خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 27 فروردین 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

۲۷ فیلم جنگی برتر قرن بیست و یکم؛ از «دانکرک» تا «متفقین»

مهر | فرهنگی و هنری | چهارشنبه، 27 فروردین 1404 - 10:18
شاید ماهیت جنگ هرگز تغییر نکند، اما فیلم‌های مربوط به آن قطعا تغییر می‌کنند.
فيلم،جنگ،نقش،اسكار،جنگي،جهاني،بازي،كارگردان،دست،نامزدي،سرباز ...

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ایندی وایر، در حالی که در ۲۰ سال اخیر درگیری‌های عراق و افغانستان موجب ساخته شدن شماری از فیلم های جنگی خوب شده، اما بهترین فیلم‌های جنگی قرن بیست و یکم نشان می‌دهند که جنگ جهانی دوم هنوز بیشتر از همه جنگ‌ها، فیلمسازان را مجذوب خود می‌کند.
در حالی که کاترین بیگلو با فیلم «مهلکه» می‌گوید که «جنگ یک ماده مخدر است»، فهرست زیر نشان می‌دهد که تماشای فیلم‌های مربوط به جنگ هم به همان اندازه اعتیادآور هستند؛ شاید حتی بیشتر.
بهترین فیلم‌های جنگی قرن بیست و یکم اینها هستند:
۲۷.
«۱۹۱۷» (۲۰۱۹)
سام مندز با الهام گرفتن از داستان‌های جنگی پدربزرگ خود، فیلمی جنگی ساخت که به همان اندازه احساساتی و تحسین‌برانگیز و برمبنای تجربیات سربازان است.
«۱۹۱۷» یک داستان محکم و خوش ساخت از جنگ جهانی اول است که مخاطب را در هرج و مرج یک منطقه جنگی غرق می‌کند.
جورج مک‌کی و دین چارلز چپمن که هر دو بسیار عالی هستند، نقش سرجوخه‌های بریتانیایی را بازی می‌کنند که وظیفه دارند مانع حمله برنامه‌ریزی‌شده‌ای شوند که منجر به کشته شدن صدها نفر می‌شود.
این فیلم بیش از حد کافی از روحیه هیجان‌انگیز و صحنه‌هایی شگفت‌انگیز برای لذت بردن برخوردار است.
۲۶.
«۵ هم خون» (۲۰۲۰)
کارنامه اخیر اسپایک لی اوج و فرودهای خود را دارد، اما «۵ هم‌خون» یکی از بهترین کارهای این کارگردان است.
در این فیلم دلروی لیندو، کلارک پیترز، نورم لوئیس و آیزیا ویتلاک جونیور در نقش ۴ کهنه‌کار جنگ ویتنام بازی می‌کنند که در جستجوی بقایای رهبر تیم خود و همچنین گنجی که در حین خدمت در آنجا دفن شده‌ به کشور بازمی‌گردند.
در حالی که این مردان به جستجوی خود ادامه می‌دهند، لی از تجربیات آنها برای بررسی میراث امپریالیسم آمریکا و نقش پیچیده‌ای که سربازان سیاه پوست در ماشین جنگی آمریکا ایفا می‌کنند استفاده می کند.
۲۵.«جارهد» (۲۰۰۵)
در این نگاه سروقت به جنگ عراق، که حتی در سال ۲۰۰۵ بی‌پایان به نظر می‌رسید، چیزی خاص وجود دارد.
درام سم مندز که زمانی ساخته شد که مه جنگ هنوز غلیظ بود، وضوح درگیری‌ای را ارائه می‌کند که با گذشت ۲ دهه، ما هنوز در تلاش برای درک آن هستیم.
جیک جیلنهال، در یکی از اولین نقش‌های جدی‌اش پس از «دونی دارکو»، در نقش یک تفنگدار دریایی ظاهر شده که در تلاش است نه تنها بفهمد که در آن سوی دنیا چه می‌کند، بلکه بفهمد چرا آنجاست.
پاسخ ها کم است.
بعد از ساخت «زیبایی آمریکایی» و قبل از «اسکای فال»، از این مرحله به عنوان بدترین مرحله مندز یاد می‌شود، اما «جارهد» شایسته نگاه دقیق‌تری است.
۲۵.
