقش حیاتی در حفظ امنیت اروپا دارد.
ناتو همچنان بزرگترین ائتلاف نظامی در جهان است که بیش از 30 کشور را در خود جای داده است.
این سازمان توانسته است به عنوان یک پشتوانه امنیتی برای کشورهای اروپایی در برابر تهدیدات نظامی از جمله تهدیدات روسیه عمل کند.
اما در عین حال، این وابستگی به ایالات متحده باعث میشود که اروپا در بسیاری از تصمیمات نظامی و امنیتی، به ویژه در مقابله با تهدیدات جهانی، توانایی اتخاذ تصمیمات مستقل نداشته باشد.
در واقع، اگرچه برخی کشورهای اروپایی به دنبال تقویت توان دفاعی خود هستند، اما همچنان در شرایط بحرانی به ایالات متحده وابسته هستند.
چالشهای استقلال اروپا
با این حال، در صورتی که اروپا بخواهد استقلال خود را در سیاست بینالملل بازیابد، نیازمند یک تغییر اساسی در رویکردهای سیاسی، اقتصادی و نظامی خود است.
این امر مستلزم همکاری نزدیکتر بین کشورهای اروپایی و ایجاد یک سیاست خارجی و دفاعی مشترک است.
اگر اروپا بخواهد نقشی مستقل در سطح جهانی ایفا کند، باید قدرت نظامی و اقتصادی خود را تقویت کرده و در سیاستهای جهانی به طور مستقل از آمریکا و سایر قدرتهای بزرگ عمل کند.
برای مثال، بهطور مشخص در حوزه دفاعی، اروپا باید تواناییهای نظامی خود را ارتقا دهد تا بتواند در صورت لزوم، به تنهایی از امنیت خود دفاع کند.
اگرچه اتحادیه اروپا از نظر اقتصادی یکی از بزرگترین بلوکهای اقتصادی در جهان است، اما در زمینههای نظامی و استراتژیک هنوز نتوانسته است به یک همافزایی مؤثر دست یابد.
این عدم همافزایی و فقدان یک ساختار دفاعی مشترک باعث شده است که اروپا در بسیاری از بحرانها نتواند بهطور مستقل عمل کند.
آینده استقلال اروپا
در بلندمدت، اروپا باید بر روی تقویت هویت مستقل خود در سیاست بینالملل کار کند.
این به معنای تقویت همکاریهای داخلی بین کشورهای اتحادیه اروپا، ایجاد یک سیاست خارجی مستقل، و تقویت ظرفیتهای دفاعی است.
همچنین، اروپا باید از نظر اقتصادی نیز توان خود را افزایش دهد و به دنبال تنوع منابع انرژی و کاهش وابستگی به کشورهای غیراتحادیه اروپا باشد.
برای این که اروپا بتواند در عرصه جهانی به عنوان یک بازیگر مستقل شناخته شود، نیاز به استراتژیهای بلندمدت و همکاریهای عمیقتر دارد.
برای مثال، بهطور ویژه، اروپا باید از وابستگی به انرژیهای وارداتی از روسیه و سایر کشورها کاسته و به توسعه منابع انرژی پایدار و متنوع بپردازد.
این امر نه تنها به امنیت انرژی اروپا کمک میکند، بلکه این قاره را از فشارهای اقتصادی و سیاسی ناشی از وابستگی به کشورهای غیراروپایی مصون میسازد.
در نهایت، این که اروپا در آینده بتواند جایگاه خود را در سیاست جهانی بهطور مستقل حفظ کند یا بهطور کامل به آمریکا وابسته شود، بستگی به تحولات آینده و اراده کشورهای اروپایی برای پذیرش تغییرات بنیادین در ساختار سیاست خارجی و داخلی خود دارد.
تا زمانی که این تغییرات صورت نگیرد، اروپا همچنان در توازن قدرت جهانی در سایه آمریکا، چین و روسیه قرار خواهد داشت و قادر به اتخاذ تصمیمات مستقل در سطح جهانی نخواهد بود.