نویسندهای که اگر نمینوشت مغزش را منفجر میکرد - تسنیم
ماریو بارگاس یوسا غول ادبیات امریکای لاتین و برنده نوبل ادبیات در سن 89 سالگی درگذشت .

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنی، ماریو بارگاس یوسا نویسنده سرشناس ادبیات آمریکای لاتین، روزنامهنگار و سیاستمدار اهل پرو در سن 89 سالگی در زادگاهش درگذشت.
این برنده جایزه نوبل ادبیات، از پایههای جنبش بوم در ادبیات آمریکای لاتین به شمار میرفت که تاکنون جوایز ادبی بسیاری و در رأس آنها نوبل ادبیات را به خود اختصاص داده است، آخرین رمان یوسا با عنوان «سکوتم را به شما تقدیم میکنم» در ماههای پایانی 1403 توسط نشر برج در ایران منتشر شده است.
او در مصاحبهای در سال 1990 گفته بود: «بیتردید اگر نمینوشتم، مغزم را منفجر میکردم».
غول ادبیات آمریکای لاتین در 28 مارس 1936 در شهر آرکیپا واقع در جنوب پرو به دنیا آمد.
فعالیت ادبی خود را در همان سالهای تحصیل در دانشگاه سنمارکوس و زمانیکه با دو روزنامه در پرو همکاری میکرد، آغاز کرد.
او در سال 1957 اولین داستانهای کوتاه خود را بهنام سردستهها و پدربزرگ نوشت.
اولین رمان یوسا با نام «زندگی سگی» در سال 1963 به انتشار رسید.
داستانی که از تجربیات ماریو بارگاس یوسا در مدرسه نظامی لئونسیو پرادو برگرفته شد.
نقد فضای تیره اجتماعی و جو آزاردهنده مدرسه و تشکیلات نظامی محتوای کتاب را تشکیل داده بود و ظرفیتهای تکنیکی قلم یوسا اولین رمانش را با موفقیتی چشمگیر همراه کرد.
انتشار این کتاب البته با انتقاد شدید ژنرالهای نظامی همراه شد.
آنها این نگاه منتقدانه یوسا که برگرفته از دوره حضور خود او در مدرسه نظامی بود را برنتافتند و اثر را حاصل ذهنی منحط خواندند و حتی بعضا به توطئه اکوادور برای تضعیف ارتش پرو نسبت دادند.
یکی از اتقاقهای مهم زندگی یوسا دیدار و آشنایی او با مارکز از نزدیک بود که اولین بار در زمان حضورش در کاراکاس برای دریافت جایزه منتقدین رخ داد.
رابطه یوسا و مارکز فرازونشیبهای بسیاری داشت تا آنجا که به درگیری فیزیکی نیز کشیده شد.
یوسا فعالیتهایی نیز در سیاست داشت و تا آنجا در سیاست پیش رفت که نامزد انتخابات ریاست جمهوری پرو در سال 1990 شد، انتخاباتی که در آن از رقیبش آلبرتو فوجیموری شکست خورد.یوسا
مهمترین دستاورد زندگی یوسا دریافت نوبل ادبیات در سال 2010 است.
وی پیش از آن و در سال 1995 برنده جایزه سروانتس شد؛ مهمترین جایزهای که تنها به نویسندگان اسپانیاییزبان تعلق میگیرد.
او همچنین در سال 1996 جایزه صلح آلمان را به خود اختصاص داد.
این نویسنده کهنهکار لاتینتبار که بیشک یکی از مهمترین اصحاب قلم در آمریکای لاتین و جهان ادبیات بود، در دانشگاه پرینستون تدریس میکرد و موضعگیریهای سیاسی بسیاری داشته است، از مهمترین موضعگیریهای سیاسی یوسا میتوان به مواضع او علیه نتانیاهو اشاره کرد، او سال گذشته هنگامی که از دنیای رمان خداحافظی میکرد، گفت: «معتقدم در روزگار ما اطلاعات کارکرد بسیار چشمگیری دارد.
تقریبا 50 سال پیش، جنگها بیپایان بودند و راهی برای خاتمه دادن به آنها وجود نداشت زیرا اطلاعات به این سرعت و گستردگی در دسترس تودهها قرار نمیگرفت.