«سقوط شاهین سیاه» (۲۰۰۱)
سال ۲۰۰۱، ریدلی اسکات کارگردان، با فیلمنامه‌ای نوشته کن نولان، استیو گاگان، استیو زیلیان و مارک باودن که با اقتباس از پرفروش‌ترین کتاب غیرداستانی سال ۱۹۹۹ نوشته شده بود، یورش فاجعه بار ارتش آمریکا در سال ۱۹۹۳ در موگادیشو را به شکلی هولناک و بسیار نزدیک به تصویر کشید.
فیلم اسکات درباره فرماندهان خارج از سایت (از جمله سم شپرد بزرگ فقید) است که در جستجوی سربازان عملیات ویژه‌ای هستند که برای دستگیری دو ستوان ارشد جنگ سالار به شهر فرستادند.
در آنجا با آرپی‌جی شبه نظامیان سومالی به سربازان حمله شد و در پی سقوط ۲ هلیکوپتر بلک هاوک آمریکا، یک ماموریت نجات برای بازماندگان شکل گرفت.
گروهی قوی از بازیگران کهنه کار از دور با وحشت تماشا می‌کنند: اریک بانا، جاش هارتنت، یوان مک‌گرگور، تام سایزمور، جیسون آیزاکس، اورلاندو بلوم، نیکولای کاستر والداو، جرمی پیون و تام هاردی در اولین فیلمش.
این فیلم برنده اسکار بهترین تدوین و میکس صدا شد.
۲۳.
«اتاق نگهداری» (۲۰۱۴)
بریت مارلینگ بازیگر خوش فکر در این درام جنگ داخلی که بررسی شخصیت را با ژانر تهاجم به خانه ارائه می‌کند، بازی کرده است.
دانیل باربر، کارگردان بریتانیایی، این داستان سال ۱۸۶۵ را با تمرکز بر آگوستا (مارلینگ) که با خواهر کوچکترش (هایلی استاینفلد) و برده خانگی‌اش (مونا اوتارو) مزرعه‌ای را اداره می‌کند، در مرکزتوجه قرار داده است و این در حالی است که مردان در جنگ هستند.
وقتی آگوستا به فروشگاهی می‌رود تا برای پای زخمی خواهرش دارو پیدا کند، از دست دو سرباز مهاجم فرار می‌کند، اما یکی (سم ورتینگتون) حاضر نیست دست بردارد و او را تعقیب می‌کند تا این زن جنگجوی خشن به او نشان دهد چگونه ایستادگی می‌کند.
۲۲.
«دعوت به جنگ» (۲۰۰۸)
اد زوئیک در درام‌های جنگی ظریف تخصص دارد و یکی از بهترین داستان‌های او با بازی دنیل کیگ در نقش اصلی خلق شده است.
در داستانی مبتنی بر واقعیت از جنگ جهانی دوم، ۴ برادر یهودی که به جنگل‌های بلاروس عقب‌نشینی کردند و همه بازماندگانی را که می‌توانستند پیدا کنند، با خود آوردند، فروتنانه (و البته سرکش) در میان درختان به زندگی ادامه دادند.
۲۱.
«ستیغ هکسا» (۲۰۱۶)
مل گیبسون با پنجمین فیلم خود، یک درام اکشن بسیار قدرتمند و از لحاظ احساسی رضایت‌بخش درباره وحشت‌های جنگ، بازگشت بزرگی را رقم زد.
گیبسون برخلاف سم پکینپا یا کن راسل، کارگردان فوق‌العاده‌ای است که می‌داند چگونه همه چیز را زنده و واقعی کند، آنقدر که خشن‌ترین صحنه‌های او برای برخی از بینندگان بسیار زیاد است.
گارفیلد یک بازیگر عالی برای ایفای نقش پسر پیشاهنگ صلح‌طلبی است که سعی دارد از یک پدر سلطه‌جو (هوگو ویوینگ) فرار کند تا به برادرش در ارتش بپیوندد تا در جنگ جهانی دوم با ژاپنی‌ها بجنگد.
در کمپ بوت، او برای امتناع از حمل سلاح محاکمه می‌شود؛ اما در نهایت اوست که در میدان نبرد وحشتناک بالای صخره، قهرمانانه ۷۵ مرد را بدون بلند کردن اسلحه نجات می‌دهد.
گارفیلد اولین نامزدی اسکار خود را در بین ۶ نامزدی فیلم از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی برای گیبسون، با این فیلم به دست آورد.
این فیلم دو تندیس بهترین تدوین و صداگذاری را به خانه برد و ۱۵۸.۷ میلیون دلار در سراسر جهان فروش کرد.
