سرمایه مردم به فنا نرود
همانطور که پیشبینی میشد، نرخ ارز در سطحی بالاتر از روند تعادلی بلندمدت خود قرار داشت. این افزایش عمدتاً ناشی از انتظارات سیاسی و عوامل روانی بود.

به گزارش مشرق، نخستین نشست میان ایران و آمریکا که با رویکردی مثبت به پایان رسید، منجر به نوسانات چشمگیری در نرخ ارز و همچنین سایر بازار داراییها شد، بهطوریکه تا غروب روز گذشته نرخ دلار از کانال ۱۰۰ هزار تومان در هفته اخیر به کانال ۸۰ هزار تومان سقوط کرده، سکه با افت ۱۴.۵ درصدی و طلای ۱۸ عیار با افت ۱۳ درصدی روبهرو شدند.
این افت قیمتها در بازار داراییها و بهویژه در اصلیترین شاخص یعنی نرخ ارز، حرف و حدیثهای زیادی را در بین مردم و کارشناسان به دنبال داشته است.
پرواضح است بهعنوان یک ایرانی، حتماً باید از کاهش نرخ ارز، کاهش قیمتها در بازارهایی همچون طلا و سکه و به دنبال آن، کاهش هرگونه نوسانات قیمتی خوشحال باشیم.
اما بسیاری از اقتصاددانان معتقدند گرچه باید از تقویت پول ملی و گشایشی در امور اقتصادی کشور خوشحال بود اما نوسانات شدید و ناگهانی نرخ ارز در یک مقطع بسیار کوتاه و در شرایطی که هیچ تفاهم و توافق مکتوب و الزامآوری برای برداشتن تحریمها، روزنهگشایی در سیستم تسویه تجاری و ارزی ایران، تسهیل سرمایهگذاری خارجی و غیره رخ نداده، با شرطی کردن اقتصاد، این توان را دارد که در مذاکرات بینالمللی، موضع مذاکرهکننده ایرانی را تضعیف کند؛ چراکه طرف مقابل میداند در صورت عدم توافق نرخ ارز بهسرعت افزایش خواهد یافت؛ این مسئله فشار مضاعفی به تیم مذاکره وارد میکند.
مجید شاکری، اقتصاددان گفت بانک مرکزی باید نقش فعالتری در مهار هیجانات بازار ایفا کند و سیاستگذاران ما باید برای هر دو سناریوی توافق یا عدم توافق برنامهای داشته باشند.
مهدی دارابی، مدیر گروه پولی و مالی مرکز پژوهشهای مجلس نیز معتقد است کاهش سریع نرخ ارز میتواند در آینده با بازگشت احتمالی فشارهای خارجی، به نوسانی شدید در جهت معکوس منجر شود.
به عبارتی، کارشناسان معتقدند درخواست از بانک مرکزی برای مدیریت نوسانات ناگهانی ارز نه به معنای مخالفت با تقویت پول ملی، بلکه به معنای جلوگیری از نوسانات شدید و ایجاد ثبات در بازار و مهمتر از همه، جلوگیری از شرطی شدن اقتصاد و جلوگیری از به گروگان گرفتن اقتصاد در مذاکرات از سوی طرف آمریکایی است.
به گفته آنان، بانک مرکزی باید با مدیریت خود، زمینه فرود نرم و آرام نرخ ارز را فراهم میکرد تا در صورت بازگشت اخبار منفی شاهد نوسانات معکوس شدید نباشیم.
لزوم واکنش سریع بانک مرکزی
مجید شاکری، اقتصاددان درباره نوسانات شدید و افت ناگهانی نرخ دلار از کانال ۱۰۰ به کانال ۸۰ هزار تومان اظهار داشت: «یک تجربه از رویارویی با ریزش شدید قیمت ارز در ۱۷ مهر سال ۹۷ داریم.
در آن زمان بانک مرکزی یک کف ۱۰ هزار و ۵۰۰ تومانی برای قیمت ارز تعیین کرد و خودش از طریق صرافیها در تهران اسکناس خرید و حواله را نیز با همین روش آرام کرد.
در آن زمان به بانک مرکزی فشار شدیدی از بابت این موضوع وارد شد.
اما بعدها این مسیر باعث شد اولاً ابزار تابلوی صرافی ملی، ابزار روایی بشود و درثانی بانک مرکزی نشان داد آماده است هم در طرف خریدار و هم در طرف فروشنده ایفای نقش کند و نقش آن به فروشنده محدود نمیشود.
