عابدزاده مثل بوئینگ ۷۴۷ بود
افشین قطبی با اشاره به دوران حضورش در پرسپولیس و تیم ملی فوتبال ایران به مقایسه شرایط این دو برهه پرداخت و به امیر قلعهنویی نیز توصیهای کرد.

به گزارش مشرقز افشین قطبی در گفتوگو با پادکست «دِ ایژین فوتبال شو» درباره تجربه رویارویی با تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۱۹۹۸ با حضور در کادرفنی تیم ملی فوتبال آمریکا اظهار داشت: وقتی آمریکا در جام جهانی ۱۹۹۸ با ایران همگروه شد، با توجه به اینکه آنها در مجامع بینالمللی فوتبال تیمی ناشناخته بودند، استیو سامپسون (سرمربی وقت آمریکا) من را به عنوان استعدادیاب و آنالیزور به کادرفنیاش اضافه کرد که این برایم خیلی مهم بود.
وی ادامه داد: همیشه رؤیای کار در سطح فوتبال ملی را داشتم، به همین خاطر تصمیم گرفتم به این پیشنهاد پاسخ مثبت بدهم.
رویارویی با ایران در جام جهانی لحظهای فوقالعاده احساسی برای من بود چون داشتم به آمادهسازی تیمی کمک میکردم که قرار بود مقابل تیم زادگاهم قرار بگیرد.
به آنها برای خلق برنامه تاکتیکی مناسبی برای رویارویی با ایران کمک میکردم.
آن تیم ملی، تیمی متشکل از بازیکنان بسیار مستعدی بود.
سرمربی پیشین پرسپولیس عنوان کرد: در آن تیم مهدی مهدویکیا حضور داشت که بهترین دفاع راست آن زمان آسیا بود که هم در کارهای هجومی شرکت میکرد و هم خدمات لازم را به تیم ارائه میداد.
آنها همچنین کریم باقری را در خط میانی داشتند که قابلیت کمک به تیم در محوطه جریمه خودی و حریف را داشت و احتمالاً او هم در آن زمان بهترین هافبک آسیا بود.
خداداد عزیزی حضور داشت که بازیکنی خیلی خلاق بود و قابلیت بازی بین خطوط را داشت و میتوانست با دریبل بازیکنان مقابلش وارد محوطه جریمه برای خلق موقعیتی خطرناک شود.
آنها همچنین بهترین تمامکننده آسیا یعنی علی دایی را در ترکیب خود داشتند.
تازه پشت همه اینها یک بوئینگ ۷۴۷ در درون دروازه به نام احمدرضا عابدزاده میایستاد که او هم احتمالاً در آن مقطع بهترین دروازهبان آسیا بود.
قطبی گفت: با این شرایط بازی مقابل ایران چالشی بزرگ برای تیم ملی آمریکا بود و من مدام به بازیکنان و کادرفنی هشدار میدادم که دیدار با ایران خیلی دشوار خواهد شد چون آنها با انگیزه بالایی به مصاف ما میآیند.
تا پیش از اینکه برای انجام بازی وارد زمین شویم اینطور نبود، اما به محض اینکه پایم را در زمین گذاشتم خیلی احساسی شدم چون هواداران ایرانی زیادی را روی سکوها دیدم.
وی اضافه کرد: حس عجیبی بود، یک سمت پرچم ایران در دست هواداران و در سمت دیگر پرچم آمریکا در دست هواداران بود.
من با هر دو طرف ارتباط داشتم چون در یکی از این کشورها (ایران) متولد و در کشوری دیگر (آمریکا) بزرگ شده بودم، به همین خاطر لحظهای بسیار بسیار احساسی اما در عین حال بسیار زیبا بود.
در این شرایط به عنوان یک حرفهای باید کار خود را انجام دهید، اما در واقعاً قلبتان به دو تکه تقسیم میشود چون یک طرف تیم ملی زادگاهتان حضور دارد و در سمت دیگر تیم ملی کشوری که در آن بزرگ شدهاید.
قطبی در خصوص سرمربیگری پرسپولیس اظهار داشت: وقتی این پیشنهاد شد، بهترین فرصت برای من بود که بتوانم برای اولین بار در بالاترین سطح سرمربیگری را تجربه و ایدههای خودم را پیاده کنم، به همین خاطر از آن فرصت استفاده کردم.
تصمیمی بود که خیلی نیاز به فکر کردن نداشت.
گاهی اوقات دنیا شما را به سمتی میبرد که باید در آنجا باشید.