۲۰.
«متفقین» (۲۰۱۶)
آیا واقعاً همه چیز در عشق و جنگ عادلانه است؟
در قلب «متفقین»، درام جاسوسی رابرت زمکیس با بازی برد پیت و ماریون کوتیار در نقش زوج جاسوسی که ممکن است برای یک تیم بجنگند یا برای دو تیم، چنین سوال‌هایی جا دارد.
این فیلم کارگردان «فارست گامپ» و «تماس» سرشار از لحظه‌های صمیمانه‌ای است که بهترین اثر زمکیس را شکل می‌دهد.
در هر حال خطوط نبرد همیشه در حال ترسیم مجدد است و هیچ تضمینی وجود ندارد که ما در سمت برنده قرار بگیریم.
۱۹.
(۲۰۰۰) «U-۵۷۱»
این اکشن کاملا تخیلی که در یک زیردریایی جنگ جهانی دوم می‌گذرد، یکی دیگر از فیلم‌های میخکوب کننده‌ای است که ما را با اضطراب جنگ مواجه می‌کند.
فیلم خدمه زیردریایی آمریکایی را در مقابل نازی‌ها در جبهه اقیانوس اطلس قرار می‌دهد که تلاش دارند دستگاه ارتباطی رمزنگاری فرماندهی آلمان را بدزدند.
کارگردان جاناتان موستو با این فیلم به مخاطب یادآوری کرد که هر زیردریایی یک تله مرگ است و تنش را در طول ۱۱۶ دقیقه تپنده فیلم هر دم افزایش داد.
بیل پکستون نقش یک فرمانده سخت‌گیر را بازی می‌کند که فکر نمی‌کند افسر اجرایی جوانش (متیو مک‌کانهی) آماده تصاحب کشتی خودش باشد و فیلم نشان می‌دهد که او چقدر آماده است.
آمریکایی‌ها انیگما را از زیردریایی U-۵۷۱ آلمانی می‌گیرند، اما با حمله یک اژدر، منتظر سرنوشت خود می‌مانند، در حالی که همه چیز در اطراف آنها منفجر می‌شود و این همان صحنه‌ای است که اسکار ویرایش صدا را برای فیلم به ارمغان آورد.
۱۸.
«پادشاهی بهشت» (۲۰۰۵)
یکی از بهترین فیلم‌های ریدلی اسکات، «پادشاهی بهشت» حماسه‌ای از تفکر غیرمعمول است.
بخش اعظم ظرافت فیلم مرهون صحنه دزدی ادوارد نورتون است که در زیر نقاب به عنوان پادشاه جذامی بالدوین چهارم پنهان شده است.
با این فیلم معلوم می‌شود بسیاری از حوادثی که در طول جنگ‌های صلیبی رخ داد، نه مقدس و نه وحشتناک بود و اگرچه اسکات همیشه از خونریزی‌های نرم لذت می‌برد، اما در اینجا نیز به آن معنا و هدف می‌بخشد.
ایوا گرین، لیام نیسون، جرمی آیرونز و حتی اورلاندو بلوم (در نقشی غیر دزد دریایی یا جن) سربازان شایسته‌ای در این تلاش هستند.
۱۷.
«جنگ برای سیاره میمون‌ها» (۲۰۱۷)
در میان همه ابرقهرمانان و اسباب‌بازی‌ها، یک مجموعه بعید توانسته خود را در چند سال اخیر متمایز کند.
بیشتر اعتبار موفقیت سه فیلم «میمون‌ها» بر دوش اندی سرکیس است که سزارش از فلسفه «میمون نمی‌کشد» حمایت می‌کند و در عین حال انسان‌تر می‌شود – نه اینکه این همیشه چیز خوبی باشد.
در فیلم پایانی این سه‌گانه، همه چیز به نتیجه طبیعی خود می‌رسد: یک درگیری همه جانبه که در آن باید طرف‌ها انتخاب شوند و یک پیروز باید اعلام شود، غنائم به سوی پیروز می‌رود.
۱۶.
«تک تیرانداز آمریکایی» (۲۰۱۴)
کلینت ایستوود کهنه کار با این پرتره پرتنش از جنگ عراق که با تمرکز بر یک تک‌تیرانداز تگزاسی به نام کریس کایل، ساخته شده ۵۴۷ میلیون دلار فروش کرد.
