خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 28 اسفند 1403
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

نقدی بر نگاه نئوکلاسیک به اقتصاداسلامی - تسنیم

تسنیم | اقتصادی | سه شنبه، 28 اسفند 1403 - 12:12
فعالیت هایی که با رویکرد نئوکلاسیک در حوزه اقتصاد اسلامی انجام می شود، تنها می تواند به عنوان تمرین هایی در بسط قابلیت های تحلیلی اقتصاد نئوکلاسیک تلقی شوند، نه به عنوان اقتصاد اسلامی اصیل.
اقتصاد،اسلامي،نئوكلاسيك،رويكرد،تحليل،مفاهيم،اقتصادي،اقتصاددا ...

گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ پرونده "اقتصاد اسلامی" بخش37 _ بخش قابل توجهی از ادبیات اقتصاد اسلامی، مرهون تلاش اقتصاددانانی است که با تحصیلات آکادمیک در رشته اقتصاد، به تحقیق و تدریس در این حوزه پرداخته‌اند.
این افراد، با بهره‌گیری از دانش اقتصاد مدرن، به تبیین و توسعه مباحث اقتصاد اسلامی کمک کرده‌اند.
آثار آنها، از رساله‌های دکتری تا مقالات و کتب، نشان‌دهنده تنوع و گستردگی تلاش‌ها در این زمینه است.
این اقتصاددانان، طیف گسترده‌ای را تشکیل می‌دهند و از مسلمانان و غیرمسلمانان با انگیزه‌ها و دیدگاه‌های متفاوت تشکیل شده‌اند.
حتی افرادی که لزوماً مسلمان نیستند، به دلیل علاقه و انگیزه پژوهشی، در حوزه اقتصاد اسلامی فعالیت می‌کنند.
این تنوع، به غنای مباحث و رویکردهای موجود در اقتصاد اسلامی افزوده است.
بسیاری از این اقتصاددانان با تحصیلات آکادمیک، با استفاده از دانش اقتصاد مدرن، تلاش کرده‌اند با به‌کارگیری تئوری‌ها و اصول اقتصاد، مفاهیم و موضوعات اقتصادی اسلام را تحلیل کنند.
این اقتصاددانان، عمدتاً از متدولوژی نئوکلاسیک و روش‌های تحلیل نهایی برای بررسی موضوعات اسلامی استفاده کرده‌اند.
آنها موضوع را از اسلام و روش را از اقتصاد گرفته‌اند و به تحلیل اقتصادی مفاهیمی نظیر انفاق، احتکار و رفتار مصرف‌کننده مسلمان پرداخته‌اند.
این رویکرد، در واقع توسعه قلمرو تحلیل اقتصادی نئوکلاسیک است.
همان‌طور که اقتصاددانان دیگر تصمیم به فرزندآوری را با ابزارهای هزینه-فایده تحلیل می‌کنند، این افراد نیز انفاق و قرض‌الحسنه را با همان متدولوژی بررسی می‌کنند و نشان می‌دهند که این رفتارها با اصل حداکثرسازی مطلوبیت در اقتصاد همخوانی دارند یا خیر.
برای مثال، آنها نشان می‌دهند که چون خداوند متعال وعده داده که انفاق و قرض‌الحسنه را چند برابر جبران کند، فرد انفاق‌کننده یا قرض‌دهنده در واقع همان رفتاری را دارد که مصرف‌کننده عقلایی در اقتصاد متعارف انجام می‌دهد.
ورود غیرمسلمانان به حوزه اقتصاد اسلامی نیز با رویکردی خاص قابل توجیه است.
آنها با بهره‌گیری از دستگاه تحلیلی اقتصاد نئوکلاسیک، به بررسی مفاهیم اقتصادی-اجتماعی دین می‌پردازند، بدون آنکه لزوماً نیازی به داشتن عقاید و اخلاق اسلامی داشته باشند.
این رویکرد، اغلب انگیزه‌های ارزشی و تفاوت‌های معنوی را نادیده می‌گیرد.
برای مثال، انگیزه شهادت در راه خدا، با انگیزه سربازی اجباری یا مزدور جنگی، از نظر این اقتصاددانان، صرفاً تفاوت در منافع نهایی را نشان می‌دهد.
تحلیل اقتصادی واژه‌های دینی، با همین رویکرد صورت می‌گیرد.
