نوروز و نوروزنامه، خلاصه نمادین جهان ایرانی
نوروز، خلاصه نمادین جهان ایرانی است و نوروزنامه کتابی منسوب به خیام، که در آن نگارنده به درخواست دوستی نیک عهد، به بیان و توضیح آئینهای نوروز پرداخته است.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: نماد یا سمبل ( symbol) پدیدهای است که برخاسته از انتزاع است.
از هنگامی که رشد مغزی انسان او را به مرحلهای رساند که بتواند از نشانههای قابل دیدن امری نادیدنی را درک کند، بر اساس آن شروع به برنامه ریزی و طراحی تاکتیک کرد و آئینها و آداب را بنا گذاشت، دست به رنگ و ابزار برد و طرحی کشید و حجمی ساخت و بر آنها رنگی زد؛ نماد نیز متولد شد.
از خوشبختیِ ما ایرانیان در این سرزمین کهن این است، آنقدر ابزار و اشیای کهن و تاریخی داریم که گردشی مختصر حتی در موزهای کوچک میتواند این نمادها را به صراحت پیش چشم ما بنشاند.
انسان همانطور که یاد گرفت سخن بگوید و بنویسد، آموخت که برای مفاهیم تجریدیِ بدون جسم و صورت، چیزی کلامی یا دیدنی و لمس کردنی را قرارداد کند و بر اساس آن پیام و معنای ذهنی خود را منتقل نماید.
پس شادیِ نادیدنی بدل شد به لبخند دیدنی.
دانشِ نادیدنی بدل شد به کتاب و قلم دیدنی.
رویش نادیدنی بدل شد به برگهای نورسته و شکوفهها و جوانههای دیدنی.
دلیری و دلاوری نادیدنی بدل شد به شمشیر و تیر و کمان دیدنی.
هر نماد مجموعهای مفاهیم و معانی را به دنبال دارد، و کاربرد این نمادها و مفاهیم در ادبیات و هنر و فرهنگ بیشتر از آن است که بتوان در یک کلمه توضیحش داد.
وقتی یک نماد این همه غنی و سرشار است، به سادگی از پس هزاران سال فاصله باز میتواند سربلند کند و جریان قرنها حیات پیوسته بشر یک حوزه تمدنی را به رخ بکشد و مفاهیم انسانی را بازآفرینی کند؛ و نوروز پراست از این نمادها.
حضور این نمادها در مذهب و آئینهای دینی از روزگار کهن تا امروز قابل بررسی است.
نوروزنامه کتابی است منسوب به خیام، که در آن نگارنده به درخواست دوستی نیک عهد، به بیان و توضیح آئینهای نوروز پرداخته است.
طبق آنچه در نوروزنامه آورده شده، آئین پادشاهان ایران اینگونه بوده که در روز نخست سال موبد موبدان پیش شاه میآمد «با جام زرین پر می، و انگشتری، و درمی و دیناری خسروانی، و یک دسته خوید سبز رسته، و شمشیری، و تیر و کمان، و دوات و قلم، و اسپی، و بازی، و غلامی خوب روی» دلایل انتخاب هرکدام از این نمادها برای روزی به اهمیت نوروز که مهمترین جشن آن زمان بوده، در دعایی که موبد موبدان نزد شاه میخواند آشکار میشود: «شها!
به جشن فروردین، به ماه فروردین، آزادی کزین به ردان و دین کیان، سروش آورد ترا دانایی و بینایی به کاردانی، و دیر زی و با خویِ هژیر، و شاد باش بر تخت زرین، و انوشه خور به جام جمشید، و رسم نیاکان در همت بلند و نیکوکاری و ورزش داد و راستی نگاه دار.
سرت سبز باد و جوانی چو خوید، اسپت کامگار و پیروز، و تیغت روشن و کاری به دشمن، و بازت گیرا (و) خجسته به شکار، و کارت راست چون تیر، و هم کشوری بگیر نو، بر تخت با درم و دینار، پیشت هنری و دانا گرامی، و درم خوار، و سرایت آباد، و زندگانی بسیار.»
خوید (جوی تازه سبز شده) به نشانه تازگی و سرسبزی، اسب مرکب بزرگی و قدرت و نشانه پیروزی و استیلا، شمشیر نشانه پیروزی نظامی در مقابل دشمن، باز که پرنده ملازم بزرگان و شاهان بوده در شکار به نشانه بلندی مقام و تسلط شاه از آسمان بر سرزمین، تیر به نشانه راستی کار و سرعت امور، قلم و دوات نشانه روان بودن حکم در داخل قلمرو گسترده، و جوان خوبرو به نشانه همنشین بودن با بخت جوان و گرامی داشتن زیبارویان و حکیمان و دانشمندان و هنرمندان؛ و همه اینها به دست موبد موبدان به بارگاه شاه آورده میشده که مرد دین و خرد بوده و بلندمرتبهترین خردمندان.
این صورت خاص تبریک نوروزی برای شاهان به این دلیل است که وظیفه و خویشکاری او آباد کردن سرزمین و حمایت و حفاظت و تأمین نیازهای مردم بوده است، صورت عمومی نمادهای نوروز آن چیزی است که در نخستین روز سال بر سفره هفت سین (و آئینِ آئینهوار آن در ابتدای پاییز یعنی سفره جشن مهرگان) مینشیند.
نمادهای کلامی مثل نوروزخوانی و دعای خاص تحویل سال و تبریک عید، نمادهای فرهنگی مثل خانه تکانی و جشنهایی نظیر چهارشنبه سوری و دید و بازدید عید و… نیز همگی از لایه لایههای باور و مذهب و اندیشه و آئین و شیوه زندگی مردم این سرزمین برخاسته که هنوز و همچنان زنده و پویاست، و پیوند و مهری عمیق را بین اقوام و گروهها در سراسر کشور و حتی بیرون از مرزهای قراردادی و رسمی بین همه کسانی که با زبان فارسی سخن میگویند برقرار میکند.
و البته که جای شکر دارد که این سرمایه در هم بافته با جان و دل ماست و مهم است که با مهر از آن پاسداری کنیم.