یزد، رتبهدار کنکور؛ بازنده در سلامت روان! - تسنیم
سال ها صدرنشینی در کنکور، برای دانش آموزان یزدی به بهای اضطراب، تنهایی و ترس از شکست تمام شده است؛ آیا وقت بازنگری نرسیده است؟

خبرگزاری تسنیم– فرشاد براتی - در نگاه اول، یزد شهری است که با رتبههای برتر کنکور شناخته میشود؛ عنوانی که سالهاست بهعنوان افتخاری جمعی در ذهن خانوادهها، مدارس و مسئولان نقش بسته است.
موفقیت تحصیلی دانشآموزان این شهر آنقدر مایه مباهات شده که گویی دیگر هیچ معیاری، جز «رتبه» برای سنجش توانمندی و آینده آنها معنا ندارد.
اما آنسوی این مدال درخشان، واقعیتی تاریک و کمتر دیدهشده پنهان مانده است: «اضطراب شدید، فشار روانی، انزوا و ترس از قضاوت اجتماعی».
امروز دیگر موفق نشدن در کنکور، برای بسیاری از نوجوانان یزدی نه صرفاً یک شکست تحصیلی، که نوعی سرزنش اجتماعی و فروپاشی روانی تلقی میشود.
آیا وقت آن نرسیده که به جای تحسین بیپایان رتبه، نگاهی دوباره به حال و آینده نسل نوجوان خود بیندازیم؟
فرهنگ کنکور در یزد؛ رتبه یک، فشار صد
در یزد، رقابت آموزشی تنها در کلاسهای درس جریان ندارد؛ این رقابت به عمق خانهها، روابط خانوادگی، و حتی سبک زندگی نوجوانان رسوخ کرده است.
کنکور در این شهر صرفاً یک آزمون نیست، بلکه به آیینی نانوشته تبدیل شده که همه باید به آن پایبند باشند.
مدارس دولتی و غیردولتی، سالهاست که برای حفظ یا ارتقای جایگاه یزد در جدول افتخارات کنکور، به طرحهایی مثل «ریاضت علمی» روی آوردهاند؛ طرحهایی که گاه با اسمهای متفاوت، اما با محتوایی مشابه، دانشآموزان را به فضای انضباط خشک، مطالعه افراطی و فاصله از فعالیتهای عادی نوجوانی سوق میدهند.
در بسیاری از این برنامهها، دانشآموز موظف است از ساعات اولیه صبح تا شب، در مدرسه یا در خانه، مشغول درس خواندن باشد؛ با نظارت مستقیم مشاوران، دوربینهای آنلاین، یا برنامهریزیهای ساعتی.
خانوادهها نیز ناخواسته به بخشی از این سیستم تبدیل شدهاند: خانه باید ساکت باشد، مهمانیها تعطیل میشود، تلویزیون خاموش میماند، و زندگی روزمره خانواده حول محور موفقیت کنکور فرزندشان میچرخد.
در این میان، چیزی که از بین میرود، نهفقط زمان استراحت و تفریح نوجوان، بلکه حس آرامش، امنیت روانی و لذت از یادگیری است.
در چنین فضایی، شکست در کنکور نهتنها ناامیدکننده، بلکه تحقیرآمیز تلقی میشود.
بسیاری از دانشآموزان یزدی، کنکور را معیاری برای ارزشمندی خود میدانند و نگران نگاه همسالان، اقوام، معلمان و حتی والدین هستند.
همین نگاه سنگین اجتماعی، آنها را از زندگی عادی و ارتباط با دنیای بیرون دور میکند.
نتیجه این فرایند، نسلی است که ممکن است رتبههای درخشان کنکور را به دست بیاورد، اما با اضطراب بالا، عزتنفس پایین و گاه افسردگی وارد زندگی بزرگسالی میشود.
والدین و معلمان؛ بازیگران ناخواسته یک مسابقه فرسایشی
نقش والدین، معلمان و حتی رسانهها در شکلگیری این فشار روانی را نمیتوان نادیده گرفت.
خانوادههایی که به نیت خیر، تمام تمرکز خود را بر موفقیت فرزندشان در کنکور میگذارند، گاه ناخواسته به عامل اصلی اضطراب او تبدیل میشوند.
سکوت خانه، حذف تفریحات و حتی صحبتهای تکرارشونده درباره آینده و رقابت، دانشآموز را در حصاری از بایدها قرار میدهد.
معلمان نیز، در بسیاری از موارد، بهجای همراهی انسانی، بیشتر به عنوان راهبر یک پروژه نتیجهمحور عمل میکنند.
رسانهها هم با برجستهسازی رتبهها، الگوهایی ارائه میدهند که اغلب با زندگی واقعی نوجوانان فاصله دارد.
اضطراب، فرسودگی و ترس از نگاه دیگران
وقتی کنکور به معیار اصلی ارزشیابی تبدیل میشود، عوارض روانی بهتدریج خود را نشان میدهند.
اضطراب مزمن، کاهش عزتنفس، فرسودگی تحصیلی و ترس از قضاوت دیگران، بخشی از واقعیت روانی دانشآموزانی است که ساعتهای طولانی درس میخوانند و شبهای بسیاری را با فکر نتیجه نهایی سپری میکنند.