این تحلیل‌ها، بخشی از ادبیات اقتصاد اسلامی را تشکیل می‌دهند، اما لزوماً به عمق و ابعاد معنوی و ارزشی مفاهیم دینی نمی‌پردازند.
این رویکرد، اگرچه می‌تواند به تبیین برخی ابعاد اقتصادی مفاهیم دینی کمک کند، اما محدودیت‌هایی نیز دارد.
نادیده گرفتن انگیزه‌های ارزشی و تفاوت‌های معنوی، می‌تواند منجر به تحلیل‌های سطحی و ناقص شود.
رویکرد اقتصاددانان به مضامین اقتصادی اسلام، مشابه رویکردی است که در بررسی مباحث مربوط به آموزش، بهداشت، محیط‌زیست و سایر حوزه‌ها به کار می‌رود.
این رویکرد، منجر به شکل‌گیری نوعی از دانش اسلامی اقتصاد می‌شود، که در آن مفاهیم اسلامی در دستگاه تحلیلی اقتصاد جریان اصلی قرار می‌گیرند.
این رویکرد، با «اقتصاد اسلامی» که به دنبال ارائه یک نظام اقتصادی مبتنی بر ارزش‌های اسلامی است، متفاوت است.
در این رویکرد، اقتصاد متعارف و مرسوم، بر مفاهیم اسلامی غلبه دارد.
به عبارت دیگر، قبل از آنکه اسلام محور تحلیل باشد، اقتصاد متعارف و جریان اصلی، مبنای بررسی قرار می‌گیرد.
برای مثال همانطور که اقتصاد مسکن بخشی از اقتصاد نئوکلاسیک است، تحلیل‌های این افراد نیز از اقتصاد جریان اصلی (نئوکلاسیک) جدا نیست.
این به آن معناست که ما با ادبیاتی مواجهیم که به بررسی مفاهیم اسلامی با استفاده از متدولوژی نئوکلاسیک می‌پردازد، و به این ترتیب نمی‌توان آن را با «اقتصاد اسلامی» یکی دانست.
در واقع این، اقتصاد نئوکلاسیک است که به حوزه‌های اسلامی وارد شده، و در مقابل، «اقتصاد اسلامی» به دنبال ارائه یک نظام اقتصادی جامع و مبتنی بر ارزش‌های اسلامی است.
در این رویکرد، متدولوژی نئوکلاسیک بر مفاهیم اسلامی غلبه دارد.
در حالی که در «اقتصاد اسلامی» ارزش‌های اسلامی باید مبنای تحلیل و طراحی نظام اقتصادی قرار گیرند.
این تفاوت در رویکرد، منجر به نتایج و دیدگاه‌های متفاوتی در این دو حوزه می‌شود.
استاد گرانقدر اقتصاد دانشگاه تهران، آقای دکتر حسن سبحانی در کتاب سترگ «ابهام‌زدایی از اقتصاد اسلامی» می‌نویسد:
نکته ظریف بحث در این است که همان‏طور که کسی اقتصاد مسکن را از مباحث اقتصاد نئوکلاسیک جدا نمی‌‏داند قاعدتاً در این ارتباط هم کسی «اقتصاد اسلام» را ، از اقتصاد جریان اصلی یعنی نئوکلاسیک تفکیک و متمایز نمی‌‏کند و این به معنای آن است که هر چند ما به ادبیاتی در «اقتصاد اسلام» با موضوعیت مفاهیم اسلامی و متدولوژی اقتصاد نئوکلاسیک دستیابی پیدا می‌‏کنیم، اما نمی‌توان مدعی «اقتصاد اسلامی» شد؛ یعنی بین «اقتصاد اسلام» با «اقتصاد اسلامی» تمایزات و قلمرو نسبتاً مستقل بسیار معنی‌‏دار و متفاوتی وجود دارد که به‌‏خوبی قابل ادراک می‌‏‏باشد.
به‌‏عبارت دیگر اقتصاد اسلام همان اقتصاد نئوکلاسیک یا جریان اصلی است که در حوزه‏‌های اسلامی ورود کرده است (ص 226).
رویکرد نئوکلاسیک به بررسی مفاهیم اسلامی، به دلیل استفاده از دانش و روش‌های اقتصاد متعارف، برای اقتصاددانان و دانشجویان این رشته جذاب است.
آنها احساس می‌کنند که دانش خود را در تحلیل مسائل اسلامی به کار می‌گیرند.