از سوی دیگر این اقدام منجر به ایجاد یک دارایی ارزشمند برای سیاستگذار شد و نشان داد من تعیینکننده قیمت و دستکم مهمترین عامل تعیین قیمت هستم و تا جای ممکن هیجانات را کنترل میکنم.
پس از آن واقعه نیز هیجانات بسیاری ازجمله برقراری برخی تحریمها و صفر کردن سقف فروش نفت ایران رخ داد.
اما چون بانک مرکزی نشان داده بود در روز ریزش، صرفاً به دنبال قیمت پایینتر به هر قیمت نیست، بلکه به دنبال مدیریت کردن نرخ است، این موضوع توان بازارسازی بانک مرکزی را به شدت افزایش داد.»
وی افزود: «روز شنبه اولین جلسه مذاکره میان ایران و آمریکا برگزار شد و خوشبختانه رویکرد بسیار مثبتی در این جلسه وجود داشته است.
بخشی از دلیل اینکه چگونه علیرغم متن نامه امنیت ملی ترامپ و برخلاف تهدیدات متعدد، گسترده و بیسابقه، مذاکرات مثبت پیگیری میشود به سیاست داخلی و خارجی آمریکا بازمیگردد؛ اما بههرحال ما این شرایط را نساختیم و منجر به ایجاد یک جلسه مثبت نشدیم و هنوز به فاز پیشنهادها ورود نکردهایم.
باید قدر بدانیم و با چشمانداز یک هفتهای سیاستگذاری نکنیم.
پیش از برقراری مذاکرات برخی به بهانه غیرمستقیم بودن آن، سعی بر تمسخر مذاکرات داشتند.»
خطر به گروگان گرفتن اقتصاد
مهدی دارابی، مدیر گروه پولی و مالی مرکز پژوهشهای مجلس درباره راههای جلوگیری از التهاب بازار ارز در صورت عدم توافق در مذاکرات ایران و آمریکا اظهار داشت: «همانطور که پیشبینی میشد، نرخ ارز در سطحی بالاتر از روند تعادلی بلندمدت خود قرار داشت.
این افزایش عمدتاً ناشی از انتظارات سیاسی و عوامل روانی بود.
منظور از «انتظارات»، انتظار نسبت به متغیرهای کلان در آینده است.
با توجه به این شرایط، بدیهی بود اگر فضای سیاسی کشور بهبود یابد، نرخ ارز نیز به مرور به سطح تعادلی خود بازخواهد گشت.
اکنون با تعدیل فضای سیاسی و کاهش تنشها، سیگنال روشنی به فعالان اقتصادی، تولیدکنندگان و خانوارها مخابره شده است و آن این است که انتظارات با واقعیتهای اقتصادی همخوان نبوده و باید بیشافزایشی که در نرخ ارز داشتیم را تعدیل کنیم.»
وی افزود: «در چنین فضایی، یکی از وظایف ذاتی بانک مرکزی، مدیریت نوسانات شدید نرخ ارز است.
گرچه سطح کلی نرخ ارز تحتتأثیر عوامل بنیادین اقتصادی قرار دارد و تعدیل آن نیازمند زمان است، اما بانک مرکزی میتواند و باید از بروز نوسانات شدید و ناگهانی جلوگیری کند.
بانک مرکزی باید خرید و فروش خود را طوری تنظیم کند که این کاهش تهدید ایجاد نکند و هر زمان مذاکرات به مانع برخورد کرد شاهد نوسان شدید رو به بالا نباشیم.
کاهش شدید نرخ ارز هزینه ضمنی مذاکرات را برای ما افزایش میدهد؛ چراکه با فشاری از سمت طرف مقابل مواجهیم که اگر کوتاه نیاییم نرخ ارز افزایش پیدا خواهد کرد.
به بیان بهتر افت ناگهانی نرخ ارز میتواند در مذاکرات بینالمللی، موضع مذاکرهکننده ایرانی را تضعیف کند؛ چراکه طرف مقابل میداند در صورت عدم توافق، نرخ ارز به سرعت افزایش خواهد یافت.
این مسئله فشار مضاعفی به تیم مذاکره وارد میکند.»
دارابی تصریح کرد: «درنتیجه، لازم است بانک مرکزی در برابر کاهش شدید نرخ ارز نیز مداخله کند.
