خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

جمعه، 29 فروردین 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

ایران از لیبی عبور کرده است

مشرق | سیاسی | چهارشنبه، 20 فروردین 1404 - 18:06
کارشناسان ایرانی معتقدند ایران هرگز پای مدلی مشابه لیبی نمی‌رود، چراکه تجربه آن کشور نشان داد توافق بدون ضمانت اجرایی می‌تواند خطرناک باشد.
ايران،مذاكرات،توافق،آمريكا،غيرمستقيم،مذاكره،توافقي،داخلي،عما ...

به گزارش مشرق، مذاکرات غیرمستقیم ایران و ایالات متحده در عمان بار دیگر صحنه دیپلماسی خاورمیانه را در کانون توجه قرار داده است.
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در کنار بنیامین نتانیاهو در کاخ سفید از «گفت‌وگوهای مستقیم و سطح بالا» با ایران خبر داد؛ اما مقامات ایرانی این روایت را به ‌صراحت رد کرده و بر غیرمستقیم بودن مذاکرات تأکید کردند.
این اختلاف در توصیف ماهیت مذاکرات، نشانه‌ای آشکار از فضای بی‌اعتمادی میان دو طرف است.
با توجه به شرایط حساس منطقه‌ای و فشارهای بین‌المللی، این مذاکرات اهمیت استراتژیک قابل‌توجهی دارد.
تفاوت روایت‌ها؛ شکاف در فهم دیپلماتیک
اظهارات ترامپ مبنی بر مذاکره مستقیم با ایران، بیش از آنکه واقعیت عملی داشته باشد، به نظر می‌رسد در راستای نمایش اقتدار و تحمیل روایت باشد.
در مقابل، مقامات ایرانی با صراحت بر غیرمستقیم بودن گفت‌وگوها و میانجیگری عمان تأکید کرده‌اند.
این اختلاف نه‌تنها از نظر فنی مهم است، بلکه بیانگر دو دیدگاه متفاوت نسبت به روند دیپلماتیک است؛ جایی که آمریکا به دنبال بهره‌برداری رسانه‌ای و سیاسی است، ایران تلاش دارد با کنترل چارچوب مذاکرات، مانع از فشار یا تحمیل خواسته‌ها شود.
تحلیل ساختار مذاکرات و سطح نمایندگان
نکته مهم در این مذاکرات، ناهم‌سطحی نمایندگان دو طرف است.
ایران با اعزام وزیر امور خارجه (سید عباس عراقچی) سطح رسمی و بالایی برای گفت‌وگو قائل شده، درحالی‌که آمریکا از فرستاده ویژه خود در امور خاورمیانه (استیو ویتکاف) استفاده کرده است.
این ترکیب نشانگر دو نکته است؛ نخست، عدم تمایل آمریکا به وارد شدن به یک توافق الزام‌آور مشابه برجام در کوتاه‌مدت و دوم، جدیت ایران در پیگیری رفع تحریم‌ها و صیانت از منافع ملی، ولو از طریق مسیر غیرمستقیم.
اهداف اعلامی و پنهان؛ تقابل یا تعامل؟
ترامپ به صراحت اعلام کرده که ایران نباید به سلاح هسته‌ای دست یابد و از «خطر بسیار زیاد» در صورت شکست مذاکرات سخن گفته است.
این تهدیدات از یک‌سو فشار سیاسی محسوب می‌شود و از سوی دیگر نشان‌دهنده آن است که آمریکا به ‌دنبال گرفتن امتیازات حداکثری بدون ارائه تضمین‌های مشخص است.
در مقابل، ایران بر حق مشروع خود در برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای، ضرورت رفع تحریم‌ها و عدم پذیرش پیش‌شرط تأکید دارد.
نقش عمان و میانجیگری فعال
عمان بار دیگر نقش سنتی خود را به‌عنوان میانجی قابل اعتماد در خلیج فارس بازی می‌کند.
این کشور با توجه به بی‌طرفی نسبی و سابقه موفق در مذاکرات گذشته (نظیر زمینه‌سازی برای برجام) گزینه‌ای مناسب برای تسهیل گفت‌وگوهای حساس محسوب می‌شود.
میانجی‌گری فعال بدر البوسعیدی، وزیر امور خارجه عمان می‌تواند در کاستن از تنش‌ها و هدایت مذاکرات به سوی راه‌حل‌های قابل قبول برای دو طرف، نقش کلیدی ایفا کند.
چالش‌ها و ملاحظات اصلی پیش‌رو
دو طرف فاقد اعتماد متقابل هستند.
ایران از تجربه خروج آمریکا از برجام در دوران ترامپ آسیب دیده و آمریکا نیز نسبت به تعهدات ایران در زمینه‌های منطقه‌ای و موشکی نگران است.
حضور هم‌زمان نتانیاهو در کنار ترامپ و تلاش برای تأثیرگذاری بر ساختار توافق احتمالی، عامل تنش‌زای دیگری است.
