سایه اتهامات تازه: تحلیل تحریمهای جدید غرب علیه ایران
روز گذشته (۲۵ فروردین ۴۰۴) اتحادیه اروپا تحریمهای جدیدی را علیه ۷ فرد و ۲ نهاد ایرانی تصویب کرد.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - این تصمیمات که با اتهاماتی از حمایت از فعالیتهای سازمانیافته تا نقض حقوق بشر همراه است، نهتنها روابط دیپلماتیک را پیچیدهتر میکند، بلکه پرسشهایی درباره اهداف واقعی و پیامدهای این سیاستها برمیانگیزد.
آیا این تحریمها ابزار فشار سیاسیاند یا تلاشی برای بازنویسی معادلات منطقهای؟
دیپلماسی زیر فشار: تحریمهای بریتانیا و اتهامات هدفمند
دولت بریتانیا روز دوشنبه (۲۵ فروردین ۴۰۴) با اعلام تحریمهایی علیه راوا مجید و شبکهای تحت عنوان «فاکستروت» وارد میدان جدیدی از تقابل با ایران شد.
این اقدام که به ادعای لندن به دلیل ارتباط این فرد و شبکه با فعالیتهای سازمانیافته تحت حمایت ایران صورت گرفته، بیش از آنکه بر شواهد ملموس استوار باشد، به نظر میرسد بخشی از یک استراتژی گستردهتر برای تشدید فشارهای سیاسی است.
اظهارات دیوید لمی، وزیر خارجه بریتانیا که ایران را به استفاده از باندهای جنایتکار برای تهدید جهانی متهم کرده، لایهای از ابهام و سوءتفاهم را به این ماجرا افزوده است.
او مدعی شده که این شبکه به نمایندگی از ایران علیه اهداف یهودی و اسرائیلی در اروپا فعالیت میکرده؛ اتهامی که بدون ارائه مدارک روشن، بیشتر به یک روایت سیاسی شبیه است تا یک ادعای حقوقی.
تحریمهای بریتانیا که شامل مسدود کردن داراییها و محدودیتهای مدیریتی است، به نظر نمیرسد صرفاً به دنبال مجازات یک فرد یا شبکه خاص باشد.
این اقدام را میتوان در چارچوب سیاستهای کلانتر لندن برای همسویی با ایالات متحده و برخی متحدان منطقهایاش، بهویژه در خاورمیانه، تحلیل کرد.
بریتانیا که پس از برگزیت در تلاش برای بازتعریف جایگاه جهانی خود است، با این تحریمها بهنوعی در پی جلب حمایت شرکای غربی و منطقهای است که ایران را بهعنوان یک چالش امنیتی میبینند.
اما نکته قابل تأمل اینجاست که چنین اقداماتی، بدون پشتوانه شواهد محکم، میتواند به اعتمادسازی در روابط بینالمللی آسیب بزنند و به جای حل مسائل، تنشها را تشدید کنند.
برای مثال، ادعای فعالیتهای سازمانیافته تحت حمایت ایران در اروپا، بدون مستندات شفاف، میتواند بهعنوان ابزاری برای منحرف کردن افکار عمومی از مسائل داخلی بریتانیا یا حتی مشکلات منطقهای مانند بحران غزه به کار رود.
اتحادیه اروپا و روایت حقوق بشر: تحریمهایی با طعم سیاست
همزمان با اقدام بریتانیا، اتحادیه اروپا نیز تحریمهای جدیدی را علیه هفت فرد و دو نهاد ایرانی به بهانه بازداشت شهروندان اروپایی وضع کرد.
این تحریمها، که شامل مسدود کردن داراییها و ممنوعیت سفر به کشورهای عضو اتحادیه است، افرادی مانند رئیس زندان اوین، چند قاضی و برخی مقامات دیگر را هدف قرار داده است.
همچنین نام زندان شیراز در این فهرست دیده میشود، که نشاندهنده تمرکز خاص بر نهادهای قضایی و تأسیسات زندان در ایران است.
اما آیا این تحریمها واقعاً در راستای دفاع از حقوق بشر هستند یا بهانهای برای پیشبرد اهداف سیاسی دیگر؟
اتحادیه اروپا در سالهای اخیر بارها از ابزار تحریم برای فشار بر کشورهای غیرهمسو با سیاستهایش استفاده کرده است.
در مورد ایران، این تحریمها به نظر میرسد بخشی از یک الگوی تکراری باشند که در آن مسائل حقوق بشری بهعنوان اهرمی برای توجیه اقدامات سیاسی به کار میروند.