سیاستگذاری درست در این شرایط، نه به معنای مخالفت با تقویت پول ملی، بلکه به معنای جلوگیری از نوسانات شدید و ایجاد ثبات در بازار است.
به عنوان نمونه، بانک مرکزی میتوانست با خرید ارز در روزهایی که نرخ در حال کاهش سریع بود، از افت شدید جلوگیری کند.
این اقدام علاوه بر تقویت ذخایر ارزی کشور، موجب میشد کاهش نرخ ارز بهصورت تدریجی و پلهپله (مثلاً روزانه ۲ هزار تومان) صورت گیرد، نه با سقوطی ناگهانی و پرریسک با کاهش ۱۲ هزارتومانی.»
مدیر گروه پولی و مالی مرکز پژوهشهای مجلس در پایان یادآور شد: «البته باید توجه داشت شدت تأثیرگذاری متغیرهای خارجی بهحدی است که اقدامات بانک مرکزی بهتنهایی نمیتواند نوسانات را به صفر برساند.
اما این نهاد میتواند با اتخاذ سیاستهای هوشمندانه، روند بازار را بهگونهای مدیریت کند که در صورت بروز نوسانات صعودی در آینده، از موضعی قویتر و با ذخایر ارزی مناسب، مداخله کند.
متأسفانه شدت اثرات سیاستهای خارجی به قدری زیاد است که به صرف اقدامات بانک مرکزی این نوسانات به صفر نرسد، اما بانک مرکزی میتواند این تغییرات را به حداقل برساند.»
برای عدم توافق هم برنامه داشته باشیم
مجید شاکری درخصوص تصویری که مذاکرات روز شنبه برای افکار عمومی در دنیا و همچنین برای دولت آمریکا ایجاد کرد، میگوید: «در عمل، غیرمستقیم بودن مذاکرات، وجه نمایشی آن را کاهش داد و به کارکرد محوری نزدیک کرد.
همانطور که یک عامل برونزا موجب ازسرگیری مذاکرات شد، فردا ممکن است یک عامل برونزای دیگر روند را بههم بریزد.
باید از روزگار جو مثبت برای احیای توانمندیهایمان استفاده کنیم؛ نه برای تخلیه آنها.
موضوع نرخ ارز مهمترین مورد در این زمینه است.
اینکه گفته میشود نرخ ارز توسط یک گروه خاص بالا رفته و حالا توسط همان گروه کاهش پیدا میکند، مطلقاً اشتباه است و کسی نمیتواند هیجان هجوم به سمت داراییهای ارزی از سمت خانوارها را انکار کند.
ولی نیاز است خودمان را آماده کنیم و نباید گروگان جو مثبت باشیم.»
شاکری در پایان یادآور شد: «در حوزه دیپلماسی، عملاً موضوع پرونده ایران به عنوان یک موضوع در کنار پرونده جنگ تعرفهای با چین و پرونده اوکراین معنا دارد.
یعنی ترامپ این موضوعات را جدای از یکدیگر نمیبیند.
ما هم دلیل ندارد این پروندهها را جدای از یکدیگر ببینیم و از مزیتهایی که در سایر پروندهها داریم، استفاده مثبت نکنیم.
این دو معنا دارد.
اولاً باید با داشتن برنامه برای وضعیت توافق، یک برنامه برای وضعیت عدم توافق داشته باشیم.
آیا دست ما در برنامه عدم توافق، نسبت به برنامه توافق بستهتر است؟
بله، معلوم است که بستهتر است.
اما به هر حال باید برای رسیدن به هدف در برنامه توافق، نشان بدهیم برای عدم توافق نیز برنامه داریم.
اما به جز این، بخش دیگری نیز هست که اتفاقاً میتوانیم از نیاز چین و روسیه برای کنترل پرونده تنش آنها با آمریکا به عنوان یک اهرم ایجابی مثبت استفاده کنیم.
این کاری است که ایرانیها خیلی به سمت آن نرفتهاند و اتفاقاً خیلی هم موضوع مهمی است؛ چراکه اگر بنا باشد استفاده از زور لابی خارج از تهران به نفع مذاکرات انجام شود، برای ایران عمل کردن لابی قدرتهای بزرگی مثل چین و...
در مقابل اسرائیل خیلی مفیدتر از کشورهای عربی خواهد بود، چون اساساً کشور ما قرنهاست روابط خود با همسایگان را از طریق روابط با قدرتهای فرادست و فرامرزی کنترل میکند.»