از «صداتو» تا بیمارستان ازنا/ ماجرای یک تصمیم بزرگ+ تصویر
در شبی که مسابقه «صداتو» برگزار شد، هیچ کس گمان نمی کرد که یک جوان یزدی وعده ای بزرگ را عملی سازد، محمد با اهدای جایزه 300 میلیون تومانی و همراهی مردم نیکوکار، بیمارستان ازنا را به تجلی گاه انسانیت تبدیل کرد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از ازنا، محمد مخاطبی، جوانی از یزد شاید هرگز تصور نمیکرد که حضورش در یک مسابقه تلویزیونی، به نقطه عطفی در زندگیاش تبدیل شود؛ نه فقط برای خودش، بلکه برای صدها انسانی که او را هرگز از نزدیک ندیده بودند.
شبی که محمد روی صحنه مسابقه «صداتو» ایستاد، میلیونها تماشاگر پای تلویزیون، شاهد لحظهای بودند که میتوانست مثل بسیاری از دیگر مسابقات، با اعلام برنده و دریافت جایزه به پایان برسد.
اما وقتی مجری از محمد پرسید: «اگر برنده شوی، با جایزه چه خواهی کرد؟»، پاسخ او، پایانی متفاوت برای این داستان رقم زد: تمام آن را صرف کار خیر میکنم، بهیاد برادرم مصطفی.
این جمله، تنها یک پاسخ نبود.
این جمله، تلنگری بود که دلهای بسیاری را به حرکت درآورد، بارقهای بود از نیکی که بهزودی در ابعادی گستردهتر جریان یافت.
گویی عهدی با آسمان بست، عهدی که تنها بر زبان نماند، بلکه در عمل به ثمر نشست.
محمد نه تنها 300 میلیون تومان جایزهاش را بلکه 80 میلیون تومان از پسانداز شخصی و کمک خانوادهاش را نیز به این مسیر اختصاص داد، اما این پایان ماجرا نبود.
موجی از همدلی
او تصمیم گرفت که دیگران را نیز در این مسیر سهیم کند.
در آذرماه 1403، محمد در شبکههای اجتماعی خود از مردم دعوت کرد که اگر تمایل دارند، در این کار خیر او را همراهی کنند.
آنچه اتفاق افتاد، فراتر از انتظار بود.
موجی از محبت و همراهی از سوی مردم به راه افتاد.
افراد بسیاری که حتی محمد را نمیشناختند، به او اعتماد کردند، پیامهای تشویقآمیز نوشتند و این حرکت را به یک جریان همگانی تبدیل کردند.
در عرض تنها هفت روز، بیش از 222 میلیون تومان دیگر به سرمایه اولیه اضافه شد.
تعداد 80 نفر از ایران و 20 نفر از خارج از کشور، در این حرکت نیکوکارانه سهیم شدند.
این پول حالا سرمایهای بود که میتوانست تغییری واقعی در جایی ایجاد کند که به آن نیاز داشت.
محمد مخاطبی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم، با اشاره به آمار دقیق کمکهای مردمی بیان کرد: در فراخوانی 7 روزه، 80 فقره واریزی ریالی به مبلغ 120 میلیون و 200 هزار تومان و 20 فقره واریزی ارزی به مبلغ 2100 دلار استرالیا (معادل 101 میلیون و 800 هزار تومان) جمعآوری شد.
وی ادامه داد: در مجموع مبلغ 222 میلیون تومان به مبلغ 380 میلیون تومان اضافه شد و کل بودجه ما به عدد 602 میلیون تومان رسید و این همدلی، این همراهی، نشان داد که هنوز هم میتوان به انسانیت و نیکوکاری امیدوار بود.
محمد برای اینکه مطمئن شود این مبلغ در جایی درست هزینه میشود، با افراد خبره مشورت کرد.
در نهایت، با راهنمایی رسول خادم، مدیر مؤسسه خیریه «خادمین علی بن ابیطالب (ع)»، بیمارستان امام علی (ع) شهر ازنا بهعنوان محل این کمک انتخاب شد.