در حال حاضر امکانات فراوانی وجود دارد، گرچه همیشگی نیست.
آرمانشهر فرهنگی یک سادهلوحی است و نمونه آن را میتوانیم در نمونههای بسیاری ببینیم.
پوتین جنگ را به اوکراین کشانده است و به نظر نمیرسد آماده مذاکره باشد، ...امیدوارم اینطور بنجامین نتانیاهو، طبع وحشیگریاش را مهار کند و دست از قتل عام فلسطینیها بردارد.»
با این حال یوسا را نمیتوان از جمله نویسندگان ضد اسرائیلی دانست، یوسا در سال 2005 به همراه دخترش مورگانا به فلسطین و اسرائیل سفر کرد، حاصل این سفر او گزارشی بود از وضعیت روابط بین دو کشور، که در کتابی با عنوان «اسرائیل ـ فلسطین: صلح یا جنگ مقدس» منتشر شد، گزارشی به گفته منتقدان گزارشی خام از درگیریهای اسرائیل و فلسطین است.
هدف یوسا از این سفر، درک پیامدهای تصمیم آریل شارون، نخست وزیر وقت اسرائیل برای تخلیه شهرکها در غزه بود.
آنچه برنده جایزه نوبل پرو در این سفر مشاهده و تجربه کرد، در این کتاب به تصویر کشیده شد، اثری است که گوشه های تاریک این درگیری را که برای نسلها ادامه داشته را روشن میکند.
وارگاس یوسا در کتاب خود گزارشی از وضعیت منطقه ارائه میکند، بدون اینکه از محکوم کردن سیاستهای الحاقی اسرائیل در سرزمینهای اشغالی و همچنین نقض حقوق بشر چندان سخنی بگوید.
او البته از زیر سؤال بردن شیوههای تبعیض آمیز علیه اعراب اسرائیل و نفوذ راست افراطی در سیاست داخلی خودداری نمیکند.
او همچنین صدایی انتقادی را در اسرائیل کشف میکند، افرادی که سیاست خارجی اسرائیل را زیر سوال میبرند.
وی نگاهی نیز به نوار غزه ارائه میدهد، جایی که هزاران فلسطینی در اردوگاههای پناهندگان زندگی میکنند و با گرسنگی، بیماری و بیکاری دست و پنجه نرم میکنند.
به گفته وارگاس یوسا، این افراد یاد گرفتهاند که هم به اسرائیل و هم به تشکیلات خودگردان فلسطین بیاعتماد باشند و امید خود را به حماس، گروه مسلح اسلامی که وعده محو اسرائیل از روی نقشه میدهد، بستهاند.
نویسنده تنها به صحبت درباره اسرائیل اکتفا نمیکند، بلکه به عمق واقعیت سرزمینهای اشغالی فلسطین می پردازد.
این به تفصیل تأثیر دیوار بر کرانه باختری را توصیف میکند، ساختاری که به خشونت و خصومت دامن زده است.
وارگاس یوسا محدودیت های رفت و آمد، جدایی خانوادهها و جوامع و ظلمی که فلسطینیان در زندگی روزمره خود متحمل میشوند را محکوم میکند.
یکی از تکاندهندهترین لحظات در این صفحات، داستان شهر الخلیل، شهری تحت اشغال غیرنظامی و نظامی است.
اینکه چطور شهرک نشینان یهودی فضای خشونت دائمی را علیه اعراب ایجاد میکنند.
بسیاری از آثار یوسا به فارسی برگردانده شده است از جمله «گفتوگو در کاتدرال»، «سالهای سگی»، «سوربز»، «دوئل»، «سکوتم را به شما تقدیم میکنم» و...
رهبر انقلاب شناختی بسیار دقیق از این نویسنده دارند، ایشان که نگاهی انتقادی به این نویسنده دارند، در بازدید از نمایشگاه کتاب تهران در سال 94 ، به آثار یوسا اشاراتی داشته و فرمودهاند: «کتاب قبلیاش سور بُز بود.
این جنگ آخرالزمان هم کتاب جدیدش است.
نویسنده خیلی قویای است.»
انتهای پیام/