ایران صراحتا تاثیرگذاری اسرائیل در روند مذاکرات را رد می‌کند.
درحالی‌که آمریکا خواهان توافقی «قوی‌تر از برجام» است، ایران اعلام کرده که هیچ توافقی را نمی‌پذیرد که منجر به محدودیت‌های بیشتر یا کاهش دستاوردهای هسته‌ای‌اش شود.
گفته می‌شود پنجره زمانی برای حصول توافق بسیار کوتاه است.
این موضوع می‌تواند از منظر سیاسی به ترامپ در آستانه انتخابات کمک کند؛ اما از دید ایران، عجله در امضای توافق بدون تضمین اجرایی، خطای راهبردی خواهد بود.
سناریوهای پیش رو
با توجه به تحلیل‌های مختلف در ادامه به بررسی سناریوهای احتمالی مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان و تأثیرات هر سناریو بر پرونده هسته‌ای، وضعیت تحریم‌ها و معادلات منطقه‌ای پرداختیم.
سناریوی اول؛ دستیابی به توافق موقت و محدود
در این سناریو، دو طرف به توافقی موقت و محدود دست می‌یابند؛ مشابه آنچه در مذاکرات پیش از برجام (توافق ژنو ۲۰۱۳) رخ داد.
این توافق می‌تواند شامل توقف برخی فعالیت‌های هسته‌ای خاص در ازای آزادسازی محدود دارایی‌ها یا تعلیق برخی تحریم‌های مشخص باشد.
در حوزه هسته‌ای، ایران احتمالا غنی‌سازی را در سطح مشخصی متوقف کرده یا محدود می‌کند و ممکن است نظارت‌های آژانس را بپذیرد؛ اما بدون امضای یک توافق بلندمدت.
در حوزه تحریم‌ها، برخی از تحریم‌های بانکی یا نفتی می‌توانند برای یک بازه مشخص معلق شوند؛ این موضوع تأثیر محدود اما مثبت بر بازار ارز و اقتصاد داخلی خواهد داشت.
در معادلات منطقه‌ای، احتمال کاهش تنش میان ایران و برخی بازیگران منطقه‌ای وجود دارد؛ اما رژیم صهیونیستی با چنین توافقی مخالفت خواهد کرد و ممکن است اقدامات بی‌ثبات‌کننده‌ای انجام دهد.
برای آمریکا و ترامپ این توافق به‌عنوان یک دستاورد تبلیغاتی در آستانه انتخابات معرفی خواهد شد، بدون آنکه هزینه‌های توافق بلندمدت بر آن مترتب شود.
سناریوی دوم؛ شکست مذاکرات و بازگشت به سیاست فشار حداکثری
اگر مذاکرات حتی در سطح محدود هم به نتیجه نرسد، این سناریو فعال می‌شود؛ ترامپ مجددا سیاست فشار حداکثری را در پیش خواهد گرفت.
سیاستی که البته قبلا هم ثابت شده شکست خورده است.
سناریوی سوم؛ توافق جامع جدید با چارچوبی متفاوت از برجام
در این سناریو که فعلا دور از دسترس به نظر می‌رسد، دو طرف به ‌تدریج از مذاکره غیرمستقیم به گفت‌وگوی مستقیم می‌رسند و توافقی جدید امضا می‌شود.
مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم؟
وقتی ترامپ به ایران نامه نوشت و دو مسیر پیش روی ایران گذاشت (جنگ یا مذاکره) هیچ وقت تصور نمی‌کرد ایران راه سوم را انتخاب کند.
ترامپ به ظن خود تصور می‌کرد هر انتخابی که ایران داشته باشد به ضرر ایران تمام خواهد شد.
اگر ایران مذاکره را می‌پذیرفت عملا گزاره ترس ایران تثبیت می‌شد و مناسبات منطقه‌ای و محور مقاومت نسبت به ایران تغییر می‌کرد و اگر ایران جنگ را انتخاب می‌کرد (هرچند جنگی شکل نمی‌گرفت) فشار افکار عمومی داخل ایران علیه حاکمیت افزایش پیدا می‌کرد و رویکرد فتنه داخلی با شدت بالاتر جلو می‌رفت.
ایران هوشمندانه با طرح مسأله مذاکره غیرمستقیم هر دو ابزار را از دست آمریکایی‌ها گرفت تا هم بتواند ابزارهای قدرت نرم و سخت خود را حفظ کند، هم پیام داخلی و خارجی صادر کند که اهل گفت‌وگو است و هم روند سازمان‌دهی فتنه داخلی مبتنی بر القای فضای جنگی در داخل را خنثی کند.
ترامپ تصور نمی‌کرد ایران بتواند از زمین بازی طراحی شده آمریکا خارج شود و بازی جدیدی را طراحی کند.
بسیاری از غرب‌گراهای داخلی هم از شرایط پیش آمده دچار این نگرانی شدند که تمام زور و تهدیدها نهایتا منجر به عقب‌نشینی آمریکایی‌ها شد و هیچ اقدامی در میدان صورت نگرفت.