نکته قابل توجه این است که اتحادیه اروپا، در حالی که ادعای نگرانی برای شهروندان خود را مطرح میکند، کمتر به زمینههای پیچیده روابط دیپلماتیک با ایران پرداخته است.
برای مثال، بازداشت اتباع خارجی در ایران اغلب با اتهاماتی مانند جاسوسی یا فعالیتهای غیرقانونی همراه بوده، و این موضوع نیازمند گفتوگوهای دوجانبه است تا اقدامات یکجانبه.
تحریمهایی که بدون مذاکره و شفافیت وضع میشوند، نهتنها به آزادی افراد کمک نمیکنند، بلکه میتوانند به انزوای بیشتر ایران و کاهش امکان گفتوگو منجر شوند.
از سوی دیگر، انتخاب هدفمند افرادی مانند قضات و مقامات زندان نشاندهنده تلاش برای تضعیف ساختارهای قضایی ایران است.
این رویکرد، هرچند ممکن است در کوتاهمدت فشار روانی ایجاد کند، در بلندمدت میتواند به بیاعتمادی بیشتر در روابط بینالمللی دامن بزند.
اگر اتحادیه اروپا واقعاً به دنبال حل مسائل حقوق بشری است، چرا به جای تحریمهای نمادین، مکانیزمهای نظارتی بینالمللی یا گفتوگوهای سازنده را پیشنهاد نمیدهد؟
این پرسشها نشان میدهد که تحریمهای جدید، بیش از آنکه راهحلی باشند، بخشی از یک بازی سیاسی پیچیدهاند که در آن ایران بهعنوان یک هدف استراتژیک در نظر گرفته شده است.
ایالات متحده و دوگانگی دیپلماتیک: مذاکره در سایه تحریم
اقدامات اخیر ایالات متحده نیز به این معادله پیچیدگی بیشتری میافزاید.
واشنگتن قبل از مذاکره با ایران در مسقط که شنبه (۲۳ فروردین ۴۰۴) برگزار شد، تحریمهای جدیدی علیه جمهوری اسلامی ایران وضع کرد.
این دوگانگی در سیاست خارجی آمریکا موضوع جدیدی نیست، اما در شرایط کنونی، که تنشهای منطقهای و جهانی در اوج خود قرار دارند، میتواند پیامدهای قابل توجهی داشته باشد.
تحریمهای آمریکا که اغلب با بهانههایی مانند برنامه موشکی یا فعالیتهای منطقهای ایران توجیه میشوند، به نظر میرسد بیش از آنکه به تغییر رفتار ایران منجر شوند، به تقویت مواضع سختگیرانه در داخل این کشور کمک کردهاند.
این رویکرد دوگانه نشاندهنده یک پارادوکس در سیاست خارجی غرب است.
از یک سو، تمایل به مذاکره برای حل مسائل پیچیدهای مانند برنامه هستهای ایران وجود دارد، و از سوی دیگر، تحریمهایی وضع میشوند که عملاً فضای مذاکره را مسموم میکنند.
این در حالی است که تجربه توافق برجام نشان داد که گفتوگوهای مبتنی بر اعتماد متقابل میتوانند به نتایج ملموسی برسند، حتی اگر موقت باشند.
تحریم یا بنبست؟
تحریمهای جدید بریتانیا، اتحادیه اروپا و ایالات متحده علیه ایران، هرچند با بهانههای متفاوتی مطرح شدهاند، در یک نقطه اشتراک دارند؛ تلاش برای فشار حداکثری بدون ارائه راهحلهای سازنده.
این اقدامات که از اتهامات سازمانیافته تا مسائل حقوق بشری را دربرمیگیرند، به نظر میرسد بیش از آنکه به حل مشکلات واقعی کمک کنند، به تشدید تنشها و پیچیدهتر شدن روابط دیپلماتیک منجر شوند.
نکته کلیدی این است که تحریمهای یکجانبه، بدون پشتوانه شواهد شفاف، نمیتوانند به تغییر رفتار پایدار منجر شوند.
در مقابل، آنچه امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز است، گفتوگوهای مبتنی بر احترام متقابل و شفافیت است.
ایران، بهعنوان یک بازیگر کلیدی در منطقه، نمیتواند با ابزار تحریم به حاشیه رانده شود.
اگر بریتانیا و اتحادیه اروپا واقعاً به دنبال ثبات منطقهای و جهانی هستند، باید به جای اتهامزنیهای یکطرفه، به دنبال راههایی برای تعامل سازنده باشند.
در غیر این صورت، این تحریمها تنها به یک چرخه بیپایان از تقابل منجر خواهند شد که کل منطقه را تحت تأثیر قرار میدهد.