بازگشت به ایران من را بسیار احساسی کرد.
در همان هواپیمایی که در راه تهران بودم، مسافرانی بودند که میدانستند قرار است سرمربی پرسپولیس شوم و در همان جا با هم مکالماتی داشتیم.
سرمربی پیشین پرسپولیس تصریح کرد: وقتی هواپیمایمان در تهران فرود آمد، در فرودگاه هواداران زیادی برای استقبال آمده بودند که در آن بین مادرم هم بود که پس از ۳۰ سال او را میدیدم، پس میتوانید تصور کنید چه احساسی داشتم.
سپس کارم را در پرسپولیس شروع کردم، ما در آن مقطع بهترین تیم را در اختیار نداشتیم و فکر میکنم سپاهان در آن مقطع تیم بهتری داشت، اما پویایی خوبی در تیم داشتیم و در کنارش رئیس باشگاه آقای کاشانی کارش را به خوبی انجام میداد، کسی که به من خیلی کمک کرد تا در تیم جا بیفتم و فضایی را ایجاد کرد که به من اجازه میداد تیمی متحد داشته باشم.
قطبی گفت: تیم ما در ۱۸ بازی بدون شکست بود و فوتبالی بسیار جذاب و هجومی ارائه میدادیم.
میتوانستید ببینید که هواداران پرسپولیس در کل کشور پشت تیم خود هستند و پرسپولیس تیمی مردمی شده بود.
در آن مقطع فیفا از ما ۶ امتیاز کسر کرد.
در چنین شرایطی رقابت برای کورس قهرمانی را باید تمام شده دانست و به نوعی رؤیای ما برای قهرمانی نقش برآب میشد، اما اولین تمرین بعد از آن کسر امتیاز را به یاد دارم که بازیکنانم را جمع کردم و با نگاه به چشمان آنها گفتم که ما قهرمان لیگ خواهیم شد.
فکر میکنم اعتماد به نفسی که در آن لحظه از خودم نشان دادم، خیلی به بازیکنان کمک کرد تا با هم متحد شوند.
در واقع انجام این کار و الهامبخشی به بازیکنان برای ارائه بهترین عملکردشان عملاً غیرممکن بود، اما ما با گلی که در وقتهای تلفشده آخرین بازی فصل مقابل سپاهان به ثمر رساندیم، قهرمان لیگ شدیم.
وی درباره تجربه مربیگریاش در تیم ملی فوتبال ایران یادآور شد: هر کسی که در حرفه مربیگری مشغول به کار است، نهتنها رؤیای مربیگری در بالاترین سطح را دارد، بلکه رؤیای هدایت یک تیم ملی را نیز خواهد داشت و چه بهتر از اینکه سرمربی تیم ملیای شوی که در آن متولد شدهای.
سرمربیگری تیم ملی ایران رؤیای من بود، درست همانند رؤیایی که در زمانی که بازیکن بودم، داشتم و متأسفانه محقق نشد، اما وقتی فرصت مربیگری تیم ملی ایران پیش آمد، لحظهای تردید نکردم و برایم مهم نبود که وضعیت در ایران به چه صورت است و چه چالشهایی در پیش دارم و بلافاصله آن پینشهاد را قبول کردم.
قطبی افزود: تیم ملی در آن مقطع جایگاه خوبی نداشت، تیم در رده چهارم -جدول ردهبندی مرحله انتخابی جام جهانی ۲۰۱۰ - بود و باید در ۱۲ روز سه بازی انجام میدادیم که دو دیدار خارج از خانه بود.
چالشهای کار من در آن مقطع با توجه به اتفاقات دشوارتر شد چرا که تیم ملی در حالی پا به بازی آخر در خانه کره جنوبی گذاشت که تیم به نوعی دودسته شده بود.
با تمام این شرایط ۸۱ دقیقه با نتیجه یک بر صفر از کره پیش بودیم و حتی پیش از به ثمر رسیدن گل تساوی کره، شانس به ثمر رساندن گل دوم را هم داشتیم، اما بازی در نهایت با نتیجه یک-یک تمام شد.
سرمربی پیشین تیم ملی خاطرنشان کرد: در آن زمان AFC مسابقات پایانی را به خاطر تفاوت زمانی در قاره بزرگ آسیا همزمان برگزار نمیکرد و ما باید منتظر نتیجه بازی عربستان و کره شمالی میماندیم.
اگر آن دیدار برنده داشت، شانس بازی در پلیآف را داشتیم، اما آن بازی با نتیجه مساوی تمام شد و شانس رسیدن به جام جهانی را از دست دادیم.