بردلی کوپر با اضافه کردن ۳۵ پوند عضله، برای بازی در نقش سرباز نیروی دریایی که جان افراد بی‌شماری را نجات داد - و با دقت افراد زیادی را کشت، وزنه فیلم را افزایش داد.
در حالی که ایستوود قصد داشت تأثیر روانی جنگ بر این شخصیت پیچیده زندگی واقعی را بررسی کند، فیلم از راست و چپ به طور یکسان زیرآتش رفت.
این که فیلم جنگ‌گرایی را ترویج می‌کند یا همدردی مبهم اخلاقی با بیماران آسیب دیده از جنگ دارد؟
در هر صورت «تک تیرانداز آمریکایی» ۶ نامزدی اسکار از جمله بهترین فیلم کسب کرد و اسکار تدوین صدا را به دست آورد.
۱۵.
تاوان (۲۰۰۷)
این رمان عاشقانه دوران جنگ، به کارگردانی جو رایت و فیلمنامه اقتباسی کریستوفر همپتون از رمان ایان مک ایون، با یک شادی تابستانی بی‌نظیر شروع می‌شود.
یک دختر بچه (سیرشا رونان) از میان چمن‌ها می‌دود و یک زن خیره‌کننده (کایرا نایتلی) با ‌لباس در یک آب‌نمای خنک فرو می‌رود.
رایت باعث می‌شود ما احساس از دست دادن چیزی را داشته باشیم که دیگر هرگز تکرار نخواهد شد، زیرا داستان عاشقانه فیلم در پس‌زمینه جنگ جلو می‌رود.
نایتلی و جیمز مک‌آوی، در اولین نقش اصلی مرد، به خوبی با هم همخوانی دارند.
فیلم درباره عشق و از دست دادن و اشتباهات فاجعه بار در همه زمینه‌هاست.
این فیلم ۷ نامزدی اسکار از جمله بهترین فیلم را به دست آورد و برنده جایزه موسیقی فیلم شد.
۱۴.
«کتاب سیاه» (۲۰۰۶)
پل ورهوفن برای ساخت این فیلم هیجان‌انگیز از جنگ جهانی دوم به هلند بازگشت، با جرارد سوتمن فیلمنامه‌نویس برای پیشبرد کارها به همان سبکی که در «سرباز نارنجی» انجام دادند، همراه شد و از دستاوردهای قابل توجه خود در فیلم‌سازی هالیوودی استفاده کرد.
هدف او تاباندن نور به سمت تاریک هلند در طول جنگ بود.
شخصیت اصلی زن قوی او، ترکیبی از چندین جاسوس واقعی جنگی است.
راشل خواننده یهودی (کاریس ون هوتن ستاره «بازی تاج و تخت») در هلند تحت اشغال آلمان همه چیز خود را از دست داده و به مقاومت می پیوندد.
هیچ کس خوشحال نیست.
وقتی جنگ به پایان می رسد، هلندی‌ها به دنبال همکاران مشکوک، از جمله راشل می‌روند، که باید بفهمد چه کسی واقعاً با چه کسی چه کرده است تا زنده بماند.
۱۳.
«سقوط» (۲۰۰۴)
«سقوط» پرتره‌ای از بدنام‌ترین هیولای قرن بیستم در چند روز آخر زندگی‌اش است.
برونو گانز – که پیش از این به خاطر بازی در نقش یک فرشته در «بال هوس» شناخته می‌شد – در به تصویر کشیدن هیتلر احساسات گرمی را القا نمی‌کند تا درک را ایجاد کند.
فیلم الیور هیرشبیگل که نامزد جایزه اسکار در بخش بهترین فیلم خارجی زبان شد، همراه نگران کننده‌ای برای «مولوک» الکساندر سوکوروف بود.
۱۲.
«صخره سرخ» (۲۰۰۸)
حماسه تاریخی جان وو نویسنده هنگ‌کنگی با بازی تونی لئونگ، تاکشی کانشیرو، و بازیگران پان آسیایی، سرگرم کننده و چشم نواز است.
۵کشور آسیایی برای تامین مالی فیلم دو قسمتی جنگی ۵ ساعته ۸۰ میلیون دلار صرف کردند؛ رقمی که در آن زمان فیلم را به گران‌ترین فیلمی که تا به حال در چین تولید شده بود، بدل کرد و فیلم موفقیت بزرگی در آسیا کسب کرد.