آنها مدام خود را با دیگران مقایسه میکنند و تصور میکنند که اگر رتبه خوبی نیاورند، از نگاه خانواده، جامعه و دوستان «کمارزشتر» خواهند بود.
این فشار مداوم، میتواند زمینهساز اختلالاتی چون افسردگی، اضطراب اجتماعی و حتی انزواطلبی در سالهای بعدی زندگی شود.
وقتی یزد، رتبه اول اضطراب کشور میشود
آمارهای نشست «کمپین حال خوب» بهروشنی نشان میدهد که پیامد این نگاه تکبعدی به آموزش، دیگر صرفاً یک فرضیه نیست.
طبق گزارش ارائهشده در این نشست، دانشآموزان یزدی رتبه اول اضطراب در کشور و رتبه سوم افسردگیرا دارند؛ آماری نگرانکننده که زنگ خطر جدی برای خانوادهها، مدارس و نظام آموزشی است.
این ارقام نشان میدهد که در رقابت برای رتبه یک، بخشی از سلامت روان نوجوانان این شهر در حال قربانی شدن است.
این واقعیت باید ما را وادار کند تا بیش از پیش به بازنگری در نظامهای ارزشی، آموزشی و تربیتی خود بیندیشیم.
موفقیت، فقط یک عدد نیست
فرهنگ کنکورمحور یزد، هرچند توانسته افتخاراتی عددی برای استان به همراه داشته باشد، اما در سایه این درخشش، واقعیتهایی قرار دارد که نمیتوان نادیده گرفت.
نسلی از نوجوانان با اضطراب، ترس از قضاوت، و گاه با حس بیارزشی وارد دوره بزرگسالی میشود؛ فقط به این دلیل که نتوانستهاند یک عدد خاص را در یک آزمون خاص بهدست آورند.
اگر قرار است موفقیت را بازتعریف کنیم، باید بپذیریم که هیچ عددی، چه دو رقمی و چه پنج رقمی، نمیتواند جای خالی اعتمادبهنفس، آرامش روان، و تعادل عاطفی را پر کند.
وقت آن رسیده است که جامعه، والدین، مدارس و حتی نظام آموزشی، دست از ستایش بیچونوچرای رتبهها بردارند و به جای آن، به مسیر رشد انسانی هر دانشآموز توجه کنند.
آینده روشن، تنها با نخبگان علمی ساخته نمیشود؛ بلکه با نسلی که سلامت روان دارد، انگیزه درونی دارد و در مسیر زندگی، احساس معنا میکند.
اگر بخواهیم به جای افتخار عددی، به آینده انسانی فکر کنیم، باید تصویر موفقیت را از نو ترسیم کنیم؛ تصویری که در آن، آرامش، نشاط، و خودباوری، همسنگ رتبه و رشته ارزشمند باشد.
راهی برای رهایی از رقابت فرسایشی
اگر بخواهیم واقعاً تغییری در زیست دانشآموزان یزدی ایجاد کنیم، راهحلهایی ساده اما مؤثر در دسترس داریم.
پیش از هر چیز، گسترش خدمات مشاورهای در مدارس باید بهعنوان یک اولویت جدی دیده شود؛ نه در حد یک اتاق خلوت با چند بروشور، بلکه بهمثابه پایگاهی واقعی برای گفتوگو، تخلیه هیجانات و ترمیم روان.
در کنار آن، آموزش والدین برای مواجهه با اضطراب تحصیلی فرزندان ضروری است.
بسیاری از والدین نیت خیر دارند، اما ناآگاهیشان از نحوه برخورد درست، خود به عامل فشار تبدیل میشود.
کارگاههای تربیتی، محتوای رسانهای آموزشی و حتی جلسات گفتوگوی خانوادگی میتوانند فضای روانی خانه را متعادلتر کنند.
و شاید مهمتر از همه، تغییر روایت غالب از موفقیت است.
باید از قصههای تکراری قبولی در پزشکی و مهندسی فاصله بگیریم و از مسیرهای دیگری که به رضایت، خلاقیت، و موفقیت منجر شدهاند نیز بگوییم؛ از نویسندهای که با داستانهایش الهامبخش شد، از هنرمندی که با طراحیهایش اثر گذاشت، یا حتی از کسی که مسیر مهارتی و کارآفرینی را انتخاب کرد و در آرامش، رشد کرد.
تغییر از همینجا ممکن است: از باز کردن دریچهای تازه در ذهن نوجوانان، والدین، و حتی معلمان.
و در پایان...
گاهی باید از خود بپرسیم: آیا تمام رؤیاهای یک نوجوان، تمام شببیداریها و اشکهای پنهانیاش، فقط به یک رتبه و یک رشته خلاصه میشود؟
آیا ارزش فرزند ما، به عددی است که روی کارنامه کنکور مینشیند؟
یا باید بالاخره جرئت کنیم و نگاهی دوباره به تمام مسیر زندگیاش بیندازیم، مسیر پرفراز و نشیب انسانی که قرار است فقط یکبار زیسته شود، نه تکرار شود، نه جبران.
انتهای پیام/781