این یکی از بزرگترین ناامیدیهای زندگی من بود چون واقعاً میخواستم به خاطر مردم ایران به آن جام جهانی برویم و فکر میکنم اگر این اتفاق میافتاد، مردم به خاطر اختلافاتی که بر سر انتخابات داشتند، دوباره با هم متحد میشدند.
به گزارش تسنیم قطبی درباره اینکه مشکلی اصلی فوتبال ایران چیست، گفت: به اعتقاد من فوتبال آینهای از جامعه است، چالشهای درون جامعه، چه اقتصادی باشد، چه شادی اجتماعی به نوعی در تیم ملی منعکس میشود.
بازیکنان بزرگی در تاریخ فوتبالمان داریم که در حال حاضر برخی از آنها در تیمهای مختلفی در سطح جهان مشغول به بازی هستند.
از دروازهبان گرفته تا مهاجم؛ همیشه بهترین و مستعدترینها را در آسیا داشتهایم.
وی همچنین در خصوص سرمربی فعلی تیم ملی تأکید کرد: امیر قلعهنویی مربی بسیار موفقی در سطح باشگاهی بوده چون میداند که چطور در فرهنگ ورزشی ایران به موفقیت برسد و میداند چه بازیکنانی را به این منظور باید به خدمت بگیرد و چگونه برای گرفتن نتایج رفتار کند.
باید به قلعهنویی بابت کاری که در تیم ملی کرده، تبریک بگوییم، شاید تیم ملی آنطور که همه میخواهند بازی نمیکند، شاید تیم او با روش تاکتیکی خیلی پیچیدهای بازی نمیکند، اما نتایج لازم را با تیم به دست آورده و در حال حاضر مربیان با نتایجی که کسب میکنند، قضاوت میشوند.
قطبی گفت: امیر قلعهنویی باید روی آمادهسازی و پیچیدگی تاکتیکی تیمش برای جام جهانی ۲۰۲۶ کار و از متخصصان در حوزههای مختلف استفاده کند چون او میداند که تیم و بازیکنانش را چطور مدیریت کند و این را قبلاً نشان داده است.
تا زمانی که فدراسیون از او حمایت میکند، مردم و بازیکنان هم باید از او حمایت کنند که بتواند با تیم ملی به موفقیت برسد.
سرمربی پیشین تیم ملی ادامه داد: قلعهنویی در رسانهها گفته بود که مایل است در کادرفنیاش حضور داشته باشم، اما با من صحبتی نکرد.
شاید او فکر میکرد که با توجه به محبوبیتم بین مردم، بتواند مردم را برای حمایت از تیم متقاعد کند و تجربه بینالمللی من هم بتواند به تیمش کمک کند، اما هرگز فرصتی نشد که با او صحبت کنم تا متوجه شوم چرا اسم من را در صحبت با رسانهها با میان آورد.
همیشه میخواهم سرباز فوتبال ایران باشم، از بازیکنان ایرانی و از تیمهای ایرانی حمایت کنم، اما نمیخواهم از اسم و شهرتم برای منافع شخص دیگری استفاده شود چون فکر میکنم این درست نیست.
باید ببینیم در آینده چه میشود چون تازه ۶۱ سال سن دارم و قلباً احساس جوانی میکنم.
همچنان برای کار مجدد خیلی انگیزه دارم و در این سن به خاطر تجربیاتی که در زندگی و در فوتبال در سراسر جهان کسب کردهام، در بهترین نسخه خودم هستم.
قطبی در مواجهه با این پرسش که «مربیگری پرسپولیس سختتر بود یا تیم ملی ایران؟»، گفت: هر حرفهای چالشهای خاص خودش را دارد.
مربیگری پرسپولیس برای من آسانتر بود چون حمایت لازم را حس میکردم و در آنجا یک جامعه هواداری بزرگی پشت من بودند و به من عشق، انگیزه و انرژی زیادی میدادند، به طوری که حتی با وجود کسر ۶ امتیاز، باور داشتم که میتوانیم با آن عشق و انرژی که به من میدادند، به موفقیت دست پیدا کنیم.
مربیگری در تیم ملی برایم دشوارتر بود چون در آن مقطع ایران با چالشهای سیاسی دست و پنجه نرم میکرد.
در آن موقع به عنوان سرمربی تیم احساس تنهایی میکردم و با خودم میگفتم با این شرایط و بدون حمایت لازم چطور باید تیم را مدیریت و رهبری کنم و آن را چطور باید به جایگاه موردنظر برسانم.