اما کات دو و نیم ساعته بدون هیاهوی زیاد آن در آمریکا اکران شد.
وو که یکی از بزرگ‌ترین کارگردانان اکشن‌کار امروز است و سازنده فیلم‌هایی چون «فردای بهتر»، «سخت پخته شده»، «ماموریت: غیرممکن ۲»، در قالب فیلم‌های جنگی مجلل تاریخی به دنبال عظمت سینمایی بود.
«صخره سرخ» که در طول ۱۳ ماه با ۸ دوربین فیلمبرداری شد، بزرگ است: نبردهای عظیم پیاده و سواره، نبردهای دریایی با تیرهای شعله ور و ناوگان کشتی‌های شعله ور، صحنه‌ها و لباس های زیبا، مناظر باشکوه، تند تند، صحنه‌های دیجیتال پیشرفته و ...
دولت چین ۷۰۰ تا ۱۵۰۰ سرباز ارتش را در صورت نیاز برای کمک به ساخت جاده‌ها اعزام کرد و تیم VFX یک فیلم پرهزینه ۲دقیقه‌ای از یک دوربین به دنبال کبوتر که مایل‌ها در زمین ناهموار بین دو اردوگاه دشمن پرواز می‌کرد، را به رخ کشید.
وو هم زمان از ۴ دوربین استفاده می کرد و برای این کار از ۶دوربین با سرعت‌های مختلف استفاده کرد.
او ۲ میلیون فوت فیلم گرفت.
۱۱.
«ققنوس» (۲۰۱۴)
فیلم یک داستان هولوکاستی مانند «سرگیجه» یا «چشم‌های بدون چهره» است.
این درام هیچکاکی آلمانی توسط کارگردان مولف برجسته آلمانی کریستین پتزولد کارگردانی شده و در آن نینا هوس، در نقش نلی، یک بازمانده از اردوگاه کار اجباری بازی می‌کند که پس از جراحی بازسازی صورت دیگر شبیه خودش نیست.
او به برلین پس از جنگ باز می‌گردد تا شوهرش (رونالد زهرفلد) که احتمالاً او را به نازی‌ها فروخته، را بیابد.
مرد او را نمی‌شناسد و فیلم با یکی از ویرانگرترین شکست‌های تمام دوران به پایان می‌رسد.
۱۰.
«پسر شائول» (۲۰۱۵)
دو کارشناس هولوکاست پشت این فیلم بی‌نظیر از جنگ جهانی دوم که برنده اسکار خارجی شد جای داشتند: کارگردان تازه کار مجارستانی لازلو نمس و شاعر گزا روریگ.
این دو زمانی که نمس در حال تحصیل کارگردانی فیلم در دانشگاه نیویورک بود، با هم آشنا شدند.
روریگ سال ۱۹۴۴ اولین فیلم خود را در نقش شائول، یک اسیر جنگی یهودی در آشویتس انجام داد.
نمس با الهام از کتاب «صداهایی از زیر خاکستر» که شامل روایت‌های شاهدان عینی است که شهادت‌هایشان را دفن کرده بودند، می‌توانست روایت خود را با الهام از ۳۵ میلی‌متر در هر روز روایت کند.
دوربین نمس با فوکوس محکم، نقطه نمای نزدیک فردی را که کارهای کثیف نازی‌ها را در کوره سوخته انجام می‌دهد، دنبال می کند.
او کیست؟
اکشن غوطه‌ور فیلم و طراحی وحشتناک کشتار جمعی یهودیان، به زودی فراموش نمی‌شود.
۹.
«ناخدا و فرمانده: آخر دنیا» (۲۰۰۳)
یک استودیوی هالیوودی با فیلم ۱۳۵ میلیون دلاری از جنگ دوران ناپلئون با عنوان «ناخدا و فرمانده: آخر دنیا» بازی فرمول موفق را کنار گذاشت.
تام روتمن از فاکس قرن بیستم روی پیتر ویر استرالیایی کهنه کار شرط بندی کرده بود و به همین دلیل برای آنچه او می‌خواست مقاومت کرد.
او از دو کتاب پاتریک اوبرایان استفاده کرد و اصرار داشت راسل کرو (در دوران اوج زندگی‌اش) در دسترس باشد، و زمان کافی پس از تولید را به جلوه‌های گرافیکی تخصیص داد و استودیو را مجبور کرد تا تابستان و اوج فروش را رها کند و فیلم در نوامبر اکران شود.