علاوه بر این، این رویکرد با تأکید بر مدل‌های کمّی و معادلات اقتصادسنجی، برای اقتصاددانانی که این روش‌ها را تنها روش علمی می‌دانند، قابل قبول است.
این شیوه به اقتصاددانان اجازه می‌دهد تا با استفاده از زبان و ابزارهای آشنا، به تحلیل مسائل اسلامی بپردازند و نتایج حاصل را به عنوان تحلیل‌های علمی ارائه کنند.
اما بسیاری از محققان، ادبیات تولید شده با رویکرد نئوکلاسیک را اقتصاد اسلامی نمی‌دانند.
آنها معتقدند که این تحقیقات، به جای غنی‌سازی اقتصاد اسلامی، صرفاً به تقویت و گسترش اقتصاد نئوکلاسیک کمک می‌کنند.
در واقع، این رویکرد، چیزی جز به‌کارگیری ابزارهای اقتصاد نئوکلاسیک در تحلیل مفاهیم اسلامی نیست.
البته اگر این تحقیقات تحت عنوان اقتصاد نئوکلاسیک ارائه شوند، مشکلی وجود ندارد.
اما وقتی تحت عنوان اقتصاد اسلامی قرار می‌گیرند، نگرانی از التقاط و تداخل مفاهیم به وجود می‌آید.
این نگرانی، ناشی از این است که ممکن است مرزهای بین اقتصاد نئوکلاسیک و اقتصاد اسلامی کمرنگ شود و مفاهیم اسلامی در چارچوب اقتصاد نئوکلاسیک تحریف شوند.
به بیان دیگر، ضمن قدردانی از محققانی که با رویکرد نئوکلاسیک به تحلیل اقتصاد اسلامی پرداخته‌اند، بر این باوریم که «اقتصاد اسلامی» را نمی‌توان صرفاً بررسی نئوکلاسیک مفاهیم اسلامی دانست.
علمی نامیده شدن اقتصاد اسلامی، نیازی به این رویکرد ندارد، زیرا ارزش اسلام به علمی بودن یا نبودن آن وابسته نیست.
اقتصاد اسلامی، از درون منظومه منسجم آموزه‌های اسلامی، شامل نظام‌های عقیدتی، فقهی و اخلاقی، با روشی خاص استخراج می‌شود.
تقلیل آن به بررسی نئوکلاسیک، فاصله‌ای عمیق با این رویکرد دارد.
علاوه بر این، تفاوت‌های بنیادین دیگری بین اقتصاد اسلامی و تحلیل نئوکلاسیک ادیان توحیدی وجود دارد که نمی‌توان از آنها چشم‌پوشی کرد.
ادیان توحیدی، جهان‌بینی و ایدئولوژی خود را بصورت «سیستمی» در زندگی پیروانشان جاری می‌کنند.
اقتصاد اسلامی نیازمند رویکردی مستقل است که با توجه به آموزه‌های دینی و ارزش‌های اسلامی، به تحلیل مسائل اقتصادی بپردازد.
رویکرد نئوکلاسیک، اگرچه می‌تواند ابزارهایی برای تحلیل فراهم کند، اما نمی‌تواند جایگزین رویکردی جامع و مبتنی بر ارزش‌های اسلامی شود.
محققان اقتصاد اسلامی دریافته‌اند که باید از شبیه‌انگاری بین تصورات و تصدیقات اقتصاد اسلامی با آموزه‌های علم تجربی مدرن در حوزه اقتصاد پرهیز کنند.
این تمایز، برای حفظ هویت مستقل اقتصاد اسلامی و جلوگیری از التقاط مفاهیم ضروری است.
اگر فعالیت‌هایی با رویکرد نئوکلاسیک در حوزه اقتصاد اسلامی انجام می‌شود، می‌تواند به عنوان تمرین‌هایی در بسط قابلیت‌های تحلیلی اقتصاد نئوکلاسیک تلقی شوند، نه به عنوان اقتصاد اسلامی اصیل.
این رویکرد، به اقتصاددانان اجازه می‌دهد تا با استفاده از ابزارهای آشنا، به تحلیل مسائل اقتصادی اسلامی بپردازند، اما نباید جایگزین رویکردی مستقل و مبتنی بر ارزش‌های اسلامی شود.
+ پرونده اقتصاد اسلامی {اینجا} در پیشگاه خوانندگان قرار دارد.
انتهای پیام/