عواملی که ایران را به مذاکره با آمریکا تشویق کرد؛ از واقعه ۷ اکتبر تا وضعیت اقتصادی کشور
روزنامه دنیای اقتصاد عواملی را که باعث شد ایران به مذاکره با آمریکا رضایت دهد برشمرده است.

کد خبر: 707054 | ۱۴۰۴/۰۱/۲۰ ۱۸:۰۰:۰۰
روزنامه دنیای اقتصاد عواملی را که باعث شد ایران به مذاکره با آمریکا رضایت دهد برشمرده است.
به گزارش دنیای اقتصاد، در بخشهایی از این گزارش میخوانید:
حضور ترامپ هم تعارض بین ایران و آمریکا را به اوج رساند و هم فرصت بیسابقهای برای مصالحه بین این دو کشور فراهم ساخت.
از یکسو، به نظر میرسد رویارویی چند دههای بین ایران، به عنوان بزرگترین قدرت بالقوه منطقه، و آمریکا، بهعنوان بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی جهان، به نقطهای بحرانی رسیده و بعید است بیش از این بتواند مانند سابق ادامه یابد.
در کنار این رویارویی طولانیمدت در یکی از نقاط ژئوپلیتیک مهم جهان، عوامل متعدد دیگری نیز در این مقطع زمانی وارد معادله شده و رفع کامل بحران یا کاهش موثر سطح تنش را الزامی کردهاند.
یکی از این عوامل واقعه ۷اکتبر بود که سیاست جدیدی را در دستور کار آمریکا و اسرائیل قرار داد و تاکنون پیامدهای مهمی مانند تضعیف متحدان منطقهای ایران، فروپاشی دولت بشار اسد، حملات گسترده به داراییهای نظامی سوریه، تلاش برای تبدیل سوریه به حیاط خلوت اسرائیل و حتی تلاش برای حذف ترکیه از سوریه را به دنبال داشته است.
در پی این اتفاقات دورانساز، اینگونه به نظر میرسید که اسرائیل و آمریکا برای تکمیل این راهبرد جدید در موضعی تهاجمی در قبال ایران قرار گرفتند.
موقعیت ترامپ بهعنوان یک رئیسجمهور قوی در آمریکا، همسویی کامل او با راست افراطی در اسرائیل، همراهی دموکراتهای آمریکا و نیز همسویی اروپا با آمریکا در ارتباط با ایران مزید بر علت شد.
نکته مثبت برای ایران این بود که ترامپ اگرچه ایران را به حمله نظامی تهدید کرد، اما برخلاف برخوردهای تند و توهینآمیزی که با رهبران کشورهای اروپایی و کانادا و...
داشته، در قبال ایران و مقامات ایرانی لحن عمدتا مودبانهای داشته است.
بهعلاوه، قرار داشتن کاخسفید و کنگره در دست جمهوریخواهان عامل مهمی در جهت تسهیل یک توافق جامع بین ایران و آمریکا و حتی تصویب چنین توافقی به عنوان یک عهدنامه الزامآور در مجلس سناست.
با توجه به یکپارچگی قدرت در آمریکا، دولتهایی مثل اسرائیل و عربستان به این دلیل و دلایل دیگر نمیتوانند همچون ۱۳۹۴ در کار توافق اخلال کنند.
همچنین، ترامپ که در تحلیل نهایی مایل به تمرکز بر چین است، ترجیح میدهد هرچه زودتر با حل مسائل فرعی بر چین متمرکز شود.
این گرایش میتواند او را در ارتباط با خاورمیانه عملا در مسیر راهبردی که «توازن از راه دور» (offshore balancing)خوانده میشود، قرار دهد.
او اگرچه مقید به هیچ دکترین یا راهبرد خاصی نیست و عمدتا نوعی «منطق معاملاتی» بر کردارش حاکم است، اما ظاهرا ترجیح میدهد که مداخلهاش در خاورمیانه از راه دور، بدون جنگ و از طریق تکیه بر دو، سه کشور بزرگ منطقه باشد.
این رویه میتواند در صورت توافق با ایران او را در جهت کاهش حضور آمریکا در منطقه قرار دهد.
عامل مهمی که ایران را در جهت پذیرش مذاکره با هدف رفع تنش با آمریکا تشویق کرد، شرایط اقتصادی و اجتماعی در ایران است.
وضعیت کنونی ایران با دوره چهارسال اول ترامپ متفاوت است.
در آن دوره ایران بر اثر اجرای دو، سهساله برجام همچنان منابع و ذخایر قابلتوجهی در اختیار داشت.
در طول چهارسال دولت اول ترامپ و بهرغم خروج او از برجام دلار تنها حدود ۲۰هزار تومان گرانتر شد.
در حالی که طی دوماه و نیم اول دولت دوم ترامپ، دلار بیش از ۳۰هزار تومان افزایش قیمت داشته است.
شرایط کنونی کشور از نظر میزان ناترازیها در حوزههای مختلف اصلا قابل مقایسه با شرایط سال ۱۴۰۰ نیست.
افزایش مستمر این ناترازیها و دورنمای نهچندان روشن در این زمینه دولت را با دشواریهای فزایندهای مواجه ساخته است.
اینکه با صرف اعلام شروع مذاکره (روز سهشنبه ۱۹ فروردین۱۴۰۴) بورس تهران سبزپوش شد و قیمت دلار کاهش یافت، قابلتوجه است.