نور امید در بیمارستان
این بیمارستان سالها بود که از کمبود تجهیزات رنج میبرد.
بیماران ارتوپدی، بهدلیل نبود امکانات، ناچار بودند برای درمان به شهرهای دورتر بروند.
از سوی دیگر یک دستگاه آمبولانس بیمارستان، بهدلیل نبود بودجه برای تعمیر، دو سال بود که بلااستفاده مانده بود.
وی در این باره گفت: با مدیر مؤسسه خیریه خادمین علی بن ابیطالب (ع)، مشورت کردم و او بیمارستان شهر ازنا را پیشنهاد داد و خانم پسندیده را برای انجام وعدهام معرفی کرد.
بازدید محمد مخاطبی و تیم همراهش از بیمارستان ازنا، لحظهای فراموشنشدنی بود.
دیدن لبخند رضایت بر لبان مسئولان و کادر درمان، گواهی بر ارزش این اقدام خیرخواهانه بود.
وی به جزئیات این بازدید اشاره کرد: قرار مبلغ جمعآوری شده حدود 600 میلیون تومان صرف خرید وسایل و تجهیزات اتاق عمل ارتوپدی بیمارستان ازنا و همچنین ترمیم و تجهیز یک دستگاه آمبولانس این بیمارستان شود که بهعلت نبود بودجه حدود 2 سال در تعمیرگاه متوقف مانده بود.
اسفند 1403 محمد و تیم همراهش به ازنا رفتند.
بازدید از بیمارستان، لحظهای فراموشنشدنی بود.
پزشکان، پرستاران، مسئولان بیمارستان و حتی بیماران، با اشتیاق منتظر بودند.
تجهیزات اتاق عمل ارتوپدی که حالا با این بودجه خریداری شده بود، تحویل بیمارستان ازنا شد.
این تجهیزات، امکان انجام جراحیهای ارتوپدی را در خود این بیمارستان فراهم میکرد، بدون اینکه بیماران مجبور باشند برای یک عمل ساده، کیلومترها سفر کنند.
پلی میان نیکی و نیاز
در کنار این، آمبولانس قدیمی بیمارستان که دو سال بدون استفاده مانده بود، پس از تعمیر و تجهیز، آماده خدمت شد.
حالا بیماران اورژانسی میتوانستند سریعتر و با امکانات بهتر، به مراکز درمانی منتقل شوند.
لحظهای که محمد در کنار این آمبولانس ایستاد و آن را از نزدیک دید، شاید یکی از زیباترین لحظات این سفر بود.
این یک وسیله نقلیه ساده نبود.
این، حلقهای از زنجیره امید بود، پلی بود میان نیکی و نیاز.
مخاطبی در پایان این مسیر گفت: این تنها قدمی کوچک بود، اما داستان به همین جا ختم نشد.
این اقدام فراتر از تجهیزات یک بیمارستان، پیام مهمی برای جامعه داشت.
بسیاری از خیرین، پس از شنیدن این خبر برای کمکهای مشابه اعلام آمادگی کردند، برخی از آنها گفتند که مایلند برای بیمارستانهای دیگر نیز چنین تجهیزاتی تهیه کنند.
این همان موجی بود که محمد، ناخواسته بهراه انداخته بود.
موجی که نشان داد انسانیت، هنوز زنده است.
وی در پایان این سفر، در پاسخ به کسانی که از او درباره احساسش میپرسیدند، تنها یک جمله گفت: من فقط یک وعده را عملی کردم، اما حالا یک شروع از کارهای خیر بهراه افتاده است.
داستان محمد مخاطبی، تنها درباره او نبود.
این داستان درباره تمام کسانی بود که دلهایشان برای هم میتپد.
درباره مردمی که باور دارند، حتی یک قطره مهربانی، میتواند دریایی از امید بسازد.
گزارش از هانیه حقیقی
انتهای پیام/