او کنترل تدوین نهایی را هم در اختیار داشت و در نهایت، «ناخدا و فرمانده» بیش از بسیاری از فیلم‌های دیدنی با بودجه کلان، قراردادهای هالیوودی را کنار می‌گذارد، از نادیده گرفتن یک عاشقانه گرفته تا تعقیب یک کاپیتان فرانسوی در سایه که تبدیل به یک شرور استاندارد نشده و نتیجه تماشایی بود: ۱۰ نامزدی اسکار از جمله کارگردانی و بهترین فیلم و ۲ برد برای فیلمبرداری و ویرایش صدا.
۸.
«شهر زندگی و مرگ» (۲۰۰۹)
قتل عام نانکینگ با معروف‌ترین جنایتی که در طول جنگ جهانی دوم انجام شد فاصله زیادی دارد، اما یکی از وحشتناک ترین آنهاست.
حدود ۳۰۰هزار غیرنظامی و سرباز خلع سلاح شده چینی توسط ارتش امپراتوری ژاپن کشته شدند، و لو چوان، وحشت جنگی که پس از گذشت بیش از ۷۰ سال هنوز به طور کامل درک نشده را با موفقیت ارائه می‌کند.
۷.
«نامه‌هایی از ایوو جیما» (۲۰۰۶)
دو فیلم کلینت ایستوود درباره نبرد ایوو جیما ممکن است بلندپروازانه‌ترین اقدام کل دوران حرفه‌ای او باشد: «پرچم‌های پدران ما» جنبه آمریکایی آن درگیری را نشان می‌دهد و «نامه‌هایی از ایوو جیما» دیدگاه ژاپنی را به تصویر می‌کشد.
«نامه‌ها» که پشت سر هم با قطعه همراهش فیلم‌برداری شد و دو ماه پس از آن منتشر شد، در زمره بهترین آثار ایستوود است.
صحنه‌ای که در آن به گروهی از سربازان ژاپنی دستور داده می‌شود با نارنجک خودکشی کنند و تنها یکی از آنها نافرمانی می‌کند، مدت‌هاست مشهورترین صحنه فیلم بوده است.
۶.
«پیانیست» (۲۰۰۲)
آدرین برودی گذشته کجاست؟
او امسال یک جشن بزرگ اسکار برای خودش گرفت، اما این بازی او در نقش ولادیسلاو شپیلمن در حماسه صمیمی رومن پولانسکی است که در تمام این سال‌ها با صدای بلندتری طنین‌انداز می‌شود.
این بازیگر که فکر می‌کرد در درام دیگری از جنگ جهانی دوم یعنی «خط قرمز نازک» ترنس مالیک نقش اول را دارد، در اولین نمایش فیلم متوجه شد که نقشش به شدت کاهش یافته است.
اما در «پیانیست» برودی تقریباً بار تمام صحنه‌های دلخراش را به دوش می‌کشد.
۵.
«بی آبروهای لعنتی» (۲۰۰۹)
در برداشت تاریخی کوئنتین تارانتینو از جنگ جهانی دوم، که جهان را در کل با کریستف والتز معرفی کرد و به ما نشان داد که در این دنیای بی‌نظیر مولف، فیلم‌ها آنقدر قدرتمند هستند که می‌توانند به معنای واقعی کلمه هیتلر را بکشند، شخصیت برد پیت، ستوان آلدورین، می‌گوید: «فکر می‌کنم این احتمالا شاهکار من باشد».
حتی اگر نتوانید از خشونت گرافیکی و تلاش برای انتقامی که «بی‌آبروهای لعنتی» به آن دامن می‌زند، تایید بدهید، سکانس آغازین سرد فیلم، آن را به خودی خود به یک اثر کلاسیک بدل می‌کند و بقیه فیلم که به نحوی بازکننده موضوع است؛ آن را به یک فیلم تمام‌وقت بدل می‌کند.
۴.
«دانکرک» (۲۰۱۷)
کریستوفر نولان به جای اینکه مسیر خود را از طریق ژانر پرپیچ و خم دیگری که پر از جلوه‌های بصری خیره‌کننده باشد، حماسه اکشن جنگ جهانی دوم «دانکرک» را به طرز فریبنده‌ای ساده نگه می‌دارد.