ترامپ در شرایط فعلی مجبور است برای حفظ ظاهر هم که شده تصویرسازی جدیدی در صحنه جهانی ایجاد کند که در آن تصویر ایران مجبور به پذیرش مذاکرات مستقیم شده و قدرت آمریکایی‌ها علیه ایران جواب داده است!
اولا باید توجه کرد مناقشات ایران و آمریکا اساسی است و مسائل بنیادین میان دو کشور وجود دارد؛ اما در موضوعات و مصادیق مشخص همیشه در ادوار مختلف امکان گفت‌وگوهای غیرمستقیم وجود داشته است.
دوما مبنای غیرمستقیم بودن مذاکرات نیز از همین مناقشات بنیادین نشأت می‌گیرد و ایران با غیرمستقیم کردن مذاکرات یک پیام دیپلماتیک صادر کرد و نشان داد اعتمادی به آمریکایی‌ها وجود ندارد؛ اما همچنان اجازه نخواهد داد وجهه جهانی و داخلی ضد مذاکره از ایران ساخته شود.
اساسا هدف آمریکایی‌ها از مذاکره خود مذاکره است.
یعنی بنا نیست نتیجه مشخصی از مذاکرات حاصل شود و صرف اینکه نمایندگان دو کشور دور یک میز بنشینند می‌تواند برای آمریکایی‌ها یک برد دیپلماتیک تلقی شود.
ایران در گام اول باید بتواند هدف آمریکایی‌ها از ضدمذاکره خواندن ایرانی‌ها را خنثی کند و پس از آن مشت آمریکایی ها را از قصد و هدفشان برای شکل دادن یک میز مذاکره دوجانبه باز کند.
سوما صحنه مذاکرات، برد جهانی و بین‌المللی خواهد داشت.
مخاطب این دور از مذاکرات غیرمستقیم تمام جهان خواهند بود و ناظران جهانی بعد از مذاکرات می‌توانند قضاوت دقیقی از میزان قابل اعتماد بودن آمریکایی‌ها داشته باشند.
اینجا آوردگاه مهمی برای دیپلمات‌های دو کشور خواهد بود.
واقعیت صحنه بین‌الملل نیز حاکی از سرعت بسیار بالای تحولات و پیچیدگی بی‌نظیر شرایط پیش آمده است.
در چنین شرایطی تفکر هوشمندانه و مدیریت راهبردی نیز باید مطابق با تحولات جدید اقدامات مبتکرانه و جدیدی را در پیش گیرد.
آیا ترامپ به ‌دنبال «شو» است یا توافق واقعی؟
بسیاری از تحلیلگران با تردید به این مذاکرات نگاه می‌کنند.
به باور آن‌ها، دونالد ترامپ همواره علاقه‌مند به تصویرسازی رسانه‌ای و تولید لحظه‌های تاریخی است تا دستیابی به یک توافق واقعی.
تجربه دیدار او با رهبر کره شمالی در سنگاپور نیز نشان داد که دستاوردهای نمادین برای ترامپ اولویت دارند.
به گفته برخی از تحلیلگران بین‌الملل؛ «ترامپ بیشتر به عکس یادگاری علاقه دارد تا حل ریشه‌ای بحران‌ها؛ اما در صورت فشار داخلی و نیاز به پیروزی در سیاست خارجی، شاید این‌بار پای توافق واقعی بایستد.»
تفاوت این مذاکرات با برجام
یکی از مهم‌ترین تفاوت‌ها، ساختار دوطرفه مذاکرات است.
درحالی‌که مذاکرات برجام با حضور گروه ۵+۱ (آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، بریتانیا و آلمان) انجام می‌شد، این دور از گفت‌وگوها صرفا میان ایران و آمریکا انجام خواهد شد.
عباس عراقچی در همین‌باره گفته است: «دور اول مذاکرات غیرمستقیم خواهد بود.
اگر ببینیم که آمریکا جدی است و به آنچه می‌گوید عمل می‌کند، در دور بعد وارد مذاکره مستقیم می‌شویم.»
آیا ایران پای توافقی مثل لیبی می‌رود؟
سخنان اخیر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل که ایران را به پذیرفتن توافقی شبیه به مدل لیبی تشویق کرده بود، با واکنش شدید کارشناسان روبه‌رو شده است.
بسیاری این مدل را معادل «خلع سلاح کامل در برابر وعده‌های مبهم» می‌دانند که در نهایت منجر به سقوط حکومت قذافی شد.
کارشناسان ایرانی معتقدند ایران هرگز پای مدلی مشابه لیبی نمی‌رود، چراکه تجربه آن کشور نشان داد توافق بدون ضمانت اجرایی می‌تواند خطرناک باشد.
تحلیلگران می‌گویند: «ایران به ‌دنبال توافقی واقعی، مرحله‌بندی‌شده و تضمین‌دار است؛ نه یک نمایش بی‌سرانجام یا تعهدات یک‌طرفه.»
منبع: روزنامه صبح نو