او مخاطب را با نزدیک‌کردن آنها به دیدگاه‌های ذهنی تجربیات شخصیت‌هایش در زمین، دریا و هوا در طول تخلیه ۴۰۰هزار سرباز بریتانیایی و متفقین که در ساحل دانکرک، فرانسه محاصره شده‌اند، در سال ۱۹۴۰ درماجرا غوطه‌ور می‌کند.
ما حملات بی‌رحمانه آلمانی‌ها به سربازان آسیب‌پذیر را تجربه می‌کنیم که تلاش دارند از ضربات بی‌رحمانه تفنگ‌های لوفت‌وافه، انفجارهای توپخانه، بمب‌ها و اژدرها جان سالم به در ببرند.
در نهایت، نولان شانس دریافت اولین نامزدی اسکار خود برای کارگردانی را به دست می‌آورد.
۳.
«قفسه دردها» یا «مهلکه» (۲۰۰۸)
چه کسی می‌دانست که جرمی رنر که به راهروی پر از جعبه‌های غلات خیره می‌شود، بتواند بهترین تصویر هالیوودی از جنگ عراق باشد؟
نقل قولی که فیلم را آغاز می‌کند، می‌گوید: «عجله در نبرد اعتیادی قوی و اغلب کشنده است، زیرا جنگ یک ماده مخدر است.» کاترین بیگلو نیز نوعی دلال است، کسی که دوز آدرنالین سینمایی‌اش جایزه اسکار بهترین کارگردانی را برایش به ارمغان آورد و او را به اولین و تا مدتها به تنها زنی بدل کرد که تا این حد مورد تجلیل قرار گرفت.
۲.
«روبان سفید» (۲۰۰۹)
فیلم «روبان سفید» ساخته میشائیل هانکه که سال ۲۰۰۹ ساخته شد و داستانش در آستانه جنگ جهانی اول می گذرد، در واقع بیشتر به جنگ جهانی دوم می‌پردازد.
اینکه در یک دهکده کوچک آلمانی اتفاق می‌افتد که در آن پایبندی سخت به قانون، سنت و آیین‌ها بیش از هر چیز برتر است، نشان می‌دهد که سرنوشت بچه‌های تأثیرپذیر که در حال تبدیل شدن به خود کامل هستند، چه می‌شود.
این فیلم در نوع خود یکی از دلهره‌آورترین داستان‌هایی است که تاکنون ساخته شده است.
فیلمی که مانند حساسیت‌های کارگردان، سیاه و سفید فیلمبرداری شده، در کل ناراحت کننده است، اما با خیلی از کارهای دیگر او متفاوت است.
عشق زیادی در این فیلمکه اولین نخل طلای کن را برای کارگردانش به ارمغان آورد وجود ندارد، اما هانکه کار را برای ما آسان نمی‌کند تا بتوانیم شخصیت‌هایش را به عنوان نفرت انگیز رد کنیم؛ زیرا آنها بسیار پیچیده هستند.
۱.
«سی دقیقه پس از نیمه‌شب» (۲۰۱۳)
کاترین بیگلو کارگردان و مارک بوال، نویسنده، با فیلم مستقل ۵۲ میلیون دلاری «سی دقیقه پس از نیمه شب» تصمیم گرفتند تا آنچه را که واقعاً در یک دهه جستجوی اسامه بن لادن اتفاق افتاده و از سرفصل‌های خبری حذف شده، به نمایش بگذارند.
جسیکا چستین با این فیلم دومین نامزدی اسکار خود را برای ایفای نقش یک مامور سرسخت سیا که به شدت رهبر القاعده را تعقیب می‌کرد، به دست آورد.
مایا پس از یک حمله تروریستی وحشیانه اعلام کرد: من بن لادن را می‎کشم.
جیسون کلارک استرالیایی با چشم آبی در نقش یک مامور حیله‌گر سیا ظاهر می‌شود که در استخراج اطلاعات مهارت دارد.
سبک برش متمایز بیگلو و روزنامه‌نگاری مشاهده‌ای در حال پرواز بوآل از قراردادهای روایی پیروی نمی‌کنند.
این فیلم جنجال سیاسی را به دلیل نمایش واتربردینگ به عنوان وسیله‌ای برای استخراج اطلاعات حیاتی برای دستگیری بن لادن ایجاد کرد.
رویه‌های سیا که هوشیار و عمدی هستند، بیشتر به «کارلوس» و «همه مردان رئیس‌جمهور» نزدیک می‌شوند تا «قانون شجاعت» و بله، مایا سرانجام هدفش را